
عذاب عمومي آنجا آغاز مي شود كه افراد جامعه از گناهان خصوصي هم با خبر باشند وخود را به بي اطلاعي بزنند و آنها را نهي و منع نكنند.
نفس قبل از شيطان دشمن شماره يك انسان است .
بايد از هواي نفس، بدون ترس از مردن، به هواي تهي از نفس هجرت كرد و عاقلانه و با حساب، نفَس كشيد زيرا كه آن:
اولاً: فريبدهنده؛
ثانياً: زخمزننده؛
ثالثاً: بازكننده؛
رابعاً: خارجكننده؛
و خامساً: تاريككننده است.
هواي نفس فريبدهندهي خودمان است و به ما ميگويد: اعتقاد داشته باش كه بره هستي و غير تو همه روباه؛ و ما را از اعتماد به آنهایي كه معتمَد هستند، بازميدارد.
زخمزنندهي آبروي ديگران است؛ به ما ميگويد راهي جز اين كار نداري كه، كمكم آن زخمها از بين ميرود و جز حسرت برايمان هيچ نميگذارد.
بازكنندهي سفرهي دل براي سخنچينهاست و به ما ميگويد براي رسيدن به آرامش بايد اين كار را كرد كه ناگهان بادی ميوزد و همهي آن سفره را پخش و پلا ميكند و رسوايي به بار ميآورد.
خارجكنندهي ما از قطار پرتحرك انسانيت است و به ما ميگويد تو ميتواني فقط در ايستگاه حيوانيت توقف کنی و يا تشويق ميكند كه مانند مترسكها باشي.
و تاريككنندهي اعمال خوبهاست و به ما ميگويد از اعمال بدها صرفنظر كن و از اعمال خوبها بد دفاع كن كه عاقبت نور ميتابد و آنها را روشنتر ميكند.
در گذشته ای نزدیک یکی از دانشمندان دین شناس در مورد موضوعی مهم و خاص به نتایجی رسيد. بعد یادش آمد كه خودش هم منافعی را بعد از اعلام این نتایج از دست می دهد و ممکن است به سختی بیفتد و نظر خود را کتمان و آن را اعلام نکرد.
با خود گفت: شايد به دلیل هوای نفس و یا به خاطر راحتى بیشتر زن و فرزندان و یا شاگردانم به اين چنين نظری رسيده باشم و خواست خدا در میان نباشد. سپس چاه منافع خود را اول بست و در حالى كه سودی نداشت بعد تحقیقات را از نو شروع كرد و همان نتایج اولیه و حتی بهتر از آن را گرفت و نظر خودش را اعلام نمود.
ای ناصح!
نصيحت با رفتار از نصيحت با گفتار گرچه سخت تر است اما دوام و اصلاح آن بيشتر و رسا و شيرين تراست.
پس وقتي توانايي گرفتن دست شخصي را داري سزاوار نيست صاحب آن دست را نصيحت كني ؛ پس اول دستگيري كن سپس نصيحت كن.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید