انسان ، انسانیت ، تکنولوژی ، فرهنگ و.... واژگانی که چون پتک بر تارو پود بشر فرود می آید و هر یک در حال برتری جویی از دیگری است. ملل مختلف ، به قدر شعور و توانایی های سیاست مداران و همّت و ارادۀ خود از هر یک ، بهره های متفاوتی می برند. شرایطی که گاه از افراط تبعیت می کند و گاه از تفریط ، و وقتی همان سیاستمداران تفکر و ایده و آرمانِ برجسته شان رفاه و برتری ملت و کشورشان در حد تعادل از هر یک از این واژگان در جهت رشد و توسعه می باشد ، آنان شاگردانی ممتاز برای برتری در جهان می گردند و رتبه های برتر در صنعت و آموزش و تولید و .... را به خود اختصاص می دهند. برخی از این کشورها از سویی ، روزگاری استعمارگر بودند و مخازن و تجارب بسیاری اندوخته اند و از سوی دیگر دائم در حال حرکت و شدن بوده اند یعنی اصل صیرورت را رعایت کرده اند. معرفت آنها به آنچه که هست خطاناپذیر تعلق گرفته است و برای همین پیشتاز شده اند و هستند و یا یاد گرفته اند که از خطاها ، درس استواری و استقامت بگیرند و مسیر رشد و توسعه را با عزت و سربلندی طی نمایند.
از آنجا که خمیرمایۀ هر فعالیتی ، فرهنگ است به تعریفی نسبتا جامع از این مفهوم می پردازم . لازم به ذکر است که در مصادیق تعریف فرهنگ ، نظرات گوناگونی وجود دارد و وفاق کلی در آن کمتر دیده می شود.
" فرهنگ راهکارهای شایع موجه در یک جامعه است برای زدودنِ هر گونه نیاز راستین یا ناراستین . به عبارتی ساده تر ، فرهنگ آن چیزی است که مردم با آن زندگی می کنند . فرهنگ از آنِ مردم است. ادوارد تیلور ( Edward Burnett Tylor ) فرهنگ را ، مجموعه پیچیدهای از دانشها ، باورها ، هنرها ، قوانین ، اخلاقیات ، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعهٔ خویش فرا می گیرد تعریف می کند. فرهنگ به وسیلهٔ آموزش ، به نسل بعدی منتقل میشود. فرهنگ ، راه مشترک زندگی ، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است. " (1)
تعریفی ساده و گویا از مفهوم فرهنگ ، که حداقل ما فرهنگیان می بایست دغدغۀ ایجاد و رشد آن را داشته باشیم . شاید برای همین ، معلمان اصولا در جامعه ما به " فرهنگیان " معروفند . اما جای افسوس دارد که عمده شاغلین کشور ، در این خصوص اهمیت توانایی های خود را همگی باور ندارند . چون محل تولد و رشد فرهنگ هر جامعه ابتدا در خانواده و سپس در مدرسه ، انجام می گیرد پس ما باید به باور توانایی ها و پتانسیل های فرهنگ عمومی و رسمی خود ایمان داشته باشیم . شروع هر باور فرهنگی نه در گفته که باید در عمل آحاد جامعه ، نمود عینی بیابد.
شاید فقط داستان مرغ و تخم مرغ تابع تقدّم و تأخری بی حاصل از سوی ما انسانها نیست ، اگر قدری تأمل و تفکر کنیم ، مصداق های دیگری نیز برای این مهم می یابیم . مثل تقدّم و تأخر انسان و انسانیت ! ما اول انسان متولد می شویم و ضمن بزرگ شدن ، قابلیت های انسانیت در وجود ما درک و تعبیه می شود و هم زمان با ما بزرگ می شود و یا انسانیت ، قبل از تولد من و شما ، واقعیتی ممکن و موجود می باشد ؟
شاید معتقد باشید که این دو توأمان هستند و تفکیک ناپذیر ، پس چرا تمامی انسانها از انسانیت ، بهره نبرده اند ؟! پاسخی که می توان برای این سئوال داد ، در جملۀ انیشتین ، نهفته است. ما انسان متولد می شویم و الفبای انسانیت ، واقعیتی ممکن و موجود است ، اما با دخالت بسیاری از عوامل و متغیرهای مستقل و وابسته ، آن را در جریان زندگی ، فراموش و یا به قتل می رسانیم و یا با خوی غیرانسانی آن را خدشه دار می سازیم .
پس کمیت و کیفیت انسانیت انسانها ، با سه مقولۀ شعور و آگاهی و معرفت ، هدایت می شود. اگر بهرۀ فرد از این سه مفهوم بیشتر باشد در خدمت بشریت ، تلاش می کند مثل خیلی از اندیشمندان و دانشمندان که شبانه روز ، تمام عمر خود را وقف تولید علم و ارزش و معنویت ، کرده اند و اگر بهرۀ فرد از این سه در سایۀ عدم تعلیم و تربیت و بی نصیبی از گسترۀ دانش ، کم باشد ، ویژگی ها و رفتارهای غیرانسانی و غیراخلاقی در او و در جامعه ، بیشتر می گردد. همان بد تربیت شدن انسانها.
انسانها با مضروب خوبی ها و بدی ها ، باعث تزاید آن می گردند. البته هر یک در مسیر خود . شما تصور کنید زن و مرد بیسواد فقیری که به تبعیت هم کفو بودن با یکدیگر ازدواج می کنند ، محیط و فضایی که آنها در آن با هم زندگی می کنند مساعد تولد نوزاد نیست اما به دلیل فقر و جهل ، متأسفانه تعداد کودکان آنها بیشتر از انتظار نیز هست. ( نظریه تأیید نشدۀ ژوزئه دوکاسترو برزیلی ، فردی مبارز علیه گرسنگی در جهان ، که معتقد بود فقرا زیاد می زایند چون که میزان مصرف گوشت و پروتئین آنها کمتر است و نتیجۀ این کمبود افزایش غرایز جنسی و زاد و ولد بیشتر است. ) به نظر می رسد نقش بیسوادی و عدم آگاهی و نداشتن دوراندیشی و آینده نگری ، عمده ویژگی فُقراست که هیچ برنامه ریزی برای فردای گنگ خود ندارند. آنان فراتر از چند متر مساحت زندگی خود را نمی توانند ببینند و تاریکی جهلی که در آن قرار گرفته اند ، قدرت اندیشیدن و عمل درست را از آنان سلب می نماید.
انیشتین ، معتقد است که به طرز وحشتناکی تکنولوژی ما از انسانیت ما فراتر رفته است. شاید چون تکنولوژی هم همانند خیلی از واقعیت های پیرامون انسانها ، پدیده ای دو وجهی است ، هم عامل رونق و رفاه زندگی بشر است و هم فزایندۀ نیاز و مصرف زدگی مرضی و وابستگی به کشورهای تولیدکننده و ایجاد تغییرات نه چندان مطلوب در روابط اجتماعی افراد. خلق تکنولوژی در هر حیطه ای باعث افزایش قدرت و برتری کس و یا گروه و یا کشور و قاره ای نسبت به سایرین می گردد و به عنوان تهدیدی جدّی برای گرفتن امتیازاتی از کشورهای رقیب و یا تحدید کنندۀ حدود و ثغور جغرافیایی محسوب می شود.
کشف اورانیوم توسط مادام کوری و همسرش که منجر به استفادۀ تهدید آمیز کشورها علیه یکدیگر برای پیشگیری از تجاوزات نظامی ، تبدیل گردید. سلاح هسته ای که امروزه کره شمالی و یا پاکستان و هند را به عنوان تهدیدی جدّی برای امنیت جهان و قدرتمندی برخی از کشورها از جمله کشورهای عضو پیمان منع گسترش جنگ افزارهای هسته ای یعنی چین ، فرانسه ، روسیه، بریتانیا و آمریکا می نماید.
یا دینامیت توسط نوبل که استفادۀ مرگبار از آن توسط قدرت های سیاسی جهان ، میراث بزرگی از آلفرد نوبل باقی گذاشت ، بنیاد صلح نوبل و جایزۀ آن که هر ساله به دانشمندان علوم مختلف ، ادیبان و فعالان صلح جهانی اهدا می شود تا شاید وجدان نوبل تزکیه شود.( البته چینی ها خیلی قبل از نوبل ، از دینامیت استفاده می کردند .)
ذهن خلّاق و هوش سرشار بشر ، سازندۀ همان تکنولوژی است که سرعت آن از ماهیت انسانیت انسانها فراتر رفته است. شاید چون بشر فراموش می کند که او خود سازندۀ تکنولوژی است ، نه تکنولوژی قدرت مافوق تصور بشر. اما چون همه فیزیکدان و شیمی دان و دانشمند نیستند ، لذا افراد عادی جامعه چنین تصور می کنند که تکنولوژی برتر از انسان است و برای همین تکنولوژی نسبت به انسانیت ، برتری و پیشی جسته است. البته افراد تحصیل کرده هم برحسب عادت این مهم را فراموش می کنند . به تعبیری همان داستان دهکدۀ جهانی مَک لُوهان .
"دهکدهٔ جهانی : Global Village اصطلاحی است که مارشال مک لوهان در توصیف آیندهٔ جهان ، تحت تأثیر وسایل ارتباط جمعی به کار برد. در کهکشان گوتنبرگ (بخش ساختن انسان تایپوگرافی شده) مارشال مک لوهان اینترنت را (سی سال قبل از تجاری شدنش) ، به عنوان " گسترش خودآگاهی" پیشبینی کرد.
او می گفت : رسانه بعدی ، هر چه که باشد ، می تواند گسترش خودآگاهی باشد ، تلویزیون به عنوان محتوای آن ، نه به عنوان محیط ، آن را هم شامل خواهد شد و تلویزیون به "یک هنر" تبدیل خواهد شد.
در اینترنت ، فاصلهٔ فیزیکی ، حتی کمتر از فعالیتهای ارتباطی افراد در زمان واقعی است و بنابر این ، گروههای اجتماعی به وضوح با گشودگی وب و سادگی ویژه ای که مردم میتوانند به جست و جو بپردازند پیوسته گسترش مییابند و این که مردم میتوانند جوامع آنلاین را به آسانی و سادگی ویژهای جست و جو کنند و با دیگران ارتباط برقرار سازند ، کسانی که منافع و نگرانیهای مشابه دارند ، بنا بر این ، این تکنولوژی ، ایدهٔ یک جامعهٔ جهانی همگام را یکپارچه می کند." (2)
و در قرن بیستم ، تکنولوژی ارتباطات در تعقیب عصر سیبرنتیک ، با چنان سرعتی پیش رفت که انسان را اسیر و مغلوب خویش ساخت. یک اسارتی بی سر و صدا که هر چقدر می خواهی بیشتر مقاومت کنی ، در برابر خیرگی و عظمت تغییرات روز به روز ابزار و اطلاعات آن چون فضای مجازی و سرعت و حجم اطلاع رسانی و یا گوشی های هوشمند که هر روز در حال افزایش دخالت بیشتر هوش انسانی در ایجاد تنوع تولید آن است ، بیشتر تسلیم می شوید.
"در زمینهٔ گستردهٔ سیبرنتیک به صورت مطالعات بین رشتهها و از طریق به هم وصل کردن زمینههای متعدد و گوناگونی همچون سیستمهای کنترل ، نظریهٔ شبکههای الکتریکی ، منطق ریاضی ، پایداری سیستمهای زیستشناسی ، پایداری سیستمهای مهندسی ، و علوم اعصاب در طی سالهای دههٔ ۱۹۴۰ آغاز گردید. با گسترشهای بعدی ، میدانهای علمی دیگری نظیر سیستمهای اجتماعی ، مردمشناسی ، نظریۀ عمومی سیستمها ، روان شناسی و معماری و طراحی نیز به آغوش سیبرنتیک درآمدند." (3)
به قول لوئیس نویسندۀ ایرلندی (1963 - 1898 ) " تحصیلات بدون ارزشها ، با این که بسیار مفید است ، به نظر می رسد که انسان را بیشتر تبدیل به شیطانی مستعد می کند. " (4)
امروز چیزی که در جامعۀ ما فوق العاده زیاد است افراد تحصیل کرده هست تا حدی که سطح لیسانس جهت دسترسی و استفاده از دانش جهان ، پاسخ کافی نمی دهد ، اما چون در جامعۀ ما این تحصیلات بیشتر برای رسیدن به موقعیت ممتاز شغلی ، بدون حس خدمت به وطن و هموطنان ، انجام می گیرد ، لذا تبدیل به تحصیلات بدون ارزشی گردیده است که به عنوان ابزاری خطرناک برای نیل به اهداف فردی عمل می کند. البته توهّم دانایی استفاده کنندگان فضای مجازی هم هست و همچنین بیسوادی سفید اغلب تحصیل کنندگان .
"طبق آخرین آمارهای منتشر شده ، هم اکنون بیش از 45 میلیون و 800 هزار نفر کاربر ایرانی در تلگرام عضو هستند و در واقع حدود نیمی از جمعیت کشور در Telegram فعالیت میکنند که در نوع خود آمار بینظیری است و درآمد بسیاری را نصیب صاحبان این اپ روسی میکند. این پیام رسان محبوب در تمامی سیستمعاملهای روز شامل اندروید، آی او اس، ویندوز فون، لینوکس و ویندوز اجرا میشود. کاربران میتوانند به راحتی پیامها ، تصاویر ، ویدیوها و انواع اسناد را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.
جالب اینجاست که ایرانیها بیشترین کاربران حاضر در تلگرام را تشکیل می دهند. برخی از کارشناسان و صاحب نظران معتقدند که فیلتر شدن و محدودیت دسترسی به شبکههای دیگر مانند فیس بوک ، وایبر و لاین باعث هدایت مردم به تلگرام شده است.
در حال حاضر پرطرفدارترین اپلیکیشن اشتراک تصویر یعنی اینستاگرام پس از تلگرام ، این اپ پرطرفدار آمریکایی ، دومین شبکه در لیست محبوب ترین شبکه های اجتماعی در ایران است. " (5)
عده ای از افراد با هوش در این میان به تبعیت از اصل دو وجهی بودن هر اشیا و پدیده ای ، به جای استفاده مفید و مؤثر از این فضا ، به ترویج فساد و رفتارهای ناشایست غیراخلاقی دست می زنند که در واقع انسانیت را به اسارت تکنولوژی در می آورند. یعنی گفتۀ انیشتین دقیقا در هر برهه ای از زمان و در هر قرنی مصداقی آشکار دارد. شاید بهتر است بگوییم سرعت ایجاد و رشد تکنولوژی بر انسانیت انسانها پیشی جسته است و ما انسانها علیرغم این که خود ایجادگر و مبدّع آن هستیم اما از کنترل و هدایت بشر برای رفع نیاز و ایجاد رفاه در زندگی خارج شده و تبدیل به انرژی و قدرتی ، تسخیرناپذیر گردیده است.
1) ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد ، تعریف فرهنگ .
2) ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد ، دهکدۀ جهانی.
3) ویکی پدیا، دانشنامهٔ آزاد ، سایبرنتیک .
4) کلایو استیپلز لوئیس ، ( Clive Staples Lewis) (1898 - 1963) نویسنده مشهور ایرلندی و خالق سرگذشت نارنیا.
5) سایت فالوجت ، محبوب ترین شبکه های اجتماعی در ایران کدامند؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید