چاپ کردن این صفحه

کمی صریح و بی پرده با معلمان : آیا در آموزش و پرورش ما چیزی به نام " تحلیل و اندیشه ورزی " تعریف شده است ؟!

آموزش مجازی در ایران و امنیت شغلی معلمان ؟!

علی پورسلیمان/ مدیر صدای معلم

آموزش مجازی در ایران و امنیت و ثبات شغلی معلمان

چندی پیش خبری از « محسن حاجی میرزایی » وزیر آموزش و پرورش منتشر گردید مبنی بر آن که  : « معلمان غیررسمی بعد از سال ۹۲ استخدام نمی‌شوند » .

در خبر چنین آمده بود :

« محسن حاجی میرزایی وزیر آموزش و پرورش درباره تقاضای معلمان غیررسمی که بعد از سال 92 با آموزش و پرورش همکاری می‌کنند، برای استخدام اظهار کرد: قانون درباره افرادی که بعد از سال 92 به اشکال مختلف با آموزش و پرورش همکاری کردند تعهد ایجاد نکرده است.

توصیه بنده به افرادی که در این سال‌ها با آموزش و پرورش همکاری کردند این است که در آزمون‌های مربوطه شرکت کنند یعنی اگر لیسانس دارند در آزمون ماده 28 و اگر دیپلم هستند از طریق دانشگاه فرهنگیان وارد آموزش و پرورش شوند.

وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به این پرسش که برخی از این افراد سنشان بالا رفته و نمی‌توانند در آزمون استخدامی یا دانشگاه فرهنگیان متقاضی شوند، گفت: روزی که این افراد به آموزش و پرورش آمدند، آگاه بودند تعهدی برای استخدام آنها وجود ندارد و این افراد باید قید استخدام را بزنند. »

آموزش مجازی در ایران و امنیت و ثبات شغلی معلمان

این خبر در بسیاری از شبکه ها ، کانال و گروه های اجتماعی چرخید اما من یادداشت و نقد جدی و مستندی را در این مورد مشاهده نکردم .

به نظر می رسد آن هایی هم که این خبر را برجسته کردند بیش تر به جهت آن بود که به نوعی " وزیر ستیزی " و " مدیر گریزی " خود را برای فربه تر کردن هر چه بیشتر " پوپولیسم ایرانی " و در جهت " تایید بی قید و شرط دیگران " و  سندرم " همرنگی با جماعت " به معرض نمایش بگذارند بدون آن که حتی زحمت فکر کردن در مورد تحلیل و تعلیل این تصمیم را به خود بدهند .

چرا وزارت آموزش و پرورش پیش از کرونا  و در هنگامه «  بحران کمبود معلم » و یا بهتر بگوییم : « سونامی فقدان معلم » بی پروا  چنین سخنانی را در حوزه عمومی بیان نمی کرد ؟ بحران کمبود معلم زمانی معنا و مفهوم پیدا می کند که این وزارتخانه موظف به تشکیل کلاس های حضوری و فرستادن معلم به کلاس درس باشد .

چه اتفاقی افتاده است ؟

چرا امسال و در میانه « بحران کرونا » مسئول و یا مدیری در آموزش و پرورش حرفی از کمبود معلم و یا خالی بودن کلاس نزد و یا نمایندگان مجلس وزیر آموزش و پرورش را به این علت مورد پرسش و یا استیضاح قرار ندادند ؟

« مصطفی قادری » در کانال « نوفهمی در مطالعات برنامه درسی » در یادداشت کوتاهی چند پرسش مطرح می کند اما این استاد دانشگاه هم وارد تحلیل و چرایی این موضوع نمی شود .

ایشان می پرسد :

« چرا همه معلمان حق التدریس حتی کسانی که مدارک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای مرتبط با آموزش و پرورش دارند را استخدام نمی کنیم؟  چه بهانه ای برای استخدام نکردن اینها داریم؟

چرا نسبت به حقوق اولیه ی این افراد که تمام وقت برای فرزندان ما کار می کنند، در همین مدت همکاری محدود، طبق ضوابط و آیین نامه های قانون کار رفتار نمی کنیم؟

در کجای دنیا پدیده ای به نام «معلم حق التدریس» داریم و تازه  این چنین ناامید و بی پناه که حقوق وی لابه لای ساختار کلان آموزش و پرورش و سیاست معلم آزاری دولتها دفن شود؟

چرا معلمان حق التدریس را چندین سال پیاپی در حالت بی مهارتی و فقدان امنیت شغلی رها کرده ایم و نگاهی به اثرات منفی این وضعیت نمی کنیم؟ »

برای تحلیل این مساله باید کمی به عقب بازگردیم .

« صدای معلم » در گزارشی به تاریخ سوم شهریور 1399 نوشت : ( این جا )

آموزش مجازی در ایران و امنیت و ثبات شغلی معلمان

« معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش در آخرین اظهار نظری که در مورد وضعیت ساماندهی نیروی انسانی در پاسخ به پرسش ایسنا که آیا طرح معلم تمام وقت و ثبت نام از متقاضیان سال تحصیلی پیش رو نیز ادامه می یابد؟ گفته است :

طرح معلم تمام وقت با توجه به برقراری فوق العاده ویژه خرداد ماه دیگر از کاربرد خارج شده است.

در بخش دیگری از این گزارش آمده بود :

« با شیوع کرونا و تعطیلی مدارس از ابتدای اسفند 1398 و برگزاری اکثریت کلاس ها به صورت " غیرحضوری " به نظر می رسد که نگرانی وزارت آموزش و پرورش و مسئولان آن برای بحران کمبود معلم تا حد  بسیار زیادی برطرف شده است .

بحران کمبود معلم زمانی معنا و مفهوم پیدا می کند که این وزارتخانه موظف به تشکیل کلاس های حضوری و فرستادن معلم به کلاس درس باشد .

حال اگر کلاس های مدارس تعطیل باشند و وضعیت مطابق تمایل مسئولان این وزارتخانه مبنی بر تاکید بر استمرار آموزش غیرحضوری ادامه یابد ؛ چه بسا وزارت آموزش و پرورش در آینده ای نزدیک با بحران " معلم مازاد " هم رو به رو شود !

اگرچه مطابق تجارب جهانی و مدل بازگشایی مدارس در کشورهای توسعه یافته ، محور سیاست گذاری آموزش بر تشکیل کلاس های حضوری و استمرار آموزش غیرحضوری به عنوان فقط " یک مکمل " مورد تاکید است اما به نظر می رسد کرونا در آموزش و پرورش ایران کاربردی دیگر یافته و توانسته تا حد زیادی مانع عیان شدن بیشتر سیاست های ناکارآمد ، غیرکارشناسی و روزمره این وزارتخانه حداقل در حوزه " مدیریت منابع انسانی " گردد .

حال پرسش «  صدای معلم »  آن است که آیا همان سیاست فریب معلمان در زمینه طرح معلم تمام وقت قرار است در حوزه " مدیریت منابع انسانی " و به بهانه کرونا دوباره تکرار شود ؟

این پرسشی راهبردی و قابل تامل نخست برای " معلمان " است که  مصالح آموزش و پرورش را بیش از هر چیز مقدم بر منافع آنی و ناپایدار بدانند . »

اسفندیار چهاربند رئیس مرکز برنامه‌ریزی و نیروی انسانی وقت آموزش‌ و پرورش در سال 97 اعلام کرد : تا سال 1401 خروج نیرو از آموزش‌ و پرورش خارج از عرف متداول است . در سال 97 حدود 65 هزار نفر مشمول بازنشستگی هستند که پیش‌بینی می‌کنیم 55 هزار بازنشسته شوند و اگر بدین صورت که تا امروز بوده واکنش نشان داده شود شدت کمبود نیرو تا سال 1399 آموزش و پرورش را از پا در می‌آورد!

آموزش مجازی در ایران و امنیت و ثبات شغلی معلمان

چهاربند رئیس مرکز برنامه ریزی و نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش 8 اردیبهشت 1397 گفته بود : ( این جا )

«  35 سال است که در آموزش و پرورش با شاخص‌های نیاز توافق نکرده‌ایم و این دولت و آن دولت ندارد. مشکل ما در آموزش و پرورش این است که مسائل را با عینک سیاسی می‌بینیم و باید فارغ از گرایش‌های حزبی و سیاسی باید به نیازهای این دستگاه توجه داشت. برخی دوستان سفارش می‌کنند برخی از این آمارها را نگویید اما چرا نباید بگوییم ؟

باید واقعیت‌های آموزش و پرورش را شفاف بگوییم .

اگر قرار است 370 هزار نفر تا سال 1400 بازنشسته شوند اقتضائات تامین آن بر عهده ما نیست و این افراد به حجم بار صندوق بازنشستگی اضافه می‌شوند از سوی دیگر استخدام نیروی جدید بار مالی را به همراه خواهد داشت. فقدان " سازمان نظام معلمی " در سپهر آموزش ایران موجب شده است تا  امنیت و ثبات شغلی معلم ایرانی پیوسته در معرض خطر و توام با ریسک باشد چرا که آموزش واقعی و اصیل ،  « معلم حرفه ای » می طلبد و معلم حرفه ای و سازمان نظام معلمی در یک جریان پوششی و علمی مکمل یکدیگر خواهند بود   .

چگونه می‌شود با تعدیل شاخص‌ها و نیازها انتظار کیفیت را داشت و این زنگ خطر است و دیگر نمی‌پذیریم که بحران کیفیت را به ما هشدار دهند و آستانه تحمل را طی کرده‌ایم و هیچ دستگاهی نمی‌تواند 194 هزار نفر کمبود نیرو را از داخل خود تامین کند.

اگر قرار است الکترونیکی کردن خدمات بدنه دولت را کاهش دهد این مسئله در آموزش و پرورش نمی‌تواند اتفاق بیفتد و آموزش الکترونیک نمی‌تواند جای آموزش معلم را بگیرد. »

به نظر می رسد ایده جایگزین کردن « آموزش مجازی » به جای « آموزش حضوری » سال ها پیش از بحران کرونا به ذهن تصمیم گیرندگان و تصمیم سازان در آموزش و پرورش خطور کرده بود اما ظهور کرونا بهانه ای شد تا بدون کم ترین مخالفت و حتی در سایه استقبال عمومی و گرم  بدنه آموزش و پرورش یعنی " معلمان " جامه عمل بپوشد .

در واقع ؛ وزارت آموزش و پرورش و سایر نهادهای مرتبط با این دستگاه که از بی برنامگی و روزمرگی مزمن رنج می برند توانستند پیامدهای بحران مدیریت چند دهه ای خود و عوارض مخرب آن را در میانه کرونا پنهان کرده و سونامی کمبود معلم را تا حدی به تاخیر بیندارند .

به نظر من ؛ علت استقبال معلمان هم از این وضعیت و تعطیلی کلاس ها بیشتر ریشه در " فرهنگ تنبلی " دارد اما چه باید کرد که در فرهنگ ایرانی ، آینده جایگاهی ندارد و فقط  "حال  " را می نگریم و بس .

چو فردا شود ، فکر فردا کنیم ( 1 )

( این بحث بسیار محل مناقشه است .  مهم ترین دلیل طرفداران تعطیلی مدارس که البته در میان معلمان هم گرایش غالب دارد حفظ سلامت و جان است . اما نگارنده این حس بیان شده را ناشی و برآمده از صداقت نمی داند و موارد بسیاری می توان بیان کرد که خلاف آن را در جریان آموزش نشان می دهد . در این مورد در آینده به تفصیل خواهم  نوشت )

در این بازه زمانی کم نبودند معلمان و کادر آموزشی که با صدای معلم تماس می گرفتند و به " در اختیار گذاشته شدن " توسط مدیران مدارس به اداره آموزش و پرورش انتقاد می کردند .

نباید فراموش کرد ؛

مدیر مدرسه زمانی که آموزش حضوری در جریان باشد و کلاس ها دایر باشند باید نگران تامین معلم و حضور آنان در کلاس باشد اما در آموزش مجازی چنین مسائلی حداقل عیان نیست و می توان آن را تا حدی مدیریت و یا به قول معروف " ماستمالی "  کرد .

آموزش مجازی در ایران و امنیت و ثبات شغلی معلمان

آموزش مجازی در ایران تعریف علمی ، استاندارد و پایداری ندارد . همان گونه که در دوران پیشا کرونا استفاده از هر گونه ابزار هوشمند مانند موبایل ، تبلت و... در مدرسه در خطوط قرمز جای می گرفت و ممنوع بود ؛ این گونه تاکید افراطی بر آموزش الکترونیکی و تعطیل کردن آموزش حضوری در دوران کرونا هم چندان قابل اعتنا و اعتماد نمی تواند باشد با تصریح این نکته که آموزش مجازی محدودیت های آموزش حضوری مانند تراکم کلاسی را ندارد . ضمن آن که  شواهد و داده ها نشان می دهند که آموزش مجازی در نظام آموزشی ایران به بارگذاری چند فایل صوتی ، تصویری و نیز چت روم در شبکه  ناقص و غیراستانداردی مانند شاد محدود و محصور گردیده است و انجام این قبیل امور  هم نیاز به " معلم حرفه ای " در اکثر موارد ندارد .

آموزش مجازی در ایران و امنیت و ثبات شغلی معلمان

حتی شاید در آینده نیازی به این همه معلم پراکنده و طلبکار هم نداشته باشند و این قبیل امور را می توان به صورت شبکه ای ، خوشه ای و... در قالب پیمانکاری و سایر صور انجام کار به راحتی سامان داد .

این قبیل اقدامات احتمالی در آینده که امکان وقوع آن هم بالاست و تجارب پیشین هم موید این مدعاست در قالب سیاست هایی مانند کوچک سازی ، بهره وری ، چابک سازی و... قابل توجیه خواهند بود .

و اما از همه این ها گذشته باید به این اصل مهم و لایتغیر باید توجه داشت که تعلیم و تربیت واقعی و رشد ناشی از فرآیند آموزش فقط در " کلاس " و در مواجهه حضوری و در قالب پرسشگری و گفت و گوی اقناعی رخ می دهد .

در جریان آموزش حضوری است که سایر کارکردهای مدرسه مانند جامعه پذیری ، ایجاد و رشد مهارت های زندگی ، همبستگی اجتماعی ، توجه به بهداشت روان و پویایی آن و... مجال طرح و بالندگی می یابد .

آموزش مجازی در ایران و امنیت و ثبات شغلی معلمان

اگر در مدرسه ما و در جریان عادی چنین کارکردی رخ نمی نماید مشکل از فلسفه مدرسه و کارکردهای جهان شمول آن نیست .

مشکل از ماست که با نگرش و عملکرد خود مدرسه را به گند کشیده و آموزش را در مفهوم و عمل لوث کرده ایم.

اگر جز این بود جوامع توسعه یافته و حتی در حال توسعه هزینه ها و مصائب آموزش حضوری را نمی پذیرفتند و بر آن تاکید نمی کردند .

آموزش مجازی در ایران و امنیت و ثبات شغلی معلمان

آیا  آن کشورها که البته در این نوع " آموزش ها " بسیار از ما جلوترند نمی فهمند و یا متوجه نیستند  که مثل ما " شادی " درست کنند و این همه به خود زحمت ندهند ؟

و اما نکته ی مهم تر در مورد امنیت شغلی معلم ایرانی فقدان تشکل ها و اتحادیه های معلمی برای حمایت از حقوق قانونی و صنفی آنان است درست بر عکس کشورهای دیگر جهان به ویژه توسعه یافته که این تشکل ها حضوری قدرت مند و تعیین کننده دارند .

از سوی دیگر ؛ فقدان " سازمان نظام معلمی " در سپهر آموزش ایران موجب شده است تا  امنیت و ثبات شغلی معلم ایرانی پیوسته در معرض خطر و توام با ریسک باشد چرا که آموزش واقعی و اصیل ،  « معلم حرفه ای » می طلبد و معلم حرفه ای و سازمان نظام معلمی در یک جریان پوششی و علمی مکمل یکدیگر خواهند بود   .

آموزش مجازی در ایران و امنیت و ثبات شغلی معلمان

جالب است که تشکل های مدعی با پسوند " صنفی " در 9 ماه گذشته دائما بر طبل تعطیلی مدارس کوبیده و با برجسته کردن اخبار فوت دانش آموزان و معلمان سعی کرده اند  تا وضعیت غالب تعطیلی مدرسه در وضعیت ثابتی بماند .

این افراد و جریانات بیشترین کمک و مساعدت را به آن  مدیران و مقامات ناکارآمد کرده اند که پیش از این وصف آن رفت .

آیا معلمان به این مسائل اصلا فکر می کنند ؟

آیا معلمان بر سبیل " عادت " تصور می کنند  با هر چیزی ولو آن که منطق و تفکری در آن نهفته باشد مخالفت و لجاجت کنند  فقط برای آن که خود را اثبات کنند ؟

معلم اندیشه ورزم آرزوست ...

( 1 )

محمد مظفر سرسلسله مظفریان در قرن هشتم به شیراز لشکر کشید. فرمانروای آن زمان فارس، ابواسحاق بود؛ وی مردی عیاش و به حکومت بی توجه بود. نقل است که هر چه به او گفتند برای نابودی مهاجمان باید فکری کرد، ثمری نداشت و وی فقط به فکر عیاشی بود و به حرف اطرافیان توجهی نمی کرد. تا این که یکی از وزیران او را به بهانه ای به پشت بام قصر برد. ابواسحاق از بالای بام لشکر محمد مظفر را دید و تبسمی کرد و گفت: این محمد مظفر ابله مردکی است که در چنین نوبهاری عیش را بر خود و ما حرام کرده است و سپس این بیت را خواند:

همان به که امشب تماشا کنیم ؛ چو فردا شود فکر فردا کنیم

و آن گاه از بام به زیر آمد. اما پس از اندک زمانی محمدمظفر موفق شد که شیراز را فتح و ابواسحاق را سرنگون کند. از آن زمان این مصرع «چو فردا شود فکر فردا کنیم» به واسطه عاقبت شوم ابواسحاق به عنوان مثل مطرح شد تا دیگران بیاموزند که از امروز باید به فکر فردا بود. ( این جا )

( کلیپ ویدئویی را مشاهده فرمایید )

دوشنبه, 04 آبان 1399 21:58 خوانده شده: 1336 دفعه

در همین زمینه بخوانید: