گروه گزارش/ بخش اول و دوم گفت و گو با مرتضی حاجی ، وزیر سابق آموزش و پرورش تقدیم شما شد .
بخش آخر این گفت و گو را می خوانید
صداي معلم :
جناب عالي در خرداد ماه سال جاري در گفت و گو با خبر گزاري ايلنا چنين فرموديد :
"اخيرأ شاهد بوديد تشکر هایي ازمجلس نهم به دليل افزايش 4 برابري بودجه دفاعي صورت گرفت . به نظرم اگر چنين امکاناتي براي افزايش بودجه ويا ترميم بودجه وجود دارد ! اولويتˏ بودجه آموزش و پرورش از بودجه دفاعي در چنين مواردي کمتر نيست ! "
به نظر مي رسد به موازات افزايش بودجه دفاعي ، ضرورت افزايش بودجه آموزش و پرورش نيز احساس مي شود .چرا در اين زمينه ، اقدامات جدي از سوي دولت و مجلس صورت نمي گيرد ؟
برخي از تشکل هاي صنفي تصور مي کنند يا بر اين باورند که براي رسيدن به مطالبات ، بهترين راه ، فشار و عمدتأ از طريق تجمعات است . آيا شما اين راهبرد ها را قبول داريد ؟ در اين زمينه چه توصيه اي براي تحقق مطالبات در آموزش و پرورش داريد ؟
حاجي :
افزايش بودجه ، بحث دولت است .
آن زمان که من اين موضوع ( افزايش بودجه دفاعي به ميزان 4 برابر ) را مطرح کردم ، چند روز قبل ، يکي از مسئولين در مجلس از نمايندگان تشکر کردند که در تصويب بودجه به گونه اي عمل کرديد که بودجه دفاعي را 4 برابر افزايش داده ايد .
در ضرورت افزايش بودجه دفاعي بحثي نيست ولي آنچه مد نظر بنده است اين موضوع است :
افردي که مي خواهند اين بودجه نظامي را مصرف کنند ، تعليم يافته نظام آموزش و پرورش هستند .اگر اين افراد ، در نظام آموزشي کشور به رشد و تعالي لازم دست نيافته باشد ، افزايش بودجه نظامي کارايي مطلوب را ندارد .
به عبارت ديگر ، جامعه به آموزش و پرورشي نياز دارد تا پرورش يافتگان نظام آموزش و پرورش کشور (مصرف کنندگان بودجه نظامي و ... ) در اجراي وظايف سازماني خود متعهد و کارآمد باشند.
بنده توجه نمايندگان محترم را به اين مهم جلب کردم .
ان شاء الله نمايندگان محترم عنايت داشته باشند که تقريبأ تمام آنچه به عنوان بودجه آموزش و پرورش مصوب مي کنند ، صرف پرداخت حقوق و مزاياي پرسنل مي شود ( تازه با نارضايتي ) و پولي براي رشد کيفي آموزش و پرورش نمي ماند .
اين نشان مي دهد که تشکيلات آموزش و پرورش در مسير بدي حرکت مي کند!
لازم است که به آموزش و پرورش کمک جدي شود .
چند وقت پيش مدير مدرسه اي مي گفت :
حدود 8 الي 9 ماه ، قادر به پرداخت هزينه برق مصرفي مدرسه نبوده است .
برخي وقت ها در روزنامه مي بينيم که يک مدير اجرايي و اداريˏ بد سليقه مي آيد و برق مدرسه را به علت بدهي قطع مي کند.
وجود اين موارد ، نشانه اي از شرايط واقعأ خيلي بد آموزش و پرورش است !
دولت بايد ، يک مقدار دست و دلبازتر نسبت به بودجه آموزش وپرورش نگاه کند و مجلس که تصويب کننده بودجه است نيز بايد با دست و دلبازي بيشتر، نسبت به تصويب بودجه آموزش و پرورش عمل کند.
آموزش و پرورش به جزء هزينه هاي پرسنلي ، نياز به هزينه هاي کيفيت بخشي دارد ، در غير اين صورت ، نمي تواند در اجراي مأموريت هاي خود موفق باشد.
بودجه نظامي لازم است ولي جايگاه آموزش و پرورش کمتر از بودجه نظامي نيست !
از نمايندگان محترم مجلس انتظار مي رود که با نگاه ژرف تر و دست بازتر بودجه آموزش و پرورش را تصويب کنند تا آموزش و پرورش قادر به بهبود نسبي کيفت ، ارتقاي وظايف و مأموريت هاي خود باشد .
نکته مهم آنست که کمبود ابزار، با نيروي انساني متعهد و کارآمد قابل جبران است ولي کمبود نيروي انساني متعهد و کارآمد را نمي توان با فراواني ابزار جبران کرد!
صداي معلم :
معلمان سوال مي کنند:
تا چه زماني بايد صبر کنند تا مطالبات خود را دريافت نمايند یا تغييرˏ نگاه مسئولين نسبت به آموزش و پرورش حاصل شود ؟
حاجي :
نيازي نيست که معلمان صبر کنند . دولت و مجلس بايد اقدام کنند !
کما اينکه افزايش حقوق هاي اخير نسبتأ ( نسبت به درصد افزايش حقوق ديگر کارمندان دولت ) بد نبوده است .
ولي مشکل اينجاست که پايه حقوق معلمان پايين است .
ده درصدˏ ده هزار تومان ، برابر يک هزار تومان مي شود. ولي ده درصدˏ صدهزار تومان ، معادل ده هزار تومان مي شود .
صداي معلم :
در سال 1384 ( زمان وزارت شما ) در سمينار پنج روزه متخصصان و مسوولان در زمینه اقتصاد آموزش و پرورش از دیدگاه اسلامی با حضور حضرتعالي و دبیر کل سازمان علمی - فرهنگی آموزشی آیسسکو ( (ISESCO فرموده ايد :
" وقتی از آموزش و پرورش سخن گفته می شود و با اقتصاد پیوند می خورد بدون تردید با توجه به اینکه آموزش و پرورش سرمایه ای جز دانش آموز ندارد، معنایش این است که دانش آموز نهایتا می باید به سرمایه انسانی تبدیل شود.
از آنجائي که ورودي آموزش و پرورش دانش آموز ( بزرگترين سرمايه هاي خانواده ها ) و خروجي آن نيروي جوان و آماده بکار ( بزرگترين سرمايه هر جامعه ) مي باشد لذا آموزش و پرورش متعلق به همه جامعه است و همه آحاد ملت حق دارند در اصلاح آن تلاش کنند و نظر بدهند .امروز هم شما به نحوي به اين مهم اشاره فرموديد.
در نتيجه براي اصلاح آموزش و پرورش ، عزم ملي نياز است .
به منظور آن که جامعه ، سهم بيشتري از توليد ناخالص ملي را براي اقتصاد آموزش و پرورش اختصاص دهد نياز به عزم ملي داريم .
دکتر ستاري فر مي گوید : آموزش و پرورش پرچمي را برافرازد که همه مردم به دور آن حلقه بزنند و به جاي توجه خاص به بودجه دولتي ، نگاه به توليد ناخالص ملي پر رنگ تر شود .
سوال اساسي اين است :
چه بايد کرد تا نگاه عمومي ˏجامعه بسوي آموزش و پرورش معطوف شود ؟
چه بايد کرد تا به جاي توجه ويژه به بودجه دولتي ، سهم بيشتري از توليد ناخالص ملي به سوي آموزش و پرورش جاري شود ؟
حاجي :
وقتي بنده در مجلس برنامه خودم را ارائه نمودم ، عرض کردم افزايش سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي ...
يکي از دوستان به بنده تذکر دادند ( غلط از من گرفتند و سعي داشتند عرايض بنده را تصحيح نمايند ) که منظور شما حتمأ افزايش سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص ملي است .
منظور ايشان آن بود که آموزش و پرورش بايد سهم بيشتري از توليد ناخالص ملي دريافت کند .
ولي بحث بنده عميق تر بود !
به ايشان توضيح دادم که خير، بحث بنده آنست که سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي بايد افزايش يابد !
توضيح آن که :
جامعه بايد بپذيرد که آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي نقش دارد و مصرف کننده نيست ( اين همه گفته مي شود آموزش و پرورش مصرف کننده است يک اشتباه فاحش است )
براي آنکه آموزش و پرورش سهم بيشتري در توليد ناخالص ملي داشته باشد ، لازم است که سهم بيشتري از توليد ناخالص ملي را دريافت کند .( من مي دانستم چه مي گويم )
بنده به عنوان وزير آموزش و پرورش در نظر داشتم که براي آنکه سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي افزايش يابد بايد از قبل ، سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص ملي افزايش يابد يعني جامعه بايد در آموزش و پرورش سرمايه گذاري کند .
نکته مهم اينجاست که به طور کلي ( بدون توجه به افراد و شرايط خاص ) خروجي آموزش و پرورش ( فرد تحصيل کرده ) توانايي هاي در توليد ارزش افزوده دارد که عموم افراد بي سواد اين توانايي را ندارند .
فردي که در توليد ارزش افزوده نقش دارد يک سرمايه ملي است . حال شما اين سرمايه ملي را در تعداد خروجي آموزش و پرورش ضرب کنيد تا نقش آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي را ملاحظه فرماييد .
مي گويند :
هر چه بودجه به آموزش و پرورش بدهيم آن را مي خورد !
من مي گويم :
بودجه آموزش و پرورش هرچه بيشتر باشد، سرمايه گذاري براي کل جامعه و افزايش توليد ناخالص ملي بيشتر مي شود که در نهايت ، سود آن با بازده چند برابر بيشتر، به جامعه برمي گردد.
پس ملاحظه مي فرماييد که آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي نقش آفريني دارد ؛ لذا بايد براي بهبود نسبي در آموزش و پرورش ، سهم بيشتري از توليد ناخالص ملي به آموزش و پرورش اختصاص داده شود تا سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي بيشتر شود .
متأسفانه اين نقش مهم آموزش و پرورش نمايان نيست .
اگر جامعه براي دانش آموز 12 سال سرمايه گذاري کند، نتيجه و بازده آن را 50 الي 60 سال دريافت مي کند . اگر جامعه ، دو ريال در آموزش و پرورش سرمايه کند دو تا چهار تومان به توليد ناخالص ملي اضافه مي شود يعني ده تا بيست برابرسرمايه گذاري در آموزش و پرورش عايد جامعه مي شود. (با راندمان هزار تا دوهزاردرصد است .)
مي گويند :
اين بذري که الآن مي کاريم بايد همين امروز نتيجه دهد !
مي گويم :
سه ماه ديگر يا چند سال ديگر ، محصولˏ کاشت امروز ما نمايان مي شود .
متأسفانه از آنجائي که آينده نگري ضعيف است ، مي گويند :
پولي که خرج آموزش و پرورش مي کنيم سرمايه گذاري نيست و چيزي عايد جامعه نمي شود !
مي گويم :
نتايج سرمايه گذاري امروز ما در آموزش و پرورش 12، سال بعد نمايان مي شود ، زيرا :
خروجي آموزش و پرورش مي تواند وارد دانشگاه شود ولي فرد بي سواد نمي تواند وارد دانشگاه شود .
خروجي آموزش و پرورش ، علاوه بر ويژگي هاي اخلاقي ، تربيتي ، کرامت انساني و ... در توليد پول ( توليد ناخالص ملي ) نيز نقش دارد .
من فکر مي کنم اشکال از کمبود آينده نگري و ضعف در دور نگري جامعه است . هر مديري که مي آيد شروع مي کند به آمار و ارقام دادن که من چنين و چنان کردم . در حالي که نتايج بذر خوب يا بدوي ، 12 سال بعد نمايان مي شود .متأسفانه ، اين مهم در نزد برنامه ريزان کشور گم مي باشد !
صداي معلم :
در حال حاضر 37 درصد دانش آموزان مقطع متوسطه در بخش فنی و حرفه ای و کاردانش مشغول به تحصیل هستند و هدف گذاری شده که در برنامه ششم این نسبت به 46 درصد برسد.
اين هدف کمي بايد با اهداف کيفي کل جامعه ايران همسو باشد .
با ذکر يک مثال اهميت موضوع را توضيح مي دهيم .
پژوهش ˏ تناسب نيازهاي بخش صنعت با آموزش هاي فني حرفه اي هنرستان هاي دخترانه و پسرانه شهرستان فلاورجان استان اصفهان در سال 1391 نشان مي دهد که ﺗﻮزﻳﻊ رﺷﺘﻪ ﻫﺎي ﻓﻨﻲ و ﺣﺮﻓﻪ اي ﺑﺪون درﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺷﺮاﻳﻂ و اﺳﺘﻌﺪادﻫﺎي ﺧـﺪادادي ﻣﻨﻄﻘـﻪ و ﻧﻴﺎز ﺑﺨﺶ هاي اﻗﺘﺼﺎدي و اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ، اﻓﺰون ﺑﺮ اﻳﻦ ﻛﻪ اﺗﻼف ﺳـﺮﻣﺎﻳﻪ ﻫـﺎي آﻣﻮزﺷـﻲ را ﺑـﻪ دﻧﺒـﺎل دارد ، ﺷﺮاﻳﻂ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﻛﺎرﻳﺎﺑﻲ را ﺑﺮاي داﻧـﺶ آﻣﻮﺧﺘﮕـﺎن به ﻮﺟـﻮد ﻣـﻲآورد .
اين پژوهش ياد آور مثالي است :
سه گروهˏ حفار، لوله گذار و پر کننده ، خدمتي را ارائه مي داند . روزي در غياب گروه لوله گذار ، دوگروه حفار و پر کننده به کار خود ادامه مي داند!
صنعت راه خود را مي رود و آموزش و پرورش راه ديگري را پيش گرفته است !
اتاق فکر آموزش و پرورش کجاست ؟ چه نهادي مسئوليت هماهنگي بين صنعت و آموزش و پرورش را عهده دار است ؟ چه نهادي بايد نقش برنامه ريزي کلان را عهدار باشد تا سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي افزايش يابد؟
حاجي :
اين طرحي بود که در زمان من به عنوان سند ملي آموزش مطرح شد که بعد ها به سند تحول بنيادين آموزش و پرورش تبديل شد .من در آن زمان گفتم سند ملي آموزش و پرورش را بايد سازمان مديريت و برنامه ريزي تدوين کند زيرا اين نهاد،همه بخش ها را مديريت و برنامه ريزي مي کند که بعد از شش ماه سازمان مديريت و برنامه ريزي اظهار عجز کرد و سند به آموزش و پرورش برگشت .
صداي معلم :
چرا سازمان مديريت و برنامه ريزي ، سند ملي آموزش و پرورش را تدوين نکرد؟
حاجي :
من نمي دانم .
من آن زمان همواره پيگيري مي کردم که سند ملي آموزش و پرورش چه شد؟ تا کجا پيشرفت کرده ايد ؟ نگران بودم که دوره مسئوليت رو به پايان است .و قتي سازمان مديريت در هيأت دولت اعلام عجز کرد ، گفتيم خودمان در آموزش و پرورش سند ملي آموزش و پرورش را تدوين مي کنيم .
قطعأ اگر سند ملي آموزش و پرورش در سازمان مديريت و برنامه ريزي تدوين مي شد مناسب تر بود زيرا واقعأ سند ملي آموزش و پرورش به معناي واقعي خودش مي شد .
اين سند مي توانست تحولي در ديدگاه کلي جامعه نسبت به آموزش و پرورش به وجود آورد يعني تحول کلي نسبت به آموزش و پرورش را رقم مي زد.
هدف سند ملي ، تحول ديدگاه وزارت صنعت ، وزارت تجارت ، وزارت آموزش عالي ، وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکي و همه بود تا هر يک از نهاد هاي فوق الذکر نسبت به آموزش و پرورش نقش و مسوليتي ايفا نمايند.
در اين صورت جايگاه آموزش و پرورش واقعأ ارتقاء مي يافت .
بعد ها اين سند ملي ، به سند تحول بنيادين آموزش و پرورش محدود شد که قطعأ به آموزش و پرورش محدود شد .
اينکه در منطقه اي مثل فلاورجان ، رشته هاي فني حرفه اي آموزش و پرورش نيازهاي صنعت آن منطقه را پوشش نمي دهد و فارغ التحصيلان هنرستان ها در آن منطقه بازار کار ندارند ، به کج سليقگي برنامه ريزان بستگي دارد زيرا با يک نياز سنجي مي توانستند نياز هاي صنعتي منطقه را شناسايي کنند ، همان طور که درس جغرافياي استان آذربايجان براي جغرافياي همان استان مي باشد .
صداي معلم :
آيا نبايد آمايش سرزمين صورت بگيرد؟
حاجي :
آن آمايش سرزمين ، نيست . آمايش محدود درون سازماني مي تواند انجام شود .مثلأ بين وزارت آموزش و پرورش و وزارت صنعت آن منطقه تعامل وجود داشته باشد .
صداي معلم :
چه مرکز و نهادي ( مثلأ مرکز پژوهش هاي مجلس و يا ... ) مسئول اين مهم ( اتاق فکر آموزش و پرورش ) است؟
حاجي :
سازمان مديريت و برنامه ريزي
صداي معلم :
آموزش و پرورش از سازمان مديريت و برنامه ريزي چه بخواهد ؟
حاجي :
سازمان مديريت و برنامه ريزي کشور است . آموزش و پرورش هم متعلق به اين کشور است . پس آموزش و پرورش بايد از سازمان مديريت و برنامه ريزي بخواهد که سند ملي آموزش و پرورش را تنظيم کند يعني جايگاه آموزش و پرورش و پيوند هاي آموزش و پرورش با ديگر بخش ها را مشخص نمايد .
برخي از بخش ها در حد محدود ، براي تأمين نياز کارکنان خود ، مدارس وابسته به خود ( در حد مدارس غير انتفاعي ) را تأسيس کرده اند که با سند ملي آموزش و پرورش تفاوت ماهوي دارد.
صداي معلم :
بهترين روش مطالبه گري در آموزش و پرورش چيست؟
حاجي :
تعامل است .
صداي معلم :
شما درگفت و گو با ايلنا فرموده ايد :
" فاني همچنان در ادامه کار، براي آموزش و پرورش مناسب است .
اما معتقدم بايد تجديد نظر هایي در تغيير همکارانش انجام دهد تا مجموعه آموزش و پرورش در ادامه راه ، کار آمد تر و قوي تر عمل کند . "
بسياري از معلمان فاني را مدير ضعيف در آموزش و پرورش مي دانند . آنان معتقدند که مديريت ايشان پاشنه آشيل دولت روحاني مي باشد نظر شما چيست؟
معلمان مي خواهند بدانند که منظور شما از تغيير ،شامل کدام بخش ها و يا کدام معاونت ها مي شود؟
حاجي :
نظر همکاران ˏ بنده ( معلمان ) بسيار محترم است ولي اينکه کدام بخش ها بايد تغيير کنند به جهت رعايت حقوق شهروندي آن افراد و حق تصميم گيري وزير محترم ،اجازه دهيد بنده نظر مشورتي خودم را با وزير مطرح کنم !
فقط مي توانم بگويم برخي از مديران ، سن و سال بيشتري دارند !
صداي معلم :
منظور بازنشسته ها هستند ؟
حاجي :
بازنشسته يا در شرف بازنشستگي هستند !
برخي از مديران ، مديران حفظ وضع موجود هستند !
برخي از مديران ، نگاه مي کنند که باد به کدام پرچم مي وزد ! براي آنکه وقتي پرچم ها عوض مي شود در دولت هاي بعدي هم جا داشته باشند! آنها در اين فکر هستند که چگونه حرکت کنند ( آهسته برو ، آهسته بيا ) تا با تغيير پرچم ، باقي بمانند !
صداي معلم :
در زمان شما از اين مديران حضور داشنتد ؟
حاجي :
شايد من اگر مي شناختم ، تحملشان نمي کردم .
صداي معلم :
چرا آقاي فاني تحمل مي کند ؟
حاجي :
آقاي فاني ، آقاي فاني است و من حاجي هستم . شايد آقاي فاني درست عمل مي کند!
صداي معلم :
نام ˏشوراي عالي آموزش و پرورش ، نام ˏبزرگي است . شوراي سياست گذاري و تصميم گيري در امور آموزش و پرورش کل کشور مي باشد. در تدوين سند تحول بنيادين آموزش و پرورش اين شورا نقش آفريني مي کند .
نظر برخي از همکاران آنست که شوراي عالي آموزش و پرورش بايد در رأس آموزش و پرورش باشد .
مساله اين است که شوراي عالي نبايد زير نظر رئيس جمهور يا وزيرآموزش و پرورش باشد بلکه رئيس جمهور يا وزيرآموزش و پرورش هم به عنوان يک عضو شوراي عالي در جلسه شرکت کنند .
برخي از همکاران ، احساس مي کنند که شوراي عالي آموزش و پرورش جايگاه ويژه خود را از دست داده است .
اعضاي دبير خانه شوراي عالي آموزش و پرورش افراد لايق و توانمندي هستند . اعضاي اصلي شورا هم که مشخص هستند .
چرا تصميمات ، اساسنامه ها ، مرامنامه ها ، مفاهيم ، موارد و... ( مصوبات ) شوراي عالي آموزش و پرورش ضمانت اجرايي پيدا نمي کند؟ ولي نظر وزير يا رئيس جمهور ساري و جاري مي شود؟
برخي از کارشناسان مي گويند :
شوراي عالي آموزش و پرورش تشکيل مي شود تا نظر رئيس جمهور يا وزير آموزش و پرورش تصويب شود !
يعني شوراي عالي آموزش و پرورش در ذيل نظر رئيس جمهور يا وزير آموزش و پرورش قرار گرفته است !
آيا نياز است که نهادي مانند مجلس شوراي اسلامي ، مصوبه داشته باشد تا رئيس جمهور يا وزير آموزش و پرورش افراد تأثير گذار اين شورا نباشند بلکه فقط عضوء شوراي عالي باشند ؟
در گذشته تصويب برخي موضوعات ، به شوراي عالي تحميل شد !
آقاي احمدي نژاد در جلسات شوراي عالي آموزش و پرورش حضور پر رنگي داشت ؛ شايد اين حضور پر رنگ ، براي تصويب نظرات ايشان بود!
از طرف ديگر ، آيا عدم حضور روحاني در جلسات شوراي عالي آموزش و پرورش نشانه کم توجهي دولت يازدهم به آموزش و پرورش نيست ؟
چگونه مي توان شوراي عالي آموزش و پرورش را در جايگاه اصلي خود قرار داد که نظر کارشناسي اين شورا بر نظرغير کارشناسي وزير آموزش و پرورش يا رئيس جمهور برتري داشته باشد؟
حاجي :
در زمان وزارت بنده اساسنامه شوراي عالي آموزش و پرورش تغيير کرد .
رئيس جمهور به عنوان رئيس ، وزير آموزش و پرورش نايب رئيس معرفي شدند ( در غياب رئيس جمهور، رياست جلسه به عهده وزير آموزش و پرورش مي باشد .)
من مي خواهم بگويم که از چند سال قبل ، روال در اين شورا تغيير کرد . يک جايگاه رفيع درست کرديم و يک نفر که در شأن آن جايگاه نيست را در آنجا قرار مي دهيم !
در اين صورت ، فرد نالايق از آن مکان اعتبار مي گيرد که اين درست نيست .
قاعده بر اين است که اعتبار شوراي عالي از افراد باشد ( در اين صورت يک نفر نمي تواند بيايد و بگويد به اين موضوع که نظر من است رأي بدهيد )
وقتي بر عکس قاعده عمل مي شود يعني افراد اعتبارشان را از شوراي عالي مي گيرند ( در اين صورت ، افراد براي حفظ جايگاه خود در شوراي عالي طبق دستور رأي مي هند ! )
شوراي عالي بايد بر اساس قانون و قاعده شکل بگيرد تا وزير يا رئيس جمهور نتوانند نظر خود را به آن شورا ديکته نمايند ! به عبارت ديگر اعضاي شورا نبايد افرادي باشند که رأي آنان تحت تأثير نظر رئيس جمهور باشد.
صداي معلم :
کارگروه تخصصي ( از جمله مرحوم دکتر حبيبي ) منصوب شما در زمان آقاي فرشيدي متوقف شدند هرچند پس از روي کار آمدن آقاي دکتر علي احمدي کار گروه ادامه فعاليت داشت و کاريکاتور طرح اوليه که با اصل آن تفاوت معنا داري داشت ارائه شد .
راهکار ، برگرداندن بزرگترين و مهم ترين وزارت خانه جمهوري اسلامي به ريل در شرايط جديد بعد انتخاب مجلس دهم چيست ؟
حاجي :
راهکاراصلي آن تدوين سند ملي آموزش و پرورش است .
در ضمن وقتي نماينده واقعي معلمان يا نماينده واقعي مديران از طريق سازمان نظام معلمي به اين شورا راه يابند اين شورا فرمايشي نمي شود .
پايان گزارش/