نمی دانم از کجا شروع کنم و کجا تمام کنم وقتی همه چیز در « روزمرگی » تعریف شده و همه آدم ها فکر می کنند همه چیز را می دانند در حالی که چیزی نمی دانند و مهم تر از همه اراده و یا افقی برای خروج از این مرداب فکری و وارونگی ارزش ها دیده نمی شود .
ضروری ترین و حیاتی ترین عنصر برای ادامه ی چیزی که آن را « زندگی » می نامیم همین هواست اما این روزها در سایه « سیاست زدگی » معانی و مفاهیم این هم رنگ باخته است .
جمعه وضعیت آلودگی هوا را در گوگل که می دانم دروغ نمی گوید چک می کنم .
این وضعیت هوای مورد تنفس ماست :
( Hazardous : خطرناک )
صبح با « دوچرخه » و با این که رفتار آدم های پیرامونی را می دانم و می توانم آن را پیش بینی کنم خود را به پل استاد معین می رسانم .
از تقاطع استاد معین تا زیرگذر آزادی ( یادگار امام ) انبوهی از اتومبیل ها و موتور سیکلت ها را می بینی که پشت سر هم ردیف شده و در حال سبقت های میلیمتری از همدیگر هستند تا خود را به « خط پایان » برسانند .
این بار « مدارس » را در سه پایه تحصیلی تعطیل کرده اند که وضعیت شاید بهتر شود اما ترافیک تغییری نکرده بلکه بدتر هم شده است . این یک تصویر واقعی از کنش های روزمره ماست و نیازی به تصدیق و یا تکذیب این و آن هم ندارد .
برخی هم از این تعطیلی استفاده می کنند تا با وسایل نقلیه شخصی امور و کارهای عقب افتاده ی خویش را سر و سامانی دهند .
هنوز این مقامات و به اصطلاح مدیران نمی دانند و نمی فهمند که تعطیلی مدارس تاثیری در کاهش آلودگی هوا ندارد و حتا باعث تشدید آن می شود . آیا زمان تغییر نرسیده است هم برای آنان که سکان کشور دست آنان است و هم آن هایی که سرنشینان این کشتی هستند و زندگی آنان با کنش ها و عملکرد یکدیگر گره خورده است .
همه چیز این روزها در « شتاب » خلاصه می شود و انسانیت و معنای زندگی در حاشیه گم شده است .
وزیر آموزش و پرورش و سایر مقامات هم برای آن که بگویند بیکار نیستند و کاری کرده اند سریعا بر طبل تعطیلی مدارس می نوازند و البته برای خالی نبودن عریضه ، آدرس ناکجا آباد « آموزش غیرحضوری » را می دهند .
واقعا وزیر آموزش و پرورش و رئیس شورای آموزش و پرورش شهر تهران نمی دانند که از زمان حضوری شدن مدارس پس از کرونا بر خلاف قبل ؛ آوردن وسایلی مانند موبایل و تبلت و... به مدارس ممنوع است و با آن برخورد می شود ؟
( جالب است که برخی کارشناسان و کنش گران آموزشی پس از تعطیلی دو ساله مدارس به خاطر کرونا و در آن مقطع از انقلابی شگرف در آموزش ایران در حوزه مجازی سخن می گفتند و نوید می دادند اما همین که کرونا رفت دوباره همان شد که باید می شد .)
نه خانی آمده و نه خانی رفته .
بارها و بارها در رسانه ی حوزه عمومی آموزش ایران « صدای معلم » خواسته ایم که مقامات و مدیران جمهوری اسلامی ایران قانون « هوای پاک » را اجرا کنند اما گزارش و یافته های دیوان محاسبات که در دی ماه سال 1400 منتشر شده است چنین می گوید : : ( این جا )
« گزارش دیوان محاسبات کشور درباره وضعیت اجرای قانون هوای پاک نشان میدهد که از میان ۲۲۰ حکم قانونی، ۲۰ مورد به صورت کامل اجرا شده، ۱۴۰ حکم ناقص انجام شده و به ۶۰ حکم عمل نشده است.
بر اساس بند دهم سیاست کلی محیط زیست، باید نظام حساب رسی زیست محیطی در کشور ایجاد شود که ارزشها و هزینههای زیستمحیطی تخریب، آلودگی و احیاء در حسابهای ملی استقرار پیدا کند. اما دیوان محاسبات گفته عمده یافتههایش نشان میدهد مسئولان دستگاههای اجرایی در انجام قانون هوای پاک ترک فعل داشتهاند.
کدام نهاد و مقام باید جواب گوی این کوتاهی های جبران ناپذیر و پر هزینه باشد و این در حالی است که بر اساس آمارهای رسمی سالانه هزاران نفر بر اثر استنشاق هوای آلوده جان خود را از دست می دهند ؟
پرسش و دغدغه ی من به عنوان یک « معلم » و « کنش گر حوزه رسانه » آن است آیا در این کشور فرضا فقط « حجاب » قانون است و چرا این همه قوانین معطل شده و مهم تر از همه اجرای قانون اساسی در بخش « حقوق ملت » به فراموشی سپرده شده اند ؟
گفته شده که دولت سالانه برای گشت ارشاد بیش از 1000 میلیارد تومان بودجه تصویب کرده است . همه آدم ها فکر می کنند همه چیز را می دانند در حالی که چیزی نمی دانند و مهم تر از همه اراده و یا افقی برای خروج از این مرداب فکری و وارونگی ارزش ها دیده نمی شود .
بیش از سه ماه است که کشور درگیر اعتراضات گسترده مردم است که البته نقطه شروع آن مرگ مهسا امینی در مرکز پلیس ارشاد بود .
همان گونه که قبلا هم نوشتم ( این جا ) ؛ آیا با تدبیر و نه با لجبازی نمی شد این مساله را درست مدیریت کرد ؟
حاکمیت مسئولیت خود را در قضیه " مهسا امینی " بپذیرد . در سمت و سوی « عقلانیت » و « خرد ورزی » می ایستم !
تاملی بر اعتراضات ایرانیان از نگاه یک " معلم "
آماری که زیر ارائه می شوند پیش تر توسط « صادق زیبا کلام » در کانال ایشان منتشر شده است :
« بودجه پیشنهادی دولت به مجلس برای سال ۱۴۰۱
- صدا وسیما: ۵۳۰۰ میلیارد تومان
- سازمان بسیج : ۳۱۰۰ میلیارد تومان
- مرکز خدمات حوزههای علمیه: ۲۸۰۰ میلیارد تومان
- وزارت ارشاد:۲۱۰ میلیارد تومان
- شورای عالی حوزه های علمیه:۸۸۰ میلیارد تومان
- سازمان تبلیغات اسلامی :۷۴۰ میلیارد تومان
- جامعه المصطفی العالمیه : ۵۷۰ میلیاردتومان
- سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی: ۴۹۰میلیارد تومان
- شورای سیاست گذاری حوزه های علمیه خواهران:۴۶۰میلیارد تومان
- کانون پرورش فکری کودکان:۴۵۰ میلیارد تومان
- نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها: ۳۱۰میلیارد تومان
- دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم : ۲۳۰میلیارد تومان
- بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس: ۴۰۰میلیاردتومان
- دفتر نمایندگی ولی فقیه در سپاه: ۲۲۰ میلیارد تومان
- خبرگزاری جمهوری اسلامی: ۱۹۰ میلیاردتومان
- شورای برنامه ریزی حوزه های علمیه خراسان:۱۷۰میلیارد تومان
- شورای عالی انقلاب فرهنگی: ۱۶۰ میلیاردتومان
- شورای سیاست گذاری ائمه جمعه: ۱۰۰ میلیارد تومان
- موسسه پژوهشی و فرهنگی انقلاب اسلامی:۹۰ میلیارد تومان
- مجمع جهانی اهل بیت:۹۰ میلیارد تومان
- موسسه نشر آثار حضرت امام خمینی : ۸۰ میلیارد تومان
- ستاد امر به معروف و نهی از منکر: ۶۰ میلیارد تومان
- پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:۳۶میلیارد تومان
- موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی:۳۳ میلیارد تومان
- ستاد اقامه نماز:۳۰ میلیارد تومان
- دانشگاه اهل بیت:۲۷ میلیارد تومان
- مرکز الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت :۲۲ میلیارد تومان
- شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی: ۹۰میلیارد تومان
- جمع هزینه های "ایدئولوژی": ۱۹۳۰۰ میلیارد تومان
- بودجه دانشگاه تهران: ۲۱۱۰ میلیارد تومان
- بودجه محیط زیست : ۲۱۵۰ میلیارد تومان »
واقعا به این فکر می کنم که مسئولیت گریزی و سوء مدیریت حاکمیت در کنار بی تفاوتی و شتاب شهروندان را چگونه باید جمع جبری زد وقتی که « اعتماد عمومی » و « سرمایه اجتماعی » به آخر خط رسیده است ؟
آیا زمان تغییر نرسیده است هم برای آنان که سکان کشور دست آنان است و هم آن هایی که سرنشینان این کشتی هستند و زندگی آنان با کنش ها و عملکرد یکدیگر گره خورده است .