چاپ کردن این صفحه

« معلمان » با توجه به ضریب نفوذ گسترده ای که در سراسر کشور دارند اما چرا نمی توانند جامعه و یا گروه های تاثیر گذار را نسبت به وضعیت خود " حساس " کرده و یا حداقل آنان را با خود در پی گیری مطالبات مدنی و قانونی همراه نمایند ؟ این پرسشی است که می باید در مورد آن تامل کرد و پاسخ به آن می تواند نخستین گام در رمزگشایی در ابرچالش « نگاه به آموزش " در ایران باشد

کرونا و جایگاه واقعی که معلمان از آن رونمایی کردند !

علی پورسلیمان/ مدیر صدای معلم

تحلیلی بر در دوران دو سال تعطیلی مدارس به خاظر کرونا و نقش معلمان در ایجاد جایگاه واقعی خود

  «تمامِ ایرانیانی که اندکی آگاهی دارند، از عقب ماندگی کشور - به ویژه افول ایران از یک امپراتوری بزرگ و قدرتمند به دولتی ضعیف و کوچک - نگران شده‌اند. ریشهٔ انحطاط در کجاست؟ در اوایل قرن، روشنفکران می‌توانستند ادعا کنند که مقصّرِ اصلی، مستبدینی بودند که نفعی پنهانی در بی سوادی و جهلِ مردمِ کشور داشتند. امّا در حقیقت بیست سال پس از حکومت مشروطه ما نمی‌توانیم همان پاسخ را بدهیم. اکنون می‌دانیم که تقصیر اصلی نه بر گردنِ فرمانروایان بلکه فرمانبرداران است. آری، علّتِ اصلی توسعه نیافتگی در ایران و شاید در بیشتر کشورهای شرقی، تفرقه و اختلاف میانِ توده هاست

احمد کسروی

  در «علل اصلی عقب ماندگی»، روزنامهٔ پرچم، ۲ / ۷ //۱۳۲۱

 

تجمعات سراسری در کشور که با مطالبه « اجرای رتبه بندی معلمان » و با فرمول احتساب 80 درصد حقوق اعضای هیات علمی از چند هفته پیش آغاز شده بود فروکش کرده است .

این وضعیت پس از بازداشت و دستگیری « عزیز قاسم زاده » معلم گیلانی اتفاق افتاده است .

البته نظیر این وضعیت قبلا هم رخ داده و موضوع جدیدی نیست .

برخی از معلمان در شبکه ها و گروه های اجتماعی اعلام کرده بودند که در اعتراض به وضعیت بد معیشتی و اقتصادی خود دست از " آموزش مجازی " خواهند کشید .

این اعتراضات از زمانی وسیع تر و شدیدتر شد که خبر اختلاف نجومی در حقوق و مزایا میان معلمان و اعضای هیات علمی دانشگاه ها به صورت رسمی منتشر گردید .

پیش تر ، « صدای معلم » در گزارشی نوشت : ( این جا )

چگونه است که در موضوع "«متناسب سازی حقوق اعضای هیات علمی دانشگاه های وابسته به وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری با دیگر اعضای هیات علمی (غیر بالینی) شاغل در دانشگاه های زیر مجموعه وزارت بهداشت و درمان از آنجا که بسیاری از وزرا ،  نمایندگان مجلس و...  ذینفع  و ذی سهم ماجرا بودند قانون به فوریت تصویب ، اعتبار لازم تخصیص و  ابلاغ می شود که ناگهان حتی دریافتی استادیاران علاوه بر ضریب سال جاری حداقل پنج میلیون تومان افزایش می یابد و مطابق اظهار نظر معاون اداری، مالی و مدیریت منابع وزارت علوم میزان دریافتی اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها پس از همسان‌سازی پرداخت حداکثر  حدود ۳۳ میلیون و ۷۰۲ هزار تومان و حداقل حقوق نیز ۱۲ میلیون تومان می شود ( این جا ) اما وقتی نوبت به حداقل افزایش های قانونی حقوق معلمان می رسد ، موضوع " ابهامات " مطرح می گردد ؟

وزارت آموزش و پرورش از کدام رعایت عدالت در پرداخت ها به عنوان رویکرد دولت سیزدهم سخن می راند در حالی که حتی مفاد قانون برای معلمان اجرا نمی شود ؟ »

واقعا پرسش این است تفاوت میان کار یک استاد دانشگاه با یک معلم در آموزش و پرورش چیست ؟

استاد دانشگاه چه کاری انجام می دهد که که معلم انجام نمی دهد ؟

خروجی دانشگاه های ما چیست ؟

تحلیلی بر در دوران دو سال تعطیلی مدارس به خاظر کرونا و نقش معلمان در ایجاد جایگاه واقعی خود

نسبت « دانشگاه » به عنوان مرکز پایش مساله و حل مساله در کنار  وجود این همه بحران در کشور و در زمینه های مختلف چیست ؟

آیا انتشار چند مقاله در برخی موسسات و مراکز علمی جهان که آن هم مشخص نیست واقعا آن استاد و یا عضو هیات علمی خودش نوشته را می توان به عنوان " تولید علم "  و یا " توان علمی " در نظر گرفت ؟

چند درصد از این اساتید مانند بیژن عبدالکریمی و یا مقصود فراستخواه شهامت انتقاد از وضعیت موجود را دارند و می توانند در جامعه " جریان سازی " کنند ؟ این در حالی است که روحیه کاسبی و فرصت طلبی به اکثر اساتید دانشگاه نفوذ کرده و روزمرگی در کنش های آنان حرف نخست را می زند .

تحلیلی بر در دوران دو سال تعطیلی مدارس به خاظر کرونا و نقش معلمان در ایجاد جایگاه واقعی خود

من در این جا قصد نقد عملکرد بدنه هیات علمی دانشگاه ها را ندارم اما سخن من این است که تفاوت گذاری میان یک معلم و یک استاد در این سیستم ناکارآمد که به روز رسانی هم نمی شود فاقد مبانی منطقی و عقلانی است اما چه باید کرد که در ایران از دیر باز سرنا از سر گشادش نواخته می شود .

ورودی آموزش عالی همان خروجی آموزش و پرورش است .

امتداد نظام آموزشی ضعیف و ناکارآمد در سطح پیش دبستانی ، دبستان و متوسطه در کشور به آموزش عالی می رسد .

پس منطقی است که برای افزایش کیفیت دانشجویان باید روی دانش آموزان کار کرد .

نتیجه منطقی " مدرسه ناکارآمد " ، دانشگاه ضعیف و غیرکاربردی خواهد شد .

اگر قرار است تحولی در آموزش رخ دهد ؛ جهت این تغییرات باید از پایین به بالا باشد .

با این تفاسیر چگونه است که در بحث « رضایت شغلی معلمان » که حقوق معلمان می تواند یکی از پارامترهای مهم و تعیین کننده باشد ، چنین نابرابری هایی مشاهده می شوند و به مساله " تبعیض " هر چه بیشتر دامن زده می شود ؟

آیا نظام سیاست گذاری و تصمیم گیری کشور از چنین موضوع ساده ای بی خبر است ؟

 نظام بهرامی کمیل می نویسد : ( این جا )

« کارشناسان معتقدند مهمترین دلیل افزایش تصاعدی حقوق اعضای هیئت علمی؛ همزمان با افزایش بخور و نمیر حقوق معلمان این است که افراد تصمیم‌گیر و سیاست گذار در مراجع اصلی قدرت به‌ ویژه در مجلس، هیئت دولت، سازمان برنامه، شورای نگهبان و حتی رسانه‌ها عمدتا از اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها هستند و معلمان حضور چندانی در این مراکز قدرت ندارند . »

با این حال تعداد قابل توجهی از نمایندگان مجلس را " معلمان " و یا افرادی تشکیل می دهند که خود پیش تر معلم بوده و یا تجربه معلمی داشته اند .

پرسش این است ؛

« معلمان » با توجه به ضریب نفوذ گسترده ای که در سراسر کشور دارند اما چرا نمی توانند جامعه و یا گروه های تاثیر گذار را نسبت به وضعیت خود " حساس " کرده و یا حداقل آنان را با خود در پی گیری مطالبات مدنی و قانونی همراه نمایند ؟ این پرسشی است که می باید در مورد آن تامل کرد و پاسخ به آن می تواند نخستین گام در رمزگشایی در  ابرچالش « نگاه به آموزش " در ایران باشد .

تحلیلی بر در دوران دو سال تعطیلی مدارس به خاظر کرونا و نقش معلمان در ایجاد جایگاه واقعی خود

***

مروری بر دو سال تعطیلی مدارس بر اثر کرونا

در اوایل زمانی که کرونا مدارس را به تعطیلی اجباری کشاند و در 9 اردیبهشت 1399 در یاداشتی تفصیلی نوشتم : ( این جا )

و اما پرسش مهم و راهبردی که در این جا مطرح می شود این است که مسئولان شعارهای زیبا در مورد " مدرسه محوری " می دهند اما در عمل به آن وقعی نمی نهند ؛ اما چرا تحرکی از سوی معلمان و ارکان مدرسه برای تحمیل " هویت خود " و ابراز " استقلال حرفه ای " مشاهده نمی شود ؟

از زمان آغاز بحران کرونا بعضا معلمانی را دیده ایم که تحت عنوان " فداکار " مورد توجه مسئولان این وزارتخانه و به ویژه وزیر واقع شده اند .

*معلمی که تلفظ صحیح " آنلاین " را بلد نبود . آیا جامعه در برخورد با معلمان و مطالبات قانونی آنان بر اساس عادت دیرینه تعطیلات زیاد را همچنان به رخ شان نمی کشد ؟

*معلمی که از روی یخچال خانه اش برای دانش آموزان تدریس می کرد .

*معلم اهری برای جانماندن دانش آموزش از آموزش‌های تلویزیونی برای این دانش آموز یک دستگاه تلویزیون خریداری کرد . ( این جا )

* معلم ساوه ای که  حقوق یک ماه خود را برای تامین اینترنت دانش آموزان بی‌بضاعت اختصاص داد. ( این جا )

* معلمی که از روی تخت بیمارستان در حال تدریس آنلاین به دانش آموزانش در پرتال وزارت آموزش و پرورش مشاهده می شود . ( این جا )

* با اینکه خبر مرگ ناگهانی نوجوانش را به او دادند خانم معلم هرمزگانی حاضر نشد کلاس مجازی خود را ترک کند.  او با چشم‌هایی اشک بار اما با صلابت و استوار آن روز کلاس و تدریس مجازی خود را به پایان رساند و بعد از تدریس خود بود که عازم سوگواری و خاکسپاری جوانش شد."

* یک معلم هرسینی با وجود شکستگی هر دو دست همچنان به تدریش دانش آموزانش ادامه داده است. ( این جا )

* مدیر یکی از دبیرستان‌های روستایی ناحیه دو اراک برای دانش آموزان بی‌بضاعت آن روستا تلفن همراه هوشمند تهیه نمود. ( این جا )

* معلمی قزوینی با بیتوته در روستای محل ندریسش به استمرار جریان یادگیری تداوم می‌بخشد. ( این جا )

* معلم مشهدی با خرید یک دستگاه گوشی همراه برای دانش آموزش،  امکان حضور این دانش آموز در فضای مجازی و شبکه شاد را فراهم کرد. ( این جا )

 معلم ایثارگر نهاوندی با حضور در منزل دانش‌آموز بانیاز ویژه، آموزش دانش آموز خود را دنبال کرده است. ( این جا )

* معلم همدانی با تهیه گوشی هوشمند برای دانش‌آموز خود، زمینه بهره‌مندی او از آموزش‌های مجازی را فراهم کرد. ( این جا )

* یکی از معلمان شهرستان ساوه در اقدامی خیرخواهانه و در راستای همدلی مومنانه حقوق یک ماه خود را برای تامین اینترنت دانش آموزان بی‌بضاعت اختصاص داد. ( این جا )

و.....

تحلیلی بر در دوران دو سال تعطیلی مدارس به خاظر کرونا و نقش معلمان در ایجاد جایگاه واقعی خود

از زمانی که اجبار و تهدید وزارت آموزش و پرورش برای نصب و عضویت در شبکه شاد روی معلمان افزایش یافته است ؛ اخبار فداکاری های معلمان نیز  در پرتال وزارتخانه سیر صعودی پیدا کرده است !

(وزیر آموزش و پرورش در توئیتی تاکید می کند: معلمان در بحران کرونا تا پای جان ایستاده‌اند ؛ اما علی رغم درگذشت ده ها معلم بر اثر بیماری کرونا حتی یک پیام تسلیت هم صادر نمی کند ! )

قطعا این گونه فداکاری ها و حرکات انسانی که توسط معلمان صورت می گیرد قابل چشم پوشی نیست و باید که مورد تقدیر قرار گیرد  اما پرسش نگارنده به عنوان یک " معلم " آن است که فرضا در جامعه ایرانی ارزش و جایگاه یک استاد دانشگاه نزد مردم و افکار عمومی بالاتر است و یا معلم ؟ علی رغم آن که جنس کارشان از نوع " آموزش " است .

آیا پس از آغاز بحران کرونا که دانشگاه ها را همچون مدارس به تعطیلی کشانده است ؛ این گونه صحنه ها را هم از سوی اساتید دانشگاه دیده و یا شنیده ایم ؟

استاد دانشگاهی که ساعت کاری اش به مراتب کم تر از معلم هم مدرک خودش در آموزش و پرورش است ، تراکم کلاسی اش قابل مقایسه نیست ، فرصت مطالعاتی با هزینه دولت برایش فراهم است ، حقوق و مزایایش اشل خاص خود را دارد و....

آیا جامعه در برخورد با معلمان و مطالبات قانونی آنان بر اساس عادت دیرینه تعطیلات زیاد را همچنان به رخ شان نمی کشد ؟

تحلیلی بر در دوران دو سال تعطیلی مدارس به خاظر کرونا و نقش معلمان در ایجاد جایگاه واقعی خود

و یا بسیار کم اتفاق افتاده است که جامعه در کلیت خویش از مطالبات حتی قانونی معلمان حمایت و پشتیبانی کند ...

آیا وزیر علوم هم مانند وزیر آموزش و پرورش این گونه از استادان تقدیر و ستایش می کند ؟

« صدای معلم » در گزارشی به تاریخ 21 اسفند 1398 نوشت : ( این جا )

" موضوع اجرای بخشنامه افزایش 50 درصدی از محل فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری به وزارت علوم نیز کشیده شده است . کلید ما برای خروج از این بحران ، معلمانی فکور ، منتقد و حرفه ای هستند .

« منصور غلامی » وزیر علوم در نامه ای به « اسحاق جهانگیری » معاون اول رئیس جمهور  در تاریخ بیستم اسفند 1398 می نویسد :

" با تشکر از حمایت های همیشگی حضرت عالی از آموزش عالی کشور ، همان گونه که مستحضرید اخیرا معاون محترم رئیس جمهوری و رئیس سازمان برنامه و بودجه طی بخشنامه شماره  696488 مورخ  30 / 11 / 1398 در خصوص " امکان افزایش امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری تا سقف 50 درصد برای کارکنان و دستگاه های اجرایی " صادر کرده اند ، در نتیجه اعمال این افزایش که در دستگاه های مختلف به اجرا درآمده است سبب اختلاف حقوق و مزایای کارمندان ستادی وزارت عنف و دانشگاه ها و مراکز آموزشی ، پژوهشی و فناوری با دیگر کارکنان شده است .

از این رو به استناد ماده 30 قانون برنامه ششم توسعه در خصوص برقراری عدالت در نظام پرداخت ، رقع تبعیض و متناسب سازی دریافت ها ، نسبت به تامین اعتبار آن مقرر شد موضوع تامین ما به التفاوت حقوق آن ها با کارکنان سایر دستگاه ها از طریق اصلاح ضرائب فوق العاده ها در دستور کار هیات های امنای دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی ، پژوهش و فناوری قرار گیرد .

بر این اساس تقاضا دارم دستور فرمایید . "

این مسائل در حالی مطرح می شوند که هیات علمی ها از قانون مدیریت خدمات کشوری مستثنی شده اند و  به صورت هیات امنایی اداره می شوند و در بودجه سالانه بر خلاف سایر کارکنان دولت که سقف افزایش حقوق تعیین می شود ، آنها از سقف حقوق معاف هستند .

انتظار می رود که رئیس جمهور و معاون وی ضمن توجه به مفاد قانون به درخواست های متعدد و نگرانی های به حق معلمان در موضوع اجرای بخشنامه فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری توجه کافی داشته و رتبه بندی را به احکام شغلی برگردانند .

ضمن آن که هنوز هیچ مقامی توضیح نداده است که با استناد به کدام قانون ، معلمان نمی توانند از " حق شغل حرفه ای " که در سند تحول بنیادین اجرای آن مورد تاکید قرار گرفته است بهره مند بوده و از مفاد قانون مدیریت خدمات کشوری که آموزش و پرورش تحت شمول آن است و معلمان به خاطر تصویب و اجرای آن سال ها قبل آسیب ها و هزینه های فراوانی را متقبل شده اند ؛ استفاده کنند ؟ تفاوت گذاری میان یک معلم و یک استاد در این سیستم ناکارآمد که به روز رسانی هم نمی شود فاقد مبانی منطقی و عقلانی است اما چه باید کرد که در ایران از دیر باز سرنا از سر گشادش نواخته می شود .

تبعیض های پیش آمده بر اثر اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری بین معلمان با کادر اداری و ستادی در وزارت آموزش و پرورش و نیز سایر دستگاه ها مورد قبول و رضایت معلمان نیست . "

واقعا برای من جای بسی تعجب و تاسف است که که وزیر علوم برای کارکنانش یک امر غیرقانونی انجام می دهد و آن این که می خواهد از مزایای یک قانون عام که سال ها خودشان و با اراده ی خودشان از آن خارج شده اند منتفع شوند اما وزیر آموزش و پرورش ما نه فقط قانون عام را برای معلمانش اجرا نمی کند بلکه معلمان را از مزایای منتفع شده پیشین هم محروم می کند !

اما در پرتال وزارت آموزش و پرورش این گونه پیام می دهد : ( این جا )

" با تعطیلی مدارس معلمان از هر تلاشی برای تداوم آموزش‌ها دریغ نکردند و ما شاهد ارائه خلاقیت‌های خوبی در این زمینه بودیم لذا در هفته بزرگداشت معلم تلاش و ایثارگری‌های آنان باید اطلاع‌رسانی شود. "

اگر وزیر آموزش و پرورش واقعا با معلمان صادق است ؛ همین قوانین را برای معلمان اجرا کند و در ضمن تکالیف خارج از " قانون " هم  بر آنان تحمیل و تکلیف نکند !

از مدرسه محوری هم که بگذریم ؛ آیا وزیر آموزش و پرورش ما هم به فکر معلمان و رضایت شغلی آنان هست و یا باید به این واقعیت تلخ اعتراف کرد که  بزرگ ترین خریدار پوپولیسم در آموزش و پرورش خود " معلمان " هستند .

تحلیلی بر در دوران دو سال تعطیلی مدارس به خاظر کرونا و نقش معلمان در ایجاد جایگاه واقعی خود

اگر نقصانی در " دیده شدن " معلمان در سیستم از سوی برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان هست ؛ در درجه نخست باید انگشت اتهام را به سوی خودمان یعنی " ما معلمان " بگیریم .

اگر مدرسه جایگاهی در نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری ها ندارد ، مقصر مدیران و معلمانی هستند که بدون در نظر گرفتن استقلال حرفه ای مدرسه و هویت ذاتی آن حتی مصوبه شورای معلمان را نادیده گرفته و تمام قد مجری بی چون و چرای بخشنامه هایی شدند که نه تنها جایگاه قانونی و حقوقی نداشتند بلکه حتی فرصت تنفس ، خلاقیت و بازآفرینی را از " مدرسه " ستاندند .

در آخرین مورد ؛ « صدای معلم » در گزارشی با عنوان : "  پرسش از عبدالرسول عمادی مشاور وزیر آموزش و پرورش در مورد " قانون " و " دیکتاتوری " ؟! " از رفتار آمرانه و خلاف قانون وزارت آموزش و پرورش در زمینه " شبکه شاد " انتقاد کرد . ( این جا )

عمادی به صدای معلم پاسخ داد که :

" معلمان و دانش آموزان برای عضو شدن در شبکه شاد هیچ اجباری ندارند . "

پیش از آن ؛ « وزارت آموزش و پرورش » در جوابیه ای که برای تسنیم ارسال کرده چنین آورده بود : ( این جا )

" در این راستا، وزارت آموزش و پرورش با لحاظ کردن حفظ امنیت و اطلاعات دانش‌آموزان و کارکنان آموزش و پرورش شبکه اجتماعی دانش‌آموزان ( شاد) را راه‌اندازی و طی شیوه‌نامه مورخ 10 فروردین 99 معاونت آموزش ابتدایی و شیوه‌نامه معاونت آموزش متوسطه جهت اجرا به استان‌ها ابلاغ کرد و در آن مدیران مدارس را الزام به راهنمایی، ترغیب و تشویق معلمان و نظارت بر فرایند آن کرده است (بند3-1 وظایف عوامل مدرسه در شیوه نامه معاونت متوسطه).

لیکن هیچ اشاره‌ای به تهدید و معرفی به هیئت رسیدگی به تخلفات نشده است همچنین تاکنون شکایتی مبنی بر تهدید معلمان و یا معرفی آنان به هیئت تخلفات به اداره کل ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات واصل نشده است. " آیا می توان به این ها اعتماد کرد و پشت سر آنان برای پی گیری سایر مطالبات و حقوق ایستاد ؟

شایان ذکر است چنانچه شکوائیه‌ای به صورت مصداقی و با درج مشخصات مدیر منطقه یا واحد آموزشی ذکر شود در اسرع وقت از سوی این اداره کل مورد بررسی و پیگیری  قانونی قرار خواهد گرفت. "

پیش تر و بارها گفته شده است که این گونه الزام ها ، اجبارها و تهدیدها فاقد مبنای حقوقی و قانونی هستند اما قضیه آن جا تاسف برانگیز می شود که بسیاری از معلمان بیشتر بر اساس " ترس موهومی " ، رودربایستی و... عهده دار تکالیفی می شوند که به مرور زمان برای آن ها و البته آیندگان به صورت یک " نرم " و " قانون نانوشته " در می آید و دیگر کاری نمی توان کرد ...

کلید ما برای خروج از این بحران ، معلمانی فکور ، منتقد و حرفه ای هستند .»

و یا در مورد مساله " تبعیض " که همیشه ترجیع بند اعتراضات و انتقادهای معلمان در یادداشت ها و تجمعات اعتراضی بوده است .

آیا مساله تبعیض فقط در حقوق و پرداخت ها خلاصه می شود و یا شامل ابعاد و جنبه های دیگر هم می شود ؟

کرونا در کنار مشکلات عدیده ای که داشت از بسیاری ادعاهای بدون پشتوانه پرده برداشت .

به عنوان یک معلم سعی کرده ام که تفاوت میان حرف و عمل یا نباشد و یا در حداقل ممکن باشد .

پیش تر نوشتم : ( این جا )

کدام معلم ، کدام رسانه ، کدام تشکل و... در این مدت از این وضعیت انتقاد کرد ؟ آیا این جریان ها هنری جز " همرنگی با جماعت " از خود نشان دادند ؟  « در موردی که برای من در مدرسه محل تدریس ام پیش آمد و شرح ماقع آن قبلا  گفته شده است ( این جا ) ؛ وقتی اداره آموزش و پرورش منطقه 9 مشاهده کرد که نمی تواند از طریق بخشنامه های اداری و وزارتی متناقض پاسخ منطقی به مکتوبات من ارائه کند ؛ مدیر مدرسه را مجبور کرد تا با تشکیل " شورای  مدرسه " و گذراندن مصوبه نظر اداره را تامین و تایید کند !

این در حالی است که پس از گذشت 2 سال هنوز اداره آموزش و پرورش منطقه 9 نتوانسته است میلیاردها پولی که توسط کارمندش ، مریم شریفی مورد دست درازی قرار گرفته به صاحبانش عودت دهد و یا پاسخ قانع کننده ای به مال باختگان که اکثرا " معلم " هستند بدهد . ( این جا ) اما ظرف مدت بسیار کوتاهی و بر خلاف همین قوانین و آیین نامه های آموزش و پرورش امتحان مرا به فرد دیگری می دهند تا مبادا سر و صدایی بلند شود و طشت بی عرضگی و ناکارآمدی آنان از پشت بام بر زمین افتد . »

بارها و در گزارش ها و یادداشت های متعدد از چگونگی برگزاری آزمون ها توسط وزارت آموزش و پرورش انتقاد کردم .

در گزراشی چنین نوشته شد : ( این جا )

« زمانی که وزارت آموزش و پرورش به صورت شفاف و مکتوب عضویت دانش آموزان ، معلمان و مدیران مدارس در شبکه شاد را اختیاری و غیراجباری اعلام کرده است چگونه می توان معلمان را مجبور کرد امتحان را در آن محیط برگزار کنند ؟

... مگر می شود در یک مدرسه دانش آموزان دروس تئوری و نیز دروسی مانند حسابداری و... به صورت " حضوری " امتحان دهند اما در مورد سایر دروس وضعیت دیگری باشد ؟

مستند قانونی این تفاوت گذاری ها و درجه بندی های چیست و آیا می توان این گونه حرف ها را منطقی دانست ؟ »

در گزارش دیگری صدای معلم چنین نوشت : ( این جا )

وزارت آموزش و پرورش به استناد بند 16 شیوه نامه برگزاری امتحانات نوبت دوم در خرداد ماه 1399 و به شماره  139 / 140 به تاریخ 23 / 2 / 1399 با موضوعیت بازگشایی مدارس و ارزشیابی تراکمی ، برگزاری هر گونه ارزشیابی و آزمون از یکایک دانش آموزان را به صورت " حضوری " ممنوع اعلام کرده و آن را " غیرقانونی " دانسته است .

حتی معاون آموزش متوسطه اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران در نشست معاونان متوسطه شهر تهران سرپیچی از دستورات " ستاد کرونا " را جرم دانسته است .

هم زمان با شیوع گسترده بیماری کرونا ؛ وزارت آموزش و پرورش برگزاری آزمون در دو پایه نهم و دوازدهم را " مجاز " اعلام کرد .

البته ماجرا به این جا ختم نشد !

وزارت آموزش و پرورش مجوز برگزاری کلاس در آموزشگاه های آزاد و زبان را صادر کرد .

علاوه بر این و  هم زمان با شیوع موج دوم کرونا ؛ مرکز سنجش  وزارت آموزش و پرورش اقدام به برگزاری آزمون های مدارس خاص شامل فرهنگ ، البرز ، نمونه دولتی و سمپاد در پنج شنبه ها و جمعه های تابستان ( تیر و مرداد )  و با حضور دانش آموزان و کادر مدارس نموده است . آیا مساله تبعیض فقط در حقوق و پرداخت ها خلاصه می شود و یا شامل ابعاد و جنبه های دیگر هم می شود ؟

حتي شنيده شده است که مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش  اجراي آزمون هاي كارشناسي ارشد  سازمان سنجش را هم پذیرفته است .

پرسش « صدای معلم » از وزیر آموزش و پرورش آن است که معنای تابع تصمیمات ستاد ملی مبارزه با کرونا همین است ؟

چگونه است که این وزارتخانه با سماجت و اصرار " غیرقانونی " به مدارس دولتی دیکته می کند که امتحانات باید و حتما به صورت " غیرحضوری " برگزار شود اما در مواردی که ذکر شد سیاست یک بام و دو هوا را در پیش می گیرد ؟

این درجه بندی و تفاوت گذاری ها بر کدامین مبناست و چه کسی باید پاسخ گوی این تناقض ها و تضادهای غیرمنطقی باشد ؟

آیا وزارت آموزش و پرورش نظارتی بر اعتبار و روایی آزمون های برگزار شده در شبکه شاد داشته است ؟

آیا این وزارتخانه خبر دارد که بسیاری از دانش آموزان در این مدارس دولتی به صورت " غیرواقعی " قبول شده و واقعا استحقاق ارتقا به پایه بالاتر را ندارند ؟

چه کسی و کدام مقام باید پاسخ گوی بی سوادی و کم سوادی دانش آموزان در آینده باشد ؟ »

آیا این رفتارها شامل " تبعیض " نمی شوند ؟ »

تحلیلی بر در دوران دو سال تعطیلی مدارس به خاظر کرونا و نقش معلمان در ایجاد جایگاه واقعی خود

آیا تبعیض فقط در مساله معیشت خلاصه شده و چرا معلمان در برابر آن بی تفاوت بوده و واکنشی نشان ندادند ؟

واقعا پرسش این است ؛

کدام معلم ، کدام رسانه ، کدام تشکل و... در این مدت از این وضعیت انتقاد کرد ؟ آیا این جریان ها هنری جز " همرنگی با جماعت " از خود نشان دادند ؟

آیا می توان به این ها اعتماد کرد و پشت سر آنان برای پی گیری سایر مطالبات و حقوق ایستاد ؟

در این باب سخن بسیار است و تجارب زیسته فراوان .

یکی از سال های تدریس و در همان آغاز سال تحصیلی به کلاس رفتم .

به محض ورود ، صندلی معلم را در وضعیت زیر مشاهده کردم :

تحلیلی بر در دوران دو سال تعطیلی مدارس به خاظر کرونا و نقش معلمان در ایجاد جایگاه واقعی خود

پیش خود اندیشیدم وقتی دانش آموزان مرا روی این صندلی مشاهده کنند در مورد من چه فکری خواهند کرد ؟

حتی اگر من آراسته ترین لباس را هم بر تن کنم و تدریس خوبی هم داشته باشم ، آیا نشستن روی این صندلی موجب تمسخر برخی دانش آموزان نخواهد شد ؟

از کلاس خارج شده و به نزد مدیر مدرسه رفتم .

وضعیت را شرح دادم .

مدیر مدرسه مثل همیشه و بر سبیل عادت همه مسئولان گفت که پی گیری می کند و...

همان جا نشستم و گفتم تا زمانی که آن صندلی عوض نشود همین جا در خدمت شما هستم .

مدیر مدرسه وقتی دلایل و اصرار مرا دید ظرف مدت کوتاهی دستور داد که صندلی نو در کلاس مستقر شود .

و نکته قابل تامل آن بود که مدیر مدرسه تاکید می کرد که من نخستین معلمی در آن مدرسه هستم که معترض این مساله بودم .

این خبر به گوش سایر معلمان رسید .

کسی را به یاد ندارم که بابت این کار از من تشکر کند اما بازار توصیه ، نصیحت و اندرز داغ بود به ویژه آن هایی که سابقه بیشتری داشتند .

یکی می گفت که من اگر می خواستم در این 30 سال مثل شما رفتار کنم هر سال باید با مدیر مدرسه درگیر می شدم .

دیگری می گفت که آقا ! شما چقدر حساسید ! تا بوده همین بوده ! خیلی نباید سخت گرفت .

معلم دیگری می گفت کجای این مدرسه درست است که این یکی درست باشد .

یکی می گفت خانه از پای بست ویران است ...

دیگری می گفت مدرسه دولتی فقط برای استراحت کردن است و خیلی نباید اعصابت را برای این بچه ها خرد کنی .

هفته بعد این معلمان در دفتر تحصن کرده بودند .

یکشنبه, 10 مهر 1400 21:48 خوانده شده: 8554 دفعه

در همین زمینه بخوانید: