صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

گروه اخبار/

جمعی از « دبیران ریاضی کشور » در نامه ای که برای « صدای معلم » ارسال کرده اند خواهان توجه مسئولان ذی ربط به مشکلات کتاب های ریاضی 1 تجربی و ریاضی ، هندسه 1 ،ریاضی و آمار رشته انسانی، ریاضی فنی شده اند .

این همکاران ضمن برشمردن عوارض و پیامدهای این اشکالات خواهان توجه جدی برای تصحیح و رفع آن ها گردیده اند .

او شرمنده من است و من شرمنده ی خودم/ زمانه، زمانه ی رفع تکلیف است/ .علی الظاهر دم از آرمان ها و بایدهای هرحوزه ی معرفتی می زنیم اما در واقع خود را کنار می کشیم تا همه چیز روال عادی و طبیعی خویش را طی کند/ هنوز، در دانشمند سازی و کتابخوان نمودن و پژوهشگر ساختن نسل نوجوان و جوان خویش مشکل داریم. کمتر کسی حال و حوصله پژوهش گری دارد/ بخشی از آسیب های امروز پژوهش ، ریشه در دیروز تعلیمات آموزش و پرورش دارند/ ما در سرزمین سمینارها زندگی می کنیم/ نکته ی قابل تامل این که جهت تبلیغ اسم سازمان خویش، برای دریافت تحقیق و مقاله، ابتدافراخوان عمومی داده می شود اما در پایان ، گزینش خصوصی انجام می شود/ مناسبات سلیقه ای ، حرف اول را می زند و به جای « چه نوشته »، به « که گفته » توجه می شود و این که همسویی و رابطه صاحبان مطالب ارسالی با اداره و مجریان برنامه چقدراست/ تاکید و توجه صرف به رعایت مراحل علمی پژوهش، از تهیه طرح تحقیق، تعیین فرضیه، تعریف مفاهیم وادبیات تحقیق گرفته تا تحلیل داده ها ، ارائه آمار ، جمع بندی و ذکر منابع، چنان با ذهن و زبانی خشک و بی روح باید قلمی گردد که هم پژوهش گر و خواننده را از اندیشیدن به موضوع اصلی پژوهش دور می سازد/ پژوهش گران از تشکیلاتی منسجم و در قالب نهادهایی غیردولتی برخوردار نیستند/ گاهی اداره ی امور پژوهشی نه به شایسته ها که به افرادی خاص و آن هم به واسطه ی سن، سابقه، لباس و رابطه ای که با سیستم دارند، سپرده شده است/ ذهن چنین مدیرانی مصلحت اندیش و عافیت طلب است و نمی تواند کنجکاوی و نقادی و پرسش گری کافی پیشه کند/ قبل از آنکه نگران و مشتاق یافته های تحقیق باشند، به فکر راضی ساختن مقامات پیشنهاد دهنده هستند/ یادمان باشد که ما پیرو آئینی هستیم که معجزه پیامبرش، کتاب است و در همین کتاب، به آنهایی بشارت داده شده که همه ی حرف ها را می شنوند و بهترین شان را انتخاب می کنند/ ما زیاد حرف می زنیم و کمتر کار می کنیم.«فرهنگ گپ» در میان ما نهادینه شده است. ما همه چیزدانیم و در همه باب صاحب نظریم/ عادت کردن به این روحیه ، کمتر کسی را مجبور می سازند که دمی خاموش بنشیند و به بررسی کردن و تامل و تدبر در چند و چون مسائل، بپردازد...

منتشرشده در پژوهش

اقتصاد جوامع مدرن، مبتنی براقتصاد دانش بنیان است/ در جوامع توسعه یافته ،محققان سرمایه ی جامعه محسوب می شوند که تنها دغدغه ی شان تحقیق و پژوهش است. مدیران و مسوولان جوامع پیشرفته برای پژوهش و تحقیق دست و دلبازند و بی منت هزینه می کنند تا پژوهشگر و محقق آسانتر در مسیر اختراع و ابتکار و اکتشاف تلاش نماید/ در کشورهای جهان سوم ازجمله ایران، داستان از جنس دیگری است/ در اینجا مدیران بر این باورند که پژوهش و تحقیق کالایی تزیینی است و پژوهشگران افرادی هستند که صرفا در مناسبت های خاص  می بایست از آنها استفاده کرد و از این افراد خاص بخواهیم که در مسیر حقیقت ،آن گونه که ما می خواهیم قدم بردارند و یافته های تحقیقشان مبتنی بر خواسته های ما باشد/ مدیران در این سرزمین براین باورند آنچه ما می خواهیم و آنچه گزاره های ذهنی ماست و آنجه ما می دانیم ،توسط محققان و پژوهشگران به وسیله انجام پژوهش و تحقیق تایید شود/ مدیران و مسوولان نه می دانند مساله را چگونه حل نمایند و نه می خواهند که مساله حل شود که قطعا اگر بخواهند با ابزاری به نام پزوهش می توان بسیاری از مشکلات را برطرف نمود/ نهادینه شدن پژوهش در آحاد جامعه منجر به روحیه نقد پذیری، گفت و گو و تفاهم،احساس مسوولیت ،احترام متقابل ،مقابله با خرافات و مهمتر از همه روحیه پرسش گری می شود/ اینکه بپرسیم و بخواهیم و بدانیم و بدون معیارعلمی و منطقی قبول نکنیم و زود قانع نشویم که خواستن و دانستن و پرسش گری حق ماست...

منتشرشده در پژوهش

انتظار این بود که محتوای کتب درسی غنی تر و عینی تر و جذاب تر و کاربردی تر شود. انتظار این بود که حجم مواد درسیِ دست و پا گیر و غیر مفید و بی مصرف و وقت کُش، کم و جایگاه دروس کاربردی و سودمند و ضروری، تقویت شود/ انتظار این بود که کتاب های درسی - که محور فعالیت های آموزشی و پرورشی هستند - فرآیند آموزش و یادگیری را از محفل حرف، به کارگاه عمل بکشانند و معلمان و دانش آموزان را از فضای بسته و دلگیر اتاقک های محقر و پشت میزهای چند وجبی برهانند و سر انگشتان شان را با ابزارِ کار و آزمون و خطا و پروسه های عملی، مأنوس سازند. اما افسوس که در بر همان پاشنه چرخید و بدتر از آن، بر پاشنه ای معیوب تر قرار گرفت/ اغلب معلمان از محتوای کتب درسی ناراضی اند/ کتاب های درسی، حجیم، پرحرف، سنگین و در عین حال، تهی و سطحی و کم محتوایند و در همین حال، زمان اختصاص داده شده به آنها در برنامهٔ درسی هفتگی ناکافیست/ مطالب درسی از درون مایهٔ ژرف و غنی برخوردار نیست. انسجام و پیوستگی لازم بین مباحث ارائه شده در دروس وجود ندارد/ زمان اختصاص داده شده به درس علوم تجربی دورهٔ اول متوسطه با توجه به ماهیّت، اهمیّت و تنوّع مباحث آن، بسیار اندک است/ ساعات هفتگی آموزش علوم تجربی در سال های اخیر و با اجرای نظام جدید موسوم به شش - سه - سه، فقط ۳ ساعت در هفته تعیین گردیده است در حالی که قبل از اجرای این نظام، ۴ ساعت از برنامهٔ هفتگی کلاس، به این درس اختصاص داشت و در سال های قبل تر، این زمان حتی بیش از این و ۵ ساعت در هفته بود/ معلمان نیز با توجه به کمبود شدید وقت و لزوم تدریس مطالب درسی مطابق بودجه بندی و ضرورت اتمام کتاب ها تا پایان سال تحصیلی، بر سر نحوهٔ ارائهٔ مطالب، بلاتکلیف و صد البته دچار چالشی نامنصفانه اند....

منتشرشده در یادداشت

در ایران از سال 1314 هنرستان فنی راه آهن اولین آموزش کارکنان را آغازکرد اما به طور رسمی در قانون استخدامی 1345 بود که آموزش کارکنان دولت گنجانده شد و سپس در سال 1348 "مرکز آموزش مدیریت دولتی "تشکیل شد/ هدف اصلی از آموزش ضمن خدمت از نظر سازمانی طبق تعاریف مرسوم این چنین بیان شده است : آموزش نیروهای به کار گماشته شده (استخدامی) در طی دوران خدمت جهت بهبود توانایی ها و مهارت های کارکنان برای انجام بهتر مسئولیت های خود / نگاهی به عناوین و موضوعاتی که نگارنده خود از سال 1379 درآموزش های ضمن خدمت شرکت کرده ام حاکی از آن است که از تعداد 56 دوره ی آموزش و آزمونی که شرکت داشته ام  تعداد 25 دوره آزمون های عمومی بوده ، تعداد24  دوره آزمون های مذهبی -سیاسی-ایدئولوژیک بوده و فقط 7 دوره آموزش های تخصصی برگزارشده است / این آمار حاکی از آن است که اکثریت قریب به اتفاق آزمون های ضمن خدمت فرهنگیان آزمون هایی علمی -تخصصی با هدف توانمندسازی همکاران در تدریس در جایگاه یک نیروی موفق موثر در کلاس نیست  و سیطره بینش غیرعلمی و یا سیاسی - ایدئولوژیک باعث شده است تا اغلب آزمون ها حول مسائل عمومی یا عقیدتی - سیاسی باشد که عمدتا یا آزمون دهندگان خود با این دست مسایل آشنایی دارند و یا اینکه در خلوت خود و در زندگی فردی نیزمی توانند آنها را پی گیری کنند و یا اصولا دانستن آن ارتباطی با دانش و رشته تحصیلی همکاران ندارد/ .این دوره ها هم نسبت به دوره های تخصصی ،بسیار بیشتر است و هم دوره های برگزارشده آن اغلب تکرار مکرراتی هست که هر ایرانی مسلمان یا تحصیل کرده در دوره نوجوانی و جوانی در مدارس یا دانشگاه ها ویاازطریق جراید و رادیو و تلویزیون و سایر رسانه ها به عناوین مختلف در تریبون های عمومی شنیده و خوانده است ؛ در نتیجه نه فهم تازه ای به همکاران فرهنگی می بخشد و نه کاربردی در تدریس و عملکرد او دارد/ اگر به تحقق توسعه درکشور می اندیشیم و درصدد تعلیم دانش آموزانی "خلاق ،تحلیل گر، کارآفرین و شهروندانی مسئول و سازگار با پیرامون خود (طبیعت و دیگر همنوعان ) هستیم باید که آموزگارانی مجهز به دانش روز و حیطه های تخصصی تدریس خود داشته باشیم و این مهم برعهده برنامه ریزان و تصمیم سازان دوره های آموزشی ضمن خدمت می باشد که در نوع آموزش ها و آزمون ها تجدید نظر اساسی کرده و گام عملی و قابل حصولی را جهت تغییر در ساختار آموزشی وزارت آموزش و پرورش بردارند...

منتشرشده در یادداشت

رتبه بندی استان های کشور در آزمون سراسری سال 1394 و رتبه استان ها  گروه استان ها و شهرستان ها/

در پاییز ۹۲ "گودرز کریمی فر"  تازه برصندلی مدیرکلی آموزش و پرورش لرستان نشسته بود که تابستان سال ۹۳ نتایج کنکور سراسری اعلام شد و دو نفر از دانش آموزان خرم آبادی رتبه ی تک رقمی  کسب کردند!

مدیرکل جدید، این موفقیت را حاصل تلاش همکاران خود دانست و رشد هشت پله ای آموزش و پرورش لرستان را به مردم وعده داد.

دو سال از آن زمان می گذرد و حالا سازمان و سنجش ، عملکرد مقایسه ای آموزش و پرورش استان های کشور را منتشر کرده که براساس این آمار استان لرستان درجایگاه سی و دوم کشور نشسته است.

جالب است که بدانید تنها استانی که پشت سر لرستان قرار گرفته، کهکیلویه و بویراحمد است. یعنی در شاخصه ی "رتبه دهی استان های کشور در آزمون سراسری۹۴"  نه تنها  رشدی نداشته، بلکه چند پله سقوط نیز داشته است!

باید منتظر ماند و دید آموزش و پرورش لرستان در سایر شاخصه های آموزشی کشور چه نتایجی را کسب کرده است.

رتبه بندی استان های کشور در آزمون سراسری سال 1394 و رتبه استان ها

صدای لرستان

معلمی که نسبت به وضعیت موجود بی تفاوت نبوده و برای رسیدن به نقطه مطلوب فعالیت می کند ، " کنش گر " نامیده می شود/ معلمی که به دنبال تغییر است و نسبت به وقایع و رخدادهای آموزش و پرورش تحلیل دارد ؛ کنش گر است/ در جامعه ما به علت توسعه نیافتگی و نیز فقدان تفکیک دقیق میان مفاهیم " صنف " و " سیاست " و نیز در هم تنیدگی مسائل اجتماعی و سیاسی چنین امری در واقعیت اتفاق نمی افتد و کنش گران با پرچم صنف پس از مدتی ، دچار تضاد و تعارض در هویت صنفی شده و کارکردها  اکثرا سیاسی می شود/ برخی از کنش گران نیز هدف را در مقیاس بالاتری تعریف کرده و اصلاح وضعیت آموزش و پرورش را به عنوان یک " زیر سیستم " تابعی از " فرا سیستم " می دانند/ معلمی که در مورد مشکلات آموزش و پرورش و حتی درس خود نامه می نویسد و آن را منتشر می کند و یا در " رسانه " فعالیت می کند کنش گر است/ معلمی که نسبت به وضعیت موجود بی تفاوت نیست و در جریان روزمره آموزش و پرورش و مدرسه استحاله نشده است و به دنبال کسب " هویت شغلی و سازمانی " خویش است می تواند در حوزه " کنش گری " طبقه بندی شود/ هیچ گاه این نشریات نتوانسته اند تغییری مهم در وضعیت فعلی آن به وجود بیاورند و یا " معلم کنش گر " تربیت کنند/ تعداد کنش گران معلم در حوزه رسانه شاید به اندازه یک درصد از کل فرهنگیان کشور هم نشود/ در کشور ما تعداد سازمان‌های مردم‌نهاد به نسبت جمعیت کشور، نسبت یک درصد دارد، درصورتی‌که در کشوری مثل کنیا، این رقم شش درصد است/ در سال ٩٤ جمعیت ایران حدود ٧٨ میلیون نفر است که ٢٩١‌ هزار نفر از آنها با نهادهای مدنی ارتباط دارند که این تعداد کمتر از نیم‌درصد جمعیت ما را تشکیل می‌دهد/ در این جامعه نیم درصدی تشکل های فرهنگی نیز رویه و یا تئوری مشخصی برای کنش گری اقتضایی و یا واقع بینانه وجود ندارد/ « تجمع » ، « تحصن » و « سر کلاس نرفتن » مهم ترین  اشکال کنش گری توسط کانون های صنفی تاکنون بوده است/ با توجه به اصل " هزینه – فایده " و نیز روحیه محافظه کاری این جامعه ، این گونه راهبردها و کنش گری مورد استقبال معلمان واقع نگردیده است/ کانون صنفی معلمان ایران ( تهران ) با وجود تبلیغات فراوان در شبکه های اجتماعی و مجازی و نیز داشتن بیش از 18000 عضو تلگرامی ، نتوانست حتی 200 نفر از فرهنگیان ( شاغل – بازنشسته ) را برای برگزاری مجمع عمومی که بیش از 10 سال به تعویق افتاده بود سازمان دهی نماید/ فعال کردن معلمان در ارکان مدرسه مانند شورای معلمان ، نماینده معلمان و تعریف یک هویت شغلی و صنفی می تواند از " مدرسه " آغاز شود/ تا نگرش معلمان نسبت به وضعیت موجود تغییر پیدا نکند و رفتارهای آنان بر اساس هویت شغلی تعریف و تبیین نشود نمی توان وارد فاز و یا مرحله " کنش گری " که سطح بالاتری است شد/ الزام و پیش درآمد منطقی این کار – همان گونه که قبلا بیان شده است – فاصله گرفتن از فرهنگ شفاهی رایج میان معلمان و روی آوردن آنان به فرهنگ نوشتاری و نیز پرسش گری مستند مبتنی بر روحیه پژوهش است...

منتشرشده در یادداشت

اگر فرد نباشد جمعی پدید نمی آید و اکثریت هر چقدر هم که بر حق باشند چه سان می توان حقوق فرد و اقلیت را به بایگانی متروک تاریخ سپرد/ لیبرالیسم و اندیویدآلیسم نمی توانند از جامعه و نظام و دولت و پارلمان منقطع گردند. بدون قانون و پارلمان و عدلیه و اجرائیات چگونه می توان نظم، رفاه، سعادت، امنیت، عدالت و آسایش و رشد و توسعه ملی و اقتصادی را پدید آورد/ استبداد، استبداد است حال چه فردی باشد و چه جمعی، مهم نفس و ذات حقیقت و واقعیت گرایی و کرامت افراد جامعه است/ فلسفه فردگرایی، مالکیت خصوصی را شرط ضروری آزادی می داند و با دخالت دولت در امور اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مخالف است و دخالت دولت را تنها در صورتی که به منظور تامین آزادی عمل فرد انجام گیرد، مجاز می شمارد/ در جوامع بی بهره از عدالت اجتماعی ، آزاد گذاشتن افراد در میدان رقابت اجتماعی، تنها به سود اشخاصی تمام می شود که در مسابقه برای کسب قدرت اقتصادی و منزلت اجتماعی از برکت زیرکی و فریب کاری سودگرانه با پیوند های خانوادگی از مردم ساده و بی پناه چندین گام جلوتر باشند...

منتشرشده در یادداشت

در سال های اخیر ، جریانی نیمه رسمی و چالش انگیز با عنوان آماده سازی کودکان برای قبولی در مدارس سمپاد (تیز هوشان) آسیب‏ های مختلفی را برای دانش ‏آموزان دبستانی و متوسطۀ دورۀ اول به همراه داشته است. یکی از آسیب‏ های آن نتیجه‏ گرایی، آزمون‏ محوری و خلاقیت‏ زدایی است/ یکی از چالش های عمده‏ای که نظام آموزش و پرورش ما با آن مواجه است، فقدان فرصت‏ های یکسان تحصیل برای همۀ آحاد جامعه می باشد/ آزمون‏ هایی که به منظور سرندکردن دانش‏ آموزان جهت ورود به مدارس خاص تهیه می شود بیشتر از آنکه یک آزمون هوش باشند، آزمون سنجش پیشرفت تحصیلی، می‏ باشند/ . این نخبگان از آنجایی که در مدارس خاص درس خوانده ‏اند، وقتی بزرگ می‏ شوند خود را جزو خواص می دانند و انتظار دارند، جامعه نسبت به سایر افراد امکانات بیشتری در اختیار آنها قرار دهد، این امر آنها را دچار از خود بیگانگی می نماید و خود محوری نیز  از مشخصه‏ های برخی از آنهاست/ خانواده، تعلیم و تربیت و جامعه در آرمانی‏ ترین چشم‏ انداز خود به سوی تربیت انسان هایی گام بر می دارد که از پیلۀ تنگ و تاریک خودبینی بیرون آمده و به عناصری دیگر بین و جامعه محور تبدیل شوند/ نظام تعلیم و تربیت بایست راه‏‏ های اصولی آموزش « خودشکستن » به جای « آیینه شکستن » را به افراد آموزش دهد. اما در مدارس خاص که دانش آموزان خود را تافته ای جدا بافته از جامعه می دانند، این خود محوری تحکیم می یابد و درک نظر و عقیدۀ دیگران به عنوان افرادی مستقل، به خاطر تمایزنیافتگی فکری از دیگران دچار مشکل می شود/ این مدارس رفته رفته، الگوی سایر مدارس دولتی و رقبای غیر انتفاعی آنها می شود و بیشتر از آنکه فلسفۀ تشکیل دهندۀ آنها بر توانایی افراد بنا یافته باشد، رنگ طبقاتی به خود  می‏ گیرد/ کسانی که در رقابت از دور خارج می شوند، خودکارآمدی شان کاهش می یابد و در موقعیت های دیگر نیز احساس کارآمدی کمتری می کنند/ یکی دیگر از مؤلفه ‏های خودکارآمدی، مشاهدۀ موفقیت همسالان می باشد/ در چنین مدارسی معلمان نیز سطح انتظار خودرا از دانش ‏آموزان پایین می آورند و چندان به مسائل آموزشی دانش آموزان توجهی نمی کنند، به طوری که خودکارآمدی خودشان نیز کاهش می یابد/ آزمون‏ های تیزهوشان با تکیه بر تست زنی از ظهور و رشد خلاقیت جلوگیری می کند.آموزش روش‏ های تست زنی به دانش ‏آموزان جهت قبولی در آزمون تیزهوشان به مأموریت اصلی و فلسفۀ وجودی برخی از مدارس مبدل شده است و پرورش استعدادهای مختلف از جمله خلاقیت به فراموشی سپرده شده است/ توجه به نخبگان از رسالت های مهم آموزش و پرورش است/ طرح شهاب به عنوان نخستین سند رسمی بنیاد ملی نخبگان در حوزۀ دانش آموزی است. هدف این طرح شناسایی و پرورش استعدادهای برتر در قالب هویت دینی و ملی است. این طرح رویکردی عدالت محورانه داشته و تمامی دانش آموزان کشور را تحت پوشش قرار می‏ دهد...

منتشرشده در یادداشت

نظریات و آراء در مورد خدا و دین    مبانی و اصول نظام آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایران برگرفته از مکتب اسلام و جهان بینی آن توام با ایدئولوژی اسلامی است. آموزش این دکترین از اولویت های اساسی است که بر عهدهء تعلیم و تربیت است.برای تحقق این امر سعی و تلاش شده تا مفاد درسی مانند قرآن و کتب تعلیمات دین و اخلاق ، هدیه های آسمان،دین و زندگی و...در برنامهءدرسی در مقاطع تحصیلی گنجانده شود. در این مواد درسی فصولی باعنوان مبحث خداشناسی آورده شده است .مربیان این دروس بعضا با سوالات عدیده ای مواجه می گردند که لزوما جهت پاسخ دادن می باید از معلومات زیادی در این زمینه بر خوردار باشند و دیگر اینکه مجهز به نظریات گوناگون پیرامون آن مبحث از مکاتب تربیتی دیگر باشند چرا که اگر این گونه نباشند ،خواسته و ندانسته نگرش دینی و سمت و سوی اعتقادی دانش آموزان را بالاجبار در جهتی سوق خواهند داد که اندیشه آنان چشم و گوش بسته ،فراتر از آموخته ها نگردد و اصل تفکر و تدبر نادیده گرفته شود .

در این راستا بر آن شدم جهت بهره گیری مربیان تربیتی ،نظریاتی راجع به خدا و دین مرقوم نمایم ؛ امید است موجبات تعالی اندیشه را فراهم آورده و مربیان با تامل خاص بتوانند مجهز به نقدی منصفانه در خصوص این مطالب گردند تا دچار چالش در این حوزه نشوند.


جورج رومانز زیست شناس ، دنباله رو داروین
او در اثر خود با نام "بررسی ساده و صریح خداشناسی"با نام مستعار "فیزیکوس"مطرح ساخته که :تا آن جا که عقل ما کار می کند چه بسا هیچ جهانی بدون خدا نتواند پدید آمده باشد ،ولی شاهد راستینی بر وجود خداوند وجود ندارد".
او می گوید:"علم بالضروره این تصور را مفروض می گیرد که طبیعت، یک نظام و نمایانگر نظم جهانی است و خداشناسی دینی ،تبیین معقولی از این نظم جهانی به دست می دهد.

باری اگر ما بخواهیم از آفریننده ی مفروض نظم و نظام جهان ،به عنوان یک "ذهن الوهی"سخن بگوییم ،باید در نظر داشته باشیم که هیچ یک از صفات متعلق به اذهانی که ما با آن آشنا هستیم، به درستی قابل اطلاق به خداوند نیست .بنابراین بحث در بارهء خداشناسی به لا ادری گری می انجامد".
بیان مذکور در بر گیرنده این مطالب است که :

1- نبود شاهد راستین بر وجود خدا

2- خداشناسی دینی فقط از طریق تبیین عقلی نظم جهان ،خدا را می شناساند و این امری ذهنی است .

3- خداشناسی ذهنی رد می شود .

4- در مورد خداشناسی لاادری گری بهتر است چرا که پایانش همین می شود.


جان استوارت میل و آگوست کنت
اعتقاد این دو به یک خدای متناهی است که انسان می تواند با او همیاری داشته باشد.
اعتقاد "میل" بر آن است که دین همانند شعر می تواند در دل انسان ،آرمان هایی بر انگیزد که فراتر از آنهایی باشد که در زندگی عادی بشر تحقق می یابد .بنابراین ارزش دین برای فرد در گذشته و حال به عنوان منبع خشنودی خاطر و احساسات والا ،محل چون و چرا نیست و ما در مسیحیت صورتی از خیر و خوبی آرمانی را در شخص مسیح مجسم می یابیم .


اسپنسر
به عقیده ی  او "وحدت وجود" و "توحید یا خداپرستی دینی" دفاع ناپذیرند. مراد او از وحدت وجود ،قول به وجود جهان واحدی است که از وجود بالقوه به وجود بالفعل می رسد.در مورد توحید یعنی این قول که جهان را یک عامل خارجی آفریده است ،نیز باید بگوییم که دفاع ناپذر است چون این مساله فهم ناپذیر است.او در پایان به وجود موجودی به نام "شناخت ناپذیر"معترف می شود .
او معتقد به خدایی با قدرت محدود نه با قدرت مطلق است.چون از نظر وی همان گونه که برای ساخت یک دوچرخه از ادوات و وسایل استفاده می کنیم ،خدا هم برای ساخت عالم هستی از ادوات و وسایل استفاده کرده است ،پس قدرت او مطلق نیست و محدود است.

جان دیوئی
او خدا را می پذیرد اما نه به شرط این که این یک معنای وجود فراطبیعی موجود است بلکه به معنای وحدت امکانات آرمانیی است که انسان می تواند از طریق عقل و عمل تحقق بخشد.
او می گوید:"ما نه در حضور آرمان هایی هستیم که در عالم هستی تجسم یافته باشد و نه آرمان هایی که صرفا بی ریشه و خواب و خیال و مدینه فاضله اند ؛ زیرا نیروهایی در طبیعت و جامعه هست که این آرمان ها را تکوین و از آنها حمایت می کند ،بعدا این نیروها به کمک عمل با هم یگانه می شود و انسجام می یابد .همانا رابطه ئ فعال بین آرمان و عمل است که من به آن نام خدا می دهم.


بخشی از نگرشها که ممکن است عنوان گردد :
۱- پیرامون نظم حاکم بر جهان که ما را رهنمون به سمت خدای واحد می کند ،اگر شخصی ادعا کرد که بی نظم تر از این جهان چیزی وجود ندارد و این انسان هایی که ظرف شان کم حجم و سطح فهم و حواس شان محدود است،فکر می کنند که جهان منظم است و هر یک از دید خویش چنین ادعایی می کند در صورتی که از کجا معلوم بی نظم ترین امور همین نظم به ظاهر حاکم بر جهان نباشد.


۲- کسی مدعی شود خدایی که فقط در ظرف عقل انسان بگنجد و با دلیل عقلی اثبات شود خدا نیست چرا که دلیل عقلی دلیل راستین نیست.پس حتما با مرگ انسان و یا حالت اغماء که عقل کار نمی کند ،دیگر خدا هم از بین می رود .


۳- انسان معتقد به  "خدای واحد" صرفا اعتقادش از روی ناچاری و عجز و ناتوانی برای رسیدن به اکمال است و راه نجات از سرگردانی و تحیر همین است و تنها همین اعتقاد ساختگی( موجود ماورایی ) او را خشنود می سازد.


۴- یک نظر در مورد دین این است که اگر تمام ادیان الهی اند ،مربی تربیتی حق تدریس دین خاصی را ندارد و تمام ادیان به لحاظ الهی بودن ،مقدس اند و تعصب در تدریس یک دین خاص جایگاهی ندارد.
موارد یاد شده از جمله ملزوماتی است که مربیان تعلیم و تربیت می بایست به آنها پرداخته و اعتقاد خود و شاگردان خود را در هر سطح ،اعتقادی راسخ گردانده و اعتقاد راسخ با پژوهش و تامل و انتخاب ،فارغ از هرگونه تعصب در آرائ مکاتب گوناگون صورت می پذیرد.

(بر گرفته از وبلاگ شخصی ماحصل تحقیقات نویسنده است).


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

منتشرشده در پژوهش

نظرسنجی

آیا در مدرسه شما ماهی یک بار جلسه شورای معلمان تشکیل می شود ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور