چاپ کردن این صفحه

" سکوت امروز مسئولان همان مُهر خاموشی ماست که بر دهان و زبان ایام دانش آموزی آنان زده ایم "

هنر معلمی : " بحث آزاد " و "خودنشانی " دانش آموزان

مینو امامی/ همکار صدای معلم

هنر معلمی و تربیت دانش آموزان   معلم سرچشمه آگاهی است. معلم نماد دانایی و توانایی است. باور حاکم در هر جامعۀ سالم و توسعه یافته بر قداست فعالیت معلم بنا
شده است. اگر معلم را به شمع و دانش آموز را به پروانه تشبیه می سازند ، بدان دلیل است که معلم منبع نور و روشنایی است.

آنچه ذکر شد نه انشای ادبی بود و نه تعارف اجتماعی و نه به عنوان یک معلم خودستایی . وقوف به نقش معلم در تنویر افکار و رشد و
ترویج آگاهی مبنای توسعه پایدار نظام آموزشی هر کشوری است. طرح بیش از حد مشکلات و معضلات نظام آموزشی و گاه شاید بزرگنمایی آنها ، چه از سوی مسئولین با تعقیب اهداف بیشتر سیاسی تا اصلاحی و چه از سوی مجموعه فرهنگیان و کارشناسان و متخصصان ، حقیقتِ شغل معلمی و جایگاه آن را در اثرگذاری مستمر و حتی گاه تا پایان عمر یک فرد ، در هاله ای از ابهام نگه می دارد.

آنجایی که ما دنبال تقدیم " شأن و منزلت " خود از مسئولین نظام آموزشی هستیم و از این بابت بسیار گلایه مندیم ، خاستگاه هر دو در
مدفنی از سوء برداشت ، پنهان می ماند و برای همین است که مدام از ما اصرار هست و از مسئولان انکار. چون خود ما معلمان هم متوجه وجود این دو گوهر گرانبها یعنی شأن و منزلت در بطن شغلی خود نیستیم .

معلمان از جمله مشاغل مطیع و ملایم این جامعه هستند و همین باعث زایش یک محافظه کاری مؤدبانه و محترمانه ای در وجود و بین آنهاست که شاید به اشتباه آن را شأن و منزلت شغلی می نامند. وجود ترس و محافظه کاری به دلیل فردی یا اجتماعی ، رفتار ی قابل انتقال به دانش آموزان است. در کلاس درسی که یک معلم خارج از صفحات کتاب درسی ، چیزی بر معلومات دانش آموزان نمی افزاید ، کلاس به نوعی بی تفاوت ، همرنگ ، خسته کننده و بی روح است. انگار نه انگار که این دانش آموز مثلا 12 یا 16 سال سن دارد . دلمرده و افسرده . یک اثرپذیری عمیق از معلم خود اما بدون رگ و پی وراثت .

یک معلم بدون آن که بخواهد با رفتار بی تفاوت ، مــحافظه کارانه ، تکرار پذیر و بــی روح خود ، دانش آموزان کــلاس درس را به طــور معجزه آسایی خواب می کند . خواب بیداری بدتر از خواب واقعی است چون در آن فرد شدیدا بی هویت و بی هیجان و بی تحرک می گردد، اصطلاح مردگان متحرک !! و از اینجاست که خلاقیت ، ابراز وجود ، خودباوری ، رشد عقلانی ، برای دانش آموز رنگ می بازد.

بی اعتنایی معلم به اهمیت سپرده شدن 20 الی 300 دانش آموز در یک سال تحصیلی به او نتایج ناخوشایند چبران ناپذیری خواهد داشت . اگر یک معلم فقط دردها و رنج های خود را ببیند و ناتوانی فردی و اجتماعی خود را در حل و فصل آنها باور داشته باشد ، او به خطر افتادن سرنوشت و حقوق دانش آموزان خود را نخواهد دید.

یک روزمـــرگی تکرار شونده بی نتیجه و بدون بار ارزشــتی که امکان هر نوع رشــد روحی – عقلی را از دانش آموزان سلب می نماید. چنین معلمی هر دائم از شرایط شغلی خود ناراضی است و عدم انجام مسئولیت خود را منوط به همین شرایط ذکر می کند ، اما قربانیان اصلی این جو مخدوش دانش آموزان هستند. یا بهتر است بگوئیم آینده جامعه قــربانی چنین بی اعتنایی می گردد.

هنر معلمی و تربیت دانش آموزان

پس معلمی که به دلیل ترس و محافظه کاری و یا بی اعتنایی ، شهامت و توان نقد و ابراز نظر یا وجود ندارد نسل آینده را مطیع و کُپی یکدیگر تربیت خواهد کرد.

این چنین معلمان همان کسانی هستند که به جای درخواست حل مشکل درِ بسته نشدۀ کلاس ، دستور می دهند تا پاک کن لای در گذاشته شود و صورت مسأله در جای خود باقی می ماند . لذا دانش آموزان چنین معلمانی فقط به حفظیات درسی و گرفتن نمره عالی یا قبولی اکتفا می کنند . از نظر دانش آموزان چنین معلمانی سکوت در کلاس درس یعنی رعایت ادب و انضباط برای دریافت نمره 20 اخلاق و رفتار. یعنی جلب رضایت معلم. این برداشت نتیجه رفتار معلم با اوست.

بیایید الفبای ایستادن و تفکر کردن و نقد کردن و نتیجه گیری منطقی کردن را به آنان یاد دهیم   بهتر است در چنین شرایطی ساده که تأثیرات منفی آن ممکن است تا آخر عمر بر باور و پنداشت دانش آموز رسوب نماید ، 5 دقیقه ادامه درس را متوقف کرده و از دانش آموزان بپرسیم به نظر شما با این درِ خراب که بسته نمی شود و صــدا یا سرمــای راهرو را به کلاس وارد می کند چگونه برخورد کنیم ؟ تا بچه ها بیندیشند و ابراز وجود نمایند تا رشد کنند تا ارزش گذاری سادۀ ساده را درک کنند.

آری به همین سادگی می شود در یک کلاس درسی نقد کرد ، جست و جو کرد ، رابطه منطقی علت و معلولی پیدا کرد و مهم تر از همه نتیجه گیری کرد ، بدین طریق دانش آموز یاد می گیرد که بی تفاوت نباشد و از کنار مسایل کوچک به سادگی عبور نکند. یعنی بایستد و تأمل کند. مشکلات فردای جامعه بدین نحو راه حل می یابد. و گرنه فردا اگر او مسئولی در یک سازمان گردد به جای بهبود شرایط سازمانی ، همان تخته پاک کن را لای درخواهد گذاشت و قصه نادانی ما ادامه خواهد داشت. داستان ریگ کفش و ادامه مسیر با آن را شاید در کتاب فارسی ابتدایی برخی به یاد دارند ، به جای آن که رفتن را با زخم ریگ کفش دشوار سازیم، بهتر نیست 30 ثانیه بایستیم و آن ریگ را از کفش خود درآوریم ؟

چرا :
برخی به جای حل مسایل کوچک ، حاضر به ایجاد دردسر بزرگترند؟!

بحث آزاد و نقد و بررسی هر مقوله مفید به زبان ساده در کلاس درس یعنی جسارت "خود نشانی "و تبلور رشد استعدادهای دانش آموزان .
دانش آموزان هر چند اراده و اختیار دارند و موجود انسانی هستند اما باید قبول داشته باشیم که همانند خمیری آماده شکل دهی و شکل پذیری هستند . این ما معلمان هستیم که باید در هنگام انجام وظایف شغلی خود مراقب نوع شکل دهی به این خمیر زنده باشیم. هیجان یادگیری آنان را به یأس و نومیدی ناشی از بی اعتنایی یا ترس خود قربانی نسازیم. در ماجرای تلخ مدرسه منطقه 2 تهران شاهد بودیم که خمیر دانش آموزان چگونه به اراده ما می تواند شکل منفی و مذموم به خود گیرد !

اگر معلم اصل احترام متقابل و نوع دوستی را در کلاس درس فراموش نماید و با برقراری مقررات سخت و خشک و انعطاف ناپذیر ، قدرت و توان ابراز وجود دانش آموزان را خاموش سازد ، انتظار داشتن مسئولانی پاسخگو با برنامه هایی تغییرپذیر و تحول زا برای فردای جامعه ، محال است.

ما دیروز آنان را به سکوت متأسی از ترس و اطاعت پذیری دعوت و راغب کرده ایم و امروز ثمره های آن را می چینیم. اگر امروز ما معلمان در تله های مسدود تربیتی 30 – 40 سال پیش خود گیر کرده ایم و هیچ امید فرجی برای رهایی از مشقت و فــقر و تنــگدستی برایمان وجود ندارد ما خود متهمیم. به یاد بیاوریم چند بار در هر جلسه کلاس درس گفتیم : حرف نزن . ساکت . سکوت امروز مسئولان همان مُهر خاموشی ماست که بر دهان و زبان ایام دانش آموزی آنان زده ایم.

"خودنشانی " همیشه بار منفی ندارد و می تواند جنبه های مفید و ارزنده ای هم داشته باشد. حداقل برای دانش آموزان خود که به دور از هر نوع قراردادهای نمایشی یا مرضی ما بزرگترها برای خودنشانی اند ، این اجازه را به آنان بدهیم تا خودی نشان دهند. تا خودِ قابل رشدشان را در منصه ظهور به نمایش بگذارند.

هنر معلمی و تربیت دانش آموزان

کلاس درس پایگاه توانمندی و عزم ماست که در انتظار تبلور آزادمنشی و آزادپنداری و نقد مفید و سازنده است.

بیایید الفبای ایستادن و تفکر کردن و نقد کردن و نتیجه گیری منطقی کردن را به آنان یاد دهیم. اول خودمان باید همه اینها را تـجربه کنیم تا اثرات مفید باور آنها در دانش آموزان ما جوانه بزند. راستی اگر کم بودن ساعت آموزشی و زیاد بودن حجم کتاب رشته ای خاص احتمال هر گونه بحث آزاد در کلاس را به معلم نمی دهد باید حداقل جلسه 1/5 ساعتی به هر معلم برای این مورد داده شود. قرار نیست همه معلمان مسایل اجتماعی – اقتصادی تحلیل کنند. هر معلم حیطه درسی خود را بکاود. دبیر شیمی از تلاش و زندگینامه دانشمندان و بزرگان علم شیمی ایرانی و غیرایرانی سخن گوید و دانش آموزان را در بحث شرکت دهد. و فیزیک و ریاضی و.... همین طور. این تجزیه و تحلیل یا این گفت و گوی به دور از نمره دهی سنتی نظام آموزشی ، شور و شوق دانش آموزان را می افزاید ، آنها فرصت شناخت و الگوجویی می یابند. آنها امکان "خودنــشانی "مفیـــد برای جامعه را می یابند.
اشتباه است که این 1/5 ساعت را در اختیار دبیر پرورشی قرار دهیم چون ارتباط معنوی معلم و دانش آموز ، عمیق تر از حتی ارتباط برخی از والدین با فرزندانشان است. ما باید این حلقه احترام معنوی را ارج نهیم تا جامعه ارجمند گردد. نعمت آزادی کلاس درس را با هیچ چیز دیگر مقایسه ، کم رنگ یا بی اثر نسازیم.**


** همکاران محترم ، قصد داشتم از دو واژه " آزاد اندیشی " و " خودنمایی " در متن بالا استفاده نمایم اما با مراجعه به سایت های گوناگون ، متوجه شدم که مفهوم هر دو واژه از قصد نوشتاری بنده به دور است لذا از مفاهیم " بحث آزاد " و "خودنشانی "، استفاده کرده ام. هدفم از واژه "خودنشانی " نمایش توانایی ها و قابلیت های خود است اما این اصطلاح در جایی نیامده است.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

پنج شنبه, 16 خرداد 1397 10:33 خوانده شده: 2668 دفعه

در همین زمینه بخوانید: