«محمود مهر محمدی» سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان و عضو شورای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی درباره تغییر کتب درسی در چند سال اخیر گفت: علت اینکه ما در سالهای اخیر شاهد تغییر کتابهای درسی بودیم به خاطر اتفاقی است که در سال نود رخداده و آن اتفاق تغییر نظام آموزشی از 5-3-4 به 6-3-3 است. به خاطر این تغییر نظام تغییر کتابها اجتنابناپذیر بود.
وی افزود: اما این تغییر مفید نبود؛ در آن زمان بعد از تنظیم سند تحول بنیادین این تغییر مهمترین مسئله نظام آموزشی ما نبود. ارزیابی من این است که این تصمیم سنجیده و حسابشده نبود؛ چراکه زحمت فراوانی را برای تمام پرسنل آموزش و پروش ایجاد کرد؛ این انرژی میتوانست صرف جهتگیریهای آموزشی و تربیتی صرف شود ولی این تصمیم آن انرژی را هدر داد.
او ضمن انتقاد از ناگهانی بودن این تغییر ادامه داد: اگر این تصمیم نبود میشد کتابها به تدریج و با تأمل و دقت بیشتر تصحیح شود و تغییر کند. شک ناشی از تصمیم تغییر ساختار هزینه زیادی را روی دوش آموزش و پرورش گذاشت.
مهرمحمدی درباره نبود آموزش مهارت در کتب درسی تصریح کرد: مهارت محوری این روزها بسیار مورد تأکید است؛ ما برای مهارت محور کردن یا سودمند کردن کتابهای درسی ما باید رویکردمان را به برنامههای درسی تغییر دهیم. ما باید رویکردمان را از موضوع محور به رویکرد تلفیقی و مسئله محور تغییر دهیم.
بهجای اینکه ما از مهارت محور کردن؛ یاددادن یک مهارت را مدنظر بگیریم درواقع باید مهارت حل مسئله را به آنها یاد بدهیم تا بتوانند کار سودمندی کنند. بهاینترتیب در فرآیند انتقال دانش توانمندی لازم برای حل مسائل را پیدا میکنند.
سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان خاطر نشان کرد: از طرفی آموزش مهارت محور میتواند با هدف کسب درآمد و شغل باشد یا باهدف تربیتی؛ درواقع ما باید مهارتی را یاد بدهیم تا دانش آموزان مهارتهای دیگر مثل کار تیمی را یاد بدهیم. این باید برای نظام آموزشی روشن باشد که مهارت محوری با چه هدفی است. ما باید مهارتهای نرم مانند مهارت گفتوگو؛ تفکر کار جمعی را هم باید در دستور کار قرار دهیم.مهارت لزوماً کارهای فیزیکی و فنی نیست.
او به سؤالی درباره یکی بودن محتوا کتاب درسی در تمام کشور باوجود فرهنگهای مختلف پاسخ داد: مشکل ما در اینجاست که ما کتاب درسی را بهعنوان یک پدیده حاکمیتی در نظر میگیریم. ما باید متوجه باشیم که کتاب درسی یک پدیده حاکمیتی نیست بلکه برنامه درسی یک پدیده حاکمیتی است؛ مانند تمام نقاط دنیا که برنامه درسی یک پدیده حاکمیتی است؛ اما کتاب درسی درواقع مرحله بعدی است که با نگاه به برنامه درسی تولید میشود و هیچ لزومی ندارد که بهصورت ملی تولید و پخش شود؛ این نتیجه فهم اشتباه موضوعی است که مطرح کردم. میشود برای مناطق مختلف کتب مختلف داشت و لذا رفتن به سمت سیاست چند تألیفی کاری است بسیار ضروری برای نظام آموزشی کشور.
محمود مهرمحمدی با انتقاد از صرفهای بسیار برای چاپ کتاب و آسیب زدن به محیطزیست گفت: حجم بسیار بالای کتب درسی با صرفهای بسیار باید تولید شود؛ و با پایان هرسالاینها از رده خارج بشوند؛ اما راهحل بهتری وجود دارد که میشود با الهام گرفتن از تجربه کشورهای دیگر به آن رسید تا هم در هزینههای کشور صرفهجویی شود و هم به محیطزیست و جنگلها آسیب کمتری زد.
او در انتها افزود: کتابهای درسی میتواند کتابهای باکیفیت بالاتر تولید شود و به دانش آموزان امانتداده شود و در آخر سال از او گرفته شود. این کاری است که در دنیا سابقه دارد. اگر ما کتاب چند بار مصرف تولید کنیم یک اتفاق تربیتی مهم هم میافتد و آن اینکه همه دانش آموزان ما مسئولیتپذیری را از کودکی تمرین میکنند.
پایان گزارش/
پیادهد سازی و ویرایش : جواد بابازاده ( رها )