بر عکس تمام نوشتارهای پیشین قصد دارم با نگاهی طنز گونه به بررسی اتفاقات اخیر در روند تغییرات روز کشور بپردازم.
پرده اول قبل از انتخابات:
بنفشه به همراه تیم دولت: خوب ممعلی بگو ببینم اوضاع در جبهه فرهنگیان چطور؟
ممعلی : راستش بخوای اصلا خوب نیست ، این علی کوچیکه حسابی با بی حالیش رفته روی اعصاب معلمها . هر چی بهش میگم صبح که میری سر کار یک نوشابه انرژی زا یا چیزی به بدن بزن گوش نمیکنه ؛ بی حال میره بی حال میاد Yخودش قفل جدیدی شده رو قفل معیشتی فرهنگیان!
بنفشه: خوب ممعلی فکر یک کلیدی چیزی برای شرایط بکن .
ممعلی: راه کار داره اما خوب این وسط به جز کلید چی گیر خودم میاد؟
بنفشه: میخوای دوباره نه! نه! ببخش سه باره بشی وزیر آموزش و پرورش؟
ممعلی: نه جان خودت ! آخه جایی که نه بودجه داره نه مهمه، نه نون توشه نه آب نه حتی تراکم نداره رو نمیخوام !
بنفشه: ای شیطون یعنی شهرداری رو میخوای ؟
ممعلی : خوب از تخصص های توی آموزش و پرورشم برای شهرداری استفاده می کنم. حالا شاید اونجا هم شغل دومی برا معلمها دست پا کردم.
بنفشه: خوب باشه حالا بگو چطور میخوای رای چند میلیون فرهنگی رو برام بیاری؟
ممعلی: آشتی و تلگرام.
بنفشه: آشتی کیه ؟ تلگرام چشه ؟ میخوای فیلترش کنم ؟
ممعلی : نه! اول علی کوچیکه رو بزن کنار ، آشتی بیار و هی شعار منزلت و معیشت بده . بعد باید یک وعده افزایش 20 درصدی توی تلگرام شایعه بشه.
بنفشه : ای شیطون. ولی ممعلی تو که مشکلات قلبی و ناتوانی جسمی داشتی؟
ممعلی : بنفشه جون ! بابا این معلمها کچلم کردن ؛ هی میگن بیا وزیر ما بشو.حالا میخوای تا در شهرداری تهران مسابقه دو بدیم ببینیم من ناتوانم یا تو؟
بنفشه : باشه معاملعه قبوله فقط بعد جواب معلمها رو چی بدیم؟
ممعلی : بابا اون مهم نیست ! باز می گیم به زودی طرحی در دست تصویبه که تا 4 سال آینده دولت اون رو به مجلس میبره و معلمها حقوق برابر اساتید دانشگاه می گیرند ...
پرده آخر بعد انتخابات:
بنفشه: ای ممعلی چه فکری داشتی تو !
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید