به طور معمول وقتی بحث از اقتصاد سازمان و وزارتخانهاي می شود منظور بررسی منابع درآمدی و نحوه هزینه کرد و تخصيص آن منابع است.
در آموزش و پرورش برخلاف برخی دستگاههای دولتی آنقدر فصل درآمدزایی وجود ندارد که بتواند در سند بودجه ای خود به آن اتکا نماید.همین مساله باعث شده که بیشترین تلاش از سوی وزیر و مدیران ارشد این وزارتخانه کسب بودجه بیشتر از دولت و درخواست افزایش بودجه از طریق مجلس و کمیسیون تخصصی آن باشد. آموزش و پرورش سهم كمي از بودجه كشور دارد و اين ميزان درمان كننده بسياري از دردهاي مزمن در آموزش و پرورش نيست
واقعیت این است که با توجه به محدودیتهای بودجه ای دولت و نیز تلاش دولت برای رفع مشکلات مزمن دیگر جامعه از جمله رونق بخشیدن به طرحها و پروژه های عمرانی که به دنبال خود به حل مشکلات بیکاری وافزایش تولید را دارد، بیش از این توان افزایش بودجه آموزش و پرورش را ندارد .
از طرف دیگر یکی از اصول صریح قانون اساسی(اصل سيام) کسب درآمد از طریق وجه و شهریه معنای دیگری پیدا می کند وآن عبارت است از اینکه با توجه به این محدودیت ها چگونه می توان از امکانات بالقوه و بالفعل آموزش و پرورش کسب درآمد كرد.
البته علاوه بر راهکارهای کسب درآمد بايد نسبت به نحوه هزینه کرد و چالشهای موجود در آموزش وپرورش نیز حساسیت به خرج داد. آموزش وپرورش دو قابلیت مهم دارد که با توجه به کار کارشناسی توسط اقتصاددانان خبره و نیز مدیران اجرایی که دید اقتصادی نیز دارند می تواند آموزش وپرورش را درآمدزا نموده وبه معضل مزمن آموزش وپرورش یعنی دستمزدهای پایین افراد شاغل در این نهاد و همچنین افزایش های اندکی که با توجه به آن درآمد پایین نمی تواند خلاء مزمن در آمد و هزینه معلمان و سایر عوامل را پر کند.
این دو قابلیت : برخورداري از نیروی انسانی توانمند و مکانهای آموزشی ،فرهنگی و رفاهی است كه در اختیار آموزش و پرورش قرار دارد از آنجايي كه آموزش و پرورش بالاترين آمار كاركنان شاغل را در بين دستگاههاي دولتي دارد و بيشك در اين ميان افرادي هستند كه با خلاقيت و دانش اقتصادي ميتوانند از فضاي موجود در آموزش و پرورش استفاده كنند و ايدههاي نو در عرصه مالي و رفاهي پيشنهاد دهند . چه بسا معلمان و كارشناساني كه در هنرستانهاي فني و حرفهاي و كاردانش مشغول به خلاقيت هستند و با تكيه بر توان علمي و مهارتي خود به همراه شوق يادگيري هنرجويان منابع درآمدي مطلوبي را در هنرستانهاي ايجاد كردهاند. البته نه به اين معني كه هنرستانها محل كسب درآمد شود بلكه با اين هدف كه هنرجويان از بدو ورود به هنرستان مهارت ارزشافزا را فرا بگيرند و در كنار آن بتوانند براي مدرسه خود با فروش فعاليتها و كارهايشان درآمدزايي كنند. و اينكه آموزش و پرورش داراي مكانهايي با بهرهبرداري تجاري و فرهنگي است، كه ميتواند يكي از محلهاي مطمئن و پردرآمد براي آموزش و پرورش باشد البته بايد دقت شود اين اماكن و تعلقات آموزش و پرورش به گونهاي درآمدزا قرار بگيرند كه آسيبي به اهداف آموزش و پرورشي نظام تعليم وتربيت نزند.
خلاصه كلام اين است كه آموزش و پرورش سهم كمي از بودجه كشور دارد و اين ميزان درمان كننده بسياري از دردهاي مزمن در آموزش و پرورش نيست.
آموزش و پرورش نياز به بسيج همگاني دارد تا صاحبنظران ،كارشناسان و فعالان اقتصادي و آموزشي با توجه به امكانات انساني و فيزيكي آموزش و پرورش دست به ايدهپردازي و خلاقيت بزنند و تا حدودي چالشهاي مالي را مديريت كنند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید