چاپ کردن این صفحه

شیرزاد عبداللهی

آسیب شناسی یک رفتار : " پاسخ به علی ، معلم دل شکسته ، فرهنگی خسته ،ناشناس ، بی نام و ... "

آسیب شناسی رفتارهای معلمان  یکی از خوانندگان محترم سایت سخن معلم به نام علی در کامنتی در زیر یادداشت من با عنوان " در حاشیه تعطیلی کمیته رسیدگی به معیشت معلمان ..." نوشت :

آقای شیرزاد!!!!!!!/ مطمئنی خودت هستی ؟ /توصیه به مدرسه فروشی!! / توصیه به معلم فروشی !/ توصیه به فانی خواهی ! / توصیه به خود فریبی!!!توصیه به فرا فکنی ! / توصیه به سیاسی کاری !!! / توصیه به افزایش ساعت کار معلمان بعد از افزایش زمان اکرمی!!! / توصیه به ناچار از بد وبدتر بد را انتخاب کردن !! / توصیه به این که به خاطر حقوق دولت را تحت فشار قرار ندهید !!! / توصیه به مقصر دانستن قیمت نفت فقط برای معلم !!! / توصیه در یک کلام من یک سیاسی ام قبل از معلم بودنم !!! / حاشا و کلا بر این تحول سیاسی و سیاسی کاری !!! / یک بام و دو هوا در دو دولت شیرزاد 91 وشیرزاد 94تا چه شود در95الله اعلم  !!!"

با تشکر از علی و دوستان دیگر اینجا باب گفت و گو را با دوستان باز می کنم و از آنها دعوت می کنم نظرات و نقدهای خود را در قالب یادداشت و با نام حقیقی برای سایت سخن معلم بفرستند.

نوشته  علی و اظهار نظر دوستان دیگر نمونه ای از برخوردهای گروهی از معلمان علاقه مند به مسایل صنفی در فضای مجازی است که اسم آن را « برخورد چریکی »  می گذارم.

روش رایج این است که این گونه نوشته ها را جدی نگیریم . اما وقتی دیدم فردی با اسم مستعار ، معلم دل شکسته نوشت : "جگرم را خنک کردی علی آقا بااین جواب عالمانه عاقلانه و کوبنده و متقن که آدم را میخکوب می کند. "

  به احترام این عزیزان خود را موظف به پاسخ گویی دیدم . نخست بگویم من هیچ یک از توصیه های بالا  را در این یادداشت نکرده ام. تنها جمله آخر من که لحن سوالی دارد را شاید بتوان توصیه نامید : " آیا بهتر نیست با وجود اینکه فانی را دوستت نداریم به او کمک کنیم تا سیاست های  پنج گانه را  اجرایی کند ؟ "

با اتکای 18 سال نوشتن یادداشت و گزارش و خبر در حوزه آموزش و پرورش بر این گمانم که رفتار رسانه ای این همکاران کمکی به معلمان در جهت دست یابی به حقوق شان نمی کند.

وجود گرایشی به شدت نومید و پرخاشگر و تندگو در بین جامعه معلمی را یک واقعیت می دانم و البته آن را به همه معلمان تعمیم نمی دهم . این گرایش هم در دفتر مدرسه حضور دارد و هم در تشکل های معلمی نماینده و سخنگو دارد و هم در تجمعات خیابانی حاضر است.

 

این گرایش به سرعت داغ می شود اما با برخورد با مانع یا احساس خطر یخ می کند. این گرایش اهل خواندن و نوشتن نیست ، در هیچ موضوعی عمیق وارد نمی شود. در تبیین مسایل از تئوری توطئه استفاده می کند و جهان برای او عرصه نبرد معلم و ضد معلم است.  در نگاه این بخش از معلمان، تقریبا همه کارمندان دولت ، همه نهادهای حکومتی ، همه رسانه ها ، همه روزنامه نگاران ، همه روشنفکران ، همه احزاب سیاسی و حتی برخی تشکل های معلمی و نیز همه مدیران آموزش و پرورش از وزیر تا مدیر مدرسه، در اتحادی نامقدس علیه معلمان متحد شده اند. این افراد خود را معیار و نماد و سخنگوی جامعه فرهنگیان می دانند.
 
در 18 سال گذشته دائما با این گرایش مواجه بوده ام. در زمستان سال 76 به همت آقای جواهری پور ، مدیرکل وقت آموزش و پرورش شهر تهران جلساتی برای بحث پیرامون مسایل صنفی معلمان در اداره کل آموزش و پرورش خیابان کیوان برگزار شد. در اولین جلسه سه نفر بودیم و قرار شد در جلسه بعد هر کدام دو نفر معلم را با خود به جلسه بیاوریم. تعداد حاضران در جلسه به صورت تصاعدی زیاد شد و نهایتا از دل همین جلسات ، کانون صنفی معلمان و سازمان معلمان متولد شدند. هم در این جلسات مقدماتی و هم بعدا در جلسات هیات موسس کانون، فوران احساسات و درد دل ها و خاطره گویی های همکاران تبدیل به آفت بحث جدی شده بود. هر همکار جدیدی از اول شروع می کرد به بیان درد دلها و خاطرات و ...

جالب اینکه ما قدیمی ها هم با او هم صدا می شدیم. شاید حدود 20 جلسه برگزار شد، اما محتوای اولین جلسه و آخرین جلسه تفاوتی چندانی با هم نداشت.


درد دل ها نهایتا منجر به نگارش نامه ای سرگشاده خطاب به وزیر وقت آقای حسین مظفر  شد ، نگارش آن را به بنده سپردند. من هم با لحنی تند و احساسی همین درد دل ها را در نامه گنجاندم . پیامد نامه حساسیت وزیر و مدیران آموزش و پرورش و برخی نهادها به جلسات ما بود.

بولتن اداره کل که نامه را چاپ کرده بود تعطیل شد. قرار بود اجتماع هزار نفره ای در یکی از تالارهای آموزش و پرورش در بهار 77 تشکیل شود و تولد تشکل صنفی فرهنگیان را اعلام کنیم که برگزار نشد. نهایتا جلسات تعطیل و همه با دلخوری از هم جدا شدیم.

در اینجا قصد تاریخ نگاری ندارم.   آن زمان تصور بنده و برخی دوستان این بود که این دردل ها و فریادهای احساسی، واکنشی طبیعی به سال ها سکوت است و به تدریج جای خود را به گفتمانی منطقی و استدلالی مطابق شان و جایگاه معلم به عنوان قشری باسواد و فرهیخته می دهد.

همین طور هم شده و الان صداهای منطقی از جامعه معلمان بسیار شنیده می شود اما با تاسف می گویم که شکل اعتراض و بیان مطالبات بخشی از جامعه معلمان و فعالان این قشر، در همان نقطه اولیه یعنی شعار و درد دل و ناله و نفرین متوقف مانده است.

تکرار اینکه شغل معلمی خیلی مهم است... معلمان فراموش شده اند... هیچ کس به فکر معلمان نیست...تبعیض علیه معلمان بیداد می کند... و مقایسه حقوق خود با باجناق، جاری ، کارکنان شرکت نفت ،کارکنان مخابرات ، سوپری محل ، لوله کش ،  و حتی رفتگر محل و نان خشکی و سرایدار مدرسه  و ... و فریاد زدن در خیابان که ما معلمان گرسنه ایم ،  هیچ کمکی به بهبود معیشت ما نکرده و فقط منزلت احترام ما را در جامعه کاهش داده است.

این نوع اعتراض صنفی، عملکرا، فاقد عنصر اندیشه و فرهیختگی ،در روش شبه انقلابی و  شعاری است.
 
تندگویی صنفی عده ای از معلمان علاوه بر ایجاد اختلاف بین خود معلمان،  اقشار دیگر را هم علیه فرهنگیان  تحریک می کند. از همه شاکی هستیم و خود را با همه مقایسه می کنیم اما اگر یک کارمند در ستون خوانندگان روزنامه ای ساعت کار و تعطیلی معلمان را با کارمندان مقایسه کندو متلکی به ما بیاندازد ، زمین و زمان را به هم می دوزیم.

تصور می کنیم که همه عالم و آدم دست به دست هم داده اند که علیه معلمان توطئه کنند.

می گوییم چرا روشنفکران از ما حمایت نمی کنند ؟

چرا روزنامه نگاران در باره ما نمی نویسند؟

چرا اولیا از ماپشتیبانی نمی کنند؟

اما نمی پرسیم چرا با همه اقشار ،برخوردی پرخاشگرانه و طلبکارانه داریم؟

چرا به جای طلب حق خود به قشرهای دیگر گیر می دهیم؟

عده ای تصور می کنند درشت ترین حرف ها درست ترین حرف ها است.

عده ای از هرگونه انتقادی به ساحت موجود مقدسی به نام معلم،  واکنش های غیر متناسب و غیر متقارن نشان می دهند. اگر جامعه به معلم احترام می گذارد به خاطر تصوری است که از معلم به عنوان یک انسان خردمند ، آرام و متین و با حوصله و فداکار دارد.

جامعه هرگز به معلم پرخاشگر ، بد زبان ، طلبکار و عصبانی احترام نمی گذارد.

آسیب شناسی رفتارهای معلمان


به فرض ، روزنامه ای کاریکاتوری کشیده که عده ای از معلمان برداشت توهین می کنند. کار بدی کرده باید عذرخواهی کند یا حداقل جواب منطقی معلمان را درج کند. اما چند معلم در مدرسه ای در حضور دانش آموزان و احتمالا برای خودنمایی روزنامه آتش می زنند و عده ای هم عکس آن را در فضای مجازی منتشر می کنند و زیر آن کامنت های تایید آمیز می گذارند. عده ای هم می گویند : "بله روزنامه آتش زدن محکوم است ولی این کار نتیجه رفتار کارتونیستی است که احساسات این دوستان را جریحه دار کرده است."

اصلا متوجه نیستند دوستان که آتش زدن روزنامه توسط معلم چه پیام فاجعه باری به جامعه منتقل می کند. بعد گلایه می کنند که چرا منزلت معلم پایین آمده ؟

برادر و خواهر عزیز تو خودت منزلت معلم را با رفتار و گفتار نامناسب برباد می دهی .
 
عده ای فقط برای یادداشت و کامنتی هورا می کشند که با لحنی احساسی و تند و تعصب آمیز از معلم حمایت کند و  بدبختی های معلم را به صورت اغراق آمیز نشان دهد و آخرسر همه تقصیرات را گردن دولت و حکومت و سیستم  بیندازد. چقدر اطلاعات غلط بدهد مهم نیست. به جای استدلال شعار بدهد مهم نیست.  چنین نوشته هایی با معیارهای روزنامه نگاری بی ارزش و نوعی انشای مدرسه ای  است. اگر در گذشته همه راه ها به رُم ختم می شد، حالا عده ای همه مشکلات مدرسه و آموزش و پرورش و کشور را به معیشت معلم ربط می دهند. با همین حقوق ها هزاران معلم باسواد و فداکار در مدارس داریم. معلم تابع جبر معیشت نیست. اگر بود که رفتار و عملکرد همه مثل هم بود.
   
یک مقاله یا یادداشت یا گزارش  باید فکت و طلاعات صحیح و با ماخذ  داشته باشد و نویسنده برای اثبات نظر خود دلیل بیاورد. پذیرش آنچه از دید ما بدیهی است و نیاز به استدلال ندارد از دید خوانندگان زیادی نیاز به دلیل دارد.در یک متن، شما ممکن است از افراد مختلفی نقل قول بیاورید. ممکن است برای حل یک مساله چندین راه حل از دید افراد مختلف ارائه دهید و استدلال های هر کدام را بنویسید.

نوشته خوب آن نوشته ای است که جانبدارانه و متعصبانه نباشد. یک یادداشت خوب ، یادداشتی است که اطلاعات ما را از موضوع افزایش دهد و جوانب کمتر دیده شده واقعیت را به ما نشان دهد.اگر هم نویسنده از نظریه ای یا عملی یا شخصی دفاع می کند حتما دلیل بیاورد.  ارزش واقعی یک نوشته به اطلاعات درست و استدلال های منطقی آن است.

آسیب شناسی رفتارهای معلمان


آخرین اخبار و تحلیل ها در حوزه آموزش و پرورش ایران و جهان در سایت سخن معلم
با گروه سخن معلم باشید .

https://telegram.me/sokhanmoallem


ارسال مطلب برای سخن معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

جمعه, 21 آبان 1394 18:13 خوانده شده: 2354 دفعه

در همین زمینه بخوانید: