حدود 8 سالی است که در مدارس مختلف تدریس میکنم . یکی از مواردی که بارها شاهد آن بودهام، بحث بر سر طریقهی اصلاح موی سر دانشآموزان و اخیراً لباس فرم دانشآموزان بوده است .
بارها دیدهام که به دلیل اینکه دانشآموزی باب طبع مدیر مدرسه موهای سر خود را اصلاح نکرده و یا لباس فرم و یا لباسی که در شان مدرسه و دانشآموز نیست! را نپوشیده است، جلوی ورودش را به کلاس درس گرفتهاند و حتی گاها دیدهام که موی سر دانشآموز را در مدرسه ناقص کردهاند تا دانشآموز را مجبور به اصلاح مجدد سر خود نمایند. این موارد بهانهای برای تقریر این نوشته شد.
بدون شک عدهای از همکاران استدلال میکنند که همهجا باید نظم وجود داشته باشد که البته بنده با آن صد درصد موافقم اما اصلاً با این موافق نیستم که الزام دانشآموزان به یکرنگ پوشیدن و یکرنگ شدن از مصادیق نظم باشد که این الزام و اجبار به یکرنگی، بدآموزی نیز دارد و برخلاف هدف آموزش و پرورش نیز هست.
اگرچه از نظر برخی از افراد عادی جامعه نیز، لباس فرم و شبیه کردن دانشآموزان به یکدیگر در مدارس نظم تلقی میشود، اما از نظر نگارنده، روی دیگر این شباهتها، این آموزش را به دانشآموزان منتقل میکند که :
"مهم نیست که به چه علاقهمندی و از چه رنگی خوشت میآید یا چگونه فکر میکنی، مهم این است که شبیه بقیه باشی البته اگر میخواهی در مدرسه هر روز به تو بیاحترامی نشود و از بقیه همکلاسیهایت جدا و تنبیه نشوی! " در واقع این الزام به یکرنگی و به رسمیت نشناختن حق متفاوت بودن؛ عزتنفس و روحیهی خلاقیت را نیز در دانشآموزان میکشد و چهبسا یکی از دلایل کاهش علاقهی دانشآموزان به مدرسه نیز همین موارد بهظاهر جزئی و ساده باشند.
از نظر نگارنده شکی نیست که انسانها متفاوتاند و دانشآموزان نیز مستثنا نیستند و صدالبته پذیرش انسان با تفاوتهایش پیش شرط اصلی مداراست، مدارایی که امروزه متأسفانه در جامعه خیلی کمرنگ است، تکصدایی و "من" "من" غوغا میکند، من خودم را حق مطلق و آنهایی که شبیه من نیستند و مانند من فکر نمیکنند، مانند من حرف نمیزنند و مانند من نمیپوشند و ... را بر راه راست نمیبینم، میپندارم که همه باید مثل من باشند و ملاک حق خودم هستم و این رویه در سطوح مختلف در جامعه وجود دارد و قابل انکار هم نیست. لذا به نظر نگارنده الزام به یکرنگی دانشآموزان نهتنها مصداق نظم و مطلوب نیست بلکه مضر بوده و بدآموزی دارد.
به نظر میرسد ظاهر دانشآموزان اگر هم مثل هم نباشد نهتنها مشکلی برای نظم و آموزش و تربیت دانشآموزان ایجاد نمیکند بلکه زمینهساز دگرپذیری و مدارا برای دانشآموزان و در نهایت در جامعه خواهد بود.
به نظر میرسد مسئولان دلسوز آموزش و پرورش بهجای اینکه انرژی خود را جهت پرداختن به ظواهر امور تلف کنند بهتر است به فکر معضلات واقعی آموزش و پرورش باشند که از آن جمله میتوان به تراکم بالای 35 نفر حتی تا 40 نفر در یک کلاس درس حتی در مقطع ابتدایی، راههای بهتر پرورش دادن کودکان، غنیتر کردن منابع درسی و در یک کلام آمادهکردن دانشآموزان برای زندگی، اشاره کرد.
لازم به ذکر است پاسخگو و پذیرای انتقادات خوانندگان مطلب در همین صفحه خواهم بود، امید است خوانندگان هر آنچه به نظرشان میرسد را بیان فرمایند تا اشکالات بنده برطرف شده و چیزهای جدیدی از بزرگواران یاد بگیرم.
با تشکر فراوان از همهی اساتیدی که وقت گذاشته و مطلب بنده را مطالعه نمودند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید