شوق و ذوقم کم دوام بود !
وقتي به خود آمدم ،
از اينکه اين قدر ساده بودم ،
از خودم شرمم شد !
مقدمه :
دوشنبه شب ، مورخ 9 اسفند 1395 در سايت خبرگزاري جمهوري اسلامي مطلبي عجيب و شک برانگيز تحت عنوان :
" کمپین صنفی فرهنگیان 140 هزار امضا تقدیم نمایندگان مجلس کرد. " را ملاحظه کردم .
در متن اين خبر به نکات ذيل اشاره شده بود .
" محتوای نامه این کمپین به مساله کمبود بودجه ارسالی دولت به مجلس برای وزارت آموزش و پرورش اشاره داشته و تاکید دارد که حداقل حقوق پایه برای هر معلم مبلغ 30 میلیون ریال در نظر گرفته شود. "
بسيار جالب تر آنکه در ادامه اين مطلب آمده است :
"در نامه مذکور همچنین از مجلس شورای اسلامی درخواست شده بودجه ای برای کیفیت بخشی آموزش مدارس در نظر گرفته شود تا مشکل کنونی مدارس حل و فصل شود."
بخش اول غليان هيجان و فروکش کردن منطق :
آن قدر مطلب مورد اشاره براي منˏ بازنشسته که بدين ترتيب حقوقم تقريبأ دو برابر مي شد اغوا کننده بود که بي اختيار، هيجان زده و سرمست از افزايشˏ تقريبأ دو برابري حقوقم ( چه فکر ها که نکردم ؟ چه مسافرت ها که نرفتم ؟ چه درمان هاي عقب افتاده را دنبال نکردم ؟ چه هديه ها که ندادم ، چه ميهماني ها که نرفتم ؟ چه ميهماني ها که ندادم و ...)
جست و جو را آغاز کردم تا من هم به لشگر یکصد و چهل هزار نفری امضاکنندگان بپيوندم .
با خود مي گفتم :
با وجود آنکه اکثريت اين امضا کنندگان ،حقوقشان بيش از سه ميليون تومان در ماه مي باشد، براي رفاه حال ما معلمانˏ با حقوق کمتر از سه ميليون تومان در ماه ، ريسک کرده ليست پويش (کمپين ) را امضا کرده اند . پس چرا من ̗ ذينفع آن را امضاء نکنم؟
نکات مثبت اين پويش ( کمپين ) به شرح ذيل است :
الف - آنچه مشخص است :
* ترکيبي از جمع آوري امضاء از طريق مجازي( 110 هزار امضاء ) و سنتي ( 30 هزار امضاء ) را تجربه کرده است .
* علاوه برافزايش حقوق معلمان ، درخواست کیفیت بخشی آموزش مدارس را نيز مطرح کرده است.
* بيش از ده درصد معلمان را بسيج نموده است .
* معلمان محافظه کار ، کارشناسان کم تحرک ، مسئولين ( دولتمردان و مجلس نشينان ) کم توجه ، اولياي گرفتار̗ انش آموزان گريز پا از مدرسه و... را بيدار مي کند تا گوشه چشمي هم به آموزش و پرورش و کيفت بخشي مدارس داشته باشند !
* اکثر نهادهاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين ، اکثر رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي را هوشيار مي کند .
ب - آنچه بايد مشخص شود :
* قطعأ اتاق فکر ( کار گروه تخصصي ) نهادهاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسولين براي هر کنشي ، کار ˏکارشناسي داشته تا تقاضايي که مطرح مي کنند قابل حصول باشد ، نه دستيابي به آن غير ممکن باشد !
* احتمالأ عدد حداقل سه ميليون تومان حقوق براساس مطالعه و تحقيق محاسبه شده است که اصول آن جهت تنوير افکار عمومي در اختيار رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسي قرار مي گيرد تا عزم ملي در اين مهم ايجاد شود .
* احتمالأ تقريب بودجه مورد نياز براي تحقق اين دو مهم (حداقل حقوق و کيفيت بخشي به مدارس ) از طريق کار کارشناسي معين شده است .
* احتمالأ اين رقم حداقل سه ميليون تومان در ماه و کيفيت بخشي آموزش مدارس با پرتاب تاس ، انداختن اسطرلاب و بازي با اعداد به دست نيامده است که در اين صورت پيشنهاد اسطرلابي ( نه کارشناسي ) بنده حداقل حقوق شش ميليون تومان درماه مي باشد که امضاي بيشتري جمع شود.
* بايد توجه داشت که در کميسيون تلفيق و صحن علني مجلس ، تغييرات اساسي و ريشه اي در لايحه بودجه صورت نمي گيرد و نگاه امروز مجلس نشيان صندوق توسعه ملي مي باشد.
با خود گفتم :
چاره اي ندارم و بايد به جست و جو ادامه دهم .
در حين جست و جو همواره با صداي خيفيف و گاهي اوقات با صداي بلند با خود زمزمه مي کردم که :
حقوقم دو برابر شد !
که با خبر زير مواجه شدم :
خبرگزاري جمهوري اسلامي :
"عضو کانون صنفی معلمان یادآورشد: "
"نمایندگان معتقد بودند که اگر دولت مستقیم لایحه ای برای افزایش بودجه وزارت آموزش و پرورش ارائه دهد، مجلس با آن موافقت می کند و اگر فقط یک درصد از بودجه دیگر نهادها و دستگاه ها صرفه جویی شده و به آموزش و پرورش اختصاص یابد، تمامی مشکلات این وزارتخانه حل خواهد شد."
با خواندن اين خبر داشتم شاخ در مي آوردم! تمام شوق و ذوقم به يک باره به يأس و نااميدي تبديل شد ! چه فکر مي کرديم و چه شد ؟
با خود گفتم :
درست است که عوامل پويش ˏ( کمپينˏ) جمع آوري امضا نامشخص مي باشند و کسي پاسخ گو نمي باشد ولي وقتي عضو محترم کانون صنفي معلمان با نمايندگان مجلس درباره تحقق اين دو مهم ( حداقل حقوق و کيفيت بخشي مدارس ) سخن مي گويند بايد اميدوار بود .
مگر مي شود که عضو محترم کانون صنفي معلمان و نمايندگان محترم مجلس از حساب و کتاب سر در نياورند ! حتمأ اشتباهي رخ داده است !
به خود اميد مي دادم :
درست است که مي گويند :
سنگ بزرگ نشانه نزدن است !
ولي اين دو درخواست مهم ( حداقل حقوق سه ميليون توماني براي معلمان و کيفيت بخشي به مدارس ) نياز به بودجه اي هنگفت ندارد !
لذا در کمسيون تلفيق و صحن علني مجلس محقق مي شوند!
مأيوسانه به جست و جو ادامه دادم تا شايد تحقيق يا تقريب بودجه مورد نياز اين دو درخواست مهم را بيابم .
در حين جست و جو ، همواره با صداي خيفيف و گاهي اوقات با صداي بلند با خود زمزمه مي کردم که :
مگر مي شود که عضو محترم کانون صنفي معلمان و نمايندگان محترم مجلس از حساب و کتاب سر در نياورند ! حتمأ اشتباهي رخ داده است !
در جست و جوي همراه با زمزمه خفيف ، گاهي بلند با خود، به مطالب ذيل رسيدم :
1. در نگاه سازمان معلمان ايران ( شوراي منطقه شش تهران ) به کسري بودجه آموزش و پرورش آمده است :
مشکلات و چالش هاي آموزش و پرورش با نگاه فراگير و عزم عمومي قابل حل مي باشد .
تشکل ها به وظايف خود که حلقه واسط بين مردم و مسئولين مي باشند عمل نمايند و با کار گروه وارد مذاکره شوند . مهم نيست نماينده کدام تشکل و يا کدام تشکل ها جزء تيم مذاکره کننده با کار گروه باشند . مهم تر آن است که تمامي فرهيختگان ، همه تشکل هاي مدني از تمام ظرفيت هاي کارشناسي خود بهره ببرند و با ارائه پيشنهادات کار شناسي شده در رسانه ها ( سنتي و يا مجازي ) تيم مذاکره کننده با کار گروه را هدايت و راهنمايي نمايند .
مسلم است وقتي فرهنگيان فرهيخته اين پيشنهادات را رصد مي کنند و وارد تعامل با آن تشکل ها مي شوند تا پيشنهادات ارائه شده را اصلاح نمايند . هم تشکل ها تقويت و اصلاح مي شوند و هم قدرت چانه زني و تعامل آنها با مسئولان و از همه مهمتر قدرت فکر و انديشه آن تشکل سنگ محک مي خورد .
دنياي امروز بر محور دانايي استوار است .
امروز که درآمد افسانه اي 670 ميليارد دلار درآمد نفتي و 783 ميليارد دلار مجموع درآمد هاي ارزي نداريم ؛ پس راه حل قانوني چيست ؟
سازمان معلمان ايران ( شوراي منطقه شش تهران) به عنوان نمونه ، مسير قانوني ذيل را جهت خاتمه به سريال کسر بودجه معرفي مي نمايد .
مي توان پايه مذاکره تشکل ها با کار گروه را چنين تعريف کرد تا هم اين تبصره به درستي اجرا شود وهم امکان تعميم آن بررسي شود .
قطعأ مطالعه و کارˏ کارشناسي ديگر فرهيختگان و تشکل هاي مدني مي تواند گزينه هاي بهتري را بر روي ميزˏ مذاکره قرار بدهد .
2. در فرآیند اصلاح در آموزش و پرورش تحليلي از سازمان معلمان ايران " شوراي منطقه شش تهران براي برطرف کردن تنگناهاي مالي آموزش و پرورش ، آمده است : تا اصلاح ساختار در آموزش و پرورش صورت نگيرد ، اگر تمام بودجه دولت و حتي چند برابر کل بودجه دولـت ، به سوي آموزش و پرورش سرازير شود باز هم چالش هاي آن باقي مي ماند!
به جاي تکيه به خزانه خالي بايد به سراغ توليد ناخالص ملي رفت که لازمه آن ايجاد عزم ملي براي اصلاح آموزش و پرورش است .
3. در درس های تشکیلاتی علیرضا محجوب ؛ تشکل های معلمان و ماموریت فراکسیون صنفی معلمان آمده است :
" علیرضا محجوب، نماینده مجلس و دبیر کل خانه کارگر با شورای نویسندگان « صدای معلم» دیدار کرد."
" علیرضا محجوب در این نشست گفت: حرکت صنفی تابع آرامش و برنامه است و باید معطوف به نتیجه باشد."
" محجوب تاکید کرد: مهم این نیست که در مجلس چه کسی باشد. ماهیت حرکت از این طرف، ماهیت مقابله از آن طرف را میسازد. کنش صحیح موجب واکنش صحیح است و بالعکس."
با خواندن اين مطالب از استاد امور تشکيلاتي دوباره به دوبرابر شدن حقوقم اميدوارشدم و با ذوق و شعف وصف ناپذير در حين جست و جو همواره با صداي خيفيف و گاهي اوقات با صداي بلند باخود زمزمه مي کردم که :
حقوقم دو برابر شد !
4. در گزارش «پاد» از تصویب کلیات بودجه سال ۹۶ در مجلس شورای اسلامی ، آمده است : " یکی دیگر از انتقاداتی که بارها به بودجههای دولت گرفته شده است، افزایش بودجههای جاری به جای بودجههای عمرانی بوده است."
5. در ریز تغییرات لایحه بودجه 96 در مجلس آمده است :
در اصلیترین بخش بودجه سال آتی، مجلسیها حدود 25 هزار میلیارد تومان به منابع عمومی دولت افزودند. این به آن معناست که مجلسیها در نقشه راه اقتصادی سال آینده ایران، معادل 8/ 7 درصد بیشتر از آنچه دولتیها بهعنوان منابع درآمدی دولت در سال 96 پیشبینی کرده بودند، این منابع را رشد دادهاند.
دراین باره با نگاهی به جداول بودجه درمییابیم که :
مجلسیها در افزایش درآمدهای حاصل از واگذاري داراييهاي مالي، بیشتر به استفاده دولت از صندوق توسعه ملی متمرکز شده اند.
توسعه مجلس نیز یکی از موضوعاتی است که مجلسیها برای آن در لایحه دولت تغییراتی ایجاد کردند. دولت برای توسعه مجلس در سال 96، میزان 120 میلیارد تومان درنظر گرفته بود که کمیسیون تلفیق آن را به 250 میلیارد تومان افزایش داد. این اعداد پایان تغییرات رخ داده در بودجه سال 96 نیست و در این مجال تنها به گوشهای از آنها اشاره شد.
با خود گفتم :
برخي رسانه ها ، خيلي مته به خشخاش مي گذارند ؛ حالا که نوبت ما معلمان شد صندوق توسعه ملي را مطرح مي کنند .
با رسم يک نمودار حال کارشناسان را مي گيرم تا مجلس نشينان بتوانند خواست پويش را محقق کنند!
يعني :
هم حداقل حقوق معلمان را سه ميليون تومان در ماه کنند و هم بودجه ای برای کیفیت بخشی آموزش مدارس در نظر بگيرند!
در ذيل جدول و نمودار را ارائه مي نمايم .
ارقام بر حسب ميليارد تومان مي باشد.
جدول اقلام عمده تغييرات درآمد ، بالغ بر 6600 ميليارد تومان در لايحه بودجه 96 توسط کميسيون تلفيق از صندوق توسعه ملي اعداد بر حسب ميليارد تومان
نمودار اقلام عمده تغييرات درآمد ، بالغ بر 6600 ميليارد تومان در لايحه بودجه 96 توسط کميسيون تلفيق از صندوق توسعه ملي اعداد بر حسب ميليارد تومان
براي آنکه نا اميد نشوم ، باخود گفتم :
اتاق فکر ( کارگروه تخصصي ) تشکل هاي مدني به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين بهترين مرجع مي باشند و جست و جو را با اين اميد دنبال کردم.
6. متأسفانه اکثر اين تشکل ها در مقابل اين کنش معلمان ، سکوت اختيار کرده فقط سازمان معلمان ايران به عنوان پيشتاز تشکل هاي مدني بيانيه تحليلي عميقي در اين زمينه ارائه نموده که قابل تقدير و ستايش مي باشد .
در ذيل قسمت هاي از آن را با هم مي خوانيم:
* فصل بودجه يادآور خاطرات تلخ و خطرات نااميد كننده براي معلمان
دوباره فصل بودجه است و طبق سنت سال هاي مجاز تنفس مدني و صنفي، نقدها و اعتراضاتي از گوشه و كنار به گوش مي رسد و به ياري عرصه اي كه براي فعالان رسانه اي حوزه آموزش و پرورش ايجاد شده و به مدد شبكه هاي مجازي ،اين نقد و اعتراض ها عميق تر و گسترده تر شده است كه يكي از مصاديق آن « كمپين حقوق عادلانه » است .
* ضرورت دارد تشكل هاي صنفي و سياسي و فعالان حوزه آموزش و پرورش كنشگري هوشمندانه اي داشته باشند. به اين معنا كه كنش آنها در مسير حل مساله باشد نه ايجاد مسايل جديدتر و يا عميق و پيچيده تر شدن مسايل گذشته شود.
* سخن اينجاست كه آيا حرف ها ي تكراري و راهكارهاي اعتراضي آزموده شده راه به جايي مي برد؟
* مساله بودجه آموزش و پرورش را می بایست از چند منظر مورد توجه قرار داد :
نخست اینکه در ذیل بحث "اقتصاد آموزش و پرورش" بايد آن را مد نظر قرار داد و خود این موضوع را هم می بایست در ذیل سیاست های کلان اقتصادی حاکمیت و دولت نقد و بررسی نمود.
* ماحصل بیش از 15 سال کنشگری مستمر سازمان معلمان ایران با فراز و نشیب ها و افراط و تفریط هایی در سیر همان سه گانه کنش گری رسانه ای،تعاملی و تشکلی این است که خود را فقط مامور به تکلیف ندانیم و فقط مطلوب را نشانه نگیریم بلکه بر نتیجه و ممکن نیز متمرکز شویم.
* درست است که در شاخص های آماری در مقایسه با کشورهای دیگر سهم بودجه آموزش و پرورش ما از تولید ناخالص ملی و بودجه عمومی بسیار ناچیز است اما همان گونه که گفته شد این شاخص در دولت تعیین نمی شود این یک شاخص استراتژیک است که باید حاکمیت برای تغییر آن تصمیم بگیرد و همان گونه که در بخش امنیت و سلامت یک تصمیم استراتژیک وجود دارد در بخش « تربیت » نیز این تصمیم گرفته شود و با اختصاص سهم بیشتر، به استاندارد های جهانی نزدیک تر شود .
* حال که بودجه در مجلس مورد بررسی قرار می گیرد انتظار تغییر محسوس داشتن دور از واقعیت است چرا که هر گونه تغییری یا باید با لحاظ کردن منابع درآمدی مربوطه باشد و یا با جابه جایی و حذف ردیف های هزینه ها ؛ لذا تجربه ثابت کرده که نه در توان مجلس است و نه ممکن است که چنین اتقاقی روی دهد؛ پس ایجاد انتظار غیر واقعی یک اقدام باخت-باخت است چرا که هم معلمان را ناامید می سازد و بی اعتماد به کنشگری را افزایش می دهد و هم فرصت کاذب برای نمایندگان توده گرا ایجاد می کند و هم منجر به تخریب غیرعادلانه و غیرمنصفانه مسوولانی مي شود که سهم چندانی در این مساله و مشکل ندارند...."
بخش دوم : فروکش کردن هيجان و غلبه منطق :
بعد از فروکش کردن هيجانات ناشي از دو برابر شدن̗ حقوقم ، وقتي عقلانيت حاکم شد، متوجه شدم که يار درخانه و من گرد جهان مي گردم .
با حساب ساده زير مشخص شد سنگ بزرگ علامت نزدن است !
در حين محاسبات ، همواره با صداي خيفيف و گاهي اوقات با صداي بلند باخود زمزمه مي کردم که :
حالا که عضو محترم کانون صنفي معلمان و نمايندگان محترم مجلس از حساب و کتاب سر در نمي آورند، چه بايد کرد تا معلمان به اين سنگ بزرگ ، اميد واهي نبندند .
1. در لايحه بودجه 96 آمده است :
مبلغ کل بودجه کشور برابر 934 / 393 / 849 / 10 هزارميليون ريال ، کل بودجه آموزش و پرورش 621 / 815 / 316 هزارميليون تومان ( حدود سه درصد کل بودجه ) پس الباقي بودجه دیگر نهادها و دستگاه ها برابر 313 / 578 / 532 / 10 هزارميليون ريال مي شود که يک درصد آن برابر 783 / 325 / 105 هزارميليون ريال ( بيش از ده هزار ميليارد تومان) مي باشد .
اين سنگ بزرگ ، کل سازه ي شوق و اشتياقم را مانند پلاسکو به يکباره فرو نشاند !
نتيجه گيري :
1. حرکت صنفی تابع آرامش و برنامه است و باید معطوف به نتیجه باشد.
2. ضرورت دارد تشكل هاي صنفي و سياسي و فعالان حوزه آموزش و پرورش كنش گري هوشمندانه اي داشته باشند. به اين معنا كه كنش آنها در مسير حل مساله باشد نه ايجاد مسايل جديدتر و يا عميق و پيچيده تر شدن مسايل گذشته شود.
3. سخن اينجاست كه آيا حرف ها ي تكراري و راهكارهاي اعتراضي آزموده شده راه به جايي مي برد؟
4. خود را فقط مامور به تکلیف ندانیم و فقط مطلوب را نشانه نگیریم بلکه بر نتیجه و ممکن نیز متمرکز شویم.
5. تا اصلاح ساختار در آموزش و پرورش صورت نگيرد ، اگر تمام بودجه دولت و حتي چند برابر کل بودجه دولـت ، به سوي آموزش و پرورش سرازير شود باز هم چالش هاي آن باقي مي ماند .
6. به جاي تکيه به خزانه خالي بايد به سراغ توليد ناخالص ملي رفت که لازمه آن ايجاد عزم ملي براي اصلاح آموزش و پرورش است.
7. مشکلات و چالش هاي آموزش و پرورش با نگاه فراگير و عزم عمومي قابل حل مي باشد .
تشکل ها به وظايف خود که حلقه واسط بين مردم و مسئولين مي باشند عمل نمايند و با دولتمردان ، نمايندگان محترم مجلس ، کميسون هاي تخصصي مجلس وارد مذاکره شوند . مهم نيست نماينده کدام تشکل و يا کدام تشکل ها جزء تيم مذاکره کننده باشند . مهم تر آن است که تمامي فرهيختگان ، همه تشکل هاي مدني از تمام ظرفيت هاي کارشناسي خود بهره ببرند و با ارائه پيشنهادات کار شناسي شده در رسانه ها ( سنتي و يا مجازي ) تيم مذاکره کننده را هدايت و راهنمايي نمايند .
مسلم است وقتي فرهنگيان فرهيخته و ديگر شهروندان محترم ، اين پيشنهادات را رصد مي کنند ، وارد تعامل با آن تشکل ها مي شوند تا پيشنهادات ارائه شده را اصلاح نمايند . هم تشکل ها تقويت و اصلاح مي شوند وهم قدرت چانه زني و تعامل آنها با مسئولان و از همه مهمتر قدرت فکر و انديشه آن تشکل سنگ محک مي خورد .
8. قطعأ مطالعه و کارˏ کارشناسي ديگر فرهيختگان و تشکل هاي مدني مي تواند گزينه هاي بهتري را بر روي ميزˏ مذاکره قرار بدهد .
9. دنياي امروز بر محور دانايي استوار است .
امروز که درآمد افسانه اي 670 مليليارد دلار درآمد نفتي و 783 ميليارد دلار مجموع درآمد هاي ارزي نداريم؛ راه حل قانوني چيست ؟
قطعأ ، جهت خاتمه به سريال چندين دهه اي ( حتي در دولت مهرورزان ) کسر بودجه آموزش و پرورش ، مجبوریم :
a.با توجه به اهميت بخش هاي بهداشت و درمان ، ورزش و جوانان ،محيط زيست آبخيزداري ، فرهنگ و هنر ، گردشگري ، پروژه هاي عمراني و ... استدلال صرفه جويي يک درصد از هزينه ها ي ديگر نهادها و دستگاه ها و اختصاص آن به يک امر مهم ، منطق پذيرفته اي نمي باشد !
زيرا بيش از چند دهه ( حتي در دولتي با سرمايه هاي افسانه اي 800 ميليارد دلاري ) شاهد کسر بودجه در آموزش و پرورش مي باشيم .
b. در حالي که عربستان با ذخاير ارزي اش ، سرمايه گذاري مي کند و سود ناشي از سرمايه گذاري را ، صرف هزينه هاي جاري مي نمايد ؛ اقدام کميسيون تلفيق مجلس ( افزايش بودجه برخي نهاد ها به ميزان 6600ميليارد تومان از صندوق توسعه ملي) نشان مي دهد که عملکرد کميسيون تلفيق مجلس دهم ، متأسفانه به نگاه دکتر احمدي نژاد نزديک تر است تا به مواضع ̗ مقام معظم رهبري ( در فرمول توسعه پايدار ، نفت متعلق به همه نسل هاي آينده مي باشد )
c. تلاش کنيم تا روند بودجه نويسي در کشور با کاهش بودجههای جاری و افزايش به بودجههای عمرانی همراه باشد تا توليد ناخالص ملي افزايش يابد ! زيرا به هر حال روزي نفت تمام مي شود !
d. با تمام انرژي ، بسوي ايجاد عزم ملي ، تلاش کنيم تا ساختار آموزش و پرورش اصلاح شود.
e. به توصيه کار شناسان عمل کنيم :
ابتداء بايد:
سهم آموزش و پرورش در توليد ناخالص ملي افزايش بيابد!
تا در نتيجه :
سهم آموزش و پرورش از توليد ناخالص ملي افزايش بيابد !
سخني با مديران پويش ( کمپين ) حقوق عادلانه :
1. مستندات̗ محاسبات ˏتعيين بودجه براي تحقق حداقل حقوق به ميزان سه ميليون تومان و کيفيت بخشي مدارس را رسانه اي کنيد تا عزم ملي حول آن براي آينده محقق شود .
2. زمان ايجاد پويش ( کمپين ) ، کار کارشناسي ، چانه زني با مسئولين براي افزايش بودجه ، قبل از ابلاغ بخشنامه ي تهیه و تدوین بودجه کل کشور به دستگاه های اجرایی ابلاغ مي باشد .
رئيس جمهور با اين بخشنامه ، دستور آغاز فرآيند تدوين لايحه بودجه کل کشور را صادر مي کند تا دستگاه ها بودجه پیشنهادی خود را به سازمان برنامه و بودجه کشور ارسال کنند .
معمولأ اين بخشنامه در تابستان به دستگاه ها ابلاغ مي شود .
لذا ايجاد پويش ( کمپين ) در زمستان ( بهمن و اسفند ) آب در هاون کوبيدن است. که منجر به نا اميدي معلمان مي شود !
3. کنش گري در سايه کارشناسي ، بالنده است . کنش گري که کورکورانه عمل مي کند محکوم به شکست است .
4 . حال که بودجه در مجلس مورد بررسی قرار می گیرد انتظار تغییر محسوس داشتن دور از واقعیت است چرا که هر گونه تغییری یا باید با لحاظ کردن منابع درآمدی مربوطه باشد و یا با جابه جایی و حذف ردیف های هزینه ها ؛ لذا تجربه ثابت کرده که نه در توان مجلس است و نه ممکن است که چنین اتقاقی روی دهد ؛ لذا ایجاد انتظار غیر واقعی یک اقدام باخت-باخت است .
چرا که هم معلمان را ناامید می سازد و بی اعتماد به کنش گری را افزایش می دهد و هم فرصت کاذب برای نمایندگان توده گرا ایجاد می کند و هم منجر به تخریب غیرعادلانه و غیرمنصفانه مسوولانی مي شود که سهم چندانی در این مساله و مشکل ندارند.
5. باتوجه به اينکه درخواست شما ، رفع تبعيض ، پرداخت حقوق عادلانه به معلمان و کيفيت بخشي به آموزش مدارس يک خواست ملي مي باشد و با تغييرات جزيي در بودجه توسط مجلس محقق نمي شود ، فقط روش ، زمان و مخاطب شما اشتباه مي باشد !
تا دير نشده است ، موضوع ˏوسیع تر و گسترده ترˏ "عزم ملي جهت اصلاح ساختار آموزش و پرورش " که اميد بخش و کارساز مي باشد و مقدمه تحقق حداقل حقوق و کيفيت بخشي مدارس مي باشد ، را جايگزين پويش (کمپين ) بي نتيجه و نااميد کننده درخواست تغييرات اساسي بودجه در مجلس نماييد .