در مراسمی که انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برای بزرگداشت استاد محمد بهمنبیگی برگزار کرد (۳۰ آبان ۱۳۸۴)، من هم توفیق حضور داشتم. طبق روال مراسم بعد از همۀ سخنرانیها نوبت به نفر اصلی رسید. بهمنبیگی وقتی که پشت تریبون قرار گرفت، اولین جملهای که گفت، نقل به مضمون، این بود: «بالاخره ما هم آدم شدیم!»
همه میدانستند بهمنبیگی با وجود خدماتی که به آموزش عشایری کشور کرده است، با پیروزی انقلاب، چه ماجراهایی را از سر گذرانده و در نهایت، شانس آورده که زنده مانده است. جملۀ او در آغاز سخنرانی هم کنایهای بود بر سرنوشت انسانی که ممکن بود زنده نماند.
هر بار که در کشور سروصدای انتخابات بلند میشود، یاد همان جملۀ استاد بهمنبیگی میافتم. با بالا گرفتن تبِ انتخابات: ما مردم عادی، آدم حساب میشویم؛ ایران، ایران میشود؛ هویت ملی گمشده، دوباره هویت مردم ایران میشود؛ حس میهنپرستی مکروه، واجب و مقدس میشود؛ اسطورهها و شخصیتهای مشکوک ایران باستان، سر بلند میکنند و نماد ایران میشوند؛ تاریخ ایران با روایت محدود و تفسیر خاص، تاریخ سرافراز ایران میشود؛ و خلاصه، غبار از هر چه که تا دیروز به فراموشی عمدی سپرده شده بود، زدوده میشود و «مهم بودن» معنای دیگری مییابد!
سیاست و سیاستبازان از این بازیها و بازیچهها بسیار دارند!
باز زمان حرفهای خوب و وعدههای شیرین فرارسیده است؛ قرار است ایران آباد شود، راه علاج مشکلات کشف شود، مقامات شفاف و پاسخ گو شوند، بر دستان مردم بوسه زده شود، چرخ اقتصاد بچرخد، معیشت مردم به سامان برسد و همه جا را گل و بلبل فراگیرد!
تعجب نکنید از اینکه شما را در فضای مجازی عضو انواع گروهها و کانالها بکنند؛ شما الان خیلی مهم هستید!
خدا را شکر! یک انتخابات دیگر در پیش است و ما دوباره برای مدت محدود و با مسئولیت محدود، آدم میشویم!
کانال شوق تغییر