چاپ کردن این صفحه

ژن غالب ایرانی ها ؛ استبداد است و بس !

" به تو ربطی نداره ! "

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم

تحلیلی بر جمله به تو ربطی نداره و استبداد ایرانی توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

« اگر هیچ چیز حقیقت نداشته باشد، آن وقت همه چیز یک نمایش بزرگ خواهد بود. و هر آن که جیب پُرتری دارد کورکننده‌ترین چراغ‌ها را خواهد خرید.

وقتی تفاوت میان آنچه می‌خواهید بشنوید و حقیقت را انکار کنید، تسلیم استبداد شده‌اید.

این انکار واقعیت می‌تواند طبیعی و خوشایند به نظر برسد، ولی نتیجه‌ی آن سقوط و تنزل فردیِ شماست.

تیموتی اسنایدر

از کتاب  " در برابر استبداد " »

***

ساعت 5 صبح .

 اواخر مهر  1402.

هوای دل انگیز و کوهستانی منطقه کُلکچال تهران تا حدی رنج های زندگی کردن در شهر خسته کننده ای مانند تهران را از یاد هر انسانی حداقل به صورت موقت از یاد می پراند .

در این فضای آرامش بخش طبیعت ، بوق های ممتد و آزار دهنده راننده ای به یک باره تو را به خود می آورد .

راننده اتومبیل که به نظر می رسد یا کارمند شهرداری و یا پلیس است چون فقط این دو حق تردد اختصاصی با اتومبیل را در این مسیر دارند .

تحلیلی بر جمله به تو ربطی نداره و استبداد ایرانی توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

راننده به خود زحمت نمی دهد تا از پیله ی آهنی خویش و تفکرات محصور خود برای اندکی فاصله بگیرد و ترجیح می دهد با همان بوق های گوش خراش و ممتد ، نگهبان را متوجه حضور خود نماید .

پس از چند دقیقه ، « مانع » بالا می رود و راننده با شتاب به اتومبیل خود گاز فراوان می دهد تا زودتر خود را به مقصد برساند . واقعیت فاجعه بار آن است که بر اساس مستندات تاریخی ؛ این « روحیه استبدادگری » با « تنبلی مزمن و نهادینه شده » در فرهنگ ایرانی در می آمیزد و پدیده ای منحصر به فرد را رقم می زند و مشخص نیست عاقبت چنین هژمونی به کجا خواهد رسید و به چه نقطه خواهد انجامید ؟

با کوله پشتی نسبتا سنگین خود به او می رسم .

مودبانه و با لحنی دوستانه به او می گویم :

آیا بهتر نبود این موقع صبح از اتومبیل پیاده می شدی و با چند ضربه آرام به شیشه نگهبانی او را بیدار می کردی ؟

با چهره ای عبوس ، خشمگین و طلبکار پاسخ می دهد :

« به تو ربطی نداره » .

این عبارتی بسیار آشنا و تکراری برای کسانی است که مانند اکثریت ؛ بی تفاوت نیستند و سعی می کنند تا حریم خصوصی و فضای عمومی را به  دیگران یاد آور شوند .

دیگرانی که مانند 50 سال و یا بیش تر دیگر بی سواد نیستند و بسیاری از آنان مدارک بالای تحصیلی را بر پشت خود حمل می کنند و میزان آن را به رخ یکدیگر می کشند .

ضعف نظارت بیرونی و به طور مشخص پلیس و نهادهای کنترل کننده موجب شده است تا همراه با بی تفاوتی و حتی لبخند و تایید دیگران که تقریبا در بسیاری موارد مانند هم هستند و به راحتی حقوق مدنی و شهروندی دیگران را زیر پا می گذارند ؛ وضعیت قلب شود و جای طلبکار و بدهکار عوض شود .

تحلیلی بر جمله به تو ربطی نداره و استبداد ایرانی توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

دیگرانی که تصور می کنند با « جا خالی دادن » و « رد شدن و نادیده گرفتن » مسائل به صورت خود به خودی حل خواهند شد در حالی که وضعیت هر روز و هر روز غیر قابل تحمل تر می شود .

دوستی می گفت در امریکا و برخی کشورهای اروپایی اگر کسی احساس کند که دیگری فقط به او « خیره » شده است می تواند پلیس را فرا بخواند و از او شکایت کند و خواهان اعاده حقوق شهروندی خود شود .

بارها گفته و نوشته ام ؛

در ایران چیزی به نام حریم و یا حقوق شخصی وجود ندارد و اساسا بسیاری از مردم برداشت و یا درکی از فضا و یا حوزه عمومی ندارند و در حوزه عمومی مانند ملک شخصی خود برخورد می کنند بدون آن که ذره ای در مورد ماهیت کنش ها و رفتارهای خود فکر کنند و بین آن دو تفاوت و یا مرزی قائل شوند اما از سوی دیگر ؛ فریاد و فغان شان از دست حکومت بلند است که چه نشسته اید که چرا این دولت و... برای حوزه شخصی مردم ارزش و جایگاهی قائل نیست ؟

تحلیلی بر جمله به تو ربطی نداره و استبداد ایرانی توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

آیا این افراد اکثرا تحصیل کرده و همه چیز دان این مسائل و موضوعات ساده و ابتدایی را نمی دانند و یا آن که خود را به تغافل و تجاهل می زنند ؟

این ناهنجاری ها و بی قانونی ها از فرط تکرار ، کاملا حالتی طبیعی پیدا کرده و به « هنجار عمومی » تبدیل شده اند و کسی که مخالف و یا معترض این وضعیت باشد ؛ غالبا  توسط جامعه طرد می شود .

 تحلیلی بر جمله به تو ربطی نداره و استبداد ایرانی توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

نگاهی به رفتارهای همسان ایرانی ها در کشورهای دیگر این فرضیه را به « واقعیت » نزدیک می کند که ژن استبداد که بارزترین جلوه ی آن « لجبازی و انتقام » است در ایرانی های خوش نشین هم وجود دارد اما وضعیت آن در حالت « نهفته » است .

واقعیت فاجعه بار آن است که بر اساس مستندات تاریخی ؛ این « روحیه استبدادگری » با « تنبلی مزمن و نهادینه شده » در فرهنگ ایرانی در می آمیزد و پدیده ای منحصر به فرد را رقم می زند و مشخص نیست عاقبت چنین هژمونی به کجا خواهد رسید و به چه نقطه خواهد انجامید ؟

تحلیلی بر جمله به تو ربطی نداره و استبداد ایرانی توسط علی پورسلیمان مدیر صدای معلم

اما مهم ترین تفاوت در دو چیز است :

نخست سیستم و یا نظام آموزشی در کشورهای توسعه یافته که همسان با قانون و نظامات پذیرفته شده این ارزش ها را به نسل جدید منتقل می کند و خود را در برابر جامعه و وضعیت آن « مسئول » می داند  و دیگری نهادهای کنترل کننده مانند « پلیس » و « قضا » که ابتدا خودشان این مفاهیم را آموزش دیده و درونی کرده اند و بی قانونی ها و ناهنجاری ها را عادی سازی نکرده اند و بر اساس « تربیت خانواده و مدرسه » به وظایف ذاتی خود عمل کرده و مسئولیت پذیر هستند بدون آن که منتی به سر دیگران بگذارند .

شنبه, 26 آبان 1402 18:09 خوانده شده: 547 دفعه

در همین زمینه بخوانید: