چاپ کردن این صفحه

«در طول این چهار دهه کم تر وزیر آموزش و پرورشی می یابیم که خود تحلیل گر مسائل در حوزه آموزش باشد و یا حامل دیدگاه مشخصی بر اساس مدیریت علمی و غیرایدئولوژیک در طرحواره های ذهنی خویش باشد »

حسین باغگلی گزینه پیشنهادی ابراهیم رئیسی برای وزارت آموزش و پرورش

علی پورسلیمان/ مدیر صدای معلم

تحلیلی بر انتخاب حسین باغگلی به عنوان وزیر آموزش و پرورش

سرانجام و پس از کش و قوس های فراوان و نیز شایعات فراوانی که از گوشه و کنار شنیده می شد ، « حسین باغگلی » توسط ابراهیم رئیسی جهت تصدی وزارت آموزش و پرورش به مجلس یازدهم که خود را « مجلس انقلابی » می نامد معرفی شد .

پیش از آن و مطابق روال همیشگی افراد و طیف های سیاسی با انتشار لیست های مختلف و افراد مورد نظر خود سعی می کردند با " فضا سازی رسانه ای " توجه افکار عمومی را به سوی خود معطوف کنند هر چند این شیوه ویژه کشورهای جهان سوم و عقب مانده ای مانند ماست که در فقدان احزاب فراگیر و برنامه مند تا دقیقه آخر تقریبا هیچ چیزی مشخص نیست و مهم تر از آن غالبا فرد مورد نظر برای تصدی وزارتخانه مربوطه فاقد تیم کاری حرفه ای بر اساس برنامه های تدوین شده است . معلمان هم بیش از آن که خود واجد نظریه آموزشی و یا واجد صفت حرفه ای باشند در مقیاس اکثریت ، " کارمند" هستند.

نکته قابل تامل آن که در لیست های رنگارنگی که بعضا در رسانه ها و شبکه های اجتماعی منتشر می شد ، آموزش و پرورش در ردیف های انتهایی بود .

به جرات می توان گفت که آموزش و پرورش در این مرز و بوم ،« آی بی کلاه » است که حتی نامش را هم بر اساس ترتیب حروف الفبایی نام نمی برند چه برسد به آن که بخواهد از دیدگاه جامعه و زاویه نگرش حکومت در اولویت و یا اهمیت باشد .

البته در نامه رئیس جمهور به رئیس مجلس این قاعده رعایت شده است .

تحلیلی بر انتخاب حسین باغگلی به عنوان وزیر آموزش و پرورش

 به نظرم ؛ مشکلات و چالش های انباشته شده در طول سالیان مدید در وزارتخانه ای مانند آموزش و پرورش آن قدر فراوان و پیچیده هستند که حتی اگر چهره هایی مانند پرویز ناتل خانلری ، ملک الشعرای بهار ، غلامحسین شکوهی و... که از افراد به نام و ماندگار هستند در راس این وزارتخانه قرار گیرند مشکل به نظر می رسد که با توجه به وضعیت سیستمی بخواهد کاری صورت گیرد .

در مکتوب پیشین خود در این باب به تعدادی از موضوعات و مسائل اشاره کردم . ( این جا )

بدنه غالب فرهنگیان شاغل در آموزش و پرورش و به ویژه کنش گران آن نخستین ویژگی را که برای وزیر آموزش و پرورش بر می شمارند این است که " معلم " بوده و به قول معروف از جنس " فرهنگیان " باشد . نخستین آزمون برای راستی آزمایی برای سنجش میزان " صداقت " گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش می تواند «بازگشایی مدارس » باشد .

تجارب و شواهد کسانی که در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی سکاندار وزارت آموزش و پرورش شده اند این فرضیه را به جد مطرح می کند که معلم بودن و سر کلاس رفتن به تنهایی نمی تواند شرط لازم و کافی برای موفقیت یک وزیر آموزش و پرورش باشد .

از نظر نگارنده ، وزرایی که پس از انقلاب اسلامی در کسوت وزیر آموزش و پرورش ظاهر شده اند به جز معدودی مانند « زنده یاد دکتر غلامحسین شکوهی » و تا حدی « محمدعلی نجفی » همه چهره های اجرایی و یا به عبارتی " کارگزار " بوده اند .

تحلیلی بر انتخاب حسین باغگلی به عنوان وزیر آموزش و پرورش

در واقع ، ما در طول این چهار دهه کم تر وزیر آموزش و پرورشی می یابیم که خود تحلیل گر مسائل در حوزه آموزش باشد و یا  حامل دیدگاه مشخصی بر اساس مدیریت علمی و غیرایدئولوژیک در طرحواره های ذهنی خویش باشد .

این خصیصه به نوعی در بدنه آموزش و پرورش یعنی " معلمان " هم تا حد زیادی نمود دارد .

معلمان هم بیش از آن که خود واجد نظریه آموزشی و یا واجد صفت حرفه ای باشند در مقیاس اکثریت ، " کارمند" هستند .

آن ها بعضا چیزی را در وجود وزیر آموزش و پرورش می جویند و طلب می کنند که خود اکثرا فاقد آن هستند و یا حتی تلاشی برای رسیدن به آن نمی کنند .

این دو مولفه در طول این چهار دهه به نوعی یکدیگر را هم پوشانی کرده اند.

اگر جز این بود و معلمان بر اساس صفات ذاتی حرفه خویش می توانستند در کنار حرفه تدریس ، کنش گر آموزشی باشند و « حوزه عمومی » را در سپهر آموزش تشکیل دهند به قطع یقین وزیری بالاتر از خود می داشتند .

تحلیلی بر انتخاب حسین باغگلی به عنوان وزیر آموزش و پرورش

برخی چهره های سیاسی  در برابر گزینه پیشنهادی برای وزارت آموزش و پرورش موضع گرفته اند از جمله این که آقای باغگلی مدیر مدارس غیرانتفاعی بوده  و از حال و روز مدارس دولتی بی خبر است و یا با فربه سازی تفکر " نئولیبرالیسم " آموزش و پرورش را به سمت طبقاتی شدن بیشتر و فاصله گرفتن هر چه بیشتر از " عدالت آموزشی " سوق خواهد داد و...

حسین باغگلی در گفت و گو با " قدس آنلاین "  درباره " مدل‌های موجود و مطلوب تربیتی " در بخشی چنین می گوید : ( این جا )

« در حال حاضر روی این نظر به صورت جدی کار می‌کنم که حرکت مطلوب یک جامعه آن جایی است که باید روی تربیت بزرگسالان هم سرمایه‌گذاری کنیم. ما به خطا همه چیز را روی تربیت کودکان سرمایه‌گذاری کرده‌ایم که نتیجه‌اش این شده که یک عده انسان بی‌تربیت در حال تربیت فرزندان هستند.

 اگر ما جرئت‌مندی استفاده از تجربیات گذشته را داشته باشیم یقیناً نتایج بسیار مطلوبی را شاهد خواهیم بود. وزرایی که پس از انقلاب اسلامی در کسوت وزیر آموزش و پرورش ظاهر شده اند به جز معدودی مانند « زنده یاد دکتر غلامحسین شکوهی » و تا حدی « محمدعلی نجفی » همه چهره های اجرایی و یا به عبارتی " کارگزار " بوده اند .

 در علوم تربیتی باور بر این است هر کاری که می‌کنیم سهمی از اثرگذاری را دارد اما مسئله مهم امروز ما انجام کارهای خوب نیست بلکه باید پرداختن به اولویت‌ها باشد . »

هر چند حوزه کاری آقای باغگلی در حوزه تعلیم و تربیت اسلامی است که این جا می تواند محل مناقشه و یا بحث در پرداختن به آموزش تطبیقی و تجارب کشورهای توسعه یافته و نظرات سازمان های بین المللی در باب " آموزش برای زیستن " باشد اما سخن ایشان در این جا ارزشمند و محل اندیشیدن است .

پرسشی که می توان مطرح کرد این است که آیا آقای باغگلی بر اساس همین نظر خود ، جرات و شهامت ایجاد تغییرات مثبت در وزارتخانه محافظه کاری را خواهد داشت که مدیران ستادی آن اکثرا بیش از آن که به فکر منافع و مصالح آموزش باشند در فکر حفظ میز و صندلی خویش اند ؟

تحلیلی بر انتخاب حسین باغگلی به عنوان وزیر آموزش و پرورش

و این که اولویت های گزینه پیشنهادی ابراهیم رئیسی در حوزه آموزش چه خواهد بود ؟

آیا برای تعیین این اولویت ها از تفکر پژوهشی و علمی که تنها پیشینه قابل یافت ایشان در موتورهای جست و جو گر است بهره خواهد جست و یا آن که مانند وزرای پیشین در گرداب " روزمرگی " فرو خواهد غلتید .

نخستین آزمون برای راستی آزمایی برای سنجش میزان " صداقت " گزینه پیشنهادی وزارت آموزش و پرورش می تواند «بازگشایی مدارس » باشد .

مساله ای که حاجی میرزایی با تیم ناهماهنگ و در سایه بی برنامگی محض نتوانست در طول نزدیک به دو سال آن را جامه عمل بپوشاند .

چهارشنبه, 19 مرداد 1400 21:02 خوانده شده: 2728 دفعه

در همین زمینه بخوانید: