صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

موسی توماج ایری/ نویسنده و پژوهشگر

خطر نابودی استعداد ملی را دریابیم !نظام آموزشی ما از تفکر ، آموزش و پژوهش تهی شده است!

شاید خطری بزرگ‌تر از اعتیاد، طلاق، بیکاری، افسردگی اجتماعی، بدحجابی، نابودی جنگل‌ها، گسترش کویرها‌، انقراض یوز ایرانی، دزدی، دروغ و خشک‌سالی جامعۀ ما را تهدید می‌کند و آن خطر نابودی استعداد ملی است/ انسان، انسان‌زاده ‌‌‌نمی‌شود بلکه با پتانسیل انسان شدن به دنیا می‌آید/ علاوه بر احتیاجات مادی، ما نیازمند آموختن و‌ تربیت هستیم و این کاری است که در سطح کلان بر عهدۀ نظام آموزشی است/ نظام آموزشی ما دچار بحران و ناکارآمدی اسفناکی است/ این غائله با ورود به دانشگاه پایان نمی‌یابد بلکه بساط‌های جدیدتر از قبیل کنکور ارشد و دکترا همچنان گسترده است/ امروز با سازمان‌های عریض و طویل به‌اصطلاح آموزشی-فرهنگی، نظیر گاج، قلمچی، مدرسان شریف و … روبه رو هستیم که اختصاصاً خدمات آمادگی کنکور ارائه می‌دهند و سالانه میلیاردها تومان سرمایه خانوارهای ایرانی صرف کلاس‌های کنکور در این مؤسسات می‌شود/ حتی رسانه ملی، که قرار بوده نقش یک دانشگاه عمومی را ایفا کند، و باید رویکردی کلان‌تر و عمیق‌تر به مبحث آموزش عمومی داشته باشد، خود به شکل کاملاً کاسب‌کارانه، هم در تبلیغات و هم در تولید برنامه‌ها، علناً دچار این کنکور زدگی شده و با پرهیز از هرگونه نگاه نقادانه، علاوه بر رسمیت بخشیدن بر آن، بر شدت همه‌گیری این بیماری می‌افزاید/ نظام آموزشی که با صرف کمترین بودجه، استخدام ضعیف‌ترین افراد و مدیریت فاقد تخصص و چشم‌انداز بلندمدت نه تنها از رسالت حقیقی‌ تربیت و آموزش نسل‌های شایسته برای آینده بسیار دور شده بلکه عملاً به یک نهاد اتلاف و نابودی استعداد و سرمایه ملی تبدیل شده است/ بیکاری میلیونی (۵٫۷ میلیون نفر بیکار تحصیل‌کرده در سال ۱۳۹۳) فارغ‌التحصیلان دانشگاه به معنای آن است که میلیاردها میلیارد ثروت ملی به دور ریخته شده است و از طرفی میلیاردها میلیارد استعداد و پتانسیل انسانی اتلاف یا سوخت شده است/ و ما با فرهنگ پزشکی‌یی روبه رو هستیم که در بهترین حالت مراجع را یک بیمار می‌بیند و نه یک انسان بیمار/ به همین دلیل است که فقر، فساد، بیکاری، طلاق، پرخاشگری و انواع ناهنجاری‌های اجتماعی این‌همه فراگیر و رو به تشدید است

کنکورزدگی و نابودی استعداد ملی  شاید خطری بزرگ‌تر از اعتیاد، طلاق، بیکاری، افسردگی اجتماعی، بدحجابی، نابودی جنگل‌ها، گسترش کویرها‌، انقراض یوز ایرانی، دزدی، دروغ و خشک‌سالی جامعۀ ما را تهدید می‌کند و آن خطر نابودی استعداد ملی است و شاید همین مورد اخیر علل بسیاری از معضلات پیش‌گفته باشد. عبارات دلخوش‌کنکانه‌ای از قبیل‌‌‌ هنر نزد ایرانیان است و بس، ‌‌‌نبوغ ایرانی‌‌‌ و‌‌‌ استعداد ایرانی‌‌‌ با نگاهی به واقعیات امروز ما، به یک مزاح دردناک و به سخره گرفتن خود، تقلیل می‌یابد. 
انسان، انسان‌زاده ‌‌‌نمی‌شود بلکه با پتانسیل انسان شدن به دنیا می‌آید. جنین انسانی، برخلاف اغلب گونه‌های حیوانی، نارس به دنیا می‌آید و اگر به حال خود رها شود می‌میرد. از لحاظ‌ تربیتی و رشد عقلانی نیز چنین است. علاوه بر احتیاجات مادی، ما نیازمند آموختن و‌ تربیت هستیم و این کاری است که در سطح کلان بر عهدۀ نظام آموزشی است. نهادی که اساسی‌ترین نقش را در رشد و پیشرفت و تعالی هر جامعه‌ای ایفا می‌کند. 

نظام آموزشی ما دچار بحران و ناکارآمدی اسفناکی است. بیماری نظام آموزشی ایران را می‌توان‌‌‌ کنکور زدگی‌‌‌ نام نهاد. امروز از مقطع پیش‌دبستانی تا دبیرستان و پیش‌دانشگاهی تمام تمرکز والدین، مدرسه، مدیران، معلمان و به تبع آنها دانش‌آموزان بر کنکور متمرکز است. این غائله با ورود به دانشگاه پایان نمی‌یابد بلکه بساط‌های جدیدتر از قبیل کنکور ارشد و دکترا همچنان گسترده است. در دهه‌های اخیر شاهد رشد ویروس‌وار انواع مؤسسات و مراکز آمادگی کنکور بوده‌ایم.

کنکورزدگی و نابودی استعداد ملی   امروز با سازمان‌های عریض و طویل به‌اصطلاح آموزشی-فرهنگی، نظیر گاج، قلمچی، مدرسان شریف و … روبه رو هستیم که اختصاصاً خدمات آمادگی کنکور ارائه می‌دهند و سالانه میلیاردها تومان سرمایه خانوارهای ایرانی صرف کلاس‌های کنکور در این مؤسسات می‌شود. حتی رسانه ملی، که قرار بوده نقش یک دانشگاه عمومی را ایفا کند، و باید رویکردی کلان‌تر و عمیق‌تر به مبحث آموزش عمومی داشته باشد، خود به شکل کاملاً کاسب‌کارانه، هم در تبلیغات و هم در تولید برنامه‌ها، علناً دچار این کنکور زدگی شده و با پرهیز از هرگونه نگاه نقادانه، علاوه بر رسمیت بخشیدن بر آن، بر شدت همه‌گیری این بیماری می‌افزاید. 

اما کنکور چیست؟ کنکور یک آزمون برای تعیین شایستگی افراد جهت تحصیل در رشته‌ها و دانشگاه محل تحصیل است. در همه جای دنیا این فرآیند به شکلی انجام می‌شود. اما آنچه کنکور را در ایران به یک بحران و بیماری آموزشی-فرهنگی- اجتماعی تبدیل کرده، تبدیل‌شدن آن به هدف غائی و نهایی آموزش است و دقیقاً همین نگرش است که سیستم آموزشی ما را از معنا تهی و ناکارآمد ساخته است. نظام آموزشی که با صرف کمترین بودجه، استخدام ضعیف‌ترین افراد و مدیریت فاقد تخصص و چشم‌انداز بلندمدت نه تنها از رسالت حقیقی‌ تربیت و آموزش نسل‌های شایسته برای آینده بسیار دور شده بلکه عملاً به یک نهاد اتلاف و نابودی استعداد و سرمایه ملی تبدیل شده است. کنکور زدگی علاوه بر تحمیل فشار روانی شدید و درازمدت بر نوجوانان ضمن سرکوب علایق ذاتی آنان به دانستن و آموختن، رشد طبیعی روانی، فرهنگی، اجتماعی و حتی فیزیکی این مقطع سنی حساس را با مشکل مواجه ساخته است. آموزه‌های فرهنگی و دینی ما سرشار از تقدیس حقیقت-جویی، خرد، دانش، دانش-جویی، تفکر و تأمل است. 



ز گهواره تا گور دانش بجوی
علم را بیاموزید حتی در چین باشد
یک ساعت تفکر از هفتاد سال عبادت برتر است
در قرآن دائما به تفکر و تأمل در طبیعت، انسان و خلقت دعوت می‌شویم. اما در نظام آموزشی ما تفکر، تأمل، حقیقت-جویی و دانش-جویی هیچ جایگاهی ندارد. بیماری کنکور زدگی آن‌چنان نظام آموزشی ایران را از معنا و کارکرد حقیقی خود تهی ساخته که هیچ امکانی برای پرداختن به تفکر، آموزش و پژوهش در آن باقی نمانده است.

نتیجۀ این بیماری را به عیان در جامعه می‌بینیم:

بیکاری میلیونی (۵٫۷ میلیون نفر بیکار تحصیل‌کرده در سال ۱۳۹۳) فارغ‌التحصیلان دانشگاه به معنای آن است که میلیاردها میلیارد ثروت ملی به دور ریخته شده است و از طرفی میلیاردها میلیارد استعداد و پتانسیل انسانی اتلاف یا سوخت شده است. معضل فقط بیکاران نیستند. بسیاری از دانش‌آموزان به دلیل همان کنکور زدگی و تبلیغات رنگارنگ و ارزش‌های غلط اجتماعی صرفاً به دنبال قبولی در رشته‌های خاص از قبیل پزشکی، مهندسی، حقوق و … هستند. این نوجوانان که هنوز قدرت تشخیص و تصمیم درست در مورد رشته و شغل مناسب خود را ندارند توسط معیارهای کاذب اجتماعی منحرف‌شده، وارد رشته‌ها و مشاغلی می‌شوند که نه تنها علاقه بلکه استعدادی نیز در آن ندارند؛ فقط به این دلیل که ملاک نهایی انتخاب رشته و شغل، نمره کنکور است. 

کنکوری که مواد آزمون آن هیچ ربطی به دانش و واقعیات رشته‌ها و مشاغل ندارد. از این‌رو ما با فرهنگ پزشکی‌یی روبه رو هستیم که در بهترین حالت مراجع را یک بیمار می‌بیند و نه یک انسان بیمار. به همین دلیل است که بااین‌همه خطاهای پزشکی، زیرمیزی، بیمار دزدی، پزشکان بسازبفروش، تاجر و امثال آن مواجه هستیم. به همین دلیل است که وضع صنایع و تولید ما به این روز افتاده است. به همین دلیل است که فرهنگ و هنر ما این‌چنین به ابتذال گراییده است. به همین دلیل است که فقر، فساد، بیکاری، طلاق، پرخاشگری و انواع ناهنجاری‌های اجتماعی این‌همه فراگیر و رو به تشدید است.

کنکور زدگی در وجه نمادینش نشان از بیماری‌یی عمیق‌تر و بنیادی‌تر دارد که در صورت عدم درمان عاجل می‌تواند به بزرگ‌ترین تهدید رشد و حتی بقای فرهنگی-اجتماعی ما بدل شود. 
ماهنامه گل صحرا

چهارشنبه, 27 بهمن 1395 21:58 خوانده شده: 1755 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +12 -1 --
ناشناس 1395/11/27 - 23:00
نظام آموزشی که با صرف کمترین بودجه، استخدام ضعیف‌ترین افراد و مدیریت فاقد تخصص و چشم‌انداز بلندمدت نه تنها از رسالت حقیقی‌ تربیت و آموزش نسل‌های شایسته برای آینده بسیار دور شده بلکه عملاً به یک نهاد اتلاف .
واقعا چرا این نویسنده تصور کرده که معلمان ضعیف ترین افراد هستند که اموزش وپرروش استخدام کرده آیا این درست است که اگر تعدادی با رتبه های بالا معلم شده اند همه ی معلمان را ضعیف ترین افراد بنامیم به نظرم یکی از معضلات ما نویسندگانی چون این فرد هستند
پاسخ + +7 0 --
معلم ناامید 1395/11/28 - 06:33
اعلام خطر بجایی بود اما کو گوش شنوا وچشم بینا؟!
پاسخ + +4 0 --
سلیمی ساعتلو 1395/11/28 - 08:46
این نگاه تاجر مآبانه ریشه اش فراتر از نظام آموزشی است. تلویزیون ایران که دهها شبکه دارد می تواند یشبکه ای ایجاد کند که کارش تدریس دروس مدارس در رشته های مختلف و بدون هیچ گونه تبلیغات تجاری کند. اما صد افسوس که خود صدا و سیما از این آسیب اجتماعی، سود کلان مالی می برد کلان تر از تمام موسسات کنکور. برای صدا و سیما تبلیغ قابلمه مهم تر است تا پرورش استعدادهای جوانان این مرز و بوم.
پاسخ + +4 0 --
حسن 1395/11/28 - 10:47
فکر کنم تمام کارخانجات ایران قالمه و دیگ میسازند و هی غذاهای آنچنانی نشان میدهند بگو بابا فقرا گناه دارند والله چقدر نگاه کنند یک شبکه قابلمه هم درست کنید تا لااقل از یک شبکه قابلمه نشان بدهند همه شبکه ها تبلیغ سرویس چند پارچه قابلمه یه چندتا فیلم آموزشی اجتماعی چقدر قابلمه
پاسخ + +4 0 --
ناشناس 1395/11/28 - 11:04
در دوره ابتدایی که توصیفی است متاسفانه اموزش وپرورش خراسان رضوی از بچه ها ی کلاس های چهارم،پنجم ،وششم پول گرفته و۳ ازمون تستی سخت ،تحت عنوان ازمون پیشرفت تحصیلی برگزار مکند به صورت اجباری بعد شما توقع رشد استعداد وخلاقیت دارید؟
پاسخ + +7 0 --
حسن 1395/11/28 - 11:23
سلام فعلا مدارس شده کارگاه فیلمبرداری همش تبلیغات و خود نمایی معلمان پرورشی و مدیران و معاونان و طرح های چوبر و جبار سینگ و طرح نا کرامت و اقدام پژوهی و هزار طرح مزخرف برای تبلیغات که مثلا آموزش و پرورش و مدیرانی خیلی فعال هستند اصلا میگذارند معلمان درسشان را بدهند بعد با کلاسهای 40 نفره از معلمان انتظار معجزات دارند آقا این طرح ها جمع کنید کلاسها 20 نفره کنید کتابهای کم و کم حجم کنید بگذارید معلمان درس بدهند این طرح آقای حاج بابایی جمع کنید این فرمولهای جدید ضرب و تقسیمات جمع کنید بذارید بچه‌ها ی مردم یک چیزی یاد بگیرند چقدر بفکر پول و حقوق چاپ و چپاول از دولت هستید این طرح های پول جمع کنی بردارید مملکت دارید بدبخت میکنید و.... ..
پاسخ + +6 0 --
حسن 1395/11/28 - 11:34
آقا اگر این دوره ابتدایی توصیفی است چرا نمی گذارند همه چیز آن توصیفی باشد چرا معلمان باید هی امتحان کتبی بگیرند آیت کارنامه‌ها ی مزخرف که برای 38 نفر باید بنویسی سلخته و پرداخته کدام نابغه آموزش و پرورش است ؟؟؟؟
پاسخ + +4 0 --
چغندربگ 1395/11/28 - 16:16
به نکته باریکی اشاره کردید بچه ها اهل تفکر بار نمیان، حجم عجیب و عظیم کتابهای درسی فقط میشه حفظ کرد و درس در ذهن بچه ها رسوب نمیکنه و کلا سیستم آموزشی تفکر محور نیست و سعی داره معلومات را آماده در ذهن لچه ها نصب و راه اندازی کنه و البته نمیشه
پاسخ + +3 0 --
وحید 1395/11/29 - 15:18
دوره ابتدایی درژاپن اموزش رفتارهای عملی اجتماعی وبازی است اما ایران حفظ کتابها،است ودروقت محدودزنگ تفریح به صبحانه خوردن وکارهای شخصی شان نمیرسندو دایما درنگرانی اند.فکرمیکنم ابتدایی روشها وامکانات وزنگ های سخت وخسته کننده وفشرده درس وطرح های اجباری ومزخرف درابتدایی بایدتعدیل ومناسب ترشود.نظرمن این است.
پاسخ + +1 0 --
نرگس 1395/12/04 - 14:21
به نظر من اگر نمی توانیم الگوی کشورهایی که آموزش وپرورش موفق دارند را عینا پیاده سازیم ولی می توان تا حدی نظام آموزشی را که در حال حاضر روحیه نشاط کودکی ونوجوانی را از دانش آموزان گرفته وآنها را در کنار کتابهای سنگین وخشک وبی روح میخکوب کرده است نجات داد در حال حاضر رقابت سخت و زجرآور روحیه تعامل ونوع دوستی وتحمل هم نوع ودوستی وصداقت را از این نسل گرفته است بچه ها برای جلو افتادن از یکدیگر بسیار به هم دروغ می گویند کلاس رفتنشان را از هم پنهان می کنند به هم حسادت می کنند آن هم در شرایطی که بیشتر آنها در آینده بیکار هستند والله هیچ ارزشی ندارد مسئولین رده بالا در آموزش وپرورش آینده بچه ها را دراین نظام جدید آموزشی سریعتر وزودتر ببینند وتصحیح فرمایند جلو ضرر را هروقت بگیر ی نفع است
پاسخ + 0 0 --
رضا 1402/03/20 - 07:23
نظام اموزشی ما شده کاسبی کاسبی و کاسبی...ناکارامد پرازاسترس ناامیدی و کشتن عمرو فرصتها واستعدادها.

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور