نگارنده بر اساس مسئولیت و تعهد معلمی خود به صورت خصوصی و پیامکی، معضلات و مشکلات عدیده ی موجود در آموزش و پرورش پایتخت را به شخص آقای مدیر کل اطلاع رسانی و گوشزد نموده ام اما متاسفانه ایشان بر خلاف منش و روش یک مدیر مسئول انقلابی و اصلاحگر نه تنها وقع و عنایتی به تذکرات اینجانب و دوستان دیگر قائل نشده بلکه با روشی ناصحیح، ناصحان را رانده و با استبداد در اندیشه و عمل به اقداماتی دست یازیده است که خروجی آن در عمل و انعکاس آن در جامعه اساساً مفاهیم تعلیم و تربیت صحیح و بر اساس اسناد بالادستی را در حوزه ی آموزش و پرورش شهر تهران مخدوش نموده و از مسیر صواب خارج ساخته و تبعات نامبارکی را در این خصوص به وجود آورده است و یا به اقداماتی که می باید ورود نکرده که این خود نیز نقض غرض بوده و چالش های منفی متعددی را در حوزه ی کاری و مدیریتی ایشان سبب گردیده است که خروجی آن ذبح تعلیم و تربیت در جایگاه خاص و عام آن، شایسته سالاری و فضیلت مندی، اغتنام فرصت ها و آنچه که به صلاح آموزش و پرورش شهر تهران می باشد، بوده است.
ظاهراً ایشان و تیم مشورتی اش به روش و سیاست تعمیر و نه تعویض اعتقاد دارند در حالی که در جامعه ی مبتنی بر نظام مدنی امروز و بر اساس سیاست علوی نباید عطف به ماسبق کرد و باید با مدیریتی عاقلانه، به روز و شجاعانه با عوامل و سرچشمه های تخلفات و انحرافات شفاف و بدون مسامحه برخورد نمود و آنان را از چرخه ی کار خارج کرد اما متاسفانه چنین به نظر می رسد که ایشان و تیمش با تعابیری ظاهر پسندانه چون تعمیر و نه تعویض، ممانعت از به هم خوردن آرامش، صیانت از اعتبار و آبروی افراد و ... و مواردی از این دست وظیفه و رسالت معلمی و مدیریتی خود را به فراموشی سپرده و با حفظ وضع موجود و حتی عقبگرد وضعیت اسفناکی را در آموزش و پرورش شهر تهران به وجود آورده اند.
در یک نگاه ابتدایی باید اذعان نمود آقای مدیر کل که می بایستی تمامی هم و غمش حرکت در مسیر و تحقق تربیت مردم سالارانه، انقلابی گری، اصلاح طلبی و تحول خواهانه بوده و در جهت شکلگیری و ایجاد روحیه و حمیت نسبت به مصالح و منافع ملی در افکار و منش دانش آموزان و همکاران تلاش مضاعف و پیگیر داشته باشد و در جهت تحقق اهداف شهیدان والامقام شکل داده و در راهبرد و عملکرد شیوه های شایسته و اثربخش عینیت بخشیدن به مفاهیم و ارزش ها را به منصه ی ظهور درآورد و در تفکر و اقدام دانش آموزان عزیز شهر تهران ساری و جاری نماید و در جهت اجرای اسناد بالادستی و سند تحول اقدامات بهینه را محقق سازد، متاسفانه نه تنها در این مسیر گام ننهاده بلکه با روش ها و رفتار نادرست اثرات نامطلوب و نامناسب تربیتی در افکار، رفتار و روحیات دانشآموزان، همکاران محترم در مناطق و مدارس و در نزد اولیاء دانش آموزان و افکار عمومی پدید آورده است که شکل نادرستی از مدیریت اسلامی را در انظار و افکار ارائه نموده که بدآموزی خاصی را رقم زده و تبعات منفی را در حوزه ی ماموریتی خویش ساخته و پرداخته نموده است. در ذیل به مواردی به صورت موجز و مختصر اشاره می نمایم که بیانگر ناکارآمدی و عدم توانایی لازم ایشان برای تصدی در این پست مهم و حساس می باشد.
- تبدیل سمپاد به مکانی برای آمد و شد غیر منطقی و غیر علمی افراد که مشکلات عدیده ای را در این نوع از مراکز آموزشی و فرهنگی به وجود آورده است که از بیان مصادیق آن فعلا خودداری مینمایم.
- عدم توانمندی لازم و اثر بخش در ایجاد عدالت آموزشی و نظارت دقیق بر کارکرد مدارس غیر دولتی و تضییع حقوق دانش آموزان در پارهای از آن نوع مدارس که نقد جدی در برنامه ها و اجرای آنها در پاره ای از این گونه مدارس وجود دارد.
- ایشان به مدارس توصیه نموده اند که کلاس های بیست نفره را به دو گروه تقسیم نمایند در حالی که تقریبا در همه ی مناطق آموزشی شهر تهران کلاسهای مدارس دولتی عادی بین 34 تا 42 نفر دانش آموز را دارا است و این نشانه ی عدم اشراف ایشان و عدم ارائه راهکار صحیح در این راستا می باشد. عدم توانایی لازم در ایجاد ارتباط حضوری و رسانه ای با معلمان، دانش آموزان، اولیای ایشان و افکار عمومی در توضیح و تبیین سیاست ها و برنامه های آموزشی و پرورشی شهر تهران- هرچند که به نظر نگارنده برنامه های اثربخش و اساسی در این راستا موجود نمی باشد .
- ایشان در خصوص کلاسهای کنکور و موارد مربوط به آن در دبیرستان البرز شفاف سازی نمایند.
در اینجا از نهادهای نظارتی می خواهم موضوع بند 4 را مورد بررسی جدی قرار دهند و فعلا از ورود به آن خودداری می نمایم.
- انتصابات ایشان ضابطه مند و بر اساس شایسته سالاری نبوده و عمدتا بر اساس گرایش های محفلی و قومیتی است.
- دخالت های نادرست و جهت دار در تعیین بعضاً معاونت های مناطق آموزشی
- عدم شناخت از حوزه ی مدیریتی خود و فقدان شناخت کارآمد و ضروری از وضعیت آموزش و پرورش شهر تهران و عدم شناخت اثربخش و کارا از نیروهای توانمند شهر تهران و عمدتا به کارگیری قابل تامل همکاران از شهرستانهای استان تهران، همدان و لرستان که شهر تهران و مناسبات موجود در آن و اساسا آموزش و پرورش پایتخت را به خوبی نمی شناسند که این چالش سترگی را در حوزه ی مدیریتی ایشان به ارمغان آورده است. به عنوان مثال ایشان فردی را به عنوان معاون آموزش ابتدایی منصوب نموده است که در زمان مدیریت ناکارآمد و ضعیف او در منطقه ی 9 ، میلیاردها تومان از ثروت همکاران به یغما رفت و ده ها نفر از آنان به خاک سیاه نشستند و ....
- عدم اقدامات بهینه و جدی در استیفاء حقوق دانش آموزان در خصوص فضاهای آموزش و ساخت مدرسه در مناطق مختلف به ویژه در مناطق 5 و 22 که بیان چگونگی آن مفصل می باشد که در اینجا از ورود دقیق به آن خودداری می نمایم.
- قابل نقد بودن نحوه ی تایید بعضاً مدیرانی که 30 سال سابقهی آنان تمام شده و می توانند با مجوز اداره ی کل ماموری تشان تمدید گردد. ظاهراً عدالت لازم در این خصوص رعایت نگردیده است.
- عدم دارا بودن ابتکار عمل شایسته و به موقع و فعال و سازنده در کاستن از لطمات ویروس کرونا بر آموزش و پرورش دانش آموزان شهر تهران و منفعل بودن حداکثری در این خصوص
- فقدان برنامه های اساسی در خصوص مراکز آموزشی خاص، تیزهوشان و نمونه های دولتی در جهت ایجاد سازوکارهای لازم و اثربخش برای تربیت نخبگان با صفات انقلابی، مردمی، دیندار، ولایت پذیر و معتقد و مسئول و دارای حمیت لازم در حفظ مصالح و منافع ملی. این گونه مراکز بعضا متاسفانه به بنگاه های مالی و اقتصادی تبدیل شده که دانش آموزان در آنها تربیت صحیح نشده و خود را وام دار نظام ندانسته و خود سبب فرار مغزها می گردد.
- نداشتن برنامه ی اثربخش و اقناع پذیر در خصوص امور تربیتی و پرورشی دانش آموزان پایتخت
- عدم به کارگیری مشاورین توانمند و آموزش و پرورش شناس ویژه ی شهر تهران
- عدم حساسیت لازم و کارا و مبارزه ی جدی و اثربخش با فساد اداری و مالی در آموزش و پرورش پایتخت که نگرانی های جدی در این زمینه وجود دارد که فساد به صورت سیستمی تاثیرات بسیار منفی در این حوزه ی عملکردی را حادث گردد. در این راستا مصادیق متعددی وجود دارد که فعلا از بیان ریز آنان خودداری می نمایم.
- عدم برخورد شایسته و جدی با مدیران متخلف در آموزش و پرورش پایتخت که شمارگان آن فراوان است.
- فرصت سوزی، ایشان با ناتوانی مدیریتی زمان های بسیار ارزشمندی را برای تربیت دانش آموزان به هدر داده و در این زمینه کارنامه و رزومه ی قابل دفاعی ندارد.
- عدم توانایی لازم در ایجاد ارتباط حضوری و رسانه ای با معلمان، دانش آموزان، اولیای ایشان و افکار عمومی در توضیح و تبیین سیاست ها و برنامه های آموزشی و پرورشی شهر تهران- هرچند که به نظر نگارنده برنامه های اثربخش و اساسی در این راستا موجود نمی باشد .
- رها کردن و عدم همت لازم در رفع ریشه ای مشکلات حوزه ی کاری و حاکمیت روزمرگی به اعتقاد نگارنده در این حوزه و ضعف جدی در ساماندهی، تحول نظام اداری و حل مشکلات ساختاری مزمن
- عدم حمایت جدی از حقوق مادی و مالی معلمان و همکاران فرهنگی
- عدم مبارزه ی جدی با شکل گیری تبعیض و امتیازات نادرست و لگد مال شدن عدالت شغلی و حرفه ای
نگارنده در این فرصت به مطالب فوق اکتفا نموده و امیدوار است مطالب مذکور اثرات شایسته ی خود را در تنویر افکار عمومی و تصمیم عاقلانه و مناسب آقای مدیر کل به جا گذاشته و ایشان با استعفای خود زمینه ی ورود مدیری توانمند را برای سکان داری و هدایت دانش آموزان پایتخت و خدمت به همکاران فرهنگی فراهم نماید.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید