چاپ کردن این صفحه

دکتر محمد روزبهانی/ عضو شورای نویسندگان سخن معلم

آموزش و پرورش، معلمان و ترس از رسانه

محمد روزبهانی

آموزش و پرورش اجازه نمي دهد رسانه ها وارد حريمش شوند و از آنها مي ترسد. معلمان نيز به رسانه ها حساسيت دارند و به محض اينكه نقدي گزنده از رسانه اي مي بينند آشفته مي شوند و واكنش نشان مي دهند. به عنوان نمونه اعتراض بسياري از  معلمان كشور در شبكه هاي اجتماعي  به چاپ كايكاتور در يكي از روزنامه ها.نوعي ترس از رسانه در آموزش و پرورش و بين فرهنگيان  وجود دارد ، اين ترس باعث شده كه هيچ رسانه اي نمي تواند و يا نمي خواهد  وارد موضوعات و مسائل آموزش و پرورش  شود و در نتيجه ي نبود رسانه ها ، موضوع آموزش و پرورش به موضوع روز جامعه بدل نشده است. بسياري از نهادهاي  ديگر به خوبي ااز ظرفيت رسانه استفاده مي كنند. به عنوان نمونه نهاد  ورزش و  ورزشكاران در دو دهه ي گذشته از يك نهاد و گروه حاشيه اي در جامعه ايران به نهادي مهم براي جامعه و گروه مرجع مهمي  براي نوجوانان و جوانان تبديل شده اند آن هم با استفاده از ابزار رسانه هاي جمعي، از تلويزيون گرفته تا روزنامه ها! بيست سال پيش تنها يكي دو هفته نامه ي مكتوب به طور اختصاصي به ورزش و ورزشكاران مي پرداختند ، اما امروز يك شبكه تلويزيوني و چندين برنامه ي ورزشي پر بيننده از جمله برنامه نود و  بيش از 5 روزنامه ي ورزشي و چندين هفته نامه به طور پي در پي به ورزش تمركز دارند. رسانه و استفاده از آن توانسته است ورزش را به يك اولويت اساسي براي جامعه ايران  تبديل كند و از سوي ديگر  ورزشكاران را از يك گروه  و قشر حاشيه اي  جامعه در دو سه دهه ي گذشته، به گروه تاثير گذار و مرجع  امروزي تبديل نمايد. اگر ورزشكاران از حضور رسانه در كنارشان احساس ترس مي كردند هيچ گاه نمي توانستند به اين جايگاه دست پيدا نمايند.

 آموزش و پرورش  در كنار نهادهاي ديگري چون ، سياست،خانواده،دين و اقتصاد اركان يك جامعه را تشكيل مي دهند و بسيار جايگاه مهمي دارد ، اما نتوانسته جايگاه خود را درجامعه ي ايران امروزي حفظ كند و دچار تنزل جايگاه شده است. البته عوامل بيروني بر اين افت جايگاه بي تاثير نبوده اند. از جمله اقتصاد و سياست حاكم بر جامعه در اين چند دهه بر افت جايگاه آموزش و پرورش تاثير گذار بوده است،اما به باور من يكي از علل مهم  تنزل جايگاه آموزش و پرورش به درون آموزش و پرورش بر مي گردد. علت  دروني تنزل جايگاه اين نهاد  را مي توان ترس از رسانه و نقد شدن دانست. تقدس قائل شدن بيش از حد  براي  جايگاه آموزش و پرورش و معلمان باعث شده است كه هيچ رسانه اي نتواند به نقد و نظر در زمينه ي موضوعات دروني آموزش و پرورش بپردازد يا اگر وارد اين عرصه شود خيلي نمي تواند موثر باشد چون كه نتوانسته براي شناخت بهتر به درون مدارس  وارد شود و  نوعي نگاه چالشي داشته باشد. اغلب حضور رسانه ها در آموزش و پرورش كنترل شده است. آموزش و پرورش براي رسانه ها يك جزيره ناشناخته است . اگر يك روزنامه با يك كاريكاتور بخواهد به نقد موضوعات و مسائل آموزش و پرورش  و حتي وضعيت معلمان بپردازد يا به دادگاه كشانده مي شود و يا با اعتراض عمومي روبرو مي شود و چنان با برخورد  مواجه مي شود كه ديگر هوس ورود به اين عرصه را نكند.

 ارتباط نداشتن با رسانه ها باعث شده است كه آموزش و پرورش از يك نهاد پيشرو در صد سال پيش ايران به يك نهاد جامانده از  تغيير و تحولات جامعه  تبديل شود.آموزش و پرورش در همه كشور هاي پيشرفته به عنوان يك نهاد پيشرو در عرصه هاي مختلف محسوب مي شود. از نظر علمي- فرهنگي -اجتماعي،تحولات جديد همه از آموزش و پرورش شروع مي شود و به جامعه سرايت مي كند، اما در ايران متاسفانه برعكس شده است. شيوه و روشهاي گذشته براين نهاد اساسي  حاكم است. آموزش و پرورش نمي خواهد بپذيرد كه دنيا دگرگون شده است  ،پس بايد نوع نگاه و روش  حاكم بر آن نيز تغيير كند .

 اما چه بايد كرد ؟

شايد نكته مهمي باشد كه بايد به آن پرداخت.به نظر مي رسد چاره اين است  كه به رسانه ها اجازه دهيم وارد  فضاي مدارس شوند و تا مي توانند موضوعات و مسائل  آموزش و پرورش ، مديران و معلمان را به نقد و چالش بكشند. ترس را بايد به كناري نهاد.

در دنياي امروز ، هيچ  فرد يا گروهي نبايد از نقد رسانه ترس داشته باشد و  اينكه اجازه ندهد كه رسانه ها وارد عرصه فعاليت شان شوند. با حضور رسانه ها مي توان  مشكلات و مسائل آموزش و پرورش را به عنوان مسائل و مشكلات ملي مطرح كرد و  جامعه را  حساس نمود.  باز به مثال ورزش باز مي گردم. حضور پر رنگ  رسانه ها در عرصه ورزش از يك سو ورزشكاران را به چالش كشيده است و هر روز كوچكترين حركات و رفتار منفي آنها را منعكس مي كند كه نوعي چالش است براي اين گروه كه البته در بلند مدت به نفع شان است. اما از طرف ديگر موضوع ورزش و ورزشكاران  براي مردم به موضوع پر اهميت تبديل شده است به طوري كه در باره اي اين كه چه كسي سر مربي تيم ملي باشد ساعت ها برنامه ي تلويزيوني پخش مي شود  با ميليون ها بيننده! اما در مورد  نهاد مهم آموزش و پرورش با 12 ميليون دانش آموز و يك ميليون معلم چنين امكاني وجود ندارد.

دليل اصلي  كم توجهي رسانه ها به آموزش و پرورش، اجازه ندادن به آنها براي  حضور در مدارس و ارتباط با معلمان و دانش آموزان است. روزنامه نگاران به راحتي مي توانند وارد محل كار ورزشكاران و هنرمندان و ساير اقشار شوند و گزارش هاي مورد نظرشان را تهيه كند، اما براي حضور در مدارس با مشكلات بسياري روبرو هستند.

بهتر است آموزش و پرورش از روزنامه نگاران و رسانه ها دعوت نمايد تا موضوعات نهاد آموزش وپرورش را به چالش بكشند و منعكس نمايند.براي همگاني كردن مسائل  آموزش و پرورش، حضور آزادانه ي رسانه ها در تمام بخش هاي آموزش و پرورش حتي مدارس الزامي به نظر مي رسد.

ترس از تغيير بزرگترين دشمن آموزش و پرورش است.

سه شنبه, 14 ارديبهشت 1394 13:47 خوانده شده: 3354 دفعه

در همین زمینه بخوانید: