در روزهای اخیر بخش هایی از « اصلاح و دائمی نمودن قانون مدیریت خدمات کشوری » موجب انتقادات فراوانی در میان جامعه معلمان شد .
در ردیف 49 این اصلاحیه چنین آمده است :
ماده ( 103 ) و تبصره های آن به شرح زیر اصلاح می شود :
ماده 103 – دستگاه های اجرایی می توانند کارمندان خود را با داشتن یکی از شرایط زیر بازنشسته نمایند :
الف – دارا بودن ( 30 ) سال سابقه خدمت و حداقل ( 50 ) سال سن . شاغلین مشاغل تخصصی با دارا بودن مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد و بالاتر می توانند با درخواست خود و موافقت دستگاه تا ( 35 ) سال خدمت نمایند .
ب- دارا بودن ( 60) سال سن و حداقل ( 25 ) سال سابقه خدمت با پرداخت حقوق متناسب با سنوات خدمت .
در ردیف 51 تبصره 2 چنین آمده است :
تبصره 2 – دوران تحصیل که به صورت تعهد خدمت قبل از استخدام یا حین خدمت در اوقات اداری در مقاطع رسمی آموزشی یا معادل آن توسط کارمندان طی شده یا می شود ، جزء سابقه خدمت برای بازنشستگی منظور نمی گردد .
حکم مندرج در قانون متعهدین خدمت به وزارت آموزش و پرورش – مصوب 1369 – از این جهت فاقد اعتبار است .
نخستین نکته مهم و قابل ذکر همین تبصره 2 می باشد که اصل " قانون عطف به ما سبق نمی شود " را خدشه دار کرده است .
واقعیت این است که در اواخر دهه 60 و پس از پایان جنگ بسیاری از وزارتخانه ها ، دستگاه ها و نهادها با توجه به خلا و کمبود نیروی انسانی اقدام به پذیرش و استخدام نیرو می کردند .
مسئولان و سیاست گذاران نیز با توجه به این موضوع و برای آن که جذابیتی برای داوطلبان برای ورود به " مراکز تربیت معلم " ایجاد کنند این موارد را مصوب کردند . ( این جا )
آورده شد که سنوات تحصیل جزء سابقه خدمت محسوب خواهد شد و نیز این افراد از خدمت سربازی معاف شده و 5 سال متعهد به خدمت در وزارت آموزش و پرورش خواهند بود .
بخش غم انگیز این ماجرا آن است مدیرانی که در این چرخه ناکارآمدی دست داشته اند اکثرا هنوز هم بر مسند کار هستند و تنها ماسک و بادنمای خویش را عوض کرده اند حتی برای محکم کاری از کسانی که پذیرش شده بودند " تعهد محضری " گرفتند !
در واقع همان " تعهد محضری " معلمان یک سند برای تخلف دولت از تعهدات معهود است و زمانی که قراردادی بین دو طرف عقد و قانونی می گردد نمی توان یک طرفه آن را ملغی کرد .
این نخستین تخلف آشکار است و رئیس جمهور که پای این لایحه را امضا کرده است باید پاسخ گو باشد .
و اما وجه دیگر ماجرا که به ظنز می ماند موضع گیری وزارت آموزش و پرورش در این مورد است .
سرپرست اداره کل امور اداری وتشکیلات وزارت آموزش وپرورش در دوم دی ماه با اشاره به این مطلب که لایحه مدیریت خدمات کشوری هنوز در مجلس تصویب نشده است می گوید : ( این جا )
فرهنگیان نگران حذف سوابق تحصیلی از سنوات خدمتی خود نباشند .
وی در ادامه تاکید می کند :
یکی از بندهای این لایحه در خصوص حذف سوابق تحصیلی از سنوات خدمتی کارمندان دولت است، با توجه به این که جامعه فرهنگیان بیشترین جمعیت کارمندان دولت را شامل می شوند ومعمولا دوره تحصیلی خود را در مراکز تربیت معلم گذرانده اند لذا انتشار خبر تقدیم این لایحه به مجلس نگرانی هایی را دربین فرهنگیان به وجود آورده است.
بسیار بعید به نظر می رسد این لایحه بدون اصلاح و تغییر به تصویب برسد زیرا حذف 2 سال یا بیشتر از سابقه سنواتی افراد مشکل ساز خواهد بود،بنابراین پیش بینی می شود مجلس شورای اسلامی لایحه مذکور راپس از اصلاح تصویب کند و در صورت مصوب شدن این لایحه شامل نیروهایی شود که از تاریخ تصویب قانون مذکور، جذب آموزش و پرورش می شوند.
وی در پاسخ به سوالی در خصوص ارتباط تصویب این لایحه با کمبود نیروی انسانی درسال تحصیلی آینده گفت: تصویب این لایحه به شکلی که شامل نیروهای فعلی شود بعید به نظر می رسد."
حال پرسش این است که چرا وزارت آموزش و پرورش قبل از گنجاندن این مواد و تبصره ها حداکثر تلاش و امکانات خود را برای حذف و یا تعدیل آن به عمل نیاورده است ؟
آیا گفتن جملاتی مانند " فرهنگیان نگران حذف سوابق تحصیلی از سنوات خدمتی خود نباشند " رافع مسئولیت این وزارتخانه در عمل به وظایف قانونی خود می باشد ؟
آیا این به نوعی انداختن توپ به زمین مجلس برای رفع مسئولیت های قانونی نیست ؟
وزارت آموزش و پرورش می بایست موضع صریح و کارشناسی خود را در این زمینه کاملا مشخص و شفاف می کرد .
پرسش بعدی این است که واقعا وضعیت " برنامه " و " برنامه ریزی " در دستگاه مهمی مانند " وزارت آموزش و پرورش " چگونه است ؟
چرا معلم در این سیستم دچار " فرسودگی شغلی زودرس " می شود و می خواهد از سیستم فرار کند مدیرانی که مسئولیت تامین نیرو و منابع انسانی در این وزارتخانه را بر عهده دارند به چه کاری مشغولند ؟
آیا این مدیران قبلا پیش بینی نمی کردند که تا سال 1404 حدود نیمی از پرسنل وزارت آموزش و پرورش در جریان " بازنشستگی " از این دستگاه خارج خواهند شد ؟
چرا این ها قبلا برنامه ریزی نکردند و یا هشدارهای لازم را در این مورد ندادند ؟
اگر برنامه واقعا " برنامه " بود در این بحبوحه بحران نیروی انسانی آن 120 هزار نیروی مازاد در آموزش و پرورش از کجا آمده است ؟!
در این رابطه دوشنبه 20 دی ماه 1389 در مطلبی با عنوان " وقتی که فرمول و سامانه مشخصی برای سامان دهی نیروی انسانی در آموزش و پرورش وجود ندارد ... و وزیر این دولت به دنبال الگوست ! " نوشتم :
" ساماندهی نیروی انسانی در شهر تهران الگوی عملی برای تمام کشور
در نظام مدیریتی معیوب ما مدیر ناکارآمد و ناتوان معمولا از چرخه خارج نمی شود ؛ حداکثر این است که جا به جا می شود " خبرگزاری ایسکانیوز: وزیر آموزش و پرورش در جلسه 6 ساعته که با حضور مدیران و مسوولان آموزش و پرورش شهر تهران برگزار شد گفت: ساماندهی نیروی انسانی در شهر تهران الگوی عملی و نمونه اجرایی و مثال زدنی برای تمام کشور باشد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران"ایسکانیوز" به نقل از مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، دکتر حاجی بابایی عصر روز پنج شنبه16 دیماه در جمع مدیران و مسوولین اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران و روسا و معاونان اداری مالی مناطق 19 گانه شهر تهران که در اردوگاه شهید باهنر برگزار شد بر امر ساماندهی نیروی انسانی تاکید کرد و گفت: سامان دهی نیروی انسانی نسخه شفا بخش آموزش و پرورش است. "
سال 89 را می توان سال بحران نیروی انسانی حداقل در مدارس شهر تهران نامید .
به علت اجرای بازنشستگی پیش از موعد و نیز استقبال زیاد همکاران که مسئولان آن را پیش بینی نمی کردند حداقل در مدارس راهنمایی و دبیرستان های پسرانه شهر تهران کمبود نیرو به شدت ملموس و یا مشهود بود .
رئیس کمیسیون آموزش مجلس در 23 آبان 1389 :
" علي عباسپور تهراني فر در گفتوگو با مهر افزود: هم اكنون در شهر تهران نيز برخي از مدارس راهنمايي معلم ندارند يا بعد از گذشتن چند هفته معلم سر كلاس درس حاضر نشده است. "
از این رو بود که مناطق مختلف آموزش و پرورش تهران دست به کار شده و برای جبران این خلا و یا بحران از " نیروهای بازنشسته " دعوت به کار کردند .
شاید بتوان ادعا کرد درصد قابل توجهی از همکاران حداقل در دبیرستان ها و مدارس پسرانه شهر تهران را نیروهای بازنشسته تشکیل می دهند .
برای این همکاران سقف کاری تعیین کردند و میزان آن را در هفته 8 ساعت اعلام کردند اما از آن جا که این دستور العمل پاسخگوی نیازها نبود به پیروی از قاعده نهادینه شده " دور زدن قانون " ، مدیران مدارس با صدور ابلاغ های مختلف و با اسامی مختلف سعی کردند که پاسخگوی نیاز کلاس ها و نیز اولیا باشند .
شاید چاره ای هم نبود ...
به قول یکی از مدیران مدارس ، بخشنامه ها چندان با واقعیات مدارس همخوانی ندارند !
هر چند اکنون و پس از گذشت چند ماه از سال تحصیلی تازه مسئولان به این فکر افتاده اند که این اقدامات خلاف قانون را جبران کنند ...
از سوی دیگر ، دبیری که چند ماه به کلاسی رفته است و با دانش آموزان ارتباط عاطفی برقرار کرده است اکنون به او می گویند که دیگر نیازی نیست شما به کلاس بروید ، کس دیگری رابه جای شما می فرستیم !
از همین جا می توان به نوع نگرش مسئولان به حرفه معلمی پی برد...
به جرات می توان ادعا کرد که بسیاری از مسئولان از ماهیت کار معلمی و زوایای آن اطلاعی ندارند و برخوردهای این چنینی و با ماهیت اداری خود گواه این مدعاست ...
از همه این ها که بگذریم ؛ مساله اصلی این است که سامان دهی نیروی انسانی در آموزش و پرورش دچار مشکلات جدی و اساسی است و آقای حاجی بابایی هم احتمالا یا به دلیل بی اطلاعی و یا گزارش خلاف واقع زیردستان ، تهران را الگوی این کار معرفی کرده است !
سامان دهی نیروی انسانی در آموزش و پرورش نیاز به یک مدیریت منابع انسانی علمی ، تخصصی، تعریف شده و فاقد جنبه های ایدئولوژیک دارد و این نهاد باید به صورت مستقل و کامل در آموزش و پرورش تعریف شود و البته این امر نیاز به یک اراده جدی وپیگیر و نگرشی جدید به رویدادها دارد ؛ در غیر این صورت و در یک منظر ، همه ساله کلاس ها باید تا ماه ها از شروع سال تحصیلی همچنان بدون معلم بمانند ...» تنها کاری که می توان کرد این است که یا آن مدیر در چرخه اداری بازنشسته شود و یا در چرخه طبیعی عمر خود را به دیگران بدهد
نماینده دیگر مجلس همان زمان چنین گفت :
" نماینده بویین زهرا در مجلس طرح ساماندهی نیروی انسانی را گرفتاری بزرگی برای وزارت آموزش و پرورش خواند و گفت: مقبول نیست نیروهای آموزش دیده بازنشسته و نیروهایی که تحت عنوان تعاونی هستند بر سر کلاس ها بیاوریم.
به گزارش روز یکشنبه خبرنگار امور مجلس باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران "ایسکانیوز"، روح الله جانی عباسپور نماینده بویین زهرا و آوج در جلسه علنی روز یکشنبه در تذکری نسبت به طرح ساماندهی نیروی انسانی در آموزش و پرورش انتقاد کرد و خواستار مشخص شدن سرنوشت وزارتخانه با انتخاب وزیر شد.
وی طرح ساماندهی نیروی انسانی را گرفتاری بزرگی برای وزارت آموزش و پرورش خواند و گفت: مقبول نیست که از یک طرف نیروهای آموزش دیده را با 20 سال سابقه برای خانم ها و 25 سال سابقه برای آقایان بازنشسته کنیم و از طرف دیگر نیروهایی تحت عنوان تعاونی بدون آموزش لازم را بر سر کلاس ها بیاوریم.عباسپور در ادامه همچنین از تشکیل کلاس های درس با بیش از 45 دانش آموز انتقاد کرد. "
همان موقع نگارنده در مطالب و مواضع مختلف نسبت به این سیاست ها و اقدامات اعتراض کرد اما متاسفانه گوش شنوایی برای این " هشدارها " یافت نشد !
تا کی قرار است این وضعیت ادامه داشته باشد و هزینه " بی تدبیری " مسئولان را " معلمان " بپردازند ؟
پس از اعلام این اخبار تاکنون انتقادات فراوانی نسبت به آن ابراز شده است . کمپین های مختلفی گروه های مجازی برای مخالفت با این تصمیم ابزار شده است .
سوال این است که چرا یک معلم حاضر نیست تحت هیچ شرایطی در آموزش و پرورش بیش از روال رسمی اش ادامه خدمت دهد ؟
چرا معلمانی که در در دهه 60 وارد آموزش و پرورش شدند و اکنون به انتهای کار رسیده اند حاضر نیستند ادامه دهند ؟
بخش غم انگیز این ماجرا آن است مدیرانی که در این چرخه ناکارآمدی دست داشته اند اکثرا هنوز هم بر مسند کار هستند و تنها ماسک و بادنمای خویش را عوض کرده اند ...
آن ها در آن زمان حتی به یک انتقاد و یا تذکر ساده به وضعیت موجود هم راضی نشدند .
شاید مهم ترین و اصلی ترین دلایل این گونه تصمیمات گذر از " بحران کمبود نیروی انسانی " و نیز " بحران صندوق های بازنشستگی " باشد .
آیا کسانی که مطابق گفته های آن نماینده مجلس نیروهای آموزش دیده را با 20 سال سابقه برای خانم ها و 25 سال سابقه برای آقایان بازنشسته کردند فکر نمی کردند که روزی خواهد رسید که " کفگیر به ته دیگ بخورد " !
مسئولان در استدلال خویش به مقایسه سن بازنشستگی در کشور ما با سایر جوامع توسعه یافته می پردازند و البته حرف درستی است .
اما آیا وضعیت مدیریت در سازمان های ما نیز قابل مقایسه با سازمان های آن جوامع می باشد ؟
چرا معلم در این سیستم دچار " فرسودگی شغلی زودرس " می شود و می خواهد از سیستم فرار کند ؟
سطح تخصص و کارشناسی در بدنه مدیریتی و ستادی آموزش و پرورش کجاست ؟
در ششم اسفند ماه 1388 در مطلبی نوشتم :
" در زمان وزارت آقای علی احمدی و زمانی که ایشان به سرعت و با شتاب فراوان در حال اجرای دستور العمل سامان دهی نیروی انسانی و اجرای بازنشستگی پیش از موعد بود ؛ " سخن معلم " ( صدای معلم ) با این طرح مخالف بود و عمده ترین دلیل آن را خروج نیروهای باتجربه و کارا از بدنه آموزش و پرورش می دانست .
همان موقع بارها اعلام کردیم که مسئولان به جای خوشحالی و اظهار شادمانی از استقبال فرهنگیان از از بازنشستگی پیش از موعد به فکر ریشه ها و دلایل آن باشند .
همان موقع اعلام کردیم که محیط برای فعالیت در آموزش و پرورش طاقت فرسا و روزمره شده است و بسیاری از معلمان دچار " فرسودگی شغلی " شده اند .
اما تنها چیزی که یافت نشد همان " گوش شنوا " بود !
با به وزارت رسیدن آقای حاجی بابایی ، " جهت " عوض شد !
شاید در کشور ما تنها چیزی که یافت نشود همان " برنامه " است و افراد تصمیم می گیرند چه باشد و چه نباشد به جای آن که موقعیت ها و شرایط در فرآیند " تصمیم گیری " و " تصمیم سازی " اثر گذار باشند .
شاید این اقدام آقای حاجی بابایی قابل تامل باشد اما مهم این است که شرایط عوض نشده است !
همان موقع بسیاری از همکاران مدرسه از شنیدن این خبر ناراحت شدند و اظهار امیدواری می کردند که این قانون ابقا شود و بتوانند با بازنشستگی پیش از موعد زودتر به سرو سامان برسند !
باید دید که چرا معلمان و فرهنگیان عطای ماندن در این دستگاه حساس و اثرگذار را بر ابقایش بخشیده اند !
آیا معلمی که "رضایت شغلی " نداشته باشد و به عبارتی از سوی دولت تامین نشود ماندنش ارزش لازم و کافی خواهد داشت و یا این که از انباشت تجربه همان " حضور فیزیکی " نصیب این سازوکار خواهد شد .
باید انگیزه ها را قوی کرد ...
با این گونه اقدامات " حل مساله " نخواهد شد ... "
در نظام مدیریتی معیوب ما مدیر ناکارآمد و ناتوان معمولا از چرخه خارج نمی شود ؛ حداکثر این است که جا به جا می شود .
یعنی " بحران ناکارآمدی و سوء مدیریت " از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل می شود !
تنها کاری که می توان کرد این است که یا آن مدیر در چرخه اداری بازنشسته شود و یا در چرخه طبیعی عمر خود را به دیگران بدهد !
آیا در این سیستم جایی برای افراد توان مند و با انگیزه خواهد ماند ؟
در کنار مسائل بالا پیشنهادی که می توان ارائه کرد این است که بند مذکور حذف نشده و اصلاح شود .
در واقع ادامه خدمت معلمان علاوه بر تعهدات قانونی باید " اختیاری " باشد .
اگر شرایط تشویقی در این اصلاحیه گنجانده شود و به عنوان مثال به این معلمان امتیاز داده شود که فرضا با 32 روز و یا 34 روز حقوق بازنشسته خواهند شد و تکلیف مبالغی که قبلا بابت " حق بازنشستگی " از آن کسر شده است مشخص و شفاف شده و جبران شود به نظر نمی رسد که اکثریت معلمان مخالفتی با آن داشته باشند .
در حال حاضر تعداد قابل توجهی از معلمان که بازنشسته می شوند دوباره و در قالب 8 ساعت و... به همکاری خود با آموزش و پرورش ادامه می هند .
اگر این شرایط تشویقی و اقناعی ایجاد شود وضعیت و شرایط برای عبور از بحران های دیگر هم فراهم خواهد شد .
به جای تولید بحران باید به دنبال " حل مساله " بود .
نظرات بینندگان
هنوز چند ماهی از ضرب و شتم معاون پرورشی یکی از هنرستانهای پارس آباد از دست دانش آموز نگذشته است که شنیده ها حاکیست این بار یک معلم در مدرسه طالقانی پارس آباد توسط اولیای یک دانش آموز مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
و اما
جناب بطحایی چرا برا حذف سنوات تحصیل در تربیت معلم برای بازنشستگی در قانون جدید مدیریت خدمات کشوری برای معلمان دل نسوزوند و نامه ای به برادر اصولگرا جناب دکتر لاریجانی ننوشت؟؟؟؟؟!!!
راستی در قانون جدید مدیریت...ایا به معیشت و رفاه معلمان هم اشاره ای شده؟؟؟؟؟
طبق خبر های رسیده نجفی ناتوان که معلمان را فریب داد بزودی بخاطر عملکرد ضعیف ش عزل میشه چول خدا و معلمان صدا نداره
تقدیم به تمامی فریبکاران کمپین زن
همکار محترم
دبیر م
سپاسگزارم .
این سوالی است که جناب بطحایی و کسانی که به ایشان مشاوره می دهند باید پاسخ دهند .
پایدار باشید .
آقای نیک اندیش
از خبر شما ممنونم .
اما آقای نجفی در مقایسه با مدیران قبلی توانمندتر است .
حداقل دیدگاه علمی دارد .
مهم این است که در صورت تحقق فرضیه شما ، چه کسی جایگزین باشد ؟
پایدار باشید .
اگر مسؤولین در حوزه ی تعلیم و تربیت مهارت « حلّ مسأله » داشتند که حال و روز سیستم آموزش و پرورش کشور این نمی شد. آنان در تبدیل مسأله به مشکل، تبدیل مشکل به معضل و تبدیل معضل به بحران اُستادند. تا کی باید تاوان ندانم کاری، بی برنامه گی، کج سلیقگی و ... مسؤولین در این حوزه را معلّمان عزیز بپردازند؟!
البته این تصمیم با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست و بیشتر مثل سنگ انداختن دیوانه ای در چاه است.
تقاضا دارم این موضوع را نظر سنجی کنید.
پیروز و سریلند باشید.
آقای صادقی
سپاسگزارم .
البته انتظار این است که همه معلمان در این موضوع مهم نقش آفرینی کنند .
عنوان مورد نظر خود را برای صدای معلم ارسال فرمایید .
پایدار باشید .
خسته شدیم ،خیلی شرایط کاری خوبی برامون فراهم کرده اند انتظار دارند بیشتر کار کنیم
مگرنظام برده داریه
آقای امیر
ممنونم.
متاسفانه در جامعه ما این یک فرهنگ و نرم است .
کار ما باید ایجاد حساسیت در افکار عمومی و سلب بی تفاوتی نسبت به موضوعات مهم باشد .
در این مسیر رسانه های مستقل و افکار عمومی می توانند نقش آفرینی کنند .
پایدار باشید .
دوست عزیز
از شما دعوت می کنم گزارشی را در این مورد برای صدای معلم ارسال فرمایید .
قبلا در این مورد نوشته ایم .
پایدار باشید .
علی برکت ا..
دوست عزیز بازنشسته
به نظرم نباید فقط به فکر خودمان باشیم .
معلمان همه اعضای یک خانواده بزرگ هستند .
مهم داشتن انسجام در عین احترام به " تفاوت ها " است .
پایدار باشید .
دوست عزیز ناشناس
انتقاد بسیار است .
اما از ناامیدی چیزی بیرون نمی آید .
متاسفانه الان ادبیات بی تفاوتی و نامیدی یک " پز روشنفکرانه " به حساب می آید .
پایدار باشید .
واقعا چرا باید کار به اینجا برسه که بخان ما را به زور با تبصره و قانون نگه دارند ، هنوز هم من فکر می کنم تنها جایی که وجدانهای بیداری وجود داره وجدان همکاران ما هست و هنوز تنها جایی که برای ارباب رجوع و انسانیت ارزش بیشتری قائلند آموزش و پرورشه البته باید چنین باشه چون ما یک نهاد فرهنگی هستیم بیندیشیم چرا مدیران رده بالا کماکان به حیات اداری خود ادامه می دهند و دوست دارن کارشون را ولی معلمانی که سنگینی کار بر گرده اونهاست و رفاه کمتری دارند به فکر برون رفت از این فضا هستند
اگر امروز به فکر نباشیم شاید فردا دیر باشه
تکلیف بطحایی و ترکمن که تقریبا از همان روز اول مشخص بود اینها نیروهای منتخب نوبخت بودند برای از بین بردن آ .پ و فرهنگیان که هیچگاه در راستای حقوق فرهنگیان قدمی بر نخواهند داشت .
خواهشی که از همکاران محترم دارم اینست که حتما در مدارس اطلاع رسانی کنند تا زمینه ی آگاهی و اعتراض به این بند ظالمانه در بین معلمین فراهم شود .
همکاران دو تا چهار سال حق بیمه و سنوات بازنشستگی پرداخت کرده و 5 سال تعهد خدمت در مناطق دور افتاده داده اند و هیچ چاره ای برای آن در این قانون دیده نشده است .
متاسفانه هنوز بعضی همکاران فکر می کنند این قانون عطف به ما سبق نمی شود ولی بدانیم که در متن قانون اخیر قانون قبلی صراحتا ملغی شده است .
جناب رئیس جمهور واقعا خسته نباشید .
آقای حاج بابایی آقای سحر خیز که در کانالها هست مدتی است کامنت میگذاری و وزیر وقت را زیر سوال می بری شما مقصرید چون باعث کمبود نیرو با ندانم کاری ها شدید آقای علی احمدی کجایی وقتی باز نشستگی پیش از موعد را برقرار نمودی فرهنگیان از شما ها نمی گذرند که الان باید سابقه تربیت معلم و دبیری شان به خاطر خودخواهی ها ی شما پایمال شود آقای سحر خیز نمی خواد آقای بطحایی را در گروهها و کانالها زیر سوال ببری شما جوابگوی بی درایتی خودت را فعلا پاسخگو باش
پارادوکسی تلخ....