چاپ کردن این صفحه

" امروزه منازعه بر سر فلسفه تعلیم و تربیت در ایران فراتر از ظرفیت اسناد شعارزده ای مانند سند تحول بنیادین قرار گرفته است! "

شاهکاری دیگر از ذهن کنکور زده مسئولان وزارت آموزش و پرورش : دروس خودخوان در پایه دوازدهم ؟!

دکتر مهران صولتی/جامعه شناس

گروه گزارش/

مافیای کنکور چیست و پشت پرده آن چه کسانی هستند ؟

آیا آن گونه که مسئولان وزارت آموزش و پرورش ادعا می کنند اراده ای برای مبارزه با این شبکه گسترده وجود دارد و یا معلمان و جامعه را سر کار گذاشته اند ؟

سیدمحمد بطحایی در مراسم افتتاحیه فعالیت‌های تابستانی واحدهای آموزشی و پرورشی سراسر کشور که 9 تیرماه در کانون فرهنگی تربیتی سلمان فارسی منطقه ۱۰ برگزار شد، گفت: «پایه دوازدهم از مهر امسال برای اولین بار به جای پیش‌دانشگاهی مستقر می‌شود. برای این‌ پایه ۳۵ ساعت در هفته برنامه آموزشی درنظر گرفته شده است، درحالی که کنکور هنوز پابرجاست. سعی می‌کنیم این ساعت را به ۲۴ ساعت کاهش دهیم تا دانش‌آموزان مجال داشته باشند خود را برای کنکور آماده کنند.» ( این جا )

پیش تر از آن ؛ « محمدرضا پوردستمالچی » مشاور معروف کنکور در نشستی سراسری با حضور روسای ادارات مشاوره به سخنرانی و ارائه رهنمود می پردازد . ( این جا )

« مهران صولتی » جامعه شناس در یادداشتی به تحلیل " دروس خودخوان " در پایه تازه تاسیس دوازدهم پرداخته است .

دروس خودخوان در پایه دوازدهم و مافیای کنکور در آموزش و پرورش  به نظر می رسد امروزه اگر کسی بخواهد درباره وضعیت آموزش و پرورش و چشم اندازهای امکان تحول بنیادین در آن داوری کند به هیچ روی کار دشواری پیش رو ندارد. تنها به عنوان یک نمونه کافی است تا نگاهی به لیست دروسی که قرار شده کلاس های آن در پایه تازه تاسیس دوازدهم حذف و به صورت خودخوان برگزار شود بیفکند تا به خوبی بتواند ماهیت این دستگاه فرهنگی ورشکسته را درک نماید!

برای شما این درس ها را می خوانم:

علوم اجتماعی/ سلامت و بهداست/ مدیریت خانواده و سبک زندگی/ نگارش/ تربیت بدنی و زبان انگلیسی.

پر واضح است درسی که قرار است خودخوان باشد نه انگیزه ای در دانش آموز بر می انگیزد و نه چیزی به اندوخته های او می افزاید بلکه صرفا کسب نمره قبولی را از او می خواهد. در حالی که فقدان بینش جامعه شناختی بسیاری از شهروندان را از درک واقعیت های اجتماعی محروم ساخته و تنها به آنها عینکی برای نگاه سیاسی و سیاه و سفید به مسائل اجتماعی بخشیده است درس" علوم اجتماعی" از لیست دروس دارای کلاس حذف می شود!

نزاع بر سر اینکه قرار است در عمل شهروندانی قانون مدار، مدارا جو و مسئولیت پذیر تربیت  کنیم (هر چند در حرف به آن معترف باشیم)، یا نخبگانی منزوی، غیر اجتماعی  و برتری جو که همواره خود را طلبکار احساس می کنند؟! متاسفانه باید بگوییم که امروزه کنکورزدگی آن چنان بر تمام ابعاد زندگی فردی و جمعی ایرانیان سیطره یافته که ما را به شدت با علوم انسانی و اجتماعی به مثابه موتور محرکه توسعه یافتگی  بیگانه ساخته است!

حذف" درس مدیریت خانواده و سبک زندگی" نیز از همین منطق پیروی می کند. از سوی دیگر در زمانه ای که انتخاب آزادانه سبک زندگی نوجوانان به چالش بزرگ میان حکومت و نسل جوان تبدیل شده است و انجام یک گفت و گوی اقناعی میان معلمان و دانش آموزان در کلاس درس می تواند به فهم مشترکی درباره این موضوع بینجامد، ناگهان این درس هم خودخوان تلقی شده و مساله ای تا این حد مهم به جرگه چالش های حل نشده کنونی می پیوندد!

شاید اگر قرار باشد تنها چند درس ارزشمند در تاریخ آموزش و پرورش را از حیث تاثیرات ماندگارش فهرست کنیم به این عناوین برسیم:

هنر، ورزش و انشاء.

دروسی که در نظام های آموزشی موفق دنیا جزو مهم ترین عناوین محسوب شده و سرمایه گذاری قابل توجهی درباره آنها صورت می گیرد. اما در نهایت تاسف ذهن کنکور زده مسئولین آموزش و پرورش موجود درست برخلاف این تجربه جهانی عمل می کند!

دروس خودخوان در پایه دوازدهم و مافیای کنکور در آموزش و پرورش

در حالی که از یک سو دانش آموزان در زیر آوار کنکور دچار تخریب شخصیت شده و به ربات هایی تست زن و منزوی تبدیل شده اند، و از طرف دیگر به دلیل رسوخ عوارض کنکور به دوران ابتدایی آن چنان نسلی سطحی نگر و ناتوان تربیت کرده ایم که حتی از نگارش یک نامه ساده اداری حتی در دوران کارشناسی ارشد نیز عاجز است، ناگهان با حذف کلاس های دو درس کاربردی" ورزش" و "نگارش" روبه رو می شویم!

خودخوان شدن این دروس جز بی اعتنایی فزاینده دستگاه عریض و طویل آموزش و پرورش به مقوله مهارت و تربیت، و نهایتا در غلتیدن هر چه بیشتر آن به پرتگاه سطحی نگری و ناتوان پروری معنای دیگری ندارد! متاسفانه باید بگوییم که امروزه کنکورزدگی آن چنان بر تمام ابعاد زندگی فردی و جمعی ایرانیان سیطره یافته که ما را به شدت با علوم انسانی و اجتماعی به مثابه موتور محرکه توسعه یافتگی  بیگانه ساخته است!

به نظر می رسد مادامی که با معضلاتی مانند نخبه پروری و کنکور زدگی مواجه باشیم نمی توان به اصلاح این مجموعه امید بست!

مساله ای که فراتر از حضور اصلاح طلبان یا اصولگرایان در قدرت است!

در حقیقت جراحت کاری تر از آن است که یک بینش سیاسی خاص بتواند تحولی معنادار در آن ایجاد کند!

امروزه منازعه بر سر فلسفه تعلیم و تربیت در ایران فراتر از ظرفیت اسناد شعارزده ای مانند سند تحول بنیادین قرار گرفته است!

نزاع بر سر اینکه قرار است در عمل شهروندانی قانون مدار، مدارا جو و مسئولیت پذیر تربیت  کنیم (هر چند در حرف به آن معترف باشیم)، یا نخبگانی منزوی، غیر اجتماعی  و برتری جو که همواره خود را طلبکار احساس می کنند؟!

کاملا هویداست که همچنان کفه ترازو به نفع گزینه دوم سنگینی می کند!

با این وصف اکنون می توان آموزش و پرورش را نه به عنوان  راهی برای گذار از مسائل اجتماعی موجود،  بلکه دقیقا به عنوان یکی از علل شکل گیری بسیاری از بحران های فراگیر کنونی تلقی کرد! معضلی که شاید صرفا با پدید آمدن یک عزم ملی قابل تخفیف باشد!

کانال مهران صولتی

پنج شنبه, 27 تیر 1397 21:32 خوانده شده: 1661 دفعه

در همین زمینه بخوانید: