خانم حکیم زاده در یادداشتی با عنوان " همکاری با دانش آشتیانی و دولت تدبیر افتخار است" ( اینجا ) به بخش های از مقاله من در صدای معلم (اینجا) پاسخ داده است .
حکیم زده می نویسد: " نویسنده در این یادداشت سراسر عجولانه، اصرار داشت تا به خواننده القا کند نیمی از شورای معاونان دکتر دانش آشتیانی، منتظر هستند تا رئیس جمهور آنها را خواسته و جامه وزارت را بر تن شان بپوشاند! شخص نویسنده، با قید”حتی” نام اینجانب را نیز برده بود و مرا به جنب و جوش و فعالیت در این زمینه منتسب کرده است، غافل از این که اگر من “حتی” بودم، ۱۰۰ استاد متخصص علوم تربیتی و آموزش و پرورش، نام مرا در کنار جناب آقایان دکتر نجفی،دکتر دانش آشتیانی و مهر محمدی به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت مطرح نمی کردند. پسندیده بود به جای بی احترامی به اینجانب، از این بزرگان سوال می شد که چرا این ” حتی ” را در این بین گنجانیدند. "
انتظار این بود که خانم حکیم زاده به عنوان کسی که در رزومه خود ده ها مقاله علمی و سابقه کار در دانشگاه در مقام پژوهشگر را ذکر کرده، و در سال 1389 و دوره ریاست فرهاد رهبر "نماینده هیأت اجرایی جذب هیأت علمی دانشگاه تهران در کارگروه صلاحیت های علمی " بوده ، "فرمت و قالب یادداشت نویسی "عالمانه" را رعایت می کرد. یعنی "عنوان" یادداشت و "نام نویسنده" و "منبع" و "تاریخ" آن را می نوشت و در صورت امکان "رفرنس" می داد و "عبارت" مورد نقد را به عنوان سند داخل "گیومه" قرار می داد و بر اساس "متن" ، نوشته بنده را نقد می کردند ،تا هم بر معلومات من افزوده شود و هم خواننده بداند ایشان دقیقا از چه چیزی انتقاد می کند؟ صدور چنین متن پریشانی از یک استاد دانشگاه و یک پژوهشگر بسیار بعید است.
به لحاظ محتوایی هم اگر به متن مراجعه شود، آنچه من گفته ام در رابطه با "افزایش عدم انسجام در مدیریت آموزش و پرورش دوره دانش" و در پاسخ به ادعای آقای عمادی است. عین عبارتی که خانم حکیم زاده، بی احترامی تصور کرده را در اینجا نقل می کنم : "متاسفانه جایگاه وزارت به قدری پایین آمده که بیش از نیمی از شوای معاونان 30 نفره فعلی منتظرند آقای روحانی برای وزارت صدایشان بزند. حتی خانم حکیم زاده هم به جنب و جوش افتاده است." ، قید "حتی" برخلاف تصور خانم حکیم زاده ، مطابق عرف و قانون، بار توهین آمیز و "بی احترامی" ندارد. تاکید روی نام حکیم زاده از این نظر است که برخلاف قدیمی های شورای معاونان ، از خانم حکیم زاده که "برکشیده" آقای دانش آشتیانی در مدیریت آموزش و پرورش است. "انتظار نمی رفت "که به این زودی وارد رقابت با دانش آشتیانی شود.
اما آیا خانم حکیم زاده در رقابت با دانش آشتیانی قرار دارد ؟
خانم حکیم زاده در جملاتی که از او نقل کردم به قرار گرفتن نام خود در کنار "نجفی ، مهرمحمدی و دانش" به عنوان گزینه وزارت دولت دوازدهم اشاره می کند. این نامه بارها در گروه های تلگرامی و رسانه های مختلف به وسیله آقای سیفی مشاور ایشان منتشر و به طور خصوصی هم برای خیلی از کارکنان آموزش و پرورش ارسال شده است و در گفت و گوهای خصوصی و عمومی هم بارها مورد استناد مشاور تبلیغاتی خانم حکیم زاده قرار گرفته است. اگر خانم حکیم زاده قصد رقابت با آقای دانش را ندارد دلیل تبلیغات وسیع روی این نامه چیست؟ خانم حکیم زاده چند روز پیش در مصاحبه با روزنامه اعتماد با تاکید روی همین نامه گفت : "من گزينه مناسبي براي آموزش و پرورش هستم ولي دليلش زن بودن من نيست."(اینجا )
معنای این سخنان جز عرضه خود به عنوان نامزد مقام وزارت در دولت دوازدهم چیست؟
خانم حکیم زاده در ادامه می نویسد : "متاسفانه نویسنده اطلاع ندارد که خانم های غیور کشورم، همیشه پر جنب و جوش بوده و بارها لیاقت خود را ثابت کرده اند، نمونه بارز آن حمایت و موضع گیری های صریح آنان در دفاع از دولت تدبیر و امید در مقابل سکوت افرادِ فرصت طلب است. نفسِ حضور یک خانم در کار اجرایی را به سخره گرفتن، برای جامعه ایرانی که نیمی از آنان را بانوان تشکیل می دهد، ناپسند است؛ در حالی که تعدادی از این نویسندگان با برچسب روشنفکر، بیش از همگان، ادعای دفاع از فرصت های برابر برای زنان و مردان را دارند." این بخش از یادداشت واقعا از یک محقق و پژوهشگر بعید است.
در یادداشت مورد انتقاد ایشان اصولا به زن بودن خانم حکیم زاده اشاره نشده است. بنده هم به شهادت سال ها کار رسانه ای در حوزه آموزش و پرورش همیشه به نقش ناچیز زنان در مدیریت آموزش و پرورش معترض بوده ام. حرف های بی مبنا و تبلیغاتی خانم حکیم زاده ، به شدت در تضاد با موقعیت ترسیم شده از او به عنوان یک شخصیت آکادمیک و پژوهشگر قرار می گیرد. شخصیت آکادمیک را رها کنیم کدام آدم جدی در حوزه نوشتاری ، مطلب "موهوم" را مبنای پاسخ گویی و تحلیل خود قرار می دهد؟
حجم مصاحبه های خانم حکیم زاده در خردادماه 96 چند برابر حجم اظهارات رسانه ای او در کل دوره تصدی او است و بر اساس برخی شنیده های غیر رسمی قرار است در این فضای بلبشوی انتقالی و هرج و مرج مدیریتی پاداش مشاور تبلیغاتی خود را از کیسه آموزش و پرورش بپردازد و یک پست مدیرکلی در حوزه ابتدایی را به او اهدا کند.
در ماراتن نفس گیر مسئولان آموزش و پرورش برای تصدی مقام وزارت دولت دوازدهم ، رضوان حكيمزاده، معاون آموزش ابتدايي وزير آموزش و پرورش را باید یک پدیده دانست. او که برکشیده دانش آشتیانی است به فاصله چندماه از انتخابش به عنوان معاون وزیر می خواهد از دانش عبور کند و برای مطرح شدن ، خودش را به آب و آتش می زند. از برنامه پرسشگر صدا و سیما تا روزنامه ها و سایت ها این روزها ، معاون وزیر مشغول مصاحبه و یادداشت نویسی است. خانم حکیم زاده در پاسخ خبرنگار اعتماد در مورد انتخاب وزیر زن برای آموزش و پرورش می گوید :" تا زماني كه دكتر دانش بخواهند باشند و دولت هم ايشان را بخواهد از نظر اخلاقي وظيفه دارم از ايشان حمايت كنم اگر شرايط عوض شد قطعا خوشحال ميشوم پاسخگوي سوالات شما باشم." بخش اول بیشتر به یک تعارف اداری شبیه است.
حکیم زاده در تاریخ 30 فروردین 96 ، طی حکمی محمدرضا سیفی معاون اجرایی و سردبیر سابق خبرگزاری پانا وابسته سازمان دانش آموزی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان مشاور و دستیار اجرایی این معاونت منصوب کرد. در حکم او ، "انعقاد تفاهم نامه مشترک به منظور جذب مشارکت نهادهای عمومی دولتی و غیردولتی و انجمن های مردم نهاد و فراهم کردن بستر مناسب برای ارتباط مداوم با دست اندرکاران تعلیم و تربیت در دوره تحصیلی ابتدایی و همفکری و مشارکت مدیران کل و کارشناسان را در جهت تحقق اهداف آموزشی و تربیتی وزیر آموزش و پرورش" به عنوان شرح وظایف آقای سیفی آمده است. اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری، آقای سیفی نقش روابط عمومی و مسئول ستاد تبلیغاتی خانم حکیم زاده را ایفا می کند.
فعالیت های تبلیغاتی آقای سیفی به نفع خانم حکیم زاده در کارزار تعیین وزیر آموزش و پرورش، نوعی سوء استفاده معاون وزیر از موقعیت شغلی است. کار اصلی آقای سیفی بعد از انتخابات ، ارتباط با رسانه ها و ترتیب دادن مصاحبه های مطبوعاتی پر شمار برای خانم حکیم زاده و گشت و گذار طولانی در فضای مجازی است. چنین وظیفه ای ( مدیریت روابط عمومی معاون وزیر ) در حکم انتصاب او ذکر نشده است. خانم حکیم زاده اگر خارج از حوزه اداری و با هزینه شخصی ، کمپینی برای حمایت از انتصاب خود به عنوان وزیر دولت دوازدهم راه بیاندازد و یک یا چند روزنامه نگار استخدام کند ایرادی ندارد. اما اینکه از مشاور و دستیار اجرایی خود که از دستگاه آموزش و پرورش حقوق و مزایا می گیرد به عنوان تبلیغات چی برای اهداف شخصی استفاده کند هم خلاف قانون و هم خلاف اخلاق است.
خانم حکیم زاده برای جلب توجه معلمان و اولیا و به تبع آن مقامات سیاسی سعی می کند خود را تافته جدا بافته از آموزش و پرورش معرفی کند. او در عین حال که به وفاداری به دانش آشتیانی تظاهر می کند و می گوید اول دانش بعد من ! اما در عمل به این قید پای بند نیست و برای ترویج خودش با استفاده از امکانات دولتی فعالیت می کند. استراتژی او هم مشخص است. ایفای نقش اپوزیسیون از موضع یک کارشناس آگاه و متخصص!
خانم حکیم زاده با اینکه از مزایای معاونت وزیر برخوردار است اما در بحث ها وارد جزییات حوزه کاری که به عملکرد او ارتباط دارد نمی شود. مثلا اگر یک پرسش گر انتقادهایی در مورد آموزش ابتدایی مطرح کند ، خانم حکیم زاده به جای پاسخ گویی به عنوان مسئول این حوزه علاوه بر همراهی با منتقد ، مقداری هم به انتقادهای او اضافه و در واقع پیاز داغ بحث را زیادتر می کند.
خانم حکیم زاده بعضی مسایل بسیار بدیهی کارشناسی را باچنان آب وتابی بیان می کند که گویا فقط ایشان به فهم این مسایل نائل شده اند.
در گفت و گو با صدای معلم در بخش چهارم ( این جا ) ، داستانی را تعریف می کند . گویا همکاران معاونت ابتدایی وزارتخانه پیشنهاد داده اند که معاونان آموزش ابتدایی استان ها باید توسط خانم حکیم زاده و از مرکز تعیین شوند. اما خانم دکتر مخالفت می کند . آنها می گویند : "خانم دکتر !این که نمی شود ! رسم این گونه بوده است....اگر این گونه نباشد دختر خاله یا پسر خاله اش را می آورد ." خانم دکتر اما زیربار نمی رود: " گفتم نه! برای این که اتفاقی نیافتد کسی که اینجا می خواهد کار کند باید یک ویژگی هایی داشته باشد و یک چک لیست بدهیم که بگوید این شخص باید مدرک مرتبط داشته باشد در این زمینه فعالیت داشته باشد و الی آخر."
بعد هم از موضع دانای کل به شعور همکارانش توهین می کند : "خیلی سخت بود که برایشان جا بیافتد! "یعنی مدیران آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش از درک این نکته ساده که وظیفه معاونت تعیین ضوابط است عاجز بوده اند.
احتمالا مسئولان معاونت با ایشان شوخی کرده اند!
در وزارت آموزش و پرورش ضوابط دقیقی برای احراز پست های مدیریتی وجود دارد و نیازی به تهیه "چک لیست" جدید توسط خانم حکیم زاده نیست. مساله این است که چرا این ضوابط قانونی به طور دقیق رعایت نمی شود؟
آیا خود خانم دکتر در حوزه معاونت ، انتصاب افراد بر اساس شایستگی و ضوابط را رعایت می کند؟
آیا اینکه یک خبرنگار را در ظاهر برای "... ارتباط مداوم با دست اندرکاران تعلیم و تربیت در دوره تحصیلی ابتدایی و همفکری و مشارکت مدیران کل و کارشناسان را در جهت تحقق اهداف آموزشی و تربیتی وزیر آموزش و پرورش" به عنوان مشاور منصوب کنیم و بعد از او در ترویج و چهره سازی برای "خود" و رقابت با "وزیر" استفاده کنیم ناقض فرمایش کارشناسی ایشان نیست؟
اگر این خبر درست باشد که خانم حکیم زاده پست مدیرکلی برای آقای سیفی پیشنهاد کرده باشد نوعی پارتی بازی و پاداش از جانب خانم حکیم زاده به پاس خدمات شخصی ایشان است و کل ادعاهای ایشان در مورد چک لیست برای احراز مشاغل مدیریتی روی هوا می رود.
اینجاست که شاعر می گوید : " توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند"
بر خلاف تصور خانم حکیم زاده ، مشکل آموزش و پرورش ضعف کارشناسی و بیگانگی با نظرات مدرن تعلیم و تربیت نیست.مشکل ما مناسبات ناسالم ، دروغ گویی ، زد و بندهای اداری ، سوء استفاده از موقعیت اداری و اموال و افراد و بودجه دولتی برای مقاصد شخصی است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید