گروه گزارش/
پايگاه اطلاع رساني رياست جمهوري از حضور ابراهیم رئیسی در اجلاس تحول آموزش سازمان ملل که با همکاری یونسکو برگزار شده است خبر داده است : ( این جا )
رئیسی به موضوعاتی که اشاره کرده و در بخشی از سخنان خود چنین می گوید :
« همکاران عزیز
سوال ما این است: آیا آموزش و اساسا انسان باید در خدمت توسعهی پایدار باشد یا توسعهی پایدار در خدمت انسان؟ محور تحولات آموزشی اگر به رشد و تعالی انسان منجر نشود، نتیجهای جز استضعاف انسانیت در پی نخواهد داشت .
آنچه انتظار میرود این است که نهادهای بینالمللی با احترام به حق حاکمیت فرهنگی و تربیتی کشورها، از آنان در مقابل تهاجم فرهنگی محافظت کنند. ما معتقدیم که تحول در آموزش بدون توجه به «خانواده، عدالت و معنویت» میسر نخواهد بود .
باید بر ارزشهای اخلاقی همچون بزرگداشت خانواده، احترام به محیط زیست، عدالت، رد خشونت و افراطیگری، فراهمسازی فضای مجازی ایمن و اخلاقی و سالم و مفید به عنوان اولویتهای دگرگونی و تحولِ تعلیم و تربیت تمرکز کنیم .
جمهوری اسلامی ایران بر این اساس، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش خود را با ابتناء به فلسفه تربیتِ ایرانی- اسلامی و بدون اتکا به رویکردهای تک بعدیِ سکولارِ موجود در سند ۲۰۳۰ تدوین کرده است. وقتی همه چیز در این نظام آموزشی به « کنکور » ختم می شود ؛ رئیس جمهور از کدام پژوهش، و خلاقیت و مهارتآموزی می گوید ؟
از منظر کیفیت نیز در نظام آموزشی جدید ایران، چرخش از نظام حافظهمحور به نظام متکی بر پژوهش، خلاقیت، مهارتآموزی و تعهد به تربیت و ارزشهای فرهنگی و دینی را هدف گذاری نموده است .
جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد تا در عین پای بندی به سیاستهای اصولی خود، وارد گفت و گوی تعاملی در چارچوب نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر ارزشهای والای انسانی شود ... »
نخستین پرسش « صدای معلم » از ابراهیم رئیسی آن است که به صورت دقیق و مستند توضیح دهد کجای سند تحول بنیادین از سند 2030 متعالی تر و کاربردی تر است ؟
سندی می تواند خوب و قابل دفاع باشد که در درجه ی نخست قابل اجرا باشد .
سندی که پس از گذشت ده سال از ابلاغ آن و به اعتراف خود مسئولان در خوش بینانه ترین حالت تنها 30 درصد آن اجرایی شده است چگونه می تواند قابل دفاع باشد نسبت به سندی که کاربردی بوده و به جای شعار دادن و کلی گویی ، برای مسائل مبتلا به جوامع راه حل ارائه می کند .
فرض کنیم که حق با آقای رئیس جمهور است و سند تحول بنیادین یگانه نسخه شفابخش و راه حل مسائل و چالش های نظام آموزشی ایران است .
پرسش « صدای معلم » از آقای رئیس جمهور آن است که چند درصد از معلمان ناراضی که هنوز در مشکل معیشت و تامین نیازهای اولیه مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مانده اند به این سند و محتوای آن پای بند بوده و خود را متعهد به اجرای آن می دانند ؟
چند درصد از معلمان در تدوین و نهایی کردن سند تحول بنیادین که محل اجرای آن « مدرسه » است نقشی داشته اند که آنان خود را ملزم و متعهد به اجرای آن بدانند ؟ این ها هنوز یک عذرخواهی ساده را نمی دانند ؛ پس کدام « اخلاق و انسانیت » را در جامعه می خواهند رشد و نمو بخشند ؟
بسیاری بر این باورند که عملکرد جمهوری اسلامی در این چهار دهه به تنهایی در رشد و تسریع روند رشد سکولاریسم نقش مهمی ایفا کرده است .
در این مورد و در نشست تخصصی دکتر « جمیله علم الهدی » عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی با عنوان « نقش آموزه های فلسفه صدرایی در فرآیند تربیت و یادگیری » که در محل سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی پنجم تیر ماه 1398 در پاسخ به پرسش های صدای معلم چنین اظهار می دارد : ( این جا )
« اتفاقا می خواهم بگویم مشکل شما از آن طرف است. تربیت دینی هنوز نتوانسته تحقق پیدا بکند. ما در گوشه و کنارهایی آورده ایم. ما حجاب را آورده ایم ولی فلسفه اش را نیاورده ایم. فلسفه تعلیم و تربیت ما هنوز دینی نشده است. مثلا عمل ما در یک نقطه دینی شده است. یک فعلمان را در نقطه ای آمده ایم دینی کرده ایم. این چیزی که هست آن موزاییکی است که پدید آمده است . موزائیکی از فلسفه سکولار با رفتارهای دینی. این موزائیک، موزائیک ناسازگاری است. اگر شما شکست خورده می دانید من تربیت دینی در ایران را شکست خورده نمی دانم. چون واقعا یک اتفاق نیفتاده است. ناهمگن است .خیلی از مدارسی داریم که بسیار موفقند. خیلی از جریان های تعلیم و تربیت دینی داریم که خارج از مدرسه بسیار موفقند.
رئیس دولت سیزدهم می گوید :
« باید بر ارزشهای اخلاقی همچون بزرگداشت خانواده، احترام به محیط زیست، عدالت، رد خشونت و افراطیگری، فراهمسازی فضای مجازی ایمن و اخلاقی و سالم و مفید به عنوان اولویتهای دگرگونی و تحولِ تعلیم و تربیت تمرکز کنیم . »
پرسش « صدای معلم » از آقای رئیسی آن است که این حرف ها را در مورد کدام کشور می گوید ؟ پرسش « صدای معلم » از آقای رئیس جمهور آن است که چند درصد از معلمان ناراضی که هنوز در مشکل معیشت و تامین نیازهای اولیه مطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در مانده اند به این سند و محتوای آن پای بند بوده و خود را متعهد به اجرای آن می دانند ؟
آیا این ارزش های اخلاقی که ایشان در مقام رئیس جمهور یک کشور به دیگران توصیه می کند واقعا در ایران تعریف شده اند چه برسد به آن که بخواهند عملیاتی شوند ؟
ماجرای تلخ جان سپردن « مهسا امینی » که موجب خشم عمومی بخش مهم و گسترده ای از جامعه ایران شده است از کجا نشات گرفته است ؟
آیا پلیسی که نام خود را « امنیت اخلاقی » گذشته از روش های خشونت پرهیز و اقناعی بهره می برد و یا آن که خود این ها و با عملکردشان مروج خشونت عریان در جامعه بوده و آن را تسری می بخشند ؟
اگر برخی زنان برای آموزش اخلاقی به این گونه مراکز برده می شوند پس تکلیف آن نظام آموزشی گل و بلبلی که آقای رئیس جمهور در یک اجلاس بین المللی آن را متصف به ویژگی ها و صفانی مانند پژوهش، خلاقیت، مهارتآموزی و تعهد به تربیت و ارزشهای فرهنگی و دینی می کند چه می شود ؟
این ها هنوز یک عذرخواهی ساده را نمی دانند ؛ پس کدام « اخلاق و انسانیت » را در جامعه می خواهند رشد و نمو بخشند ؟
واقعا احترام به محیط زیست در کجای نظام آموزشی ما تعریف و درونی شده است در حالی که همگان و در یک نمونه آشکار ، آخرین تیر خلاص را بر پیکر نحیف و زار دریاچه ارومیه می بینند و حرف جدی و عملی از سوی این دولت دیده و شنیده نمی شود ؟
وقتی همه چیز در این نظام آموزشی به « کنکور » ختم می شود ؛ رئیس جمهور از کدام پژوهش، و خلاقیت و مهارتآموزی می گوید ؟
وقتی هنوز رسانه های منتقد و مستقل مانند « صدای معلم » حتا در درون این وزارتخانه تحمل و بر تابیده نمی شوند ، رئیس دولت سیزدهم از کدام گفت و گو و تعامل سخن می راند ؟
شاید بهتر باشد به جای تبلیغات و نمایش در مجامع بین المللی و ارائه حرف های خلاف واقع که نه پشتوانه ی کارشناسی و علمی دارند و نه وجدان عمومی و افکار عمومی جامعه – داخل و خارج – آن ها را نمی پذیرند فقط اندکی با دیگران و دلسوزان « صداقت » داشته باشیم .
بدون تردید ؛
صداقت ، اعتماد می آورد .
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید