وقتی داستان فیش های حقوقی غیر متعارف را دنبال می کنی پای 5 وزیر آموزش و پرورش به صورت مستقیم و غیر مستقیم به میان می آید. یک نماینده عضو کمیسیون قضایی مجلس، به ایلنا گفت : "در یکی از صندوق های بازنشستگی شرکت نفت در سال ۸۸ ، پاداش ۹۰۰ میلیون تومانی تصویب و پرداخت شده است که این مبلغ را باید با درنظر گرفتن تورم در این سالها محاسبه کرد که به نرخ امروز بسیار هنگفت خواهند بود."
محمود احمدی نژاد در دولت دوم خود حمیدرضا حاجی بابایی را جانشین علیرضا علی احمدی کرد. چندماه بعد طی جکمی از سوی سید مسعود میرکاظمی وزیر نفت ، آقای علی احمدی به سمت عضو و رییس هیأت رییسه صندوقهای بازنشستگی، پسانداز و رفاه کارکنان صنعت نفت منصوب شد.
علی احمدی به عنوان وزیر آموزش و پرورش که سابقه ریاست بر دانشگاه پیام نور را در کارنامه خود داشت بیشتر به عنوان یک چهره دانشگاهی شناخته می شد. وی در بهمن 88 ، از سوی وزیر نفت به عنوان رییس هیات رئیسه صندوق های بازنشستگی شرکت نفت منصوب شد. علی احمدی از 30 بهمن 86 ، پس از برکناری محمود فرشیدی از سوی رییس جمهور وقت به عنوان وزیر انتخاب شد و تا پایان دولت اول احمدی نژاد این سمت را برعهده داشت. آقای علی احمدی احتمالا باید پاسخ گوی اخبار مربوط به حقوق و پاداش نامتعارف هیات مدیره و مدیرعامل صندوق های بازنشستگی شرکت نفت در دوره مدیریت خود باشد.
علی احمدی در بهمن ماه سال 90 از سوی رستم قاسمی وزیر جدید نفت برکنار شد و سردار احمد وحید دستجردی جانشین وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح به عنوان رئیس جدید هیئت رئیسه صندوقهای بازنشستگی، پس انداز و رفاه کارکنان صنعت نفت معرفی شد. اکنون این سوال در میان برخی معلمان مطرح است که آیا علیرضا علی احمدی به عنوان وزیر اسبق آموزش و پرورش در دوره ای که رییس هیات رئیسه صندوق های بازنشستگی وزارت نفت بوده ، چقدر حقوق می گرفته ؟ سهم او به عنوان رییس ، از پاداش های هیات رییسه چقدر بوده است و اگر نرخ تورم را لحاظ کنیم ، به پول امروز در این دوسال چقدر حقوق و پاداش گرفته است؟
نفر بعدی ؛ حمیدرضا حاجی بابایی است که از سال 88 تا 92 ، وزیر آموزش و پرورش کابینه دوم احمدی نژاد بود. مردی که قبای وزارت آموزش و پرورش را فقط برازنده اندام خود می دید. در دوره حاجی بابایی بزرگترین تراژدی اقتصادی معلمان به وقوع پیوست در مدت کمتر از دوسال قیمت دلار از 900 هزار توان به 3500 تومان رسید و کارکنان دولت و سایر حقوق بگیران ، قدرت خریدشان به یک سوم کاهش پیدا کرد. یعنی ارزش واقعی یک میلیون تومان پول سال 89، در پایان دولت احمدی نژاد به 350 هزار تومان سقوط کرد. هر چند پولدارها از این جهش قیمت ارز و تورم 40-50 درصدی سود فراوان بردند اما اقشار حقوق بگیر خاکسترنشین شدند. رویای حاجی بابایی برای گرفتن دست معلمان و نشاندن آنها بر قله نقش برآب شد و معلمان به ته دره سقوط کردند.
احمدی نژاد در ماه های آخر ریاست خود به وزرای کابینه خود نشان افتخار داد. یکی از این نشان ها به حمیدرضا حاجی بابایی تعلق گرفت. حاجی بابایی نشان درجه یک گرفت و همراه با نشان ، رییس جمهور 100 سکه بهار آزادی هم به او داد. اعطاي نشان درجه يك و درجه دو نيازمند برگزاري مراسم و پخش از تلويزيون است اما اين خبر اين قدر قبيح بود كه بدون برگزاري هرگونه مراسم و تشريفاتي اين نشانها را مخفيانه دادند !
حالا حاجی بابایی ادعا می کند . ارزش پولی سکه ها طبق گزارش خبرگزاری فارس معادل 167 میلیون تومان بوده است. وزیر سابق آموزش و پرورش در رابطه با هدایای احمدینژاد به وزرایش گفت: "بنده هم مشمول پاداش 100 سکه از طرف احمدینژاد شدم و تنها این هدیه مختص به من نبود."
حاجی بابایی که در روزهای گذشته در رابطه با حقوق های نامتعارف با توپ پر و حالت تهاجمی به میدان آمده بود با افشای قضیه سکه ها ، در لاک دفاعی فرورفت. حاجی بابایی ادعا کرد که این سکه را تبدیل به نیم سکه کرده و در بین همکاران خود تقسیم کردم. حاجی بابایی اگر این پاداش را مکروه و یا حرام می دانست و یا آن را با شعارهای پاک دستی و ساده زیستی دولت احمدی نژاد در تضاد می دید، یا باید از گرفتن 100 سکه امتناع می کرد و یا آن را به خزانه دولت بر می گرداند.
احمدی نژاد از جیب خودش این بذل و بخشش را نکرده بود بلکه آن را از خزانه برداشته بود. اگر هم توی رودربایستی گیر کرده بود بعدا باید سکه ها یا معادل وجه آنها را به خزانه دولت ( بیت المال ) بر می گرداند. اینکه پول بیت المال را را به عنوان گنج باد آورده بین اطرافیان خود تقسیم کند کار درست و اصولی نیست.
اگر آقای حاجی بابایی برای مستندسازی، بهتر است که لیست افرادی را که از او سکه دریافت کرده اند منتشر کند ، اولا معلوم می شود که واقعا سکه ها را تقسیم کرده است. ثانیا با بررسی اسامی دریافت کنندگان سکه معلوم می شود که چه کسانی مشمول دریافت سکه و نیم سکه شده اند؟ برخی سیاست مداران برای حفظ حواریون و آدم های خود باید به آنها پول و سکه و امتیاز می دهند. اینکه یک فرد پول بیت المال را بین اطرافیان و مریدان خودش برای خرید وفاداری تقسیم کند نوعی معامله و سرمایه گذاری است. در پای همین پست ها جان نثارانی حضور دارند که خود را ذوب در حاجی بابایی معرفی می کنند و به طور اتوماتیک و غیر منطقی از ایشان و احمدی نژاد حمایت می کنند ، احتمالا این افراد در دوره وزارت حاجی بابایی از مواهبی مانند پست مدیریتی و بذل و بخشش های نقدی برخوردار بوده اند و الان هم مشغول انجام وظیفه خود هستند.
دو وزیر بعدی آموزش و پرورش که غیر مستقیم به بحث حقوق های نا متعارف ناخواسته سنجاق شده اند، آقایان حسین مظفر و مرتضی حاجی هستند. این دو وزیر پیشین با رانت رفاقت با وزیر فعلی آموزش و پرورش ، از سال 92 عضو هیات امنای موسسه صندوق ذخیره فرهنگیان شده اند. موسسه ای با شرکت های تو در تو و روابطی غیر شفاف و اعضایی که بیش از 90 درصد جامعه 950 هزار نفری فرهنگیان را شامل می شود. آقای غندالی در یک گروه تلگرامی گفت که حسین مظفر و مرتضی حاجي علاوه بر عضویت در هیات امنا ، عضو شورای راهبردی و سیاست گذاری صندوق هستند. بر این اساس این دو نفر هم به عنوان عضو هیات امنا و هم عضو شورای سیاستگذاری صندوق ، نقش نظارتی و اجرایی دارند. این دو نفر مسئولند و باید در رابطه با دستور صریح رییس جمهور برای افشای حقوق های نامتعارف و شفاف سازی اقتصادی به وظایف قانونی خود عمل کنند.
پنجمین و آخرین وزیری که نام او به پرونده حقوق های نا متعارف پیوند خورده است آقای علی اصغر فانی وزیر فعلی آموزش و پرورش است که همزمان ریاست هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان را هم به عهده دارد. صندوقی اسرار آمیز با حدود ده هزار میلیارد تومان سرمایه . در حالی که شهاب الدین غندالی مدیرعامل کنونی صندوق، حقوق 17 میلیونی را انکار می کند و معتقد است که هاضمه معلمان توان هضم حقوق مدیران صندوق را ندارد ، یک نماینده وابسته به فراکسیون امیدمجلس می گوید: "درحالی که حقوق معلمان و فرهنگیان کشور در بهترین حالت به دو میلیون تومان در ماه نیز نمیرسد،صندوق ذخیره فرهنگیان بیش از ۳۰ میلیون تومان به مدیران خود پرداخت میکند." وظیفه هیات امنای صندوق نظارت و کنترل صندوق است. امروز این سوال در بین فرهنگیان برجسته شده است که واقعا در صنودق ذخیره چه می گذرد؟
پیشنهاد من به آقای فانی این است که قبل از اینکه دستگاه های نظارتی دیگر وارد داستان شوند خودش پیشقدم شود و با تشکیل یک هیات مستقل و متخصص و غیرجناحی ؛ مساله حقوق های نامتعارف مدیران صندوق را شفاف سازی و اعلام کند. این رشته سر دراز دارد و تا انتخابات 96 ریاست جمهوری ، افکار عمومی را قلقلک می دهد.
غندالی در شفاف سازی رفوزه شد. او فقط تکذیب کرد و در مورد حقوق خودش و نیز حقوق و پاداش مدیرعامل شرکت مروارید عددی ارائه نداد با این بهانه که هاضمه معلمان هر چه او بگوید را نمی تواند هضم کند. اما حالا نماینده عضو فراکسیون امید از حقوق های 30 میلیونی سخن می گوید. برای من شگفت انگیز است در حالی که رییس جمهور می گوید در قضیه فیش حقوقی با کسی عقد اخوت نبسته ام ، افرادی مانند فانی ، مرتضی حاجی و سیدمحمد بطحایی سرنوشت خود را با مدیران عامل شرکت های زیر مجمووعه صندوق ذخیره گره بزنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید