گروه گزارش/
در آستانه ی آغاز سال تحصیلی 1404 ؛ علی باقر زاده رئیس مرکز برنامهریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش خبر از کمبود 335 هزار نیرو می دهد .
باقر زاده می گوید : بارها در رسانه ی « صدای معلم » بیان شده که جایگاه « برنامه » و « مدیریت زمان » در محلی به نام مرکز برنامه ریزی منابع انسانی کجاست ؟
اگر همه انواع واحدهای سازمانی را کنار بگذاریم و فقط مدرسه را جهت تامین نیرو در نظر بگیریم با حدود ۳۳۵ هزار نفر کسری نیرو مواجه خواهیم شد.
البته رئیس مرکز برنامهریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش نمی گوید که به طور دقیق وزارت آموزش و پرورش با چه تعداد کمبود معلم رو به روست اما راهکارهایی ارائه می کند که در این سال ها و به کرات بیان شده اند .
باقرزاده می گوید :
از طریق تجمیع کلاسهای هم پایه و هم نام این موجودی و نیاز را میتوان مدیریت کرد .
استخدام بیش از۷۰ هزار نیرو (حدود ۳۰ هزار آزمون استخدامی، ۳۵ هزار متعهد خدمت و ۷ هزار نیروی خدماتی )، استمرار خدمت نیروهای در شرف بازنشستگی، اضافه تدریس و دعوت بازنشستهها باز جمله راه های جبران کمبود نیرو است . آیا کسانی که به عنوان « رئیس و کارشناس و... » در این مرکز مشغول به کارند در حوزه « مدیریت منابع انسانی » به معنای دقیق و علمی و به روز آن ؛ تخصص ، سواد کافی و دلسوزی لازم را دارند ؟
ابلاغ مدیران مدارس باید قبل از شروع شهریور زده شود تا در کلاس بندی و ایجاد گروه درسها و ضوابط تشکیل کلاس در شهر و روستا با مشکل مواجه نشود .
باید محدودههای نواحی و مناطق را اصلاح کنیم تا در توزیع نیرو و مدیریت نیاز و موجودی با مشکل مواجه نشویم ؛ به عنوان مثال در دو منطقه همجوار که فاصله بسیار کمی با هم دارند یکی مشکل کمبود نیرو دارد و دیگری مشکل مازاد باید سیاستی اندیشیده شود که این مسئله مدیریت شود » .
چیزی که رئیس مرکز برنامهریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش تحت عنوان تجمیع کلاسهای هم پایه و هم نام به آن اشاره می کند نتیجه ای جز « افزایش تراکم کلاسی » نخواهد بود .
در واقع ؛ سیاست بر این است که کلاس ها به هر ترتیبی با « معلم » پر شوند و این که تکلیف « کیفیت بخشی » در آموزش چه می شود فعلا در دستور کار نیست .
این که تکلیف قوانین و آیین نامه های شورای عالی آموزش و پرورش در مورد « تراکم کلاس » چه می شود هم مشخص و شفاف نیست .
و اکنون این پرسش مطرح می شود که نهاد شورای عالی آموزش و پرورش در برابر زیر پا گذاشتن « قانون » مصوب خود چه کار خواهد کرد و آیا هم چون گذشته سیاست « سکوت » را بر خواهد گزید و بعدا هنگامی که مورد پرسش قرار می گیرد توپ را حواله زمین این و آن خواهد کرد ؟
« صدای معلم » در گزارش و گفت و گوی خود با معاون پیشین شورای عالی آموزش و پرورش چنین آورده بود : ( این جا )
« بحث تراکم کلاسی و مصوبه هشتصد و هشتاد و ششمین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش دوره ۱۵ مهر ۹۲ است که عنوان آن این است نشانگرهای ارزشیابی نظام آموزش و پرورش و استانداردهای آن.
بر اساس این مصوبه در تعریف شاخص تراکم آمده است:
بر اساس این مصوبه، تشکیل کلاس درس با تعداد بیشتر از «حداکثر تراکم» تعیین شده، تحت هر شرایطی ممنوع است و تلاش برای کاهش دامنه تغییر از سطح پایین یا بالای استاندارد و حرکت به سمت استاندارد، یکی از ملاکهای اصلی ارزیابی عملکرد استان در خصوص این استاندارد خواهد بود . ( این جا )
تبصره ۲ از این مصوبه تصریح می کند :
«دامنه این استاندارد در مناطق و مدارس خاص استثنائاً در دوره ابتدایی از ۱۴ تا ۲۶ و در دوره متوسطه اول و متوسطه دوم از ۱۶ تا ۲۸ و در هنرستانها از ۱۲ تا ۱۸ قابل تغییر خواهد بود ولی در هر صورت و تحت هیچ شرایطی تراکم دانشآموزان در کلاس درس نباید از حداکثر تعیین شده تجاوز کند . »
پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش آن است که اگر سیاست جذب « معلمان بازنشسته » برای پر کردن کلاس ها کارآمد و علمی و مفید است ؛ چرا آن معلمان ( کارآمد ) را بازنشسته می کند و یا آن که اگر تشخیص بر این است که این معلم هنوز کارآمد است و می تواند در کلاس مفید باشد ؛ چرا اقدامی برای نگهداشت این معلمان باتجربه انجام نمی دهد و همه چیز در شعار و تبلیغات خلاصه می شود ؟
بیش از یک دهه است که با شروع سال جدید تحصیلی، فریاد کمبود معلم در کلاس های درس توسط این مسئولان سر داده میشود .
پرسش « صدای معلم » به ویژه از رئیس مرکز برنامهریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش که دائما از واژه « مدیریت » استفاده می کند آن است که آیا داشتن آمار دقیق داشتن آمار از نیرویانسانی در حوزه های اداری و آموزشی آن هم در عصر فن آوری ارتباطات کار شاق و دشواری است ؟
امروزه، زبان آمار، مهمترین زبان مدیریت روز دنیا می باشد که به نظر می رسد در آموزش و پرورش ایران فاقد جایگاه و شان برای فرآیندهای « تصمیم سازی » و « تصمیم گیری » است .
بارها در رسانه ی « صدای معلم » بیان شده که جایگاه « برنامه » و « مدیریت زمان » در محلی به نام مرکز برنامه ریزی منابع انسانی کجاست ؟
آیا کسانی که به عنوان « رئیس و کارشناس و... » در این مرکز مشغول به کارند در حوزه « مدیریت منابع انسانی » به معنای دقیق و علمی و به روز آن ؛ تخصص ، سواد کافی و دلسوزی لازم را دارند ؟
آیا پیش بینی تراز نیروی انسانی در یک بازه زمانی 5 ساله تا 20 ساله و برنامه ریزی بر اساس « نیاز » کار سختی است که هر ساله این بحران کمبود معلم به کرات تکرار می شود ؟
پایان گزارش/
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید