چاپ کردن این صفحه

« نوشته فاقد مبانی عقلی است »

نقدی بر نوشته " دکتر معلمان " توسط یک " دکتر معلم "

احمد احمدی شیخلر/ دکتر معلم

⁩گروه رسانه/

تاکنون دو نقد در موضوع " دکتر معلمان " در صدای معلم توسط مدیر این رسانه به رشته تحریر درآمده است . ( این جا ) و ( این جا )

احمد احمدی شیخلر ، دکتر معلم ؛ نقدی بر آن نگاشته است .

 

نقدی بر نوشته دکتر معلمان توسط یک دکتر معلم

نگاهی به نوشته پورسلیمان، با عنوان «پدیده دکترمعلمان و بحران تفکر...» (۱۳۹۹/۱۲/۸، سایت موسوم به «صدای معلم»)

نویسنده، در بخشی از نوشته خود آورده: دکتر معلمان نتوانسته اند در خصوص نظریه ای که نویسنده (پورسلیمان) طرح کرده «نقد علمی» بنویسند یا گفته های دکترمعلمان، ایشان (پورسلیمان) را اقناع نکرده.

به نظر می رسد، نویسنده در رابطه با چیستی «نظریه» و «نقد علمی» مطالعه کافی و همچنین از «جایگاه خود» آگاهی درستی نداشته اند که این انتظارات را داشته اند.
به داعیه معلم بودنم، خواستم آن نوشته را چنانکه نویسنده خواهانٍ آن شده است، با روشی علمی مورد بررسی قرار دهم اما پراکندگی و بی سامانی و همچنین، بیگانگی آن نوشته از یک مقاله علمی یا یک نوشته قابل نقد چندان شدید بود که مرا بر آن داشت تا به ذکر چند نکته اکتفا کنم:

۱- هر نوع نوشته ای، زبان و ادبیات و گفتمان خاص خود را می طلبد اعم از اینکه نوشته، علمی، ادبی، خبری یا گزارش و امثال آن باشد. نوع نوشتهٔ مورد بحث، ترکیبی است از مقاله علمی، یادداشت ژورنالیستی، سخنرانی مکتوب، جدل ‌و بحث های کوچه بازاری (اصطلاحاً قهوه خانه ای)؛ اما مستفاد از اینکه نویسنده، نوشته خود را «نظریه» می داند فرض را بر این می گذاریم که قصد نوشتن یک مقاله علمی را داشته است.

۲- همۀ ارجاعاتِ نوشته و نشانی منابع و مستندات، غیردقیق است: ارجاع هایی مانند «تئودور آدرنو»!، «یونسکو ۲۰۱۳»! ...
چنین استنادهایی حتی مناسب دیوارنوشته های شعارگونه نیز نیست‌‌. نشانی کامل پایانی هم که اصلاً ندارد‌.

۳- ادعاهای مطروحه علیه جامعه هدف، هیچ یک مستند نیست؛ مانند مواردی که در قالب استفهام انکاری مطرح نموده: «آیا این گروه از معلمان تاکنون نقدهای جدی، مؤثر و مستمری بر این حیاط خلوت ها داشته اند؟» گویی پورسلیمان، شمار نقدهای جدی بر حیاط خلوت ها را استخراج کرده، میزان سهم معلمان را سنجیده و متوجه شده، معلمانی که دکترا دارند، از سهم کمتری نسبت به سایرین در این مورد برخوردارند.
نویسنده در نوشته اش بارها با این روش، تصورات دلخواه خود را بدیهی نمایانده است. به عنوان مثال در نوشته آمده است: «نگاهی به عملکرد دکترمعلمان در حوزه رسانه نشان می دهد که آنان نقش پررنگ و قابل دفاعی در حوزه عمومی آموزش و پرورش ندارند». حال آنکه هر پژوهشگر نوپایی می داند، با «نگاهی ...» نمی توان حکم صادر کرد و برای اثبات چنین ادعاهایی، ارائه دلایل محکم‌تری مانند ارائه آمار دقیق مورد نیاز است.

۴- نوشتهٔ منسجم باید یک مسأله اصلی داشته باشد و سایر پرسش ها و مسأله ها در راستای پاسخ به مسأله اصلی مطرح شوند و پاسخ داده شوند. این شیوه در یک نامه اداری، یک انشا، یک مقاله و حتی در یک رساله دکتری مورد انتظار است حال آنکه نویسنده در نوشته موردبحث، اساساً نمی داند چه می خواهد. عنوان نوشته، یک چیز است و مسأله ها متفرق؛ و بی آنکه تکلیف مسأله ای حل شود مسأله بعدی مطرح می شود:
عنوان علی الظاهر دال بر بحران تفکر در معلمانی است که دکترا دارند. لذا می بایست در ادامه راجع به مولفه های صحیح تفکر بحث شود. سپس آن مؤلفه ها در یک جامعه آماری مناسب از معلمانی که دکترا دارند آزموده و سپس نتیجه بیان شود اما نویسنده به صورت پیاپی موضوع را تغییر می دهد. مسأله مطالبه گری را به میان می کشد، سپس بحث را به دموکراسی می کشاند و آنگاه به سراغ چند نقل قول غیرروشمند در باب صلاحیت های معلمی می رود.

۵- نوشته در بسیاری از مواضع، فاقد منطق است: مثلا از اینکه «معلمانی که دکترا دارند با استدلال علمی بر نظریه اش خط بطلان نکشیده اند»، نتیجه می گیرد که «دکترمعلمان نمی دانند حوزه عمومی چیست و نمی دانند رسانه رکن چهارم دموکراسی است»! جدا از اینکه این گزاره ها چطور و کی اثبات شدند، ارتباط مطالب، غیرمنطقی هستند و مهمتر اینکه اصلاً زبان نوشته، غیرعلمی است زیرا از جبهه گیری های توهین آمیز مانند «مدعیان سواد و آگاهی» درباره معلمانی که دکترا دارند استفاده می کند‌.

۶- نوشته فاقد مبانی عقلی است؛ (دارای تناقض های فراوان درونی و بیرونی است): مثلاً اینکه اگر نویسنده خود را مسئول سایتی موسوم به «صدای معلم» می داند، چطور بخشی از معلمان را که دارای مدارج تحصیلی بالاتری هستند به باد توهین می گیرد؟ مسأله اینجاست که اگر معلمانی که دکترا دارند، نمی فهمند و معلمانی که دکترا ندارند می فهمند، چه لزومی دارد که نظام آموزشی و تحصیل در کشور باشد وقتی رابطه فهم و تحصیل معکوس است.
اما اگر معلمانی که دکترا دارند نمی فهمند و معلمانی هم که دکترا ندارند نمی فهمند، چطور می توان این تناقض را حل کرد که صدای رسای معلمان، همه معلمان را محکوم به نفهمی می کند؟
در ضمن یک نوشته سالم، به کسی توهین نمی کند. بماند که نوشته علمی، بالکل از جبهه گیری و قضاوت پیش از تحقیق دقیق و مفصل به دور است....

تنها راه، دانش است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر نوشته دکتر معلمان توسط یک دکتر معلم

سه شنبه, 11 اسفند 1399 15:50 خوانده شده: 919 دفعه

در همین زمینه بخوانید: