اگر یک دستگاه اتومبیل مرسدس بنز صفر کیلومتر زیر آوار پلاسکو نابود شده بود، امکان نداشت که تا یک سال مردم و رسانهها آن واقعه را فراموش کنند و هر روز عکس و ویدئوهای آن خودرو دست به دست میشد و نچنچ میکردیم و افسوس میخوردیم و از ته دل آه میکشیدیم.اما چون فقط انسانها در این فاجعه کشته شدند، خیلی زود یادمان رفت پلاسکویی وجود داشته و مدیریت اشتباه آتشنشانی و شهرداری آن را رقم زده است.
کسانی هم که در این فاجعه مقصر بودند، امروز به فکر خرید شب عید و مسافرت نوروزی خودشان هستند و به بهانه کمپین «چهارشنبهسوری بدون مواد محترقه» و افتتاح ایستگاه مترو میدان ولیعصر با هنرمندان دیدار میکنند و لبخند میزنند و عکس یادگاری میگیرند و به حافظه کوتاه مدت افکار عمومی ایران و وابستگی انکارناشدنی رسانهها به پول آگهیهای سریالی، میخندند.
پلاسکو خیلی زود به یک قصه تبدیل شد که روزی برای فرزندانمان تعریف کنیم و بگوییم که یکی از ساختمانهای قدیمی شهر فرو ریخت و حتی یادمان نیاید که ۱۶ آتشنشان و تعداد نامشخصی از مردم عادی زیر آوار آن جان خود را از دست دادند.
آخرین اتفاق این بود که شهردار و رئیس و اعضای شورای شهر و هلالاحمر به رسانهها گفتند «تهران برای زلزله آماده نیست» و خلاص شدند و ما هم به فکر هفتسین و آجیل و شکلات و کفش و لباس عید هستیم.
همیشه همین بوده و همین میماند....
ما خودمان مسئول اتفافاتی هستیم که برایمان رخ میدهد.
اگر فاجعه پلاسکو در یک کشور پیشرفته رخ داده بود، امکان نداشت که ۳ هفته بعد از آن چهرههای هنری در برنامههای شهرداری شرکت کنند و با شهردار دست بدهند و مردم هم با خوشحالی برایشان لایک بفرستند.
ما خودمان مقصر اصلی پلاسکو هستیم که یادمان رفت از شهرداری بپرسیم چطور میشود که برای واگذاری املاک نجومی به رفقایش پول دارد، اما هنگام خریداری بیسیم و جیپیاس برای آتشنشانها، بودجه کم میآورد.
سال جدید در حالی آغاز میشود که جای ۱۶ آتشنشان پای سفره هفتسین خالی است، اما کسانی که مقصر مرگ آنها هستند همان لحظه اعضای خانواده خود را در آغوش میکشند و ماچ آبدار میکنند و برای مدیران بالادستی خود استیکر تبریک نوروز میفرستند.
کانال شخصی
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.