گفته میشود شورایعالی آموزش و پرورش حکم «اتاق فکر» را در نظام آموزشی بر عهده دارد. اینکه این گزاره تا چه حد درست است و به واقعیتهای امروز آموزش و پرورش ایران نزدیک، جای خود دارد اما یک اصل را نباید از نظر دور داشت که هماکنون مدرسه بهعنوان واحد بنیادین این پیکر با نوعی بنبست هم به لحاظ کارکرد و هم رویکرد مواجه شده است.
نگارنده در اینجا قصد آسیبشناسی نظام آموزشی را ندارد اما وقتی کارشناسان و نمایندگان مجلس اذعان میکنند بهرغم گذشت حداقل 7سال از ابلاغ سند تحول بنیادین فقط 10درصد آن اجرایی شده است نشان از نقصان و ضعف جدی در مراکز تصمیمسازی و تصمیمگیری آموزش و پرورش و سیاستها و راهبردها دارد.
امروز شکاف میان ستاد و صف یا همان اداره و مدرسه به حداکثر خود رسیده است و معلمان در کف مدارس اعتماد چندانی به مدیران در سطوح میانی و فوقانی مدیریت ندارند.
شاید مهمترین مدعا برای این فرضیه شرکت کمتر از 25 درصد از اعضا و سهامداران صندوق ذخیره فرهنگیان در انتخاباتی بود که با تبلیغات فراوان رسانهای حدود یک سال پیش در وزارت آموزش و پرورش برگزار شد.
در واقع آمار پایین مشارکتکنندگان در این انتخابات بهرغم آنکه ضریب نفوذ این صندوق در بدنه آموزش و پرورش بیش از 80 درصد است و ارتباط مستقیمی با موضوع معیشت و اقتصاد دارد نشان میدهد که معلمان دیگر اعتمادی به سازوکارهای موجود ندارند و البته تا حد زیادی نیز امید خود را برای تصحیح عملکرد سیستم از دست دادهاند؛ ضمن آنکه 2 نفر منتخب در هیأت امنا و یک نفر بازرس نیز در این مدت کار یا کنش خاصی برای ترمیم و بازگرداندن این اعتماد و به تبع آن مشارکت معلمان انجام ندادهاند.
پس از این تجربه ناموفق، وزیر آموزش و پرورش این بار اعلام کرده که قصد دارد از طریق انتخابات در مدارس 3 نفر را به انتخاب فرهنگیان روانه شورایعالی آموزش و پرورش کند.
در هرم تصمیمگیری نظام آموزشی، معلمان تقریبا نقشی در تصمیمسازیها و تصمیمگیریها ندارند.
این در حالی است که معلمان حتی مطابق ماده 5 آییننامه گروههای آموزشی و تربیتی حق انتخاب سرگروه توسط خودشان را هم ندارند و در شورای معاونان اداره منطقه خود هم به اندازه حتی یک رأی ارزش ندارند.
معلمان همیشه در ایستگاه آخر تصمیمات بودهاند و کسی آنها را به بازی نگرفته است.
سؤال اساسی این است که حالا انتخاب 3 نفر با آن شرایط سختی که برای کاندیداشدن در این انتخابات توسط تصمیمگیران پیشبینی شده، آیا خواهد توانست گشایشی در بنبست فعلی ایجاد کند؟
شاید بهترین کاری که وزیر آموزش و پرورش میتواند برای احیای نقش معلم انجام دهد همان تعریف هویت حرفهای مطابق سند تحول بنیادین از طریق سازوکار سازمان نظام معلمی باشد که سالها پیش عامدانه و آگاهانه معلمان را از ایفای نقش محروم کردند.