تمام کشورهایی که به توسعه رسیده اند بنیاد تصمیمات خود را بر پذیرش و تقویت علم مدرن مبتنی کرده اند. علمی که تکرار پذیر، همگانی، مساله مند و ابطال پذیر است. این فرآیند در غرب از دوره رنسانس آغاز شد و کشورهای دیگر جهان هم به آن پیوستند. پذیرش علم البته منوط به رفع موانع و کسب آمادگی هایی است که در ممالک مختلف، متفاوت است. موانعی که هم در حکومت وجود دارد و هم جامعه.
به نظر می رسد در این میان رفع موانع سیاسی بر برچیدن محدودیت های اجتماعی اولویت دارد.
این یادداشت می کوشد تا موانع سیاسی پذیرش و رشد علم مدرن در دوران چهل ساله اخیر را برشمارد:
بدیل سازی برای علم مدرن:
پس از پیروزی انقلاب و به ویژه رخداد انقلاب فرهنگی تلاش های فراوانی برای نفی علوم انسانی مدرن و جایگزینی آن با علوم انسانی اسلامی آغاز شد. برنامه ای که حتی داعیه فیزیک و شیمی اسلامی را در سر می پروراند و می کوشید تا طرحی نو در اندازد. تلاش هایی که در پانزده سال اخیر تشدید هم شده است!
علم در خدمت تبلیغات سیاسی: در ایران اما دانشگاه حدود یک سده است که به زائده ای بر بوروکراسی رایج تبدیل و زندگی دانشگاهی به نوعی زیست کارمندوار و بی ارتباط با مسائل جامعه و حکومت تبدیل شده است!
از آن جا که امروزه گزاره" دانش، قدرت می آورد"، بدیهی تلقی می شود، نظام سیاسی در ایران پس از انقلاب کوشید تا با ابداع مفهوم تولید علم، آن را به خدمت تبلیغات سیاسی در آورد. تولید فله ای مقالات برای القای حس کارآمدی و پیشرفت به مخاطبان داخلی و خارجی از خروجی های این سیاست است!
آموزش و پرورش ایدئولوژیک:
پرورش روحیه علمی در جهان بیش از همه در مدارس صورت می گیرد. دانش آموزانی که می آموزند ساعی، خلاق و ملتزم به اخلاق علمی تربیت شوند. در ایران اما ایدئولوژی به مثابه سازه ای انتزاعی، دستوری، نقد ناپذیر و عمودی دست اندرکار پرورش دانش آموزان برای تحقق آرمان های سیاسی است!
نفی استقلال دانشگاه ها:
مهمترین کانون تجدد در جهان دانشگاه ها هستند که توانسته اند مبتنی بر علم مدرن، مسائل جامعه را حل و فصل کنند. در ایران اما دانشگاه حدود یک سده است که به زائده ای بر بوروکراسی رایج تبدیل و زندگی دانشگاهی به نوعی زیست کارمندوار و بی ارتباط با مسائل جامعه و حکومت تبدیل شده است!
تسری غرب ستیزی به علم ستیزی:
انقلاب ایران اگر چه در ابتدا برای رهایی از استبداد شکل گرفت ولی به سرعت به وادی غرب ستیزی غلتید. نتیجه منطقی این ستیز هم نزد دست اندرکاران انفلاب فرهنگی عبارت از تخطئه علم به مثابه بنیان دنیای مدرن بود. اگر چه اکنون پزشکی و مهندسی جایگاه خود را بازیافته اند ولی علوم انسانی هنوز هم در معرض اتهام اند!
هراس از پیامدهای علم مدرن:
علم هم از تحولات اجتماعی تاثیر می پذیرد و هم بر آن ها تاثیر می گذارد. علم مدرن همچنین جسارت اندیشه ورزی، نقد سنت و قدرت، و دموکراسی را به ارمغان می آورد. عجین بودن علم و برابری خواهی هم موجب آزاد شدن بسیاری از ظرفیت های انسانی و اجتماعی می شود. پیامدهایی هراسناک برای نظم هایی که بیش از همه به کنترل جامعه می اندیشند!
کانال مهران صولتی
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.