چاپ کردن این صفحه

« اگر مردم آگاه، مسئولیت‌پذیر و عدالت‌خواه باشند، رهبران شایسته و پاسخ‌گو می‌شوند »

تغییر یا تخدیر و این نوع خودنابینایی مزمن ملی و تاریخی ؟!

ساسان حبیب‌وند/ نویسنده و عضو اندیشکده جهانی نظریه‌های بدیل

نقدی بر تغییر یا تخدیر در جامعه ایرانی و خودنابینایی مزمن ملی و تاریخی و حاکم و بیگانه را مقصر دانستن در صدای معلم

در تفکر و نگرش ما، مانند دیگر جوامع توسعه نیافته، یک خطای پارادایمی وجود دارد ؛ خطایی فراگیر و بسیار پرهزینه که قرن هاست جامعه ما را در دایره ی شوم استبداد و فساد گرفتار کرده است. تنها راه خروج از این دایره پررنج، تغییر این ذهنیت مخرب است. آن خطا، نگرش احولانه ای است که در آن، به دیگری چشم دوخته ایم و بر خود غافلیم، یک نوع خودنابینایی مزمن ملی و تاریخی.

 اغلب ما نگاه‌مان به «دیگران» است .

مهاجمان دیروز، ابرقدرت‌های امروز، یا حاکمان و سیاستمداران ظالم و حیله گر. و در این میان، نقش تعیین‌کننده‌ی خود مردم را به فراموشی سپرده ایم. رهبران مردم، آینه مردم‌اند، نه استثنایی جدا از آنان. بدون همراهی و اخلاق مردم، هیچ رهبر توانمندی موفق نخواهد شد.

درست است: هجوم خارجی، خیانت داخلی، بحران اقتصادی و نظام‌های نالایق سیاسی همه دخیل‌اند. اما همه‌ی این‌ها تنها وقتی اثر گذارند که ما در غفلت، بی‌ عملی و بی‌ اخلاقی بمانیم.

 متاسفانه سخنگویان بی شماری هستند که یا از سر غفلت و یا برای جذب هوادار، به انحاء مختلف، به رسوخ و تداوم این توهم مخرب کمک می کنند.

مجیزگویی مردمان شاید دارویی تخدیرگر و خوش آیند باشد اما در باطن، زهری است که به تدریج همه اعضا و جوارح آدمیان را سست می کند و در عین وجود قدرت و توانمندی، آنان را به خواب سستی و خود کهتری فرو می برد.

 کمی بی پرده با هم حرف بزنیم.

نقدی بر تغییر یا تخدیر در جامعه ایرانی و خودنابینایی مزمن ملی و تاریخی و حاکم و بیگانه را مقصر دانستن در صدای معلم

به رفتار و اخلاقیات مان در خانواده، ‌مدرسه و محل کار نظر کنید.

به سطح ادب و احترام ارتباطی مان دقت کنید.

به میزان اهمیتی که برای کتاب، مطالعه و اندیشه قائلیم ؛ بیندیشید....

نقش حیاتی فرهنگ و اخلاق عمومی در سرنوشت یک جامعه را هرگز نمی‌توان نادیده گرفت.

در نهایت، حرف آخر را ما می‌زنیم؛ ما با اخلاق‌مان، عملکردمان و آگاهی‌مان.

نقدی بر تغییر یا تخدیر در جامعه ایرانی و خودنابینایی مزمن ملی و تاریخی و حاکم و بیگانه را مقصر دانستن در صدای معلم

 نگاه کنیم به تجربه‌ی ملت‌ها :

ژاپن، کره جنوبی،‌ اروپا و آلمان پس از جنگ و دیگر جوامع که به جای مقصریابی، تقدیرگرایی،‌ خودستایی ملی و تاریخی و فحش دادن به این و آن ... اما با نظم، آموزش، اخلاق و خودباوری، ظرف چند دهه به قدرت‌های بزرگ اقتصادی بدل شدند.

در مقابل کشورهای بسیاری غنی و سرشار از فرصت هستند که همچنان در گرداب فقر، رنج و استبداد گرفتارند.

 واقعیت آن است که مشکل اصلی، نه «بیگانه» است و نه صرفاً «حاکم».

نقدی بر تغییر یا تخدیر در جامعه ایرانی و خودنابینایی مزمن ملی و تاریخی و حاکم و بیگانه را مقصر دانستن در صدای معلم

مشکل و راه‌ حل هر دو در خود ماست . در فرهنگ، اخلاق و انتخاب‌های ما.

درست است که رهبران و سیاستمداران اهمیت دارند، اما رهبران چه نیک و چه زشت، محصول جامعه خود هستند.

نقدی بر تغییر یا تخدیر در جامعه ایرانی و خودنابینایی مزمن ملی و تاریخی و حاکم و بیگانه را مقصر دانستن در صدای معلم

اگر مردم آگاه، مسئولیت‌پذیر و عدالت‌خواه باشند، رهبران شایسته و پاسخ‌گو می‌شوند. اگر جامعه در غفلت و فساد باشد، بهترین رهبران هم ناکام خواهند ماند.

رهبران مردم، آینه مردم‌اند، نه استثنایی جدا از آنان. بدون همراهی و اخلاق مردم، هیچ رهبر توانمندی موفق نخواهد شد.

 این تصور که «دیگری مقصر است ؛ دیگری باید تغییر کند ؛ دیگری باید سرنوشت ما را بسازد ؛ توهمی بیش نیست.

از خواب فریبنده‌ی «دیگری» و «دیگران» بیدار شویم؛ دیگری منم، دیگری شمایید، دیگری ماییم.

( کانال نویسنده )


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

نقدی بر تغییر یا تخدیر در جامعه ایرانی و خودنابینایی مزمن ملی و تاریخی و حاکم و بیگانه را مقصر دانستن در صدای معلم

پنج شنبه, 27 شهریور 1404 17:12 خوانده شده: 581 دفعه

در همین زمینه بخوانید: