صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

بررسی نقش معلم در نظارت بر زیست‌ بوم ذهن‌ ها و روح‌ ها در آموزش و پرورش و صدای معلم  در لحظه‌ای که باید حواسم به تخته و تمرین بعدی می‌بود، نگاهم از روی نوک ماژیک سُر خورد و در کلاس چرخید. آن مکث کوتاه میان دو کلمه، ناگهان به پرده‌ای تبدیل شد که بالا رفت و مرا به صحنه‌ای کشاند که هر روز می‌ دیدم اما واقعاً نمی‌دیدم:

تنوع زیستی شگفت‌ انگیز انسان‌ها.

در آن لحظه، یک مکاشفهٔ عمیق اتفاق افتاد؛ اینجا یک محیط زنده و پویا بود که در پیچیدگی، غنا و ظرافت، از هر جنگلی فراتر می‌رفت. هر فرد نه یک دانش‌آموز با نام و نمره، بلکه یک گونهٔ منحصر به‌ فرد از حیات بود که در خاک مشترک کلاس ریشه دوانده بود.

آن دانش‌آموز ردیف جلو، مانند یک بلوط تنومند می‌نمود: ساکت، ریشه‌دار، با حضور فیزیکی سنگین و استوار، اما با توانایی تولید بینش‌های عمیق و بادوام. در مقابلش، دیگری مانند یک پیچک یا گیاه رونده بود: با حرکات سریع دست و چشم، همواره در تلاش برای اتصال به بحث یا ایدهٔ جدیدی، پرشور و بی‌قرار، و با رشدی سریع که نیازمند تکیه‌گاه‌های فکری پیوسته بود.

آن خیال‌ پرداز آرام که نگاهش به سوی پنجره دوخته شده بود، شبیه یک سرخس ظریف بود: نیاز به سایه و رطوبت فکری داشت، از نور مستقیم و صدای بلند دوری می‌کرد، اما الگوهای رشدش زیبا، متقارن و مملو از جزئیات بود. و آن گروه پُر هیاهو و خنده‌ رو که انرژی‌ شان محیط را تسخیر کرده بود: آن‌ها شبیه جلبک‌ های دریایی آفتاب‌ دوست بودند؛ در ارتباط تنگاتنگ با هم و رشدشان وابسته به میزان تعامل و شور جمعی بود.

تنوع چشم‌ها، رنگ‌ها، و لحن صحبت‌کردن، یک پالت رنگی غنی و تمام‌نشدنی از سایه‌ها و نورها را خلق می‌کرد. هر فرد، نه یک رنگ ساده، بلکه ترکیبی یگانه بود که در کنار هم، با وجود تفاوت‌های فاحش، زیباییِ عمیق یک نقاشی موزاییکی را تکمیل می‌کردند.

اما تفاوت اصلی اینجا بود:

بررسی نقش معلم در نظارت بر زیست‌ بوم ذهن‌ ها و روح‌ ها در آموزش و پرورش و صدای معلم

در طبیعت، بلوط با بلوط، و پیچک با پیچک ارتباط برقرار می‌کند. اما در این زیست بوم انسانی، بلوط باید می‌آموخت که چطور با پیچک، و سرخس با جلبک همزیستی کند. بقای مشترک آن‌ها و شکوفایی فردی‌ شان، نیازمند یادگیری یک زبان مشترک از درک متقابل، مدارا، و همدلی بود؛ در حالی که هر کدام، بذر و ژنتیک کاملاً متفاوتی را حمل می‌کرد.

و نقش من در این زیست بوم چیست؟

من شبیه خاک هستم. وظیفه‌ام این است که شرایط را برای رشد هر گونه‌ای فراهم کنم. باید مواد مغذی (دانش و بینش) را به تساوی فراهم کنم، باید میزان آبیاری (توجه و حمایت) را با نیاز هر گیاه تنظیم کنم، و مهم‌تر از همه، محیط را از آفات (قضاوت، تبعیض، و سوءتفاهم) محافظت نمایم.

آن لحظهٔ مکاشفه، دیدگاهم را برای همیشه تغییر داد. دیگر به کلاس به عنوان مجموعه‌ای از افراد منفرد نگاه نمی‌کنم که باید یک درس واحد را بیاموزند، بلکه به آن به عنوان چهل گونهٔ مختلف می‌نگرم که باید یاد بگیرند در یک بستر مشترک به شکوفایی برسند.

من یک معلم هستم؛ ناظر و نگهبان بر زیباترین و پیچیده‌ترین تنوع زیستی جهان: تنوع زیستی روح و ذهن انسان. زیرا قدرت یک جنگل، نه در یک دست بودن درختان، بلکه در بافت غنی و درهم‌تنیده‌ی انواع حیات آن است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

درخواست همیاری ( کمک مالی )

بررسی نقش معلم در نظارت بر زیست‌ بوم ذهن‌ ها و روح‌ ها در آموزش و پرورش و صدای معلم

منتشرشده در محیط زیست

نگاه و نقدی بر ظهور نسل نو قیصرها در ناکارآمدی قانون و آموزش و پرورش و دادگاه در صدای معلم   بسیاری از منتقدان سینما فیلم سینمایی قیصر با بازی هنرمندانه بهروز وثوقی و مرحومان ناصر ملک مطیعی و جمشید مشایخی و چند بازیگرزن و مرد دیگر را نقطه عطفی در تاریخ سینمای قبل از انقلاب می دانند چون با تغییر ژانرهای تکراری فیلم های فارسی آن دوره ذائقه فرهنگی نسل سینما روِ آن زمان را با ژانری جدید آشنا کرد. این ژانر جدید اگر چه به دلیل فروش بالا با استقبال مثبت خیلی از منتقدان و تولید کنندگان فیلم قرار گرفت و فیلم فارسی را از یک نواختی به در آورد امادر همان زمان منتقدانی هم داشت که جدی گرفته نشدند. منتقدان معدودی که به درستی عنوان می کردند که سناریوی این فیلم کپی برداری از یک وسترن امریکایی بود که داستان آن مربوط به دوره هایی از وجود بی قانونی ، زورگویی و هفت تیر کشی در غرب وحشی بود که انتقام و انتقام کشی در آن منطقه از جهان سکه رایج بود و با ذائقه فرهنگی جامعه نوپای ایرانی که بعد از انقلاب مشروطه و ایجاد نهاد دادگستری نوین به دنبال قانون گرایی و نهادینه کردن قانون در روابط اجتماعی بود؛ از لحاظ زمان و مکان اصلا سازگار نبود و در واقع نقش اول و جذاب آقای بهروز وثوقی که در سناریو به عنوان قهرمان به بیننده القا می شد برای نسل جوان آن دوره بد آموزی مهلکی داشت چون آنان را تشویق می کرد در حل اختلافات بین خود و دیگران کاری به قانون نداشته و ترجیح دهند شخصی را که فکر می کنند که حقی از آنها را پایمال یا مثلا به ناموس آنها بی احترامی کرده را راسا تادیب و تنبیه کنند.

جالب است که مرحوم خانم کبری امین مشهور به شهرزاد سینمای فارسی که در فیلم قیصر نقش رقاصه کاباره را بازی می کرد نیز چند سال پیش در مصاحبه ای اثر منفی بد آموزی فیلم قیصر را به شدت مورد انتقاد قرار داد و چاقو به دستی اکثر جوانان را بازتاب ظهور فیلم هایی چون قیصر و سایر فیلم های سینمایی می دانست که بعد از این فیلم با داستان های مشابه سینمای فارسی را به انحصار خود درآورده و فرهنگ ضد اجتماعیِ جاهل بازی و چاقوکشی را به مدد هنر اغواگر سینما شیرین کرده و به نسل جوان خوراندند .

به نظر می رسد این تفکر بعد از چند دهه هنوز در ضمیر ناخودآگاه بعضی از اقشار جامعه جدا از سطح سواد و موقعیت اجتماعی و اقتصادی که دارند ؛ نه تنها کم نشده بلکه به لحاظ بروز و ظهور عوامل دیگری مثل فضای مجازی در کنار مشکلات فزاینده اقتصادی تشدید شده و همچنان فعال مایشاء است .

نگاه و نقدی بر ظهور نسل نو قیصرها در ناکارآمدی قانون و آموزش و پرورش و دادگاه در صدای معلم

به خبر تاسف بار زیر دقت کنید تا ببینید که آن معدود منتقدان سینما و مرحوم کبری امین واقعیتی را در خشت خام دیده اند که بسیاری از مدعیان صاحب نام آن را در آیینه ندیده اند :

جوان 28 ساله همدانی در دعوای بین پدر و مادر نقش قاضی و مجری قانون را هم زمان به عهده می گیرد وظاهرا در پشتیبانی از مادر مضروب خود ، در انتقامی خونین با چاقو جان پدر را می گیرد. به موجب همین خبر ، مادر بارها از طرف پدر مورد ضرب و شتم واقع می شده و اکثر اوقات با صورت کبود و ضربه خورده در محل کار خود حاضر می شده . شغل مادر هم قابل توجه است (رئیس تعزیرات استان) . متاسفانه آمار رو به تزاید ناهنجاری های این چنینی را در فقدان آموزش های کلان اجتماعی و یا بهتر بگویم کم کاری نهادهای فرهنگی که اتفاقا بودجه های هنکفتی را هم هزینه می کنند باید جست و جو کرد.

نقشه قتل هم ظاهرا توسط دو فرزند خانواده از قبل طراحی شده بنابراین نمی توان گفت جنایت در اثر هیجان لحظه ای و ناخواسته و توسط نوجوانی ناپخته اتفاق افتاده (1) است .ااین قتل مثل ده ها قتل خانوادگی و بعضا ناموسی که این روز ها در جای جای کشور اتفاق می افتد؛ همچنان پاسخ یک سئوال مهم را در جامعه امروز ایران بی پاسخ کذاشته وآن این است که :

چرا مردم برای حل مشکلات این چنینی سراغ قانون و محکمه و دادگاه نمی روند تا مثل اکثر مردم متمدن جهان حل مشکلات و اختلافات خود با طرف مقابل شان را به قانون و داوری بی طرف بسپارند در حدی که مشکل آن قدر طولانی و لاینحل نشود که مجبور به جنایت شوند؟!

نگاه و نقدی بر ظهور نسل نو قیصرها در ناکارآمدی قانون و آموزش و پرورش و دادگاه در صدای معلم

در این پرونده خاص ؛ سن پسر و موقعیت اجتماعی مادر هم مهم و قابل تامل هستند و نشان می دهد که ظاهرا خانواده به لحاظ اقتصادی و فرهنگی در ردیف و سطح اقشار پایین و کم سواد و آسیب پذیر جامعه قرار نمی گیرند و این نکته خود بیانگر آن است که حتی در رگه هایی از اقشار برخوردار و با سواد جامعه بی اعتنایی به قانون و یا بی اعتمادی به اجرای صحیح عدالت پر رنگ است .

نگاه و نقدی بر ظهور نسل نو قیصرها در ناکارآمدی قانون و آموزش و پرورش و دادگاه در صدای معلم

متاسفانه آمار رو به تزاید ناهنجاری های این چنینی را در فقدان آموزش های کلان اجتماعی و یا بهتر بگویم کم کاری نهادهای فرهنگی که اتفاقا بودجه های هنگفتی را هم هزینه می کنند باید جست و جو کرد.

فقدانی که متاسفانه گاهی زمینه ظهور نسل جدیدی از این قیصر ها را فراهم کرده و می کند .

1- منبع : سایت خبر تابناک کدخبر 1344434مورخ 16 آذر 404


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

درخواست همیاری ( کمک مالی )

نگاه و نقدی بر ظهور نسل نو قیصرها در ناکارآمدی قانون و آموزش و پرورش و دادگاه در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

آسیب شناسی سرمایه عاطفی جامعه تراژیک ایران در صدای معلم  در جامعه‌ای که فقر چون مورفینی کندذهن، احساس را فلج می‌کند، «دوستت دارم» دیگر یک اعتراف نیست، یک کالای لوکس است. کالایی که از سبد مصرف عاطفی طبقه فرودست حذف شده است. اینجا، عشق بی‌دغدغه، خاطره‌ای متعلق به گذشته‌های دور است، زمانی که باران بهاری محبت، بی‌منت بر دل‌ها می‌بارید، بی‌ آن که سایه سنگین «فردا» بر آن چیره شود.

فقر صرفاً کمبود پول نیست، بلکه محیطی است که عواطف در آن می‌میرند. بر اساس نظریه‌های مارکس، روابط عاطفی نیز مانند هر پدیده دیگری، در چرخه تولید و سرمایه‌داری مستحیل می‌شود و وقتی پایه‌های مادی زندگی سست باشد، دیوارهای عاطفی آن نیز ترک برمی‌دارند. بوردیو نیز به درستی بر «سرمایه عاطفی» تأکید دارد؛ سرمایه‌ای که فقر، آن را به یغما می‌برد و جایگزین آن «خشونت نمادین» می‌کند. شکاف طبقاتی، تنها درآمدها را از هم جدا نمی‌کند، بلکه دل‌ها را نیز در دو سوی یک دیوار نامرئی اما غیرقابل نفوذ قرار می‌دهد.

یاد آن شب‌ها می‌آید، وقتی نور شمعی کم‌ فروغ، وعده‌هایمان را مقدس می‌کرد. اما امروز، همان وعده‌ها زیر بار قسط‌ها، تورم و نگاه گرسنه کودکان خردشده است. مرد خانواده، با چشمانی که از بی‌خوابی و استیصال سرخ شده، نه در چشمان همسرش که به قبض‌های پرداخت‌نشدنی خیره می‌شود. «دوستت دارم» او، به یک آه سنگین و جمله‌ای تکراری فروکاسته شده است: «فردا بهتر می‌شه». این «فردا»، نه یک وعده، که یک دعاست. زن نیز، با دستانی که پینه جای نوازش را گرفته، اشک‌هایش را پشت پلک‌ها پنهان می‌کند. عشق او تبدیل به تاب‌آوری شده، به نوعی مقاومت خاموش در برابر فرسایش روزمره.

آسیب شناسی سرمایه عاطفی جامعه تراژیک ایران در صدای معلم

فقر، عشق را از هیئت یک احساس رهایی‌ بخش به یک مسئولیت طاقت‌فرسا تبدیل می‌کند.

«دوستت دارم» های گفته‌ نشده، مانند پرنده‌هایی که هرگز پرواز نکرده‌اند، در قفس سینه زندانی می‌مانند و می‌میرند. فقر، دزد خاموشی است که نه تنها کیف پول، که توانایی لطافت را نیز می‌دزدد. در این جغرافیای ویران، عشق قربانی می‌شود تا شاید بقا ممکن گردد. و این بزرگ‌ترین تراژدی است. جامعه‌ای که در آن، مبارزه برای نان، جایی برای ابراز محبت باقی نمی‌گذارد و احساسات، نخستین قربانیان جنگ فقر هستند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

درخواست همیاری ( کمک مالی )

آسیب شناسی سرمایه عاطفی جامعه تراژیک ایران در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

گروه استان ها و شهرستان ها/

نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان برای صدای معلم ارسال گردیده است .

این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .

منتشرشده در یادداشت

مخالفت با تعطیلی مدارس و انفعال وزارت آموزش و پرورش در صدای معلم   در روزهایی که آلودگی هوا شدت می‌گیرد، نگاه بسیاری از خانواده‌ها ناخودآگاه به سمت تعطیلی مدارس می‌رود؛ گویی ساده‌ترین راه برای حفظ سلامت دانش‌آموزان همین است.

اما در میان این موج مطالبه‌گری، موضوع مهمی کم‌رنگ می‌شود:

حق دانش‌آموزان برای برخورداری از آموزش پایدار و باکیفیت.

واقعیت این است که:

 حضور در کلاس درس، تعامل مستقیم با معلم و ارتباط چهره‌ به‌ چهره، اصلی‌ترین پایه‌های یادگیری مؤثر هستند.

-  آموزش مجازی، محتوای برخط یا تعطیلی‌های متعدد، هرچند گاهی ناگزیرند، اما نمی‌توانند جایگزین این تجربه ارزشمند شوند.

-  استمرار آموزش، خود یک حق بنیادین دانش‌آموز است؛ حقی که باید برای آن حساس باشیم. در کنار این مطالبه، آموزش و پرورش نیز حق دارد از سایر نهادها بخواهد شرایط لازم را برای استمرار آموزش فراهم کنند.

اما نکته‌ای که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد این است که سلامت هوا و شرایط مناسب برای تحصیل، وظیفه یک دستگاه نیست. آموزش و پرورش نباید و نمی‌تواند به‌ تنهایی مسئول آلودگی هوا یا تعطیلی‌های ناشی از آن باشد.

مخالفت با تعطیلی مدارس و انفعال وزارت آموزش و پرورش در صدای معلم

در واقع:

- دستگاه‌های محیط‌زیست مسئول پایش و کنترل منابع آلاینده‌اند.

- شهرداری‌ها و مدیریت شهری در توسعه حمل‌ و نقل پاک، فضای سبز و کاهش ترافیک نقش کلیدی دارند.

-  صنایع باید به‌طور جدی در مسیر کاهش آلاینده‌ها و رعایت استانداردهای زیست‌محیطی حرکت کنند.

- نهادهای مرتبط با انرژی، سوخت و تولید نیز در برابر سلامت عمومی جامعه مسئول‌اند.

اجرای دقیق و مسئولانه این وظایف، مطالبه به‌حق خانواده‌هاست؛ و بخشی از حقوق مسلم دانش‌آموزان. دانش‌آموزان باید بتوانند در هوایی سالم، در مدرسه حاضر شوند؛ و این حق، تنها با همکاری و پاسخ‌گویی همه دستگاه‌ها محقق می‌شود.

در کنار این مطالبه، آموزش و پرورش نیز حق دارد از سایر نهادها بخواهد شرایط لازم را برای استمرار آموزش فراهم کنند.

مخالفت با تعطیلی مدارس و انفعال وزارت آموزش و پرورش در صدای معلم

زیرا:

آموزش و پرورش فقط محلی برای درخواست تعطیلی نیست. نهادی است که بار سنگین ساختن آینده فرزندان این کشور را بر دوش دارد.

پس بیایید همان‌قدر که نگران تعطیلی هستیم، مطالبه‌گر عملکرد دستگاه‌هایی باشیم که باید هوای سالم و شرایط پایدار آموزش را فراهم کنند.

زیرا حفظ سلامت دانش‌آموزان و استمرار یادگیری‌شان، هر دو حق خانواده‌هاست و باید هم‌ زمان پاس داشته شوند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

درخواست همیاری ( کمک مالی )

مخالفت با تعطیلی مدارس و انفعال وزارت آموزش و پرورش در صدای معلم

منتشرشده در محیط زیست

آسیب شناسی تجزیه ایران و ملی­ گرایی ایرانی مسئولیت پذیری در برابر سرنوشت بشر و سرنوشت ایران در صدای معلم

- یکی از پیام های شاهنامه :

داوری دربارۀ ارزش های تمدن و فرهنگ ملتی دیرین که میراثش در طی هزاره ­ها پا فراتر از مرزهای سیاسی خود نهاده و آثار آن را بر فرهنگ و تمدن جهانی نمی­ توان نادیده گرفت، کار آسانی نیست.

فرهنگ ایران راز سرگذشت و سرنوشت بشر و مبارزۀ بی پایان نیک و بد و هویت انسانی و هویت ملی را روشن کرده و از سیزده سده پیش در آثار سخنوران نام­آور زبان و ادب پارسی، ثبت این سندها به زبان پارسی کنونی آغاز گردیده است. این اسناد پایه و مایۀ زیست و شکوه ملتِ با گوهر و ریشه داری هستند که زندگی خود را به آرمانی گره زده و در مسیر رسیدن به آن استوار و کوشا هستند. حکومت باید قدرت خود را از اراده و آرمان های ملت بگیرد. به بیان دیگر سیاست بی مقتدای ملت، بی عاری و لودگی است. بی توجهی به این مهم را یا باید به حساب بی­ تدبیری دولت­ مداران گذاشت و یا سیاستی که تجزیه طلبان را بدیلی در مقابل رشد مردم سالاری در دست آنها نگه می­ دارد.

لازم به تذکر است که مردم سالاری یک پدیدۀ مستقل و قائم به ذات است و در آن رأی دادن و تشکیل دولتِ اکثریت، اصل نیست بلکه آنها ابزار مردم سالاری هستند.

اصل در مردم سالاری دو چیز است:

  1. پاسخ گو بودن حکومت در برابر شهروندان که در این صورت وکالت نامۀ بلاعزل به وکالت نامۀ با عزل در دست مردم تبدیل می­ شود.
  2. برابری همه در مقابل قانون و اینکه نمی­ توان حقوق شهروندی را با رأی اکثریت پایمال کرد.

دریغا اوهام کور، شم سیاسی و تاریخی را در جامعه تنزل داده و به جای اینکه « سیاست » و « تاریخ » را به مثابۀ علم بدانیم، با نگاهی متحجرانه، یکی را بی پدر و مادر و دیگری را نوشتۀ فاتحان خوانده و از غزل پر مغز حافظ، فقط بر لب جوی نشستن و گذر عمر نظاره کردن را برمی­ گزینیم. برخورد غیر علمی با « تاریخ » و « سیاست » به علت آفت راحت طلبی به ناتوانی در تجزیه و تحلیلِ تجربه ­های انسان در طول تاریخ و حتی به حذف تجربۀ تاریخ و فرهنگ از زندگی انسان می ­انجامد.

جايگاه امروز انسان و انسانيت مديون تجربه­ هاي بشر در طول تاريخ است.

آسیب شناسی تجزیه ایران و ملی­ گرایی ایرانی مسئولیت پذیری در برابر سرنوشت بشر و سرنوشت ایران در صدای معلم

در هشتم شهریور 1404 خورشیدی در برنامۀ پرگار که از بی­ بی­ سی پارسی پخش می­ شود، رامین پرهام دو جملۀ بسیار خطرناک گفت: « برای مدرن شدن باید شعر زدایی کنیم؛ مدرنیسم با نثر پیش می­ رود نه با شعر و سپس گفت کار روشنفکر جست و جوی حقیقت نیست بلکه پاسخ به نیاز مردم است. »

هر دو حرفِ سخیف و مخرب، دیدگاه چپ ی­های غیر ملی و بی­ وطن است. آیا این حرف­ها زدودن فردوسی، سعدی، مولوی، حافظ، نظامی، خاقانی، خیام و . . . نیست؟ در یک کلام آیا این زدودن فرهنگ ایرانی نیست؟ ارسطو شعر و داستان را آموزنده­ تر و سودمندتر می­ دانست و به گفتۀ شادروان منوچهر مرتضوی « هم شعر و هم داستان ارزش قوۀ خلاقه و استعداد آفرینش هنری انسان را بیان می­ کند. »

اظهار نظرهای سخیف آقای رامین پرهام، مختص ایشان نیست. مراد ایشان احمد شاملو است که در سخنرانی دانشگاه برکلی آن ذهنیت فرومایۀ را دربارۀ فردوسی و داستان ضحاک به زبان آورد. سال ها پیش از سخنرانی در دانشگاه برکلی و پیش از انقلاب 57 شاملو به یک روزنامه نگار که مشغول مطالعۀ تاریخ بیهقی در دفتر روزنامه بوده، گفته بود: « این نوشته­ ها دیگر کهنه شده است، باید آنها را دور ریخت. » ابوالفضل بیهقی که دیگر، شاعر نبود. او یکی از برجسته­ ترین تاریخ­ دانان و هنرمندترین تاریخ نگار بود. چپ­ های غیر ملی، همیشه زودودن فرهنگ دیرین ایران را در کارنامۀ خود دارند.

برای نمونه وقتی دوستان ایشان در حزب توده کار ترجمه را آغاز کردند، « اِتنیک » را به « قوم و قومیت » ترجمه کرده و ندانستند یا نفهمیدند و یا خود را به نفهمی زدند که « اِتنیک » در زبان های ایرانی باید به « خویش و خویشاوند » ترجمه شود. چرا که ما در ایران « اِتنیک » به معنی اروپایی آن نداریم. دریغا از فردای انقلاب 57 نگاه امت گرایی مطرح و حاکم شد و تلاش کردند ملت گرایی را منسوخ کنند. این دقیقاً خواستۀ حزب توده و گلوبالیست­ های بی­ وطن از هر قشری و در هر لباسی بود؛ افرادی که اصالت خود را نمی‌شناختند یا معاند با ایران و ملی‌گرایی بودند، دوباره « قوم » را در معنی « اِتنیک » به کار گرفته و اهداف شومی را دنبال کردند. ایران دیرین­ ترین دولت – ملت جهان سرزمینی مشاع ست و در طول تاریخش راه­ های نو و ایده­ هایی پیش روی جهان گذاشته است.

امروز تجزیه طلبان، نقش حزب توده را در ایران ایفا می­ کنند و افراد بدنام و معلوم­ الحالی همچون شادی امین و رامین پرهام و . . . نقش سخنگوی آنها را در بیرون کشور دارند. نمی­ فهمند یا خود را به نفهمی می­ زنند که حزب توده، نیابتی­ های استالین و حزب مادر در کرملین بود. حزبی خزیده در پناهگاه انترناسیونالیسم و سوسیالیسم که با شعار ضد امپریالیسم به قدرت رسید و دیر نپایید خود به امپریالیسم خونخوار تبدیل گشت.

اگر خوش بینانه به ذهنیت این افراد بنگریم، اینها ناسیونالیسم را از جنبۀ اروپایی آن می­ نگرند که از دل آن توحش حکومت رم و تمامیت خواهی و استعمارگری برخی از اقوام اروپایی و در سدۀ گذشته نازیسم هیتلری و فاشیسم موسولنی و تمامیت خواهی ملکه ویکتوریا و الیزابت بیرون آمده است.

ملی­ گرایی ایرانی مختص ملت ایران است. یکی دانستن ناسیونالیسم در ایران با ناسیونالیسم دولت – ملت­ های اروپایی غلط محض است. در اروپا با انقلاب­ های 1848 مسیحی که به بهار مردم اروپا نیز مشهور شد، حاکمیت کلیسا فرو ریخت و برای نخستین بار دولت- ملت­ هایی بر پایۀ حاکمیت­ های سیاسی- اقتصادی پدید آمدند. بر خلاف حاکمیت قرون وسطی که اُمت مسیحی تعریف کرده و آن را با درفشِ فقه در گرداب خرافات و تحمیق فرو برد، دولت- ملت­های جدید نخست چهره­ای سکولار به خود گرفتند و دخالت­ های فقه را در دولت پس زده و سپس در سال های پایانی سدۀ نوزدهم حکومت­ هایشان را به سوی لائیسیته ( آزادی نهادهای مدنی به ویژه آموزش ) سوق دادند. در این مسیر برای تأمین منافع اقتصادی و سیاسی خود نیازمند سست جلوه دادن بنیادهای فرهنگی ملل دیگر بودند.

آسیب شناسی تجزیه ایران و ملی­ گرایی ایرانی مسئولیت پذیری در برابر سرنوشت بشر و سرنوشت ایران در صدای معلم

برای این منظور در وهلۀ نخست شناخت عمیق سرزمین ها و ملت­ ها بسیار مهم بود هر چند آن را پیش از فروپاشی حاکمیت کلیسا بیش و کم با مبلغان مذهبی و سازمان های فراماسونری آغاز کرده بودند. بسیار مضحک می­ نماید جمع ضدینِ سکولاریسم و به خدمت گرفتن مبلغان مسیحی برای سلطه بر فرهنگ عمومی جوامع غیر غربی. در جاهایی که با یک حوزۀ تمدنی و یک ملت رو به رو شدند از ارتجاع درون آن جامعه بهره بردند.

به هیچ وجه نگاه دایی جان ناپلئونی ندارم؛ منظورم اینست که اگر سیاست را علم می ­دانستیم و سیاست ورزی عاقلانه­ ای داشتیم، بیگانگان خود را در برابرِ سیاست ورزانِ عاقل می­ دیدند نه یک مشت وطن فروش و یا سفیه. یکی از نظریه پردازان شکل گیری دولت – ملت ها در اروپا هگل بود. او پیش از انقلاب­ های 1848 مسیحی گفته بود : « برای تعریف دولت – ملت باید به شرق نگاه کرد و نخستین دولت – ملت هزاران سال پیش در ایران شکل گرفته است. »

جامعۀ ایران هزاران سال است ملی­ گرایی را به طور پیوسته درون خود پرور­انده و از دل آن، حقوق بشر، سکولاریسم، محوریت انسان و انسانیت، کرامت انسانی، حاکمیت قانون، مسئولیت پذیری در قبال جهان هستی و انتخاب اندیشه و گفتار و کردار نیک بدون درخواست پاداش بهشت، برخاسته است. هیچ کدام از این مفاهیم از آسمان نازل نشده­ اند. بلکه در طول تاریخ در متن جامعه پرورده شده و پادشاهان بزرگی همچون کورُش و داریوش تنها به نگاشتن آنها فرمان داده­ اند.

آسیب شناسی تجزیه ایران و ملی­ گرایی ایرانی مسئولیت پذیری در برابر سرنوشت بشر و سرنوشت ایران در صدای معلم

یکی از پیام های شاهنامه که از کل آن برمی­ آید، « مسئولیت پذیری در برابر سرنوشت بشر و سرنوشت ایران است » . هرگاه حاکمان ایران به هر دلیلی از این بنیاد دور شدند، ایران را در مسیر قهقرا انداخته و ایرانیان گرفتار استبداد و توتالیتریسم و امت سازی آنها گشتند. به عبارت دیگر ملی­ گرایی ایرانی پناهگاهی برای ملت ایران در برابر استبداد و توتالیتریسم و هر گونه امت سازی است.

به همین دلایلِ ساده و مهم، باید شایسته سالاری مقدم بر بومی­ گرایی باشد. گلوبالیست­ ها و چپ­ های غیر ملی نخست از فدرالیسم حرف می­ زدند. وقتی دیدند جامعۀ ایران پیشروتر از آنها است و به درستی می­ فهمد که فدرالیسم از جزء به کل است و نه برعکس و ملت صحبت از فدرالیسم را توطئه­ ای برای تجزیه می­ دانند، به زعم خود حرف­ هایشان را تلطیف کرده و در بازی با کلمات به جای فدرالیسم ( یا خودمختاری ) خودگردانی به کار بردند.

در واقع مقصود این بود که مفاهیم را از معنی اصلی خود دور کنند. باز فهم ملت آنها را در بن بست قرار داد و بار دیگر در بازی با کلمات به جای خودگردانی، چماق بومی ­گرایی را بالا بردند.

دریغا گاهی در دولت نیز چنین حرف ­های سخیفی زده می­ شود که امیدوارم از نادانی باشد نه از عمد و لاجرم مزدوری. تقدم بومی­ گرایی بر شایسته سالاری مذموم عقل و مکروه نقل است و مقدمۀ تجزیه. با علم بدبینانه و امید و ارادۀ خوش بینانه­ ام، گرچه احتمال تجزیه را کم می­ دانم، طرح چنین مسائلی از تجزیه طلب­ ها ( چه درون حاکمیت و چه بیرون آن ) بازی با آتش است.

ایران دیرین­ ترین دولت – ملت جهان سرزمینی مشاع ست و در طول تاریخش راه­ های نو و ایده­ هایی پیش روی جهان گذاشته است. هزاران سال روی پا مانده و پس از این نیز خواهد ماند. با این تأکید که اولویت، حفظ مادی و معنوی ایران و هویت ایرانی است.

آسیب شناسی تجزیه ایران و ملی­ گرایی ایرانی مسئولیت پذیری در برابر سرنوشت بشر و سرنوشت ایران در صدای معلم

پنج ستون هویت ملی که مهم ترین نقش را در استقلال ملت و حفظ فرهنگ خودی در برابر استیلای فرهنگ بیگانه ایفا کرده­ و به گفتۀ سعدی آن را آخرالزمانی کرده ­اند ( هر کس به زمان خویشتن بود / من سعدی آخرالزمانم ) و در یک کلام راز جاودانگی ایران و ایرانی هستند عبارتند از:

  1. تاریخِ پیوسته و مشترک هزاران ساله
  2. زبان و ادب پارسی به عنوان زبان علم و هنر و فرهنگ ایران، فراتر از زبان رسمی
  3. جشن های ملی
  4. عرفان ایرانی، منظور بزرگانی همچون بایزید بسطامی و سهروردی است.
  5. فرهنگ خسروانی، محوری که ریشه در تاریخ و فرهنگ هزاران سالۀ ایران دارد و پاسدار چهار بند بالا و تمامیت ارضی ایران است.

ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

درخواست همیاری ( کمک مالی )

آسیب شناسی تجزیه ایران و ملی­ گرایی ایرانی مسئولیت پذیری در برابر سرنوشت بشر و سرنوشت ایران در صدای معلم

منتشرشده در یادداشت

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم درباره تعطیلی 26 ماهه مدارس در کرونا تا تلویزیون آموزشی وزارت آموزش و پرورش به مناسبت آلودگی هوا

« وقتی دیگران ما را نادان، زشت، یا شکست‌ خورده می‌نامند، نباید بلافاصله ناراحت شویم .

سقراط می‌گفت تنها قضاوت کسانی اهمیت دارد که دانا و اهل تأمل هستند .

اگر کودکی بگوید که شما پرواز نمی‌کنید، ناراحت نمی‌شوید؛ چون می‌دانید کودک نمی‌فهمد. پس چرا از قضاوت ناآگاهان رنج بکشید؟»

 تسلی‌ بخشی‌های فلسفه - آلن دوباتن

***

« پرسش خبرنگار ایکنا در مورد وضعیت بازگشایی مدارس در آغاز مهر سال 1404 بود .

خانم قربانی پرسید :

« در مورد شروع مدارس زمزمه هایی در برخی مدارس ابتدایی هست که شروع به کار مدارس به صورت مجازی خواهد بود .

در مورد این موضوع می خواستم بفرمایید که واقعا صحت دارد یا نه ؟ »

معاون وزیر آموزش و پرورش در پاسخ چنین اظهار کرد :

« همان گونه که آقای دکتر کاظمی تاکید فرمودند این صحت ندارد . مدارس برنامه ریزی شده که  ان شاء الله با قوت و قدرت به صورت حضوری شروع به کار خواهند کرد  ».

مدیر صدای معلم گفت : طبق تجربه ی ما ، اولش حضوری خواهد بود و بعد غیرحضوری می شود ! »

( نشست خبری « رضوان حکیم زاده » معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش امروز یکشنبه 23 شهریور )

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم درباره تعطیلی 26 ماهه مدارس در کرونا تا تلویزیون آموزشی وزارت آموزش و پرورش به مناسبت آلودگی هوا

مشخص نیست خبرنگار این مملکت این پرسش را از سر ناآگاهی و یا ندانستن می پرسد و یا می خواهد تذکری هشدارگونه به یکی از اعضای شورای معاونین وزارت آموزش و پرورش دهد .

با توجه به تجربه و دانشی که در مورد رفتار نهادی مانند وزارت آموزش و پرورش در این مدت کسب کرده ام به راحتی می توان به عمق « روزمرگی مزمن و خانمان سوز » پی برد . نهادی که قرار است آینده و افق توسعه در آن و به صورت مشخص در « کلاس های درس » ترسیم و طراحی شود اما به بهانه های مختلف حکم بر تعطیلی آن صادر می شود .

به نظر می رسد ما از عِداد بسیار معدود ملل و جوامعی هستیم که با وجود آزمون و خطا سعی کرده و می کنیم بر سبیل « خطا » مسیر را طی کنیم .این عقب گرد و پسرفت در آموزش پس از بیش از سه دهه را در کجای جغرافیای عقلانی این جامعه با مسئولینش باید جست و جو کرد ؟

زمانی که در کسوت « معلم » در کلاس های درس حضور پیدا می کردم و مدرسه به این مناسبت ها تعطیل می شد ؛ دانش آموزان و خانواده هایی که به ندرت پی گیر مسائل آموزشی و درسی خود بودند اما در این مواقع دائما مدیر مدرسه را سین جیم می کردند که چرا فلانی در آموزش غیرحضوری ، حضور پیدا نمی کند .

من هم دلایل متقن و محکمه پسندی داشتم .

به هیچ وجه برای من قابل قبول نبوده و نیست در حالی که مطابق آمار رسمی بیش از 70 درصد آلودگی هوا با خودروها و موتور سیکلت ها مرتبط است و اراده ای هم برای « تغییر رفتار » در حاکمیت و نیز « تغییر سبک و الگوی زندگی » در قاطبه ی جامعه دیده نمی شود ؛ من به عنوان یک معلم باید و در حال اجبار ، خود را در سامانه های ناکارآمد و غیر آموزشی علّاف کنم و بخواهم تعدادی دانش آموز را سر کار بگذارم .

صدای معلم – دوشنبه 12 آذر 1402 :

« وضعیت خیابان های تهران پس از اعلام استانداری در مورد تعطیلی همه مدارس به خاطر آلودگی هوا !

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم درباره تعطیلی 26 ماهه مدارس در کرونا تا تلویزیون آموزشی وزارت آموزش و پرورش به مناسبت آلودگی هوا

 تا جایی که می دانم و می بینم در بحث آلودگی هوا ؛ دو قطبی مضحک و بچه گانه ای میان حاکمیت و مردم شکل گرفته است .

مردم آلودگی هوا را تقصیر حکومت می اندازند و مهم ترین دلایل آنان هم در چیزهایی مانند مازوت سازی ، خودروی بی کیفیت ، بنزین نامرغوب و... خلاصه می شود .

اما همین « مردم » نه تنها در اعمال فشار برای وادار ساختن حاکمیت برای عمل کردن به تکالیف و وظایف قانونی  ؛ مطالبه گری جدی و فراگیر ندارند بلکه از خدا خواسته و به محض اعلام تعطیلی ، جاده ها شلوغ و پرترافیک می شوند و با وجود آن که در 5 آذر 1404اعلام می شود شهری مانند « تهران » آلوده ترین شهر جهان شده اما هیچ گونه تغییری در رفتار شهروندان دیده نمی شود و حتی در خیابان ها مانند همیشه ترافیک سنگین مشاهده می شود .

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم درباره تعطیلی 26 ماهه مدارس در کرونا تا تلویزیون آموزشی وزارت آموزش و پرورش به مناسبت آلودگی هوا

معلوم نیست این مردم با رفتارهای ضد عقلانی در این مسیر با چه کسی دارند مبارزه می کنند در حالی که مرگ و میر منتسب به آلودگی هوا در ایران سالانه بیش از 50 هزار نفر تخمین زده می شود .

هم به خود آسیب می زنند و هم دیگران را بیمار .

مهم ترین دلیلی که در تعطیلی 26 ماهه مدارس در دوران کرونا همواره « بوق  و کرنا » می شد ، توجه به سلامتی بود .

وقتی موضوعی مانند « سلامتی » مطرح می شود غالبا ناظر بر سلامتی جسمی است و کم تر کسی برایش سلامتی روانی و یا بهداشت روان مطرح است .

بهتر است وزارت بهداشت که همیشه در چنین مواقعی بر تعطیلی مدارس اصرار دارد به این پرسش پاسخ دهد که میزان سلامت روان دانش آموزان و حتی جامعه در چند سال اخیر به چه صورت بوده است ؟

آیا تعطیلی مدرسه در افزایش میزان اختلالات روانی دانش آموزان تاثیری ندارد ؟

آن معاون وزیر بهداشتی که در نشست خبری ، خبرنگار را « یه الف بچه » خطاب می کند ( این جا ) در این مورد چنین می گوید :

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم درباره تعطیلی 26 ماهه مدارس در کرونا تا تلویزیون آموزشی وزارت آموزش و پرورش به مناسبت آلودگی هوا

« کمیتۀ اضطرار هوای تهران باید به حرف کارشناسان وزارت بهداشت گوش کند؛ سلامتی مردم و دانش‌آموزان شوخی‌بردار نیست.

ما در استان‌های دیگر وقتی دستور تشکیل جلسۀ کمیتۀ اضطرار می‌دهیم مسئولان گوش می‌کنند و تصمیم به تعطیلی استان می‌گیرند اما در تهران این‌ طور نیست .

در تهران درخواست جلسه می‌دهیم و کارشناس ما درخواست تعطیلی می‌کند اما یکی بلند می‌شود و می‌گوید مدارس را تعطیل نکنید چون معدل بچه‌ها پایین می‌آید.

سلامتی مردم و دانش‌آموزان بیشتر از این مسائل برای ما اهمیت دارد. باید برای تعطیلی به حرف ما گوش کنند نه اینکه به متولی سلامت بی‌توجهی کنند. »

تعطیلی مدارس کوتاه ترین و دم دستی ترین راه حلی است که به فکر و ذهن این گونه مسئولان می رسد .

سلامتی هم سنگری شده که مدیران و مقامات نالایق و بی کفایت خود را پشت آن پنهان می کنند و مردم تعطیل دوست ما هم بدون آن که به وضعیت و آینده بیندیشند که قرار است این « چرخه ی شوم فلاکت » تا کی و کجا ادامه پیدا کند ؛ به نوعی با آن همراهی می کنند .

دیدگاه علی پورسلیمان مدیر صدای معلم درباره تعطیلی 26 ماهه مدارس در کرونا تا تلویزیون آموزشی وزارت آموزش و پرورش به مناسبت آلودگی هوا

حسین صادقی رئیس مرکز اطلاع ‌رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش، با تأکید بر اینکه « مهم‌ترین رویکرد وزارتخانه آموزش حضوری و تشکیل کلاس درس با حضور دانش‌آموزان است» اعلام کرد در صورت تداوم شرایط فعلی و لزوم تعطیلی مدارس، «مدرسه تلویزیونی» جایگزین روش‌های آموزش مجازی خواهد شد.

 او با اشاره به کندی اینترنت و دشواری استفاده دانش‌آموزان از شبکه شاد، گفت که هدف، کاهش افت تحصیلی در عین حفظ سلامت دانش‌آموزان است .

در زمانی که صدام حسین رئیس جمهور پیشین عراق در اواخر جنگ 8 ساله شهرها را موشک باران می کرد ؛ آموزش حضوری تعطیل نشد . فقط در مقاطعی کوتاه ؛ شبکه های تلویزیونی صدا و سیما که بسیار محدود بودند به صورت زمان بندی شده اقدام به آموزش دروس توسط برخی معلمان می کردند .

این عقب گرد و پسرفت در آموزش پس از بیش از سه دهه را در کجای جغرافیای عقلانی این جامعه با مسئولینش باید جست و جو کرد ؟

منتشرشده در یادداشت
صفحه1 از1581

نظرسنجی

با کدام گزینه موافق هستید ؟

حذف تنبیه بدنی در مدارس ، اتوریته ( اقتدار ) معلم را کاهش می دهد - 5.9%
حذف تنبیه بدنی در مدارس موجب اختلال در انضباط کلاس شده و دانش آموزان را گستاخ می کند - 12.2%
تنبیه بدنی یک اصل تربیتی مفید است و با توجه به شرایط و توسط معلم حرفه ای می تواند مورد استفاده قرار گیرد - 18.1%
با تنبیه بدنی در هر شرایطی مخالفم - 63.8%

مجموع آرا: 221

دیدگــاه

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور