گروه گزارش/
در چند روز گذشته ، پرتال وزارت آموزش و پرورش نامه ی جمعی از اعضای هیئتعلمی و کارشناسان پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش خطاب به وزیر آموزش و پرورش را منتشر کرد .( این جا )
در این نامه چنین آمده است :
« دانایی و توانایی رمز و راز توسعه و پیشرفت در دنیای امروز به شمار میرود و اساس تحقق آن بر پایه تحقیقات علمی استوار است. هیچ کشوری بدون پژوهش پیشرفت نمیکند و تنها راه موفقیت در رقابت، دانشی جهانی و جلوگیری از وابستگی متکی به آن است.
تدبیر حضرتعالی در خصوص استقلال پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش بهعنوان بازوی علمی وزارت وزین آموزش و پرورش حاکی از اهمیت به جایگاه پشتوانههای علمی و تحقیقات در تصمیمسازی بوده و حمایت و پشتیبانی جنابعالی از موجودیت پژوهشگاه موجب مباهات جامعه فرهنگی و علمی کشور است و این حسن تدبیر بهعنوان سندی ماندگار است که همواره به نیکی از آن یاد خواهد شد.
پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش نیز میکوشد ضمن برداشتن گامهای مؤثر در مسیر تحقق هدف پژوهش یعنی رسیدن به مرجعیت علمی و حضور در جمع سرآمدان علمی و فناوری و حل مسائل کنونی و آینده کشور بسترساز پژوهش و تولید علم در مرزهای دانش جدید دنیا در حوزه تعلیم و تربیت باشد. این که گروهی احساس مسئولیت کنند اما فضای غالب بی تفاوتی باشد ، می تواند نشان از حضور فرهنگ پژوهش در یک سازمان داشته باشد ؟
بدینوسیله اعضای هیئتعلمی و کارشناسان پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش مراتب قدردانی و سپاس خود را از جنابعالی بابت این تصمیم و تدبیر عالمانه تقدیم داشته و امید دارند که در ظل توجهات حضرت باریتعالی و تداوم حمایت از مقام عالی وزارت بیش از پیش منشأ اثرات پایدار برای پیشرفت آموزش و پرورش کشور عزیزمان باشند .
توفیق روزافزون آن مقام محترم را از درگاه خداوند متعال مسئلت داریم . »
نخستین نکته این است که محسن حاجی میرزایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش فاقد مدرک دکتری است . آیا کسانی که خود را سرآمد پژوهش در آموزش و پرورش تصور کرده اند یک جست و جوی ساده در این مورد نکرده اند ؟
محسن حاجی میرزایی دارای مدرک کارشناسی علوم اجتماعی از دانشگاه تهران و کارشناسی ارشد جامعهشناسی از دانشگاه آزاد اسلامی است. استقلال یک مجموعه علمی مانند پژوهشگاه امری قابل دفاع و ستایش است مشروط به آن که برنامه ای منسجم و نظام مند برای نگهداری آن وجود داشته و روحیه چاپلوسی ، محافظه کاری و فرهنگ تعارف جایگزین روح پژوهش نشود .
کسانی که حال و حوصله یک جست و جوی ساده اینترنتی را ندارند ، چگونه و با کدام پشتوانه می خواهند فرهنگ و زیر نظام های پژوهش را در آموزش و پرورش پیاده کنند ؟
بحث استقلال پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش از دیرباز مطرح بوده است .
فرهاد کریمی به عنوان «رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش» در تاریخ 3 تیر 1399 از سوی وزیر آموزش و پرورش حکم انتصاب گرفت اما پرسش این است که با این انتصاب مستقیم مشکل استقلال در پژوهشگاه حل می شود ؟
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا استقلال در چارت اداری و مالی می تواند به استقلال در فرهنگ سازمانی بینجامد ؟
آیا رئیس پژوهشگاه که حکم انتصاب خود را از وزیر آموزش و پرورش دریافت کرده می تواند فردا نظری خلاف مافوق خود صادر کند ؟
آیا پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش می تواند در محتوای فکری هم استقلال علمی و عملی داشته باشد ؟
در جایی که رئیس آن که نمی تواند در یک نشست رسانه ای نظر صریح و شفاف خویش را در مورد " تعطیلی بیش از یک سال مدارس بر اثر کرونا " بیان کند و دائما حاشیه می رود؛ آیا می توان سخن از استقلال پژوهشگاه به میان آورد ؟ اکنون که دیگر پژوهشگاه زیر مجموعه سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی نیست ؛ آیا این پژوهشگاه جرات اعتراض و انتقاد نسبت به سیاست های این سازمان را دارد ؟
چهارشنبه 19 آذر 1399 نشست رسانه ای در پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش برگزار گردید . ( این جا )
« صدای معلم » در این نشست از رئیس پژوهشگاه پرسید :
« آقای کریمی!
شما اول صحبت هایتان به عملکرد کارگروه فوری مطالعات پژوهشگاه و آن را به عنوان یک کارنامه مثبت و یا نقطه روشن در کلیت این پژوهشگاه معرفی کردید اما در ادامه و در پاسخ به پرسش ها مواضعی را بیان کردید که بر خلاف توصیه های سیاستی آن کارگروه به ویژه در حوزه " آموزش حضوری " بود .
به قول معروف : اگر در خانه کس است ، یک حرف بس است !
پرسش این است که کدام موضع درست ، منطقی و علمی است و این تفاوت و تضاد ناشی از چیست ؟ » کسانی که حال و حوصله یک جست و جوی ساده اینترنتی را ندارند ، چگونه و با کدام پشتوانه می خواهند فرهنگ و زیر نظام های پژوهش را در آموزش و پرورش پیاده کنند ؟
پرسش این است که چرا پژوهشگاه نباید در این موارد به صورت " رسمی " موضع داشته باشد ؟
آیا تاسیس کارگروه هایی مانند آن چه در بالا ذکر شد ، نشان از موازی کاری ، انفعال سازمانی و فقدان برنامه و شفافیت نیست ؟
این که گروهی احساس مسئولیت کنند اما فضای غالب بی تفاوتی باشد ، می تواند نشان از حضور فرهنگ پژوهش در یک سازمان داشته باشد ؟
در نمونه ای دیگر ؛ « صدای معلم » در چند گزارش به دخالت حوزه علمیه در امور آموزش و پرورش انتقاد کرد .
این رسانه پرسش های جدی و صریحی را در مورد ورود غیرعلمی و خارج از برنامه به محتوای کتاب های درسی مطرح کرد .
جمعی از کنش گران حوزه آموزش و فعالان حوزه عمومی در این عرصه با انتشار نامه ای خطاب به مسئولان نسبت به دخالت های حوزه علمیه در نهاد تعلیم و تربیت عمومی و خدشه دار شدن استقلال حرفه ای مدرسه واکنش نشان دادند . ( این جا )
حال باید پرسید که پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در کجای این مساله قرار دارد ؟
اکنون که دیگر پژوهشگاه زیر مجموعه سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی نیست ؛ آیا این پژوهشگاه جرات اعتراض و انتقاد نسبت به سیاست های این سازمان را دارد ؟
پرسش این است که آیا پژوهشگاه با توجه به پیشینه بیش از دو دهه ای خود می تواند در تاسیس فرهنگ پرسشگری ، تفکر انتقادی و مطالبه گری در آموزش و پرورش محافظه کار نقشی ایفا نماید ؟
استقلال یک مجموعه علمی مانند پژوهشگاه امری قابل دفاع و ستایش است مشروط به آن که برنامه ای منسجم و نظام مند برای نگهداری آن وجود داشته و روحیه چاپلوسی ، محافظه کاری و فرهنگ تعارف جایگزین روح پژوهش نشود .
پایان گزارش/