به اسم یا برای سربلندی و پیشرفت کشور اسلامی و حفظ دستاوردها و عظمت اسلام و مسلمین و ارشاد مردم و ترویج و تبلیغ شریعت و احکام دینی و سد راه تهاجم فرهنگی شدن میتوانیم دست به هر کاری بزنیم و هر اقدامی که مصلحت باشد را انجام دهیم. کاری به قانون و ضوابط دست و پاگیر نداریم ؛ این ماموریت و وظیفهای است که به عهده ما گذاشته شده است و امکانات مادی، اهرمها، نیروی انسانی و لجستیکی، تواناییهای سخت افراری و نرم افزاریاش را هم به وفور در اختیار داریم.
اصلا مهم نیست تاریخ، مردم، معلمان و دانش آموزان، اسناد و مدارک، دانشمندان و نویسندگان و تاریخنگاران، اصول و تئوریهای آموزشی، منابع معتبر و حقایق چه میگویند و رسانهها و خبرگزاریها چه مخابره میکنند. اگر دنیا هم به ما بخندد اهمیتی ندارد ما کار خود را انجام میدهیم. بعضی از مردم متوجه نیستند یا قوه تشخیص شان خوب کار نمی کند و از ریل و مسیر اصلی ممکن است خارج شوند. وظیفه ماست که آنها را روشن و به خط خود بیاوریم و ارشادشان کنیم و در این راه خود را مجاز و مختار به انجام هر کاری که مصلحت باشد و خود تشخیص دهیم درست است میدانیم.
میتوانیم برای نمازخوان بارآوردن شاگردانمان به هر شگرد و حیلت و حتی شعبدهای دست بزنیم. یواشکی دست ببریم و به زعم خود و با فرض این که از میلیون ها مخاطب کسی بویی نمیبرد دزدکی متن یک نویسنده را دستکاری کنیم و قهرمان و شخصیت اصلی داستان را مجبورش کنیم بعد از اذان حتما وضو بگیرد و نمازش را بخواند تا از این طریق «شاید اثر عبادی و معنوی آن بر روی دانش آموز بیشتر باشد.» نویسنده حق ندارد و اصلا این حق برایش محفوظ نیست که به این موضوع اعتراض کند و اصلا نیازی به اخذ مجوز از نویسنده نیست چرا که ممکن است برایش گران تمام شود و به عواقبی مانند معدوم شدن آثارش یا محو نامش از صفحه روزگار منجر شود.
میتوانیم «به خاطر اسلام» واژههای متن نویسندهای را که دستش از این دنیا کوتاه است و دیگر در میان ما نیست و قلبش را به «آنهایی بخشیده که جنگیدند و دشمن را از خاک ما، از سرزمین ما و از خانه ما بیرون انداختند» دزدکی پس و پیش کنیم و آن را به سبک خود فاخر، زیباتر و پرفایدهترش کنیم. مهم نیست که کسی این خلاقیت ما را کشف و به روی ما بیاورد، یا روح آن مرحوم آزرده شود یا بازماندگان او از این کار راضی نباشند. مهم تحقق اهدافی است که ما برای آموزش نسلهای آینده در سر داریم و خرسند ساختن و راضی نگه داشتن آنهایی است که هوای ما را دارند و ما را راهبری میکنند و به ما خط میدهند.
ما برای قرآنخوان بارآوردن فرزندانمان و مصون ماندن آنها از خواندن کتابهای دیگری که ما دوست نداریم و نیز برای بیشتر ایدئولوژیکی کردن کتابهای درسی میتوانیم آیات و احادیث و روایات را در لابه لای کتابهای علوم، ریاضی، فیزیک، شیمی، زیستشناسی و حتی زبان انگلیسی بگنجانیم تا دانشآموزان به صورت غیرمستقیم و تصادفی بیشتر با قرآن مانوس شده و همیشه به یاد خدا باشند و به انحراف کشیده نشوند. چرا که «شما در یک نظام ارزشی زندگی میکنید.»
ما این توانایی را داریم که با تکنولوژی فتوشاپ آن ورآبیها با سرکردن روسری بر سر شاعره گرانقدر پروین او را باحجاب کنیم تا با یک تیر دو نشان بزنیم: هم اجر اخروی مازاد نصیب صاحب عکس کنیم و هم دختران کمحجاب را تحت تاثیر قرار دهیم.
ما میتوانیم برای خلق جوی سالم و شرعی و ترویج فریضه امر به معروف و نهی از منکر در تصاویر جلدهای کتابها دخالت کنیم و دختران را از پسران در زمین بازی جدا و حذف کنیم تا زمینه برای اختلاط و معاشرت آنها با پسران فراهم نشود و به تبع آن بتوانیم فساد را ریشهکن یا به حداقل رسانده باشیم. بازی پسربچهها و دختربچهها زیر درخت و دور از چشم دیگران اصلا در یک نظام ارزشی معنی ندارد. ما سنگ تمام میگذاریم و برای مبارزه با خصم زبون قادریم مردان بیریش در تصاویر را به زیبایی هرچه تمام تر ریشدار و ریشهدار کنیم.
در کنفرانسها، سمینارها، کنگرهها و مصاحبهها نظرات مخالف را بر نمیتابیم. ما ماموریت داریم با صرف بودجههای کلانی که در اختیار داریم وبسایتهایی مشابه و به سبک و سیاق و شکل و شمایل وبسایتهایی که هر روز اخبار تفرقهآمیز و دروغین را به خورد مردم میدهند خلق کنیم تا با آوردن ادایشان آنها را مفتضح و دروغ آنها را برملا کرده باشیم. در دنیای ما حوادث باید آن طور که ما میخواهیم و قلبا دوست داریم، اتفاق بیافتند نه آن گونه که در دنیای خارج اتفاق افتاده است.
این در اختیارات و جزو وظایف ماست، اصلا در شرح وظایف ما آمده است که شخصیتها و موضوعات دلخواه خود را در کتاب های درسی وارد کنیم و یا شخصیتهای تاریخی را آن طور که دلمان می خواهد و به مصلحت است هایلایت کنیم و خدمات آنها را فربهتر و سنگینتر نشان دهیم. ما شاعران، نویسندگان و هنرمندان خاص خود را وارد کتابها میکنیم و هر کس را که ظاهر و قیافه، طرز فکر و گرایش، اثر، شعر و نوشتهاش به مذاق ما و دوستانمان خوش نمیآید یا «در دایره نظام ارزشی ما قرار نمیگیرند» به به عبارت دیگر به «فصل ادبی ما نخورند» میگذاریم کنار و وقعی به انتقادها و سروصدایی که می شود نمینهیم. مهم نیست دانش آموز چه قدر این اشعار و نوشتهها را دوست دارد یا با آنها رابطه برقرار می کند.
برای «حفظ کیان نظام ارزشی» و مقابله با دشمن و کوری چشم مخالفان و مبارزه با استکبار میتوانیم متنها، نقل قولها، شعرها و تاریخ را جور دیگری بنویسیم و خدمات منفی کشورهایی را که دوست خود میانگاریم در کتابهای درسی تعدیل کنیم و وقایع تاریخی را آن طور که خود میخواهیم و تشخیص میدهیم سازمان داده و بگنجانیم تا بتوانیم به پیشرفت، آبادانی و توسعه کشور کمک موثری کرده و قدمهایی اساسی برداریم.
ما مجاز هستیم برای سالم نگه داشتن جامعه از آسیب های اجتماعی و خلق ذهنیت منفی از خصم و برای جلوگیری از تهاجم فرهنگی، تصاویر و نوشتههای کتابهای خارجی را که وارد کشور می شوند تغییر دهیم یا دستکاری و حذف کنیم و متن آنها را به میل خود انتخاب و در ترجمه شفاهی و نوشتاری آنها اعمال نظر کنیم. مخصوصا در بازگردانی خاطرهها میتوانیم آن چه را دلمان میخواهد میبود بنویسیم و برای دانشآموزانمان بازنویسی کنیم.
متخصصان و کارشناسان ما ناشی نیستند و در کار خود حرفه ای عمل کرده و خبره هستند و مو را از ماست بیرون میکشند. آنها می توانند حتی آهنگها و آثار هنری و عکسها را بازخلق کرده و نسخه خاص خود را تولید کنند. حقوق مولف و عکاس برای ما محلی از اعراب ندارد و اصلا سوغات غرب است و این ور آب به درد نمیخورد و اعتباری ندارد! ما هر تصویر و منبعی را که میلمان کشید می توانیم از فضای مجازی دانلود کرده و در کتاب های درسی بگنجانیم.
در دنیای ما حوادث باید آن طور که ما میخواهیم و قلبا دوست داریم، اتفاق بیافتند نه آن گونه که در دنیای خارج اتفاق افتاده است. روزنامهنگاران و خبرنگاران و گزارشگران باید آن چه را که به نفع ماست و ما میخواهیم مخابره کنند و بنویسند و دوربینها از زاویه ما و آن چه را که ما دلمان می خواهد ثبت و ضبط کنند یا رویش زوم کنند. قلم ها باید باب میل ما بنویسند چرا که این در تخصص ماست و ما بهتر تشخیص میدهیم که چگونه کشور و ملت را به سر منزل مقصود برسانیم. ما حتی میتوانیم هر کسی را وادار کنیم تا هر چه را ما میخواهیم جلوی مردم بگوید.
فیلم ها و کتاب ها باید در خدمت و در خط اهداف ما باشند و بر اساس سلایق ما تولید شوند. هر که با ماست درها و چشمههای رفاه و آسایش را برایش باز میکنیم و میتواند از خوان نعمت گسترده و مائدهای زمینی که برایش مهیا کرده ایم کمال استفاده را ببرد، اما هر که برماست ...
ما این مجوز را داریم که موضوعات دلخواه و مطالب خاص خود را در کتاب های درسی بگنجانیم و بیانیهها و شعارهای خود را روی جلدهای کتابهای درسی چسبانده و حوادث تاریخی را در تریبونهایی که در اختیار داریم به نفع خود تفسیر کنیم و برای روشنگری، آن چه را که به مصلحت میدانیم به سمع و نظر مردم برسانیم.
ما قادریم به سان سری فیلمهای ماتریکس آن چه را تشخیص می دهیم و به صلاح است در ذهن و مغز مردم بارگذاری کنیم تا مطابق میل ما رفتار کنند و آن چه را که ما می خواهیم بگویند و به ذهن بسپارند نه آن طور که دیگران روایت می کنند یا اصل قضیه حکایت از آن دارد.
برای جامه عمل پوشاندن به اهدافی که در پیش رو داریم ما میتوانیم صادقانه هر چیزی را تکذیب کنیم، تقیه کنیم، مباهته کنیم و به صورت شفاف راستش را نگوییم. خائن و خادم و خدوم، قاتل و مقتول و سارق و مسروق جاسوس و ضدجاسوس را ما تعیین میکنیم. چرا که باور داریم هدف مقدس و حفظ آن چه داریم انجام این اعمال را توجیه میکند.
ما می توانیم حدیث، داستان، حکایت و روایت درست کنیم، به آنها شاخ و برگ بدهیم، اغراق و مبالغه کنیم و کسی هم اعتراضی نکند و اگر اعتراضی هم بکند زود پشیمان شود. راوی و نقال ما دستش باز است. نظر و عقیده مردم محلی از اعراب ندارد. نه اینکه مردم را احمق و نادان فرض کنیم بلکه بیشتر مردم و عوام زود گمراه و از راه بدر میشوند و از قوه تمیز ضعیفی رنج میبرند و زود تشخیص خود را از دست می دهند و لذا این وظیفه ماست که آنها را به هر وسیله ممکن که در دسترس داریم هدایت و ارشاد کنیم و متوجه اشتباهاتشان بکنیم.
انسانها زود از راه راست منحرف میشوند، ما مجاز هستیم با دوربین هایمان به خصوصی ترین جای افراد سرک بکشیم، تلفن ها و نوشته ها و رفتارشان و رفت و آمدهایشان را زیرنظر داشته و کنترل کنیم.
مهم نیست دیگران درباره ما چه میگویند و چه قضاوتی درباره ما دارند ما ماموریت داریم و کار خود را خوب انجام میدهیم و شاید اصلا ربطی به کسی ندارد. آیندگان و تاریخ با عبرت گرفتن از آنچه ما انجام دادهایم درباره ما قضاوت خواهند کرد و با الگوبرداری از شیوههای ما تحسینهای خود را نثار ما خواهند کرد. آنها هرگز خدمات ما به کشور را فراموش نخواهند کرد و آن را سینه به سینه برای نسلهای بعد نقل خواهند کرد. برای مصلحت و حفظ نظام آن چه در توان داریم و از دستمان برمی آید به سبک و شیوه خود انجام میدهیم و مجاز و قادر به هر کاری هستیم و انجام می دهیم. هم آدمهایش را داریم و هم قدرتش و هم ابزارش را. از آن گذشته سند و نقشه راهی با عنوان «سند تحول» دست ما را باز گذاشته است و تمام اقدامات ما تحت لوای این سند قابل توجیه و تفسیر است.
اعتقاد راسخ و ایمان کامل داریم و صدرصد مطمئن هستیم که نسخهای که ما داریم و برای توسعه و پیشرفت میپیچیم بهترین است. راه صواب و صراط مستقیم این است. این استراتژی و سیاست راهی است به گلستان و مسیری است که به اتوپیا و آرمانشهر و آن مدینه فاضله وعده داده شده ختم می شود. دروازههای توسعه و پیشرفت به زودی به روی ما لبخند خواهد زد و به زودی دشمن را به زانو در خواهیم آورد. این است کیمیا و سعادت ابدی!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید