چاپ کردن این صفحه

" متفکر معمولا امور را با تردید می­ نگرد و بدون تامل و تردید از پذیرش افکار و عقاید خودداری می­ نماید. تردید منطقی، با مذهب اصحاب شک فرق دارد "

خلاقیت و تفکر انتقادی

عبدالله افراسیابی/ همکار صدای معلم

خلاقیت و تفکر انتقادی و ویژگی­ های ذهنی متفکر

از جمله ویژگی ­ها و مشخصات بارز و منطقی عقلانیت فلسفی و نمایش یک انسان بماهو انسان در پهنه هستی، خلاقیت و تفکر انتقادی می باشد که درست در نقطه مقابل و متضاد جمود فکری و انفعال ذلیلانه و یا با تعصبات خشک و بی­ مورد قرار دارد.

تفکر انتقادی امری است به قدمت تاریخ و جریانی است مستمر و متداوم گه انسان های آزاده و شجاع و خلاق و متفکر در طول ازمنه و امکنه و به رغم تمامی کارشکنی ­ها و انسداد فکری و عقیدتی از ناحیه صاحبان قدرت و مستبدان و دیکتاتورهای جوامع و سنگ اندازی های چاپلوسان و نان به نرخ خورها با این مقوله آشنا و مانوس بوده ­اند.

شاید برخی افراد پارادایم تفکر انتقادی را به نحوی با مقوله شک و تردید همگن و همطراز بدانند و چنین موضوعی را در پروسه سوفیسم از نوع پروتاگوراس و گرگیاس جست و جو نمایند، مع الوصف عده­ای از متفکران و نواندیشان را عقیده بر آن است که تفکر انتقادی به لحاظ ساختاری و ماهوی تفاوت­هایی با شک داشته و جنبه تلطیف و منطقی و عقلانی ­تر شک گرایی را شامل می­ شود.هر تفکر انتقادی چه از نوع کانتی و دکارتی و چه انواع دیگر و فراتر آن. الزاما و ماهوا از سنخ شک به مفهوم رایج و اصطلاحی ان و یا انکار و رد و به قصد تخریب نیست.

نگارنده وقتی به کنکاش و بررسی آراء و نظرات کارشناسان و متخصصان امر تربیت و اموزش و میادین روان­شناختی، جامعه شناسی و فلسفه پرداخته و غور و تفحصی در این باب به انجام رسانیدم متوجه این نکته گشتم که بخش قابل توجهی از نظریه پردازان و تئوری­ سازان معتقدند که حتی در موضوع انتقاد و تجدید نظر چه انقلابی و چه رفرمیسم نبایستی تجارب مثبت و دستاوردهای مفید اثباتی و سلبی متفکران دیروز و حتی قرون گذشته را نادیده انگاشت ؛ در لابه لای آراء سوفسطائیان و نیز در درون قرون وسطی و عصر اسکولاستیک نیز با برخی لایه های فکری، فلسفی و علمی مثبت و دانشمندان ولو بالنسبه نواندیش و خیرخواه و دلسوز مواجه می­ شویم.

سیر تفکر انتقادی و روند علم و فلسفه و تجربه بیانگر این حقیقت است که اولا هیچ متفکر و دانشمندی، مطلق و عاری از عیب و نقص نبوده است. ثانیا بخش قابل توجهی از کاخ علم و فلسفه و تئری ها و نظریه ها بر پایه و ستون فرضیه ­ها و تلاش و تحمل سختی­ های گذشتگان بنا شده است. ثالثا لااقل به بخشی از علوم و ایده­ ها (جنبه ­های مثبت و مفید) بایستی به طور ارگانیسم و زنجیره­ وار نگریست و هرگز نباید انگاره ­ها و گزاره­ ها را به طور تجریدی و انتزاعی و جزایر دور افتاده نگریست.

و اما در باب اهمیت و ضرورت دیدگاه ­های انتقادی و کارآمد و مفید و عقلانیت فعال و پراتیک جا دارد به این مسئله اشاره نماییم که اساس خلقت انسان و حضرت آدم و ارسال رسل و انزال کتب حول محور اساسی و جوهری خلاقیت نوین، تعقل، تجدد و انتقاد و تداول قدرت شکل گرفته و محتوای گفت و گوی خداوند با ملائکه نشان می ­دهد که جدل احسن و انتقال هژمونی از ساده به کمال و از پست به تعالی و تکامل به عنوان یک اصل در کلیت مانیفست حیاتی و متکامل جهان مطرح و مد نظر بوده است. غور و تفحص در قرآن کریم و ملاحظه دیالتیک ابراهیمی و محاجات و گفت و گوی حضرت ابراهیم خلیل الله و مناظره و استدلال­ های آن حضرت در مقابل افراد نادان و بت­ پرست و عادات باطل زمانه جملگی موید و مصدق مدعای فوق الذکر می ­باشد. بسیاری از قیام­ ها، نهضت­ ها و انقلابات و اصلاحات دنیا در ابعاد گوناگون نیز به گونه­ ای ابراز تفکر انتقادی و خلاقیت و عصیان و اعتراض به افکار و عادات و مشی و سلوک وضع موجود و دلبستگی­ ها  و وابستگی­ های ایدئولوژیک و مرامی و فلسفی (دگماتیست­ ها) مرتجعان، خشک مقدس­ ها، لمپن­ ها و حافظان و پاسداران قدرت­های اهریمنی و صاحبان زور و زر و تزویر و قاعدین زمان­های مختلف بوده و نواندیشان و طراحان و مبتکران خیرخواه و نیک­ اندیش با قلم و زبان و اندیشه به جنگ خرافات ، سنت­های پوسیده . غلط  و انحرافات و تعصبات کور عاری از منطق و سوءاستفاده­ ها و کج اندیشی­ ها و راهزنی دین و نفاق و شرک و پلیدی­ ها و انگاره­ های سفیانی و افراط گریان و متعصبان فاقد عقل و ادراک و شعور رفته­ اند.

خلاقیت و تفکر انتقادی و ویژگی­ های ذهنی متفکر

دکتر علی شریعتمداری در کتاب " نقد و خلاقیت در تفکر " معتقد است:

" تفکر انتقادی یک فرایند است. یک نتیجه و پرسش از اصول موضوعه را در بر می­ گیرد. این امر مهم است که زمینه مسائل را درک کنند. تفکر انتقادی یک فعالیت مولد و مثبت است و خلاقیت و ابتکار را در بر می­ گیرد. تخیل صورت می ­گیرد. احتمالات و شقوق دیگر بررسی می شوند. این این امر به تردید فکری منجر می­شود زیرا تازه است. نتایج اقدامات پیش­بینی می­ شود. صاحبان تفکر انتقادی، کنجکاو، انعطاف ­پذیر، شریف و شکاک (به معنی منطقی) هستند. آنها می ­توانند تعصب را از منطق و حقایق را از عقاید (متصلّب) تمیز دهند. آنها می ­توانند فکر را به صورتی عقلانی و هدفدار همراه با عواطف و شهود برای حرکت به سوی آینده به کار برند. "

در کتاب سودمند و خلاقیت در تفکر ویژگی­های یک متفکر و اندیشمند نقاد و مبتکر و خلاق چنین ترسیم و تصویر شده است.

1- تحلیل زبان و فکر: وقتی زبان و فکر را مورد تحلیل قرار می­ دهیم مفاهیم و معانی کلمات مشخص و واضح گشته و مقدمات، فرض ­ها و اصولی که این مفاهیم از آن استنباط شده ­اند روشن می ­شوند.

2- انتقاد و ارزیابی: پذیرفتن افکار و عقاید یا رد آنها، نتیجه انتقادی و ارزیابی صحیح است. همان­طور که مبانی علمی مورد انتقاد و ارزیابی قرار می­ گیرند افکار و عقاید معمولی، ارزش­ های اجتماعی، فلسفه زندگی، میزان های اخلاقی، احساس­ ها و تمایلات آداب و رسوم، نحوه ارتباط با دیگران، تبادل علمی و فرهنگی و اقتباس و استفاده از راه و رسم زندگی دیگران، نحوه تربیت به طور کلی تشکیل و توسعه سازمان های اجتماعی، عقاید مذهبی و هدایت تحولات اجتماعی همه باید در معرض نقد و بررسی قرار گیرند. آن چه را که با مبانی عقلانی به مفهوم والای کلمه... و توسعه و ترقی و رشد جامعه همراه و سازگار است باید پذیرفت و اموری را که فاقد اساسی استوار و منطقی محکم باشند مردود شناخت.

3- ترکیب و وحدت دادن: فرد متفکر در هماهنگ ساختن آرمان­ های جمعی، اندیشه­ های اجتماعی، آداب و رسوم، ارزش­های معقول اندیشه های علمی، مظاهر هنری و معیارهای اخلاقی کوشش می­ نماید.

4- بررسی ارزش­ ها: ارزش­ها به طور کلی نقش موثری در زندگی انسان دارند. ارزش­های معنوی و اخلاقی موجب رشد و تکامل حیات فردی و جمعی می­ شوند. ارزش­های اخلاقی به ویژه در مناسبات اجتماعی، موجبات همکاری، تفاهم مشترک، توسعه عدالت اجتماعی، ترقی علمی و صنعتی و تامین بیشتر رفاه عمومی را فراهم می ­سازند.

5- سیر عقلانی: منظور از سیر عقلانی آزاد ساختن خود از هر نوع محدودیت است. گاهی امور محسوس ما را محدود می ­سازند، زمانی تجربیات شخصی یا تجربیات دیگران سبب محدودیت فکر ما می­ شوند. در بعضی از موارد افکار و آراء به اصطلاح مدلل و ثابت شده فکر ما را محدود می­ کند. گاهی اصول به اصطلاح غیر قابل بحث متفکر را از خلق افکار و عقاید تازه باز می­ دارند. زمانی توافق با سایر نظریات، جلوی رشد افکار تازه ما را می ­گیرد. گاهی زمینه­ های اجتماعی یا فرهنگ جامعه ­ای که شخص در آن زندگی می ­کند مانع ابتکار و خلق اندیشه ­های تازه هستند. فرد متفکر سعی دارد این قیود را بگسلد و اندیشه را از هر گونه محدودیتی آزاد سازد.

خلاقیت و تفکر انتقادی و ویژگی­ های ذهنی متفکر

ویژگی­ های ذهنی متفکر:

1- تردید منطقی: متفکر معمولا امور را با تردید می­ نگرد و بدون تامل و تردید از پذیرش افکار و عقاید خودداری می­ نماید. تردید منطقی، با مذهب اصحاب شک فرق دارد. چنان که می­ دانیم دسته­ ای از سوفسطائیان تمام معرفت­ های انسانی را با تردید تلقی می ­کنند. گورگیاس فیلسوف سوفسطایی وجود عقاید خارجی را مورد تردید قرار می­ داد. معرفت انسان درباره این حقایق را امری مشکوک فرض می­ کرد اما تردید منطقی جزئی از انتقاد و ارزیابی افکار و عقاید است. متفکری که این ویژگی­ ها را از خود نشان می دهد نظریات و عقاید را بدون چون و چرا نمی­ پذیرد ، او صحت عقیده­ ای را از لحاظ این که به آراء مراجع یا فهم عمومی متکی است قبول نمی­ کند و خود به بررسی و ارزیابی آن عقیده می­ پردازد  و آن چه را که با دلیل همراه است صحیح تلقی می ­کند و عقایدی را که فاقد دلیل و مدرک هستند رد می نماید.

2- کنجکاوی شدید: متفکر واقعی کنجکاو است و میل شدیدی به درک حقایق دارد. کنجکاوی، فرد را به بررسی اسباب و علل امور وا می­ دارد و موجب طرح مسائل تازه و مهم می­ شود. کنجکاوی، حالت استفهام را در متفکر به وجود می ­آورد و دائما او را به پرسش تشویق می ­کند.

3- فهم دقیق: متفکر به معرفت سطحی قناعت نمی­ کند و ژرف ­اندیشی خاصی در مطالعات او به چشم می­ خورد. او می­ خواهد عمق قضایا را درک کند و از این طریق علل امور و ارتباط آنها را درک بنماید.

4- دید وسیع: متفکر بینش و دیدی وسیع دارد. غالبا امور را در سطح گسترده­ تری مورد مطالعه قرار می­دهد. دید وسیع، ارتباط امور را در ذهن متفکر روشن می­ سازد و ذهن او را متوجه علل و عوامل مختلف می ­کند.

5- سعه صدر: متفکر روشن بین است و امور را با فکری باز مورد بررسی قرار می­ دهد. این ویژگی در فرد در برخورد به آراء و عقاید مختلف ظاهر می گردد. افرادی که فاقد سعه صدر هستند معمولا از برخورد به عقایدی که مخالف عقیده آنهاست خودداری می ­کنند و اصولا قدرت تحمل عقاید دیگران را ندارند و وقتی که با عقاید مخالف روبه رو می شوند خشم و نفرت در رفتار آنها ظاهر می ­گردد.

جان دیویی در کتاب "دموکراسی و تعلیم و تربیت" در این باره چنین اظهار نظر می­ کند و می­ گوید: هر فردی که ذهن باز دارد و در مقابل ادراکات جدید حساس است و کسی که دارای نیروی تمرکز است و می تواند ادراکات مختلف را به هم ارتباط دهد از گرایش متقابل فلسفی برخوردار می ­باشد."

6- ترقی طلبی: متفکر واقعی ترقی طلب است و از رکود و توقف رنج می ­برد. او دائما می­ خواهد چیزهای تازه را بیاموزد و افکار تازه خلق کند. او از حالت تحجر و جمود گریزان است و برای پذیرفتن عقاید تازه آماده می ­باشد.

7- فروتنی: متفکر واقعی متواضع است. هر چه سطح اطلاعات او وسیع­ تر گردد و بینش او ژرفای بیشتری پیدا کند تواضع و فروتنی او ببش تر می­ شود. متفکر از کبر و غرور بیزار است و در عین حال تن به ذلت و خواری نیز نمی­ دهد. او اهل مداهنه و تملق نیست.

8- وحدت رویه: متفکر شخصیتی هماهنگ و واحد دارد. در حالی که در رفتار افراد معمولی چه آنهایی که تحصیل کرده و مراحل را در کسب معرفت و دانش طی کرده ­اند و چه اشخاصی که فاقد تحصیلات کافی هستند وحدت و هماهنگی کم تر دیده می ­شود. در زندگی روزمره با افراد مختلف روبه رو می­ شویم که مجمع تضادها و تناقضات هستند. میان افکار، احساسات، تمایلات، معلومات و احتیاجات آنها فاصله­ های عمیق وجود دارد. در محفل علمی از روش درست فکر کردن بحث می کنند و گاهی بر خلاف اصول منطق اظهار نظر می نمایند .

دین داری را با فساد ، نوع دوستی را با خودبینی ، وظن خواهی را با خیانت به وطن ، عزت نفس را تذلل و چاپلوسی ، روح علمی را با قضاوت های غیرمنطقی ، عقاید علمی را با افکار خرافی ، صلاح را با فساد ، روشن بینی را با جمود و ترقی خواهی را با حفظ وضع موجود و به طور خلاصه ؛ فضائل را با رذائل تلفیق می کنند و همه را در جمله ها و ( جلوه های ) مختلف رفتار خود ظاهر می سازند .

هیچ یک از این خصوصیات در عمق شخصیت آن ها نفوذ ندارد و غالبا آن ها را به صورت عادت پذیرفته و در رفتار خویش منعکس می کنند .

به طور کلی از این که امور متضاد و متناقض را در رفتار خود جمع کرده اند ، آگاه نیستند و در هر لحظه و هر موقعیت به شیوه خاصی عمل می کنند  مثل این که شخصیت های مختلف دارند ، اما فرد متفکر به آن چه می گوید عمل می کند و از نحوه کار و رفتار خویش آگاه است . میان عادات ، تمایلات ، اطلاعات ، افکار و احساسات او هماهنگی و وحدت وجود دارد .

باید توجه داشت که وحدت و هماهنگی در شخصیت درجات و مراتبی دارد . فرد متفکر از وحدت رویه بیش تر برخوردار است .

9- اعتماد به نفس : آدم متفکر به خود اعتماد دارد ، برای حیثیت خود ارزش قائل است . نفس خود را عزیز می شمارد . عزت نفس ، آدم متفکر را ماموفق قدرت ها ، نفوذها ، مقام ها ، هدف های بی ارزش و تمایلات آنی و کم اهمیت قرار می دهد .

10- طرفداری از ارزش های انسانی :

متفکر واقعی ارزش های انسانی مثل ارزش های معنوی ، اخلاقی ، آزادی حاکمیت مردم ، عدالت اجتماعی ، رفاه عمومی ، صلح و سازگاری و همکاری را مهم تلقی می کند و برای پیشرفت این ارزش ها و تحقق آن ها فعالیت می کند .

آدم متفکر در عصر ما با توجه به تضادهای مرامی ، مسائل بین المللی ، تعصبات نژادی ، تعصبات ملی ، تهدید صلح و به مخاطره افتادن تمدن ها و حیات انسانی و تجاوزاتی که به حقوق افراد می شود ، برای خود نظامی ارزشی تدوین می کند و برای تحقق این ارزش ها و توسعه و پیشرفت آن ها اقدام می کند .


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

جمعه, 16 اسفند 1397 14:55 خوانده شده: 1049 دفعه

در همین زمینه بخوانید: