سیل های کم سابقه و برخی بی سابقه در برخی نقاط کشور در هفته های اخیر به تیتر نخست رسانه ها و نیز گفت و گوهای مردم تبدیل شده است .
اما تحلیل این مسائل دو عامل را بیش از همه برجسته نشان می دهد :
فقدان برنامه و مدیریت های ناکارآمد .
وقتی کسی اخبار را مطالعه می کند متوجه می شود انگار " علم " در میان ادبیات مدیران و برنامه ریزان جایگاهی ندارد .
تنها " حال " را می نگرند و در روزمرگی غرق هستند تا مگر حادثه ای و یا بلایای طبیعی چهره واقعی و بدون روتوش این " بحران مدیریت " را بیش از پیش نمایان سازد .
البته برخی از مدیران و کارشناسان در کنار خسارت ها و آسیب های این وقایع طبیعی مانند " سیل " از محاسن آن هم می گویند .
در این جا ذکر حکایتی با بن مایه طنز خالی از لطف نیست :
" گویند: مردی دو دختر داشت یکی را به یک کشاورز و دیگری را به یک کوزه گر شوهر داد.
چندی بعد همسرش به او گفت : ای مرد سری به دخترانت بزن و احوال آنها را جویا بشو.
مرد نیز اول به خانه کشاورز رفت و جویای احوال شد. دخترک گفت که زمین را شخم کرده و بذر پاشیده ایم اگر باران ببارد خیلی خوبست اما اگر نبارد بدبختیم.
مرد سپس به خانه کوزه گر رفت. دخترک گفت کوزه ها را ساخته ایم و در آفتاب چیده ایم، اگر باران ببارد بدبختیم و اگر نبارد خوبست.
مرد به خانه خود برگشت همسرش از اوضاع و احوال پرسید ، مرد گفت:
چه باران بیاید و چه باران نیاید ما بدبختیم…!
به دستگاه آموزش و پرورش این ایراد بزرگ وارد می شود که از کارکردهای اصلی خویش منحرف شده و فرضا رفتار منطقی و کم هزینه در این گونه موارد به دانش آموزان آموخته نمی شود .
هر چند این سخنان در زمینه ضعیف بودن بنیه دستگاه آموزش در زمینه آموزش مهارت های زندگی توسط وزیر آموزش و پرورش هم بیان می شود اما به نظر می رسد این ها اکثرا در سطح حرف و شعار بوده و اراده ی جدی برای تغییر وضعیت دیده نمی شود .
حدود یک هفته مانده به نوروز 98 خبری در سراسر جهان پیچید :
در گزارش صدای معلم با عنوان :
" گرتا تونبرگ اولین دانشآموزی است که در اوت ۲۰۱۸ سر کلاس درس نرفت و پلاکارد در دست به اعتصاب نشست و در کمتر از چند ماه، صدایش به سراسر اروپا رسید. سپس صدها، بعد هزارها و حالا دهها هزار دانشآموز دست به اقدامی مشابه زدهاند " « سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش هم مانند سایر مسئولان با " چکمه " در اخبار و در انظار عمومی حاضر می شود تا نشان دهد که مدیر " بی خیال " و " سهل انگاری " نیست
جنبش «بچهها برای مهار تغییر اقلیم» به ۱۳۰ کشور دنیا رفت " ( این جا ) آمده بود :
" اعتصاب یک دانشآموز حالا اعتصاب دهها هزار معترض نوجوان است
از استرالیا تا هند، از اروپا تا آمریکای شمالی، دهها هزار دانشآموز در دستکم دو هزار شهر در ۱۳۰ کشور دنیا ۲۴ اسفند (۱۵ مارس) به خیابانها آمدهاند تا از دولتهایشان بخواهند «اقدامی قاطع و سریع برای مهار گرمایش زمین و تغییر اقلیم» صورت دهند.
رهبر جنبش دانشآموزی «بچهها برای مهار تغییر اقلیم» یک دانشآموز ۱۶ ساله سوئدی است، گرتا تونبرگ که یک روز پیش از راهپیمایی ۲۴ اسفندماه (۱۵ مارس) نامزد جایزه صلح نوبل شد.
او اولین دانشآموزی است که در اوت ۲۰۱۸ سر کلاس درس نرفت و پلاکارد در دست به اعتصاب نشست و در کمتر از چند ماه، صدایش به سراسر اروپا رسید. سپس صدها، بعد هزارها و حالا دهها هزار دانشآموز دست به اقدامی مشابه زدهاند.
دانشآموزان چه میگویند؟
بنابر تازهترین برآوردهای دفتر تغییر اقلیم سازمان ملل متحد، تا دهه ۲۰۳۰، یعنی کمتر از ۱۲ سال دیگر، فعالیت صنعتی بشر باعث میشود تا زمین از آستانه ۱/۵ درجه سانتیگراد عبور کند. این آستانهای امن است که تا پیش از آن، کاهش سرعت گرمایش زمین و معکوس کردن روند آن، با استفاده از فناوریهای موجود، امکانپذیر است. در ایران خبری نبود و فکر و ذکر اکثریت دانش آموزان و معلمان تعطیل کردن مدارس و استقبال از نوروزی بود که وصفش را دیدیم و شنیدیم !
پس از آن، زمین همچنان به گرمتر شدنش ادامه خواهد داد.
این دانشآموزها میگویند تلاشهای چند دهه گذشته سیاستمدارها برای مهار تغییر اقلیم به نتیجه نرسیده است و آینده آنها در خطر است.
چون وقتی دوره تحصیل شان در مدرسه و دانشگاه تمام شود و بخواهند دنبال کار و زندگی بروند، زمین دیگر مانند امروز نخواهد بود.
آن هم در حالیکه میدانند شرایط زندگی هر سال سختتر از گذشته میشود."
در ایران خبری نبود و فکر و ذکر اکثریت دانش آموزان و معلمان تعطیل کردن مدارس و استقبال از نوروزی بود که وصفش را دیدیم و شنیدیم !
بلافاصله پس از این خیزش دانش آموزی در سراسر جهان نوشتم : ( این جا )
در حال حاضر محیط زیست در جهان به یک موضوع مهم تبدیل شده است .
در ایران که از سوء مدیریت و بحران مدیران ناکارآمد همواره در رنج است بحران محیط زیست یکی از ابربحران ها می باشد اما تحرک خاصی حداقل در نظام آموزشی مشاهده نمی شود .
رسانه ها هم عموما با این گونه مسائل کاری ندارند و اولویت ها چیزهای مهم تر و مهیج تری هستند !
در 2 روز گذشته خبر اعتراضات دانش آموزی در سراسر جهان علیه پدیده تغییرات اقلیمی تیتر بسیاری از رسانه های جهان بوده است .
با وجود آن که شماری از وزرا در کشورهای مختلف نگرانی خود را از تعطیلی مدارس توسط دانش آموزان ابراز کردهاند اما در ایران و تاکنون مورد خاصی مشاهده نشده است .
البته ناگفته نماند که جامعه ما هم در کلیت خویش از این حرکات خوشش می آید و شاید آن را نشانه " مردمی " بودن هم تلقی کند ! وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان محیط زیست در این مورد سکوت کرده اند .
تشکل های دانش آموزی مانند سازمان دانش آموزی ، مجلس دانش آموزی ، اتحادیه انجمن های اسلامی دانش آموزان و... انگار این اخبار و رویدادها را مشاهده نمی کنند .
لابد مانند قضیه زباله کلاس و وظایف خدمتگزار منتظرند تا سایرین در این مورد واکنش نشان دهند .
« دولت » و « روحیه دولت محوری » بر همه ارکان و روح جامعه سایه افکنده ، جامعه را از فلسفه خویش تهی کرده و نوع مزمنی از " کوتوله گی " را بر قامت اندیشگی و روابط میان فردی حاکم کرده است .
در کشور ما دانش آموزان معمولا به خاطر سخت بودن سوالات امتحانی تجمع و یا اعتصاب می کنند و برخی اوقات کتاب ها را هم آتش می زنند و یا این که در امتداد اعتصاب معلمان از تعطیلی کلاس ها و مدرسه اظهار خرسندی می کنند .... "
جالب است که بطحایی به عنوان وزیر آموزشی و پرورشی که دستگاه آن عضو یونسکو است حرفی نمی زند اما در ایام نوروز در حال سفر و تکاپو برای رتق و فتق امور سیل زدگان است .
نباید فراموش کرد که محیط زیست امری حیاتی و راهبردی بوده و سرنوشت همه ساکنان این کره به هم پیوسته است و کسی نمی تواند و نباید خود را تافته ای جدا بافته از مجموعه فرض کند .
تفکر جدید بر خلاف سابق می گوید :
" جهانی بیندیش و جهانی عمل کن " .
وقایعی از این دست محک و معیار خوبی برای سنجش میزان برنامه پذیر بودن سیستم و تفکر حاکم بر سیاست گذاران و برنامه ریزان برای تغذیه برنامه های سیستم است .
یکی از دلایل متقن برای اثبات فقدان تفکر علمی و برنامه در سیستم و در ذهن مدیران حضور فله ای و البته پوپولیستی آن ها برای توجیه ناکارآمدی و استحاله در روزمرگی است .
« سیدمحمد بطحایی » وزیر آموزش و پرورش هم مانند سایر مسئولان با " چکمه " در اخبار و در انظار عمومی حاضر می شود تا نشان دهد که مدیر " بی خیال " و " سهل انگاری " نیست .
البته ناگفته نماند که جامعه ما هم در کلیت خویش از این حرکات خوشش می آید و شاید آن را نشانه " مردمی " بودن هم تلقی کند .
اما همین افکار عمومی از وزیر آموزش و پرورش نمی پرسد که چه اقدامات و برنامه هایی برای مدارس تخریبی و غیرمقاوم به جز تکیه بر خیرین و کمک های آنان انجام داده است ؟
چهارشنبه 7 فروردین مجتبی زینی وند معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان مدارس و مراکز غیردولتی و توسعه مشارکت های مردمی وزارت آموزش و پرورش به همراه با کاظمی نماینده مردم پلدختر و رضا زینی وند مقدم مدیرکل آموزش و پرورش لرستان و مسئولین محلی از مدارس سیل زده شهرستان پلدختر استان لرستان دیدن می کنند اما این مقام محترم پس از گذشت بیش از یک ماه هنوز به نامه صدای معلم پاسخ نداده است . ( این جا )
مدیر کل آموزش و پرورش استان لرستان خبر می دهد که 300 مدرسه در استان لرستان بر اثر سیل آسیب دیدهاند که برخی به طور کامل تخریب شدهاند و به تعدادی دیگر از مدارس گل و لای وارد شده است.
حال این پرسش مطرح است که چند درصد این مدارس " تخریبی " بوده و کافی است باد ، آب و یا زلزله ای خفیف آن را به گورستان دانش آموزان تبدیل کند ؟
آگر این واقعه در زمان باز بودن مدارس رخ می داد چه فاجعه ای به وقوع می پیوست ؟
در واقع وضعیت مدارس از نظر استاندارد های لازم تحت الشعاع " سیل " قرار گرفته است و در این اوضاع رسانه ها و افکار عمومی هم خیلی با این چیزها کاری ندارند گویی فرسوده بودن مدارس و الزام دانش آموزان به درس خواندن در آن ها به یک عادت دیرینه تبدیل شده است .
در ایام نوروز به علت ابلاغیه ای که دادگستری بناب در مورد شکایت مهدی بهرامی اقدم علیه صدای معلم مطرح کرده است و در آخرین روز کاری سال قبل به دست من رسید ( این جا ) سفری به این شهر داشتم .
در گزارش صدای معلم آمده بود : ( این جا )
مدیر صدای معلم در ادامه ضمن اشاره به وقایعی مانند مدرسه شین آباد و دانش آموزان و معلمانی که در این وقایع جان باخته و یا دچار ضایعه شده اند تصریح کرد :
در برابر انفعال و بی برنامگی مسئولان آموزش و پرورش شاهد هستیم که در سراسر کشور و در این شهرستان تعداد قابل توجهی از دانش آموزان در مدارسی درس می خوانند که غیرمقاوم و تخریبی هستند و هر آن بیم حادثه می رود . همیشه این را گفته و به آن باور دارم که قد این مدیران و میزان مسئولیت پذیری آنان و کارآمدی آنان نسبت مستقیمی با مطالبه گری جامعه و حضور رسانه های مستقل و منتقد دارد
پورسلیمان خطاب به امام جمعه بناب گفت :
من برای اتمام حجت با شما و سایر مسئولان به این شهرستان آمده ام .
شما یک مقام قانونی هستید و جایگاه مردمی دارید .
محل رجوع مردم هستید . تریبون نماز جمعه در اختیار شما است .
باید مبارزه با ظلم ، فساد و رانت و تبعیض دراین تریبون شنیده شود .
باید همه بدانند که ممکن است چه بلایی بر سر آموزش و پرورش ، معلمان و دانش آموزان بناب بیآید .
به هر حال جنابعالی مسئولیت هایی پذیرفتید بنابر این حداقل باید نظارت داشته باشید .
اکنون این پرسش مطرح است اگر مسئولان وزارت آموزش و پرورش گوش شنوایی داشتند و به گزارش ها و اخبار این رسانه توجهی می شد دیگر چه دلیلی برای این دیدار و طرح مساله وجود داشت ؟
همیشه این پرسش برای من مطرح بوده است که نهادهای نظارتی و کنترلی در آموزش و پرورش به چه کاری مشغول هستند و فلسفه ذاتی آن ها چیست ؟
آیا این مسئولان پشت میزهای مسئولیت به فردا هم می اندیشند و یا تمام همت و دغدغه آن ها در جهت تحکیم و استمرار وضعیت موجود و ارائه گزارش های خوشایند و مدیر پسند و غیرواقعی به مقامات بالا دست است ؟ گویی فرسوده بودن مدارس و الزام دانش آموزان به درس خواندن در آن ها به یک عادت دیرینه تبدیل شده است
اگر در مدرسه تخریبی در همان شهرستان بناب که بیش از 400 دانش آموز درس می خوانند و فاقد حداقل معیارها و استاندارها است حادثه ای پیش آید چه کسی مسئول آن خواهد بود ؟
نهادهایی مانند سازمان نوسازی مدارس در این میان چه نقشی دارند و چه کسی باید از آنان حساب کشی کند ؟
در نشستی که با فرماندار بناب داشتیم ( این جا ) به آقای رفیعی گفتم که شما به عنوان رئیس شورای آموزش و پرورش این شهر چه کار کرده اید و چرا مسئولان آموزش و پرورش باید تا این حد نسبت به گزارش های این رسانه بی تفاوت و حتی طلبکار باشند ؟!
جالب است که استاندار آذربایجان شرقی هم کاملا قضایا را می داند ...
باید مسئولان این را بفهمند که با پیام تسلیت و همدردی و یا چکمه پوشیدن و تا زانو در میان آب رفتن و... مشکلات و بحران ها حل نمی شود .
البته همیشه این را گفته و به آن باور دارم که قد این مدیران و میزان مسئولیت پذیری آنان و کارآمدی آنان نسبت مستقیمی با مطالبه گری جامعه و حضور رسانه های مستقل و منتقد دارد .
هنر یک مدیر موفق و هوشمند و برنامه محور باید شناخت تهدید ها و فرصت ها و مهم تر از آن تبدیل تهدیدها به فرصت ها است .
در غیر این صورت باید دائما شاهد بدتر شدن اوضاع و گردش و حسرت در گذشته باشیم و این چرخه ای است که در فقدان آگاهی و مطالبه گری اندیشمندانه و مسئولانه از سوی متن جامعه در اشکال دیگر بازتولید خواهد شد .