امير كه عشق و علاقه فراواني به ترقي و تحول ايران داشت و ميخواست ايران را از آن شكل و صورت نابه سامان تشكيلات اداري، نظامي، مالي و... سامان دهد و طي سفر خود به روسيه با دارالعلوم آن جا آشنايي يافته و پيشرفت علوم جديد را در آن جا ديده بود و در سفر بعدي خود به عثماني، جهت عقد قرارداد ارزنه الروم خبر تاسيس مدارسي در عثماني را شنيده بود، به فكر تاسيس مدرسهاي در ايران افتاد كه تمام علوم جديد در آن به جوانان ايران آموزش داده شود.
اگرچه پيش از اين هم در زمان عباس ميرزا اقداماتي در راستاي آموزش جوانان و اعزام آنها به اروپا انجام شده بود اما امير به اين فكر افتاد كه جواناني كه براي تحصيل به اروپا ميرفتند ممكن است به دليل زرق و برق آن مجامع و نفوذ استعمارگران در افكار آنان كارآيي لازم را نداشته باشند؛ بدين جهت مصلحت را در آن ديد كه با ايجاد مركز تعليم و تربيت در مملكت و با آوردن معلمان از كشورهاي اروپايي، جوانان در مملكت خود تعليم داده شوند.
طرح بناي ساختمان را ميرزا رضا مهندسباشي از شاگرداني كه عباس ميرزا به فرنگ فرستاده بود ريخت.
بد نیست بدانید که ابتدا قرار بود اين مدرسه بزرگ تنها براي فرزندان ديوانيان و لشكريان و درباريان و از همه بالاتر، شاهزادگان گشوده بشود ولي اين انحصارگرايي به وسيله شخص امير شكسته شد و مدرسه شاگردان متفرقهاي از طبقات ديگر را در خود جاي داد. لباس شاگردان دارالفنون فراخور رشته تحصيليشان متفاوت بود و سالانه دو دست لباس مجاني زمستاني و تابستاني به آنها داده ميشد. شاگردان ناهار را به خرج مدرسه ميخوردند و جزو خدمتگزاران دولت محسوب شده و مقرري مختصري نيز داشتند. دوره تحصيلي معمولا 6 سال بود. در مدرسه نمازخانهاي نيز داير بود كه شاگردان به موقع در آن جا نماز ميگزاردند. بودجه دارالفنون در سال تاسيس آن 7750 تومان بود.
ورود معلمان اروپايي به تهران در تاريخ 26 محرم 1268ق/44نوامبر1851 ميلادي يعني يك روز پس از عزل امير بود. با تمام اين مسايل امير پس از ورود معلمان نگران وضع آنان بود و سفارش ميكرد كه مراقب احوال آنها باشند طوري كه از آمدن شان به ايران پشيمان نشوند چرا كه دشمنان امير به دنبال بازگرداندن معلمان به كشورشان بودند؛ اما با علاقهاي كه ناصرالدين شاه به مساله داشت اين امر متنفي شد ولي برخلاف تلاشهای امير مخالفان توانستند در ميان اين معلمان كارشناسان انگليسي را نيز استخدام كنند.
سرانجام يك روز پس از ورود معلمان اروپايي مسيوجان داوود آنها را به شاه معرفي كرد و شاه با تقدير نامهاي وي را مورد تفقد قرار داد. مدرسه پنجم ماه ربيعالاول 1268 با انتخاب اولاد شاهزادگان عظام و امرا و اعيان و رجال دولت، توسط ميرزا محمدعلي خان شيرازي وزير دول خارجه و پس از تاييد شاه شروع به كار كرد و دارالفنون افتتاح شد. تعداد شاگردان دارالفنون ابتدا بيش از 30 نفر نبود و كمكم به 120 نفر رسيد و تا زمان افتتاح تكميل شد. نخستين فارغالتحصيلان در سال 1276 از مدرسه جهت اعزام به اروپا فارغالتحصيل شدند. .
برخي از معلمان اروپايي دارالفنون پس از اتمام قراردادشان به كشور خود بازگشتند و برخي ديگر در ايران ماندند. اوضاع دارالفنون با توجه به اهدافي كه امير كبير براي آن در نظر داشت پيش نرفت و حضور معلمان روسي و انگليسي و برنامههاي سياستگذاران قاجار موجب انحراف اهداف دارالفنون شد. ناصرالدين شاه تا مدتي به دارالفنون علاقه داشت و به دليل همين علاقه و مقدمات صحيحي كه امير براي اين بناي خیر چيده بود تعليم يافتهگان فاضلي بيرون آمدند؛ اما كمي بعد در نتيجه حقهبازيهاي ميرزا ملكمخان كه خود و پدرش از عوامل انگليسي بودند و موسس فراموشخانه (فراماسونري) در اين مدرسه که سمت معلمي و مترجمي داشت، ناصرالدين شاه به دارالفنون سوءظن پيدا كرد و به كلي از آن جا دلسرد شد.
به هر حال دارالفنون در دوره اول و دوم و سوم توانست عده زيادي از دانشمندان را به جامعه تحويل بدهد. براي نمونه افرادي چون حاجنجمالدوله، ميرزا كاظمخان شيمي، دكتر علمالدوله ثقفي، ميرزا رضاخان مهندس الملك، دكتر ولياللهخان نصر، ميرزا محمدعلي خانذكاالملك(فروغي) و بسياري ديگر از تربيتشدگان دارالفنون بودند.
در پايان بايد گفت اگرچه اميركبير با حسننيت و آيندهنگري و اقدامات مصلحتجويانه اقدام به تاسيس دارالفنون كرد ولي متاسفانه با عزل و مرگش آن اهداف دقيقا اجرا نشد اگر اميركبير خود هدايت دارالفنون را در دست داشت قطعا نتايج مثمرثمري براي ايران داشت؛ ولي مرگ نابه هنگام امير و بيتوجهي ناصرالدين شاه و ساير درباريان موجب شد اين مركز نه تنها مفيد فايده نباشد كه بعدها به واسطه نفوذ افكار استعمارگران تحت لواي فراموشخانه، ضربات سنگيني بر فرهنگ و عقايد مردم ايران وارد شد و متاسفانه به جاي آن كه مركزي براي پيشرفت و توسعه كشور ايران باشد صدمات زيادي بر ايران وارد ساخت.
از سوی دیگر با مرگ امیر خواص و عوام نیزنتوانستند در پی ریزی آموزش و پرورش مدرن موفق باشند.
گویی که آموزش و پرورش در حال حاضر در همان گذشته پرمساله و پرمشکل و در 164 سال قبل در حالت ایستا به سر می برد و آموزش و پرورش ضیعف و نحیف توان برخاستن و ماندن و قدرتی برای حرکت و رشد و بالندگی ندارد و مخالفان و مخالفت ها و موانع و مقاومت ها همچنان البته پرقدرت تر از دیروز برای آموزش و پرورش امروز وجود دارد.
آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .
نظرات بینندگان