زبور عشق نوازی نه کار هر مرغیست
یکی از مشکلات اساسی جامعه ما بیکاری است . در بسیاری از خانواده ها حداقل یک جوان تحصیل کرده بیکار در رویای یافتن شغل ، به سر می برد.
تورم و تحریم نیز دست در دست همدیگر داده و موجبات تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی ، شرکت ها و کارخانه ها را فراهم کرده اند. آن عده از فارغ التحصیلان هم که اصراری به مشاغل دولتی ندارند و حاضرند به مشاغل آزاد و کسب و کار روی بیاورند ، به دلیل عدم سرمایه قادر به ایجاد چنین شغل هایی نیستند .
در چنین شرایطی برگزاری آزمون استخدامی که در شهریور ماه برگزار می شود ، روزنه امیدی برای فارغ التحصیلان بیکار محسوب می شود تا شانس خود را در دستیابی به یک شغل بیازمایند.
با کمال تعجب ، در دفترچه آزمون استخدامی کشوری ، دارندگان مدارک سطح 2 و 3 حوزه برای احراز شغل دبیری رشته زبان و ادبیات فارسی با دانش آموختگان کارشناسی و کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی برابر دانسته شده اند !
این تصمیم غیرکارشناسی ، اجحاف حق دانش آموختگان رشته زبان و ادبیات فارسی است و کاملا نشان از امتیاز دادن به کسانی است که پشتشان به قدرت حاکمه گرم است .
از کسانی که این پیشنهاد را ارائه کرده اند باید سوال کرد آیا برای فارغ التحصیلان ادبیات فارسی هم این امتیاز را قائل شده اید که در حوزه ها تدریس کنند ؟
آیا برای فارغ التحصیلان دانشگاه تهران ، صنعتی شریف ، شیراز ، اصفهان و.... هم امتیازاتی قائل شده اید ؟
این تصمیمات نابخردانه از کدام نهاد برخاسته است که آشکارا حقوق فارغ التحصیلان رشته زبان و ادبیات فارسی را در استخدام نادیده می گیرد ؟ فارغ التحصیلان حوزه چه تخصصی در تدریس زبان و ادبیات فارسی دارند ؟ ضعف مدیریت ها در اداره امور کشور ، نابه سامانی های اقتصادی ، توسعه نیافتگی ، اختلاس های بی پایان و .... همه گویای این است که در اغلب موارد ، اداره امور کشور را به دست متخصص و کارشناس آن حوزه نداده اند.
چه تخصصی در تدریس دستور زبان فارسی و مهارت های نگارشی دارند ؟ با ادبیات حماسی ، غنایی و نمایشی چه قدر آشنایی دارند ؟ از تاریخ ادبیات و سبک شناسی چه می دانند ؟
طلبه هایی که در حوزه علوم قرآنی و علم حدیث و امور دینی را می خوانند و رعایت حق و عدالت را برای مردم تفسیر می کنند ، چگونه به خود اجازه می دهند ، بی هیچ تخصصی در یک رشته جای فرد دیگری را در آزمون استخدامی بگیرند ؟ این حق کُشی با کدامیک از آموزه های دینی مطابقت دارد ؟
بدیهی است فارغ التحصیل حوزوی نمی تواند از تدریس دستور زبان ، اسطوره شناسی و شاهنامه ، از زیباشناسی متون نظم و نثر ، از ادوار مختلف ادبیات فارسی ، از مباحث زبان شناسی و تحلیل ظرافت های ادبی و نقد متون کلاسیک و معاصر برآید.
سیاست آموزش و پرورش در سالهای اخیر بر این گونه بوده است که در استخدام نیرو ، فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان یا فارغ التحصیلان رشته های مورد نیاز پذیرفته می شدند. حال بر اساس کدام قانون حوزوی ها در استخدام دبیر ادبیات فارسی راه پیدا کردند ؟
استخدام حوزوی ها در جایگاه دبیر زبان و ادبیات فارسی ، بی توجهی به این رشته است و زمینه کم رنگ شدن ذوق ادبی در دانش آموزان و بی اهمیت شمردن ادبیات فارسی را فراهم می کند . نوجوانان وقتی ببینند حوزوی ها جایگاه دبیران ادبیات فارسی را گرفته اند ، با چه انگیزه ای در انتخاب رشته دانشگاهی متقاضی رشته ادبیات فارسی باشند ؟ از کسانی که این پیشنهاد را ارائه کرده اند باید سوال کرد آیا برای فارغ التحصیلان ادبیات فارسی هم این امتیاز را قائل شده اید که در حوزه ها تدریس کنند ؟
ورود غیر تخصصی ها به هر شغلی چه در آموزش و پرورش چه هر نهادی دیگری ، علاوه بر نادیده گرفتن قانون و محروم کردن متخصصان آن رشته ، نشان از عدم مدیریت صحیح در این کشور است.
این امتیاز غیر قانونی گواه آشکاری است که تصمیم گیران آزمون استخدامی قادرند به خاطر منافع گروهی خاص ، قانون را زیر پا بگذارند و هر گونه امتیازاتی برایشان فراهم کنند. . اما بهترست بدعت گذاران این سهمیه ها بدانند که ورود روحانیون به حوزه های غیرمرتبط ، نه تنها به افزایش تربیت دینی جامعه کمکی نمی کند بلکه انگیزه نقدها را بیشتر می کند .
این تصمیم نامعقول صدای اعتراض استادان و دبیران ادبیات و انجمن زبان و ادبیات فارسی را بلند کرده است .
اگر این صداها به گوش مسؤلین برسد !
این سهمیه تبعیض آمیز مشابه همان سهمیه بندی های غیرعادلانه کنکور است که سالهاست دانش آموزان مستعد و نخبه را که توانایی تحصیل در رشته پزشکی و مهندسی را دارند ، از ورود به این رشته ها محروم کرده اند و افرادی با رتبه های ضعیف صرفا به خاطر استفاده از سهمیه ، صندلی های پزشکی و مهندسی را به خود اختصاص می دهند .
سهمیه بندی های کنکور که نمونه بارزی از بی توجهی به معیارهای علمی است ، در طول این سالها بسیاری از دانش آموزان مستعد را ناامید و افسرده کرده است و گاه مجبور به مهاجرت شده اند. زیرا حاصل سالها تلاش و شب نخوابی های خود را آن گونه که شایسته است ، نگرفته اند در حالی که رتبه های پایین تر را در جایگاه رتبه های برتر می بینند ، نتیجه این تبعیض ها این است که هیچ چیز سر جای خود نیست .
ضعف مدیریت ها در اداره امور کشور ، نابه سامانی های اقتصادی ، توسعه نیافتگی ، اختلاس های بی پایان و .... همه گویای این است که در اغلب موارد ، اداره امور کشور را به دست متخصص و کارشناس آن حوزه نداده اند.
سالهاست در حوزه مسکن ، کشاورزی ، اقتصاد ، صنعت ، آموزش و پرورش و .... شاهد مدیریت های ناکارآمد بوده ایم .
استخدام های سفارشی ، سهمیه بندی ها و پشت پرده هایی که در تایید صلاحیت ها و گزینش ها صورت می گیرد ، همه موجب روی کار آمدن افراد غیرمتخصص شده است که امروز بر مسندی تکیه زده اند .
ورود حوزوی ها به عنوان دبیر آموزش و پرورش دقیقا تکرار اشتباهات گذشته است که کار را به غیر متخصص بدهیم .حوزوی ها اگر چه در دروس الهیات و علم حدیث و فقه ، اندوخته فراوانی دارند ولی در زبان و ادبیات فارسی تخصصی ندارند . همان طور که فارغ التحصیلان زبان و ادبیات فارسی در دروس حوزوی تخصصی ندارند.
سالهاست که نهاد روحانیت در اغلب حوزه ها – حتی مهد کودک ها - وارد شده است. ظاهرا آنها نیز خود را در همه امور کارشناس و صاحب نظر می دانند و با حریم تقدسی که برایشان ایجاد شده است ، کسی حق اعتراض ندارد.
ورود حوزوی ها به کلاس های درس ادبیات ، کمکی به افزایش دانش ادبی و التذاذ ادبی مخاطبین نخواهد کرد و تنها اثرش شاید تبدیل کلاس ادبیات فارسی به کلاس معارف دینی باشد. بهتر است متولیان و برنامه ریزان آموزش و پرورش به این نکته توجه داشته باشند که در مدارس قرار نیست درس طلبگی تدریس شود برای تربیت این رشته دبیرستان های علوم اسلامی و معارف در حال حاضر مشغول انجام وظیفه اند .
در مدارس آموزه های دینی علاوه بر کتاب های معارف و حتی کتابهای دیگر ، در ساعات پرورشی ، مراسم صبحگاه ،پوسترهای روی دیوار مدارس و مسابقات فرهنگی ، به وفور اجرا می شود . هر گونه افراط در این زمینه ها و برنامه های ایدئولوژیک محور ، موجب دلزدگی نوجوانان می شود . کودکان و نوجوانان به ورزش ، هنر ، موسیقی و خلاقیت نیز نیاز دارند . از مهد کودک تا دانشگاه را نمی توان با آموزه های صرفا ایدئولوژیک پیش برد.
تجارب چهل سال نشان می دهد با این روش ها موفق نبوده ایم . « بگذاریم که احساس هوایی بخورد ... »
اگر وزیر یا متولیان آزمون های استخدامی ناچارند سفارش بالا دستی ها را بی چون و چرا اجرا می کنند و یا به دلیل ملاحظاتی همیشه باید به یک قشر خاص ،امتیازات خاص بدهند، به یاد داشته باشند که امروز فضای مجازی اخبار پشت پرده را برملا می کند . بسیاری از جریانات اجتماعی و کمپین ها بازتاب اخبار مستند و واقعی – نه اخبار کذب – است که از طریق شبکه های مجازی به دست مردم می رسد . خبر ورود طلاب حوزه علمیه در آزمون استخدامی به عنوان دبیر ادبیات ، افکار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرار داده است . جوانان تحصیل کرده و بیکار به اینگونه اخبار واکنش نشان می دهند .
امروزه جوانان مطالبه گری را می دانند فارغ التحصیلان سایر دانشگاه ها می توانند ، مطالبه گر باشند که تا کی باید شاهد سهمیه بندی های ناعادلانه در این کشور باشیم ؟
همچنین می توانند متولیان این تصمیم گیری را به خاطر اجحاف به فارغ التحصیلان زبان و ادبیات فارسی و اجحاف در حق رشته ادبیات فارسی ، مورد بازخواست قرار دهند.
فارغ التحصیلان بیکار چشم به راه آزمون های استخدامی هستند ، فرصت های شغلی را از جوانان نگیریم و به عواقب این تصمیم گیری ها بیندیشیم.
آموزش و پرورش همین الان هم با مشکلات متعددی رو به روست پس بهتر است با تصمیم گیری تبعیض آمیز و نابخردانه ، مشکلات این وزارتخانه را بیشتر نکنیم.
نخواهی که ضایع شود روزگار
به ناکاردیده مفرمای کار