چاپ کردن این صفحه

« در معنای " مداد العلما افضل من دما الشهدا " باید گفت: قلم دانشمندان از خون شهیدان برتر است نه معلمان . هر معلمی دانشمند نیست و شاید هیچ معلمی دانشمند نیست. شما چطور؟ ادّعای بیش از حد هیبت آدمی ببرد »

نقدی بر " متن بیانیه و تجمع نو معلمان در برابر مجلس شورای اسلامی "

مینو امامی/ دبیر بازنشسته

گروه رسانه/

چندی پیش « صدای معلم » خبری درباره تجمع معلمان جدید الاستخدام در برابر مجلس شورای اسلامی منتشر کرد . ( این جا )

« مینو امامی » از فرهنگیان تبریز نقدی بر انعکاس این تجمع و متن بیانیه صادر شده توسط این گروه از معلمان نگاشته است .

 

نقدی بر متن بیانیه و تجمع نو معلمان در برابر مجلس شورای اسلامی

هر دَم از این باغ بری می رسد
نغزتر از نغزتری می رسد ( نظامی )

ای جوان عزیز،
که تازه از راه رسیده اید و در ماهیت جوانه دوران استخدام خود قرار دارید، قدری تحمل شداید بد نیست. ما معلمان با سابقه بالای 20 سال و یا بازنشسته نیز با حکم حقوق متناسب سال ورود خود به آموزش و پرورش، استخدام شده ایم و تا رسیدن به این سن، تجربه شغلی و میزان حقوق دریافتی، خون دل بسیار خورده ایم. حقوق ما هنوز با قطره چکان دولت و وزارتخانه، پر و لبریز نشده است و برای تحقق این هدف، قطرات بسیار دیگری نیز باید بدان اضافه شود.

مگر خبر نداشتید که کجا قرار است مشغول فعالیت شوید؟ مگر هر دائم صدای اعتراض، تجمع، تحصن، حبس و تبعید معلمان را نمی شنیدید؟ مگر از تبعیضات حقوقی و رفاهی موجود مابین آموزش و پرورش با دیگر سازمانها خبر نداشتید؟ به کجا چنین شتابان!

حیف است به عنوان نیروی کار جوان، تنها دغدغه خود را میزان حقوق بدانید. ما به توانایی های شما برای حل و فصل مشکلات جا مانده بر دل کلاس درس و آموزش، دلبسته ایم نه مقایسه های مع الفارق.

کدام رتبه بندی معلمان؟ مگر شما چند سال خدمت کرده اید که انتظار دارید تا رتبه بندی شوید؟ ما بازنشسته ها که فقط در غوغای اجرا و تصویب طرح رتبه بندی، سر جنباندیم و نهایتا دست خالی، از خدمت بازنشست شدیم. شاغلان نیز با سازوکار امروز و فردا، بودجه نیست، ماه بعد، فصل بعد، سال بعد، ده سالی از مدت خدمت شان سپری شد و خبری نشد. در نهایت با بال های شکسته و بسته بیان شد این طرح اجرا می شود، اما چگونه عمل کردند که کسی راضی نشد.

جوان عزیز،
دل به این طرح اصلا نبندید که خود طرح پر از ایرادات ساختاری است. در یک کلام خود مسئولین نمی دانند هدف این طرح چیست و سازوکار مناسبی برای اجرای آن ندارند، چون سه اهرم اصلی آن موجود نیست. یعنی گروه های آموزشی، آموزش ضمن خدمت، نحوه تربیت معلم.

می توانید به یادداشت: " سه اهرم اصلی و بنیادین اما غایب برای طراحی و اجرای " سیستم رتبه بندی معلمان " ! در همین سایت مراجعه و مطالعه نمایید.

گفته اید:
" امروز ما معلمان جوان در برابر این حجم از ناکارآمدی ها و ولنگاری ها احساس مسئولیت کرده و می خواهیم با تحول در نظام آموزشی بر اساس سند تحول بنیادین، عمر کودکان و نوجوانان وطن مان در مدارس به هدر نرود."

برداشت شما از این جمله فقط حقوق 2/5 میلیون تومانی است؟ احساس مسئولیت بسیار ارزنده و محترم است اما با کدام بهانه و چگونه؟

تصور می کنید اگر برای حق خواهی، نیات خود را در پشت سند تحول بنیادین پنهان سازید و با استفاده از آن در جای جای سخنان خود، تحسین همگان را برمی انگیزانید؟ شما از کدام تحول در نظام آموزشی سخن گفته اید؟ تحول اصولا حرکتی رو به جلو و مثبت است، ما که به جز سیر قهقرایی و ترویج آموزش سنتی، چیزی نو نمی بینیم!

امر " تحول " ارتباط مستقیمی با میزان حقوق یک معلم با سه سال خدمت ندارد. برای مشاهده هر نوع تحولی، باید آگاهی و مسئولیت پذیری، تفکر انتقادی، مطالبه گری اصولی داشته باشید. اگر منتظر باشید و حداقل یک دهه از مدت خدمت تان سپری شود با واژگان مظلوم و مغفول این وادی بیشتر آشنا می شوید. حال که بعد از 60 سال عمر بازنشستگان و با خون دل خوردن بسیار، همسان سازی داخل سازمانی با شاغلان انجام شده است، شما در سنین زیر سی سال خود تصور کردید از وادی دریافتی های آنچنانی عقب مانده اید؟ اینجا آموزش و پرورش است و هرگز قرار نیست دغدغه معیشت معلمان در آن حل و فصل شود چون آنان پرچمدار آگاهی جامعه اند. پس باید در هجی کردن نان و آب، بمانند تا مبادا هوس آبادی کنند.

این که در دوران کرونا ریسک کرده اید از مخاطره پذیری و خام اندیشی خودتان است و منّتی بر کسی نیست. یعنی شما همکار مجرب و با سابقه ای در مدرسه و در بین همکاران خود ندارید تا آنان، راوی قصه های تلخ بسیاری برای شما شوند که بالاتر از خطر نکنید؟

بسیار متأسفم که در تمام مدتی که آماده می شدید تا به کلاس درس بیایید و نام معلم بر خود نهید، نسل ما با اعتراضات خود، الگوی نامناسبی برای شما شده اند و یا شما از ما فقط همین هنر را یاد گرفته اید!

بیشتر شما جوان و مجردید و از درد و رنج اهل و عیال واری در شرایط تورم خزنده و یا تورم تقاضایی، بی اطلاعید. سادگی است که از راه نرسیده خودتان را با پیشکسوتان همسنگ دیده اید. این همه سخن ارزنده در مورد صبر را حیف است نادیده بگیرید : صبر کلید گشایش تمام درهاست. صبر درمان همه دردهاست. گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی....

تجمع برای احقاق حق و جلوگیری از فروپاشی نظام آموزشی!! جسارت بدون خرد و تعقل، دور از درایت است. معلمان تا ابتدای دهه 1380 ، جرأت انجام هیچ یک از حرکات اعتراض آمیز را نداشتند و عمده دلیل آغاز آن فاصله نجومی درآمدها و افزایش نابرابری های اجتماعی بوده است.

امروز نسبت به 4 دهه پیش، 8 میلیون جمعیت متوسط در شمار جمعیت فقیر درآمده است. یعنی قشر متوسط قبل دهه 80 ، الان در قاعده هرم فقر و فلاکت به سر می برد. هنوز حقوق شاغلین مجرب و بازنشستگان نظام آموزشی زیر خط فقر است، شما خودتان را با چه کسانی مقایسه می کنید؟ نظام آموزشی در اثر بی کفایتی امر آموزش، عدم تربیت معلمین حرفه ای، عدم تحول نظام آموزشی، نداشتن سیستم پویا و کارآمد، نداشتن تشکل مدنی فرو می پاشد نه حقوق یک معلم تازه کار!

نقدی بر متن بیانیه و تجمع نو معلمان در برابر مجلس شورای اسلامی

گفته اید:
" مطابق برنامه ششم توسعه حداکثر اختلاف حقوق در مشاغل مشابه نباید بیشتر از ۲۰ درصد باشد ولی با استخدام حدود ۴۰۰ هزار معلم جوان طی ۳ سال اخیر دولت برای کاهش بار مالی به جای افزایش متناسب حقوق معلمان به جیره بندی حقوق آنها رو آورده و به بهانه کم بودن سابقه اختلافی ۳۰۰ درصدی بین حقوق معلمان کم سابقه و با سابقه ایجاد کرده است ."

اما مفهوم درست عبارتست از:
تبصره 3 از ماده 29 برنامه ششم توسعه که بر شفافیت اموال و دارایی مسئولین دولت دلالت دارد:
" دولت مکلف است طی سال اول اجرای قانون برنامه سازوکارهای مناسب در نظامات پرداخت حقوق و مزایا و نظام مالیاتی را به نحوی مدون نماید که اختلاف حقوق و مزایای بین مقامات، رؤسا، مدیران و کارکنان موضوع این ماده در مشاغل مشابه و شرایط مشابه در هر صورت از بیست‌ درصد (20%) تجاوز نکند و در مسیر تصمیم‌گیری قانونی قرار دهد."

شما قانون را به نفع خود تفسیر کرده اید و موجب تشویش اذهان همکاران خود شده اید. این قانون از اختلاف حقوق و مزایای بین مقامات، رؤسا، مدیران و کارکنان موضوع این ماده در مشاغل مشابه و شرایط مشابه سخن گفته است که نباید از بیست‌ درصد (20%) تجاوز کند، نه اختلاف حقوق معلمی با سه سال خدمت با معلمی بیش از 20 سال خدمت و یا بازنشسته. البته مشکل فهم نادرست از قوانین را بسیاری از ما داریم چون همیشه دوست داریم آن ماده و تبصره حامی منافع من نوعی باشد نه جمع.

گفته اید:
" در اقدامی جدید هم دولت به جای همسان سازی حقوق ها با ارائه لایحه جدید رتبه بندی معلمان باز هم قصد افزایش این تبعیض به جای کاهش آن را دارد. سند تحول بنیادین بر رتبه بندی معلمان بر مبنای شایسته سالاری تأکید دارد اما لایحه دولت فقط یک جیره بندی حقوق بر مبنای سابقه بندی است."

تبعیض هرگز در این نظام، کاهش نیافته است که با اجرای طرحی قرار باشد آن را افزایش دهند. تصور می کنید اگر از ترکیب سه کلمه " سند تحول بنیادین" مدام سخن برانید دلیلی بر حقانیت شما خواهد بود؟ کدام سند؟ کدام شایسته سالاری؟ پایین بودن حقوق شما چه ربطی به انحراف کشانده شدن سند دارد؟

جیره بندی حقوق بر اساس سابقه، نیز سخن خامی دیگر است. دو فاکتور و شرط اصلی و ثابت تفاوت دریافتی در هر شغلی و در هر کشوری عبارت است از: مدرک تحصیلی و سابقه خدمت. نگران نباشید به زودی شما هم با سابقه خواهید شد و مورد عتاب چنین بی مهری هایی از سوی جدیدالاستخدام ها قرار خواهید گرفت.

در معنای " مداد العلما افضل من دما الشهدا " باید گفت: قلم دانشمندان از خون شهیدان برتر است نه معلمان . هر معلمی دانشمند نیست و شاید هیچ معلمی دانشمند نیست. شما چطور؟ ادّعای بیش از حد هیبت آدمی ببرد.

پرسیده اید : " مردم ایران آیا تاکنون از خود پرسیده اید چرا نظام آموزشی ایران ناکارآمد است؟ " و پاسخ داده اید:
" امروز ما معلمان جوان در برابر این حجم از ناکارآمدی ها و ولنگاری ها احساس مسئولیت کرده و می خواهیم با تحول در نظام آموزشی بر اساس سند تحول بنیادین، عمر کودکان و نوجوانان وطنمان در مدارس به هدر نرود."
یعنی شما در طول مدتی که آموزش دیده اید و یا در آزمون شرکت کرده اید، تنها دلیل ناکارآمدی نظام آموزشی وطن مان را در حقوق کم خود یافته اید؟ با چنین نگرشی، پس باید متأسف بود که امیدی به بهبود امور نیست.

نقدی بر متن بیانیه و تجمع نو معلمان در برابر مجلس شورای اسلامی

در بخشی دیگر گفته اید:
" با وجود مافیای بزرگ فرهنگیان و عدم حمایت توسط وزارت آموزش و پرورش و شخص وزیر متأسفانه هیچ یک از قوانین تصویب شده توسط مجلس شورای اسلامی یا اجرا نمی شود و یا در صورت اجرا به نحوی مهندسی می شود که شامل معلمان جوان نباشد در حالی که تأکید مقام معظم رهبری و تمام مسئولان وطن پرست انقلابی دغدغه مند بر لزوم جوان گرایی در همه عرصه ها خصوصا در وزارت آموزش و پرورش است."

تاکنون اصطلاح " مافیای بزرگ فرهنگیان " را نشینده ام. قرار نیست بدون مطالعه و دسترسی به اطلاعات درست، از واژگانی که بنا به دلایلی خاص در فرهنگ لغت به وجود آمده است استفاده کنیم.

مافیای بزرگ فرهنگیان چه صیغه ای است؟ ربط طرح رتبه بندی به این مافیایی که وجود عینی ندارد چیست؟

منظور از جوان گرایی استفاده از فکر، تخصص، مهارت و نوجویی جوانان است نه تأمین حقوق برابر برای آنان با معلمان باسابقه!

اشتباه اساسی باور شما در این نکته نهفته است که انتظار دارید از جایی که یک معلم بازنشسته پس از سی سال خدمت باقی مانده است، شما قرار است از همان جا خدمت خود را آغاز کنید. منتهی نه در بُعد تجربه و مهارت، بلکه از حیث میزان حقوق دریافتی!

شما امروز طبق گفته خودتان، 200 هزار معلم تازه کار هستید، شما نمی توانید برای سال 1404 و برای 640 هزار معلم جدید نیز دادخواهی کنید. تا چهار سال دیگر امکان وقوع هر رویداد خوب و بدی محتمل است. یعنی با افزایش تعداد خود برای حق خواهی، فقط متهم می شوید که زیادی هستید. برای احقاق حق در جامعه ای که دموکراسی حاکم است، سیاهی لشگر لازم نیست.

سایت صدای معلم فریاد شما را پوشش داده است، پس بعد از این بهتر است با همان قلم دانشمندی خود در همین سایت تخصصی و برای تنویر افکار همکاران خود بنویسید.

در مورد بوق و کرنای افزایش حقوق معلمان در رسانه ها، قرار شده است که دیگر زیرنویس اخبار تلویزیون و فضای مجازی با چنین خبرهایی پر نشود. تا چه حد موفق شده اند، همکاران باید قضاوت کنند.

اطلاعات شما از حقوق همکاران با سابقه نادرست است. بیان جملاتی نظیر حقوق 10 میلیونی، باعث می گردد که قضاوت ها در مورد شما بر حسب دانسته های شما رقم بخورد. بکوشید، بسازید و خلق کنید تا باور کنیم که جوانان توانمندتر از پیشکسوتان خود هستند، و گرنه باز می گویم جای تجربه را هیچ چیز دیگر پر نمی کند.

آیندگان قرار نیست با میزان حقوق معلمان جوان جامعه خود، از کسی یادِ نیک کنند. آنچه در این وانفسای احساس و بیان شما جوانان که صدالبته با هماهنگی و پشتیبانی تمامی 200 هزار نفر تجمع نکرده اید، وجود دارد به نوعی جوشش جوانی است که نگران آینده شغلی خود هستند. که حق مسکن و ازدواج از عمده ترین آنهاست. قرار نیست چون ما زیاد مشقت کشیده ایم، امروز شما هم محکوم به تحمل مشقت طاقت فرسا باشید. اما به یاد داشته باشید برای بالا رفتن از نردبان زندگی، هرگز پای خود را بر کتف پدران و مادران خود ننهید.

برای دادخواهی، لازم نیست همکار باسابقه خود را بکوبید و آنان را مؤاخذه کنید، که اول بی حرمتی است و سپس بهانه ای برای مستند کردن سخنی است که حقانیت آن درخور شک و تردید می باشد.

شما قرار است راه رفته ما را کامل تر، نوتر و پویاتر بسازید. اما به تجاربی که از ما برجا مانده است نیز نیاز دارید. یکی از راه های فراگرفتن و همراهی آنان، مطالعه و همکاری با همین سایت صدای معلم است. بعد از این به جای تجمعات بی حاصل و باقی ماندن در آفت دغدغه معیشت صِرف، موجبات تحول و بازسازی نظام آموزشی را با افکار و دانش خود فراهم سازید.

نقدی بر متن بیانیه و تجمع نو معلمان در برابر مجلس شورای اسلامی

جوان عزیز،
اجازه ندهید تا به شما نیز بقبولانند که دغدغه فکری، عمده ترین اندیشه زندگی است. هر چند که در جامعه ما هست چون منطبق با واقعیت است، اما شما جوانان باید بتوانید افق های فراتر ، دورتر و نوتر را ببینید. باید توانایی و قدرت انجام کارهای بر جا مانده بسیاری را داشته باشید. برای این کار باید هر دائم دانش خود را به روز رسانی کنید.

اجازه ندهید شیوه سنتی آموزش، قالب فکر و عمل شما گردد. با دانش آموزان خود روابط صمیمی و خوشایندی داشته باشید. ابتدا باید بتوانید به مقبولیت آنان برسید تا در بین آنان محبوبیت داشته باشید. با محبت و مهربانی بر دل دانش آموزان رسوخ کنید و هرگز بر فکر و گفته آنان خرده نگیرید. به افکار آنان احترام بگذارید و ذهن آنها را با اسنادی که ره به جایی نبرده اند، مسموم نسازید. کلاس درس جای شعار و تبلیغ نیست. معنویت را با رفتار نیک خود به آنان منتقل سازید و در امر آموزش، حتما به خلاقیت های فردی خود ولو یک تغییر کوچک و جزئی، اعتماد ورزید. مهم ترین عنصر نظام آموزشی " دانش آموزان " هستند پس به اماناتی که به شما سپرده شده است، بیشتر دقت کنید. تا چشم باز کنید فرصت انجام کارهای بسیار را از دست خواهید داد و جز تأسف خوردن، کاری
از دست شما برنخواهد آمد. زمان را دریابید که دائم در صدف گوهر نباشد. همکاری با دیگر معلمان هم پایه و هم رشته، باعث تولید و ترویج دانش می شود و هرگز غروری را جریحه دار نمی سازد.

هرگز به برجسته ساختن کمیت نپردازید و تا می توانید فاکتورهای کیفی را پردازش کنید. در کلاس درس از مبحث تبعیض و بی عدالتی سخن بگویید اما هرگز از سطح حقوق خود سخن نگویید که هیبت و ارزش معلمی را از بین می برد. البته این مهم را در مورد فرزندان خود نیز به کار بگیرید و نگرانی را در دل آنان نکارید. عزت نفس بسیار بالایی از خود نشان دهید و به قول معروف با سیلی صورت خود را سرخ کنید، اما هرگز اجازه ندهید مورد ترّحم قرار بگیرید که قدمِ اول بی ارزش شدن شما خواهد بود.

اگر من و شما در یک سازمان واحد برای شأن و موقعیت شغلی خودمان ارزش قائل نشویم، هیچ کس دیگری خارج از این سازمان، به من یا شما احترام نخواهد گذاشت. اگر طریق سی سال خدمت شما در این وادی متفاوت از ما نباشد، هیچ امیدی به ایجاد تحول در نظام آموزشی نخواهد بود. این بدان معنا نیست که ما اشتباه کرده ایم، بلکه گویای شرایط متمایز زمان حال است که به تزریق تفکری نو نیازمند است.

پس به قول زنده یاد سهراب سپری:

هر کجا هستم باشم، آسمان مال من است
پنجره، فکر، هوا، عشق،
زمین مال من است
چه اهمیت دارد گاه اگر می رویند،
قارچ های غربت؟
من نمی دانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست
گل شبدر چه کم از لاله ی قرمز دارد؟
چشم ها را باید شست،
جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست،
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چتر ها را باید بست،
زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را،
زیر باران باید برد
با همه مردم شهر زیر باران باید رفت
دوست را زیر باران باید دید، عشق را زیر باران باید جست
زیر باران باید بازی کرد،
چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی، زندگی آب تنی در حوضچه ی اکنون است


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر متن بیانیه و تجمع نو معلمان در برابر مجلس شورای اسلامی

پنج شنبه, 25 فروردين 1400 13:05 خوانده شده: 4541 دفعه

در همین زمینه بخوانید: