این روزها موضوع " انتخابات " بحث روز بسیاری از مردم و نیز شبکه ها و گروه های مجازی است .
به هر حال چند هفته دیگر ، وضعیت یک قوه مهم کشور مشخص خواهد شد و البته آموزش و پرورش و معلمان هم بی نصیب از این تغییرات نخواهند بود .
فردی که در راس قوه مجریه قرار می گیرد و نیز وزیری که برای آموزش و پرورش انتخاب می کند چه بخواهیم و چه نخواهیم بر زندگی روزمره تک تک شهروندان و معلمان تاثیر زیادی می گذارد .
در این حوزه چند موضوع و مساله کلیدی است که باید به آن توجه شود .
1- برای نخستین بار در فضای آموزش و پرورش و معلمان یک پرسش راهبردی از کاندیداها مطرح کردیم ( این جا ):
" « صدای معلم » از نامزدها می خواهد در اولین گام اقتصاد آموزش و پرورش را در ارتباط با اقتصاد کلان کشور تعریف و تبیین نمایند .
برای جلب مشارکت و اعتماد سازی میان فرهنگیان و معلمان اعلام کنند که در چهار سال آینده ؛ آموزش و پرورش و مسائل معلمان الویت چندم آنان خواهد بود .
این انتظاری به جا و معقول از سوی جامعه فرهنگیان کشور است ."
آقای دکتر نجفی در همایش مسئولان ستاد فرهنگیان روحانی اعلام کرد ( این جا ) :
" من مطمئن هستم که در دولت دوازدهم و دولت بعدی آقای روحانی ؛ ان شاء الله آموزش و پرورش به طور کلی حتما جزو اولویت های بالای دولت قرار خواهد گرفت هم آموزش و پرورش و هم فرهنگ .
به خاطر آن که بسیاری از آن مشکلات و تنگناهایی که ما در سال 92 با آن برخورد داشتیم خوشبختانه در سال 96 از بین رفته است و بسیاری از زیر ساخت ها ایجاد شده است .
امیدوار و مطمئن هستم که آموزش و پرورش از اولویت بیشتری در دولت دوازدهم برخوردار خواهد بود و همین طور بخش فرهنگ ... "
در واقع به لحاظ منطقی و علمی هر فرد و یا کاندیدایی که به پرسش های معلمان و دغدغه آن ها در مورد آینده این دستگاه پاسخ دهد در اولویت خواهد بود .
البته همین پرسش را صدای معلم از آقای میرسلیم نیز مطرح کرد اما نه ایشان و نه سایر کاندیداها تاکنون زحمت پاسخ گویی را به خود نداده اند ( این جا ) !
حرف هایی که تاکنون برخی کاندیداها در مورد آموزش و پرورش و معلمان زده اند کلی ، تکراری ، شعاری و فاقد یک چارچوب کارشناسی و عملیاتی است .
پس به مصداق مثل معروف که گفته است " سرکه نقد به از حلوی نسیه " باید به این موضوع توجه کافی و وافی کرد .
2- بسیاری از فرهنگیان و معلمان از عدم توجه دولت و وزارت آموزش و پرورش به خواسته ها و مطالبات گلایه ها و انتقادات اساسی و جدی دارند .
واقعا پذیرفتنی نیست که حق التدریس معلمان پس از گذشت بیش از 7 ماه پرداخت نشود و یا پاداش فرهنگیان بازنشسته سال 95 علی رغم قول و قرار مسئولان مبنی بر اختصاص ردیف مستقل در بودجه تاکنون معطل بماند .
این ها خواسته های به حقی است که فقط باید به آن پاسخ منطقی داده شده و عمل شود .
اما در کنار همه این ها مطالبه گری و مطالبات فقط در این خلاصه نمی شود .
بسیاری از معلمان از وضعیت مدیریت های آموزش و پرورش در سطوح ( تحتانی – میانی و فوقانی ) ناراضی هستند .
آنان انتظار داشتند تا فانی قانون انتخابی شدن مدیران مدارس را احیا کند اما او علی رغم تذکرات بسیار به آن عمل نکرد .
آقای دانش آشتیانی هم اگر چه با اصل موضوع موافق است اما متاسفانه از حد " شعار " فراتر نرفته است !
با وجود آن که تشکیل « سازمان نظام معلمی » از اولویت و برنامه های وزیر آموزش و پرورش بوده است اما طرح تشکیل این سازمان با وجود نهایی شدن هنوز در کشوی میز آقای وزیر مانده است !
بسیاری از فرهنگیان از " تشکل های معلم نما " که فقط در موقع انتخابات فعال شده و پس از تعیین رئیس جمهور شروع به " سهم خواهی " می کنند و البته در برابر عملکرد مدیران سفارشی خود پاسخ گو نیستند و پس از آن تا انتخابات بعدی " کرکره ها " پایین می آید خسته اند ! ( در این باب در آینده مفصل و مستدل و مستند خواهم نوشت )
یکی از مسائل مهمی که همیشه در کنش گری معلمان مطرح بوده است بحث " دیده شدن " آنان توسط جامعه و مسئولان است .
برخی از معلمان تصور می کنند که دیده شدن الزاما با " اعتراضات خیابانی " میسر است .
تعداد قابل توجهی از معلمان هم در بدنه آموزش و پرورش نسبت به همه چیز بی تفاوت هستند !
آن ها منتظرند دیگران کنش گری کنند ، انتقاد کنند ، پی گیری کنند و هزینه بدهند و آن ها نیز فقط خوشه چین زحمات دیگران باشند !
این افراد تحلیلی از وضعیت موجود ندارند و حداکثر به دنبال مطالبات و منافع شخصی خودشان هستند .
وقتی که از آن ها در مورد " انتخابات " پرسش می کنی شانه بالا انداخته و حداکثر حرفشان چنین جملاتی است :
" همه مثل همند ، خانه از پای بست ویران است ، فایده ای ندارد و... "
شواهد و تجارب نشان می دهند این گونه معلمان در حوزه کار و فعالیت شان هم تقید و تعهد شغلی ندارند و لب کلام در مورد این گونه افراد این است که این ها واقعا به درد کار معلمی نمی خورند ...
اما کسانی که در این عرصه فعال هستند و مانند خیلی ها بی تفاوت نیستند باید گوشزد کرد که " دیده شدن " و " مطالبه گری " قواعد خاص خود را دارد .
برخی از معلمان بیان می کنند که باید قدرت خودشان را در انتخابات از طریق " سلبی " به رخ دیگران بکشند !
آن ها بر این باورند که فرضا با رای ندادن به رئیس دولت فعلی و یک دوره ای کردن ریاست ایشان بر قوه مجریه دیگران متوجه قدرت و اقتدار و نفوذ بالای اجتماعی معلمان خواهند شد و آنان و مطالبات شان را جدی خواهند گرفت !
اگر فرض این دوستان درست هم باشد فردای انتخابات و در صورت رای نیاوردن آقای روحانی ، طراحان این گونه فرضیه ها چگونه می خواهند ثابت کنند که این کار توسط آنان انجام شده است ؟!
هنوز معلمان در مجلس یک فراکسیون قوی و متشکل ندارند و جز عده معدود و انگشت شماری در مجلس واقعا کسی پژواک مطالبات آنان در جنبه های مختلف در مجلس نیست .
این گونه افراد یا احتمالا از واقعیات جامعه اطلاع ندارند و متوهم اند و یا افرادی هستند که آگاهانه و عامدانه به این فضا دامن می زنند و به دنبال ایجاد فضای روانی با مرعوب ساختن و ناامید کردن نیروهای تحول خواه در بدنه آموزش و پرورش هستند .
از زمان طرح موضوع انتخابات در جامعه به جز نامه آن 9 جامعه شناس، اقتصاددان و صاحب نظر تربیتی و رسانهای ( این جا ) و نیز مطالب و موضوعاتی که بعضا در صدای معلم مطرح می شود حرکت خاص و منسجم دیگری را در جامعه بزرگ و گسترده معلمان شاهد نبوده ایم .
بارها و بارها گفته ایم :
" انتخابات بهترین فرصت برای بیان مطالبات کارشناسی شده و نیز ارزیابی برنامه های نامزدها در حوزه آموزش و پرورش و معلمان است .
انتخابات بهترین فرصت برای نقد عملکرد جریان ها ، برنامه ها و افراد جهت ترسیم افق و چشم اندازی روشن برای آینده است .
انتخابات موسم قهر و انزوا نیست !
کنار کشیدن از مطالبه گری فعال و بی تفاوت بودن فقط راه را برای فرصت طلبان ، پوپولیست ها و موج سواران هموار خواهد کرد.
اگر قرار است نگاه مسئولان و جامعه به آموزش و پرورش تغییر پیدا کند کلید آن در دست معلمان و مطالبه گری فعال و مستمر به روش های منطقی و قانونی است . "
متاسفانه برخی ها انگار در فضای جامعه و واقعیات آن تنفس نمی کنند و همه چیز را سیاه وسفید می بینند .
تنها هنر آنان نیر " نق زدن " به جای " نقد کردن " است .
چرا در میان حدود یک میلیون فرهنگی شاغل و 770 هزار فرهنگی بازنشسته نباید شاهد نگارش مطالب متعدد و متنوع کارشناسی شده ، منطقی و وزین در حوزه مطالبات آنان و در این برهه حساس باشیم ؟
3- « مطالبه گری و کنش گری فعال » فضای مناسب می خواهد .
متاسفانه حافظه تاریخی جامعه ما بسیار رقیق و فرار است .
هنوز خاطره معلمانی که به خاطر طلب حقوق قانونی و اجرای قانون و رفع تبعیض گرفتار انواع پرونده های اداری در هیات های تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش شدند را فراموش نکرده ایم .
هنوز خاطرات پرونده سازی هیات های تخلفات برای فعالان صنفی و تشکل ها با هماهنگی حراست های آن زمان وزارت آموزش و پرورش در اذهان باقی است .
خوشبختانه عملکرد و پیشینه بسیاری از این افراد و جریاناتی که اکنون داعیه دار حقوق و مطالبات فرهنگیان شده اند از ذهن ها پاک نشده است و اگر هم شود در فضای مجازی ابدی است !
برخی از معلمان در حوزه مطالبه گری دچار نوعی فراموشی و یا طغیان عواطف و احساسات شده اند !
بحث عبور از این و آن حاکی از نوعی روحیه قهرمان پرستی و آرمان گرایی آمیخته با رگه هایی قوی از پوپولیسم است .
زمانی می توان مطالبه گری کرد که فضای آن فراهم باشد .
در فضایی که امنیتی و یا پلیسی باشد و افراد جرات نکنند ساده ترین مطالبات خود را بر زبان آورند چگونه باید مطالبه گری و کنش گری کرد ؟
عقل و منطق ایجاب می کند که با عبرت از گذشته – هر چه می کشیم از خودمان است – و با نگاهی هوشمندانه و کلان نگر به آینده و با مطالبه گری فعال و همه جانبه ، پی گیر مطالبات و حقوق قانونی خود به راه های قانونی و منطقی باشیم .
باید با فعالیت و کنش گری مستمر و فراگیر درعرصه رسانه و افکار عمومی و بیان مطالبات در شکل کارشناسی و نه شعاری کاری کرد که موضوع آموزش و پرورش و معلمان وارد ادبیات و گفتمان نخبگان ، مدیران ، برنامه ریزان و جامعه شود .
اگر چه نشانه های آشکار و امید بخشی در این زمینه مشاهده می شود اما کافی نیست و نیاز به یک عزم عمومی در داخل خانواده بزرگ آموزش و پرورش دارد .
با کنار نشستن ، فحش دادن ، لعنت کردن و ژست طلبکارانه گرفتن مشکلی حل نخواهد شد ....