چاپ کردن این صفحه

شیرزاد عبداللهی / همکار گروه صدای معلم

آقای حاجی بابایی! سهم آموزش و پرورش از GDP سال 94 ، حدود 11.8 (11 ممیز 8 دهم درصد) است! اغلب معلمان و فعالان فرق بین گفتمان پوپولیستی و گفتمان واقع گرایانه را می فهمند و می دانند!

ادعای حاجی بابایی در مورد کاهش سهم آموزش و پرورش از GDP / بودجه آموزش و پرورش در سال 92 حدود 160 هزار میلیارد ریال بود/ بودجه آموزش و پرورش در سال 94 حدود 240 هزار میلیارد ریال رسید/ رشد اقتصادی در سال 93 سه درصد و در سال 94 صفر درصد بوده است / حاجی بابایی تصمیم دارد به نقش خود در سال های 80 تا 83 برگردد/ استراتژی تحریک معیشتی معلمان با تشکیل مجلس دهم از سوی هواداران احمدی نژاد دنبال می شود/ تشکل های صنفی با توجه به تجربه 88 تا 92  قاعدتا نباید از یک سوراخ دو بار گزیده شوند/ بخش اعظم معلمان از گفتمان عوامانه و تحریک آمیز عبور کرده اند/ سخنان پوپولیست ها را مکتوب کنید تا حفره های غیر قابل ترمیم آن را ببینید

ادعای حاجی بابایی در مورد بودجه آموزش و پرورش و کاهش تولید ناخالص داخلی  آقای حاجی بابایی وزیر سابق آموزش و پرورش و منتخب مجلس دهم از حوزه انتخابیه همدان، در دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، گفت : "در سال 92 سهم آموزش و پرورش از GDP، حدود 8 درصد بود که این رقم در سال 94 به حدود 2.5 درصد رسید و این کاهش به نفع نظام تعلیم و تربیت نیست." (اینجا)

توجه ایشان به فاکتور سهم آموزش و پرورش از GDPشایان تقدیر است .  اگر واقعا سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی از 8 درصد به 2.5 درصد کاهش یافته جفای بزرگی در حق آموزش و پرورش شده و باید توسط دولت جبران شود.

موضوع یادداشتی که می خوانید ، بحث تخصصی اقتصادی و بررسی بودجه آموزش و پرورش و قضاوت در باره کم و زیاد بودن آن نیست.

موضوع حقوق و دستمزد معلمان خارج از موضوع این یادداشت است.

همچنین بحث مقایسه عملکرد و شخصیت وزرای آموزش و پرورش هم خارج از موضوع این یادداشت است.

اضافه کنم که رقم تولید ناخالص داخلی GDP هم موضوعی پر مناقشه است و اگر برمبنای گزارش سازمان های بین المللی و بر اساس دلار محاسبه کنیم به نتایج متفاوتی می رسیم.

در اینجا فقط ادعای آقای حاجی بابایی در این خصوص که سهم آموزش و پرورش از GDPاز 8 درصد سال 92 به 2.5 درصد در سال 94 کاهش یافته مورد سنجش قرار می گیرد.

در این یادداشت بحث سهم آموزش و پرورش از GDP با همان منطق و شیوه ای بررسی شده است که آقای حاجی بابایی به آن تمسک جسته است.

در اینجا فقط این مساله را مورد بحث قرار می دهم که آیا ادعای حاجی بابایی در مورد کاهش سهم آموزش و پرورش از GDP در دولت جدید ، با منطق عدد و رقم  درست است و یا بازهم به نوعی از تبلیغات منفی و بدون پشتوانه علمی دست یازیده است؟

اول این را بگویم که  GDP چیست؟ تولیدناخالص داخلی یا Gross Domestic product یکی از مقیاس‌های اندازه‌گیری در اقتصاد است. تولید ناخالص داخلی در برگیرنده ارزش مجموع کالاها و خدماتی است که طی یک سال در یک کشور تولید می‌شود.

به عبارت دیگر تولید ناخالص داخلی یا به‌اختصار GDP ارزش پولی کلیه کالاها و خدمات نهایی است که در داخل مرزهای یک کشور در بخش دولتی و خصوصی (صنعت و خدمات و کشاورزی ) در یکسال  تولید می‌شود. 

دوم مفهوم رشد اقتصادی که در این یادداشت از آن استفاده کرده ام را روشن کنم.

رشد اقتصادی عبارت است از افزایش تولید یک کشور در یک سال خاص در مقایسه با مقدار آن درسال پایه.  به عبارت دیگر افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال مورد بحث به نسبت مقدار آن در یک سال پایه، رشد اقتصادی محسوب می‌شود. 

بودجه آموزش و پرورش در سال 92 حدود 160  هزار میلیارد ریال بود. این آخرین بودجه مصوب آموزش و پرورش در دولت دوم محمود احمدی نژاد و وزارت آقای حاجی بابایی بود.

بر اساس گزارش بانک مرکزی (اینجا) تولید ناخالص داخلی GDP در سال 92 معادل  1972853 میلیارد ریال بوده است.

تقریبا  8 درصد GDP سال 92 ، حدود 158 هزار میلیاد ریال ، سهم آموزش و پرورش بوده است . بنابراین این بخش از سخن حاجی بابایی که در سال 92 سهم آموزش وپرورش از تولید ناخالص داخلی 8 درصد بوده ، بر اساس آمار ریالی بانک مرکزی درست است.

اما این فقط مقدمه سخن حاجی بابایی است او در ادامه می گوید که  در سال 94 ، سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی GDP از 8 درصد سال 92 به 2.5 درصد کاهش یافته است.

اگر این قسمت از سخنان آقای حاجی بابایی درست باشد باید دولت و وزیر کنونی را سرزنش کرد که چرا سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی را به کمتر از یک سوم دوره وزارت حاجی بابایی رسانده اند؟

کاهش سهم آموزش و پرورش از GDP چگونه اتفاق می افتد ؟ دو حالت را می توان تجسم کرد. 

در حالت اول رقم GDP تغییر عمده ای نکرده، اما  بودجه آموزش و پرورش در سال 94 نسبت به سال 92 کاهش شدید داشته در حد یک سوم داشته  است.

در حالت دوم می توان این فرضیه را مطرح کرد که در فاصله دو سال از 92 تا 94 تولید ناخالص داخلی کشور GDP افزایش جهشی یافته است، اما دولت  متناسب با این رشد، سهم آموزش و پرورش را اضافه نکرده است. 

اعداد بودجه 92 و 94 آموزش و پرورش در اختیار ما است، اگر اعداد را برای سهولت درک آنها گرد کنیم ، بودجه آموزش و پرورش در سال 92 ، حدود 160 هزار میلیارد ریال و در سال 94 حدود 240 هزار میلیارد ریال بوده است.

فرضیه حالت اول غلط است ، چون در سال 94حدود 80 هزار میلیارد ریال افزایش  در بودجه آموزش و پرورش نسبت به سال 92 می بینیم.

به عبارت دیگر ، بودجه آموزش و پرورش در سال 94 نسبت به سال  92بیش از 50  درصد اضافه شده است. پس فرض ثابت ماندن GDP  و کاهش شدید بودجه وزارت آموزش و پرورش منتفی است.

فرضیه دوم یعنی افزایش جهشی GDPهم غیرممکن است.

چنین معجزه ای یعنی چند برابر شدن GDP  در مدت دوسال، تا کنون در اقتصاد هیچ کشوری اتفاق نیفتاده و آرزوی اقتصاد دان ها و دولت روحانی حداکثر رشد سالانه  5 درصدی اقتصاد کشور است.

متاسفانه نتوانستم رقم تولید ناخالص داخلی بر اساس اعلام بانک مرکزی در سال 94 را پیدا کنم، اما راه مطمئن دیگری برای پیدا کردن رقم تولید ناخالص داخلی GDP در سال 94یافتم .

با داشتم رقم GDP  سال 92  و درصد رشد اقتصادی سال های 93و 94 می توان GDPسال 94 را محاسبه کرد. 

رشد اقتصادی کشور در سال 93، سه درصد بوده است و در سال 94 صفر درصد.

تولید ناخالص داخلی GDPدر این دو سال  با 3 درصد  رشد از رقم 1972853 میلیارد ریال به 2032038 افزایش یافته است.

حال با احتساب همین رقم 2032038 هزار میلیارد ریال و رقم بودجه آموزش و پرورش در این سال یعنی 240 هزار میلیارد ریال درصد سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص داخلی GDP محاسبه می کنیم.

نیازی به محاسبات پیچیده ریاضی نیست ،فقط باید از بزرگی اعداد نترسیم.

با یک تناسب ساده می توانیم بفهمیم که بودجه 240 هزار میلیارد ریالی آموزش و پرورش چند درصدرقم GDP سال 94 است؟ من این عملیات ساده را انجام دادم. سهم آموزش و پرورش از GDP سال 94 ، حدود 11.8 (11 ممیز 8 دهم درصد ) است!

این درصد با همان روشی محاسبه شده که سهم 8 درصدی  آموزش و پرورش از GDP سال  92 را محاسبه کردیم.

آقای حاجی بابایی برای اثبات کاهش سهم آموزش و پرورش از 8 درصد GDP به 2.5 درصد دو راه در پیش دارد. اول اینکه بودجه 240 هزار میلیارد ریالی سال 84 را انکار کند و مثلا بگوید در این سال بودجه آموزش و پرورش 50 هزار میلیارد ریال بوده است.

راه دوم این است که اذعان کند که در دو سال 93 و 94 ،  اقتصاد ایران رشد 300 درصدی داشته و رقم GDP در مدت دوسال سه برابر شده است.

بودجه مصوب 240 هزار میلیارد ریالی آموزش و پرورش قابل انکار نیست. ضمنا با رشد اقتصادی 3 درصد هم حجم اقتصاد ایران در دوسال 3 برابر نشده است.

دولت حداکثر در انتظار رشد 5 درصدی اقتصاد بوده و است و در دوسال گذشته هم فقط توانسته رشد منفی را ، کمی مثبت کند، همان چیزی که از آن به عنوان آوار برداری از خرابکاری های دولت گذشته یاد می شود.

اگر این دو گزینه را کنار بگذاریم بر مبنای عدد و رقم آقای حاجی بابایی چاره ای ندارد جز اینکه بپذیرد که سهم آموزش و پرورش از  GDP در سال 94 نسبت به سال 92 حدود 4 درصد افزایش یافته است.

آقای حاجی بابایی برای ناکارآمد نشان دادن دولت در حوزه آموزش و پرورش و تحریک معلمان علیه دولت اعداد را به نحو فاحشی دستکاری کرده است.  

به نظر می رسد آقای حاجی بابایی تصمیم دارد به نقش خود در سال های 80 تا 83 برگردد و با طرح مطالبات معیشتی و اقتصادی ، بخش هایی از  معلمان را علیه دولت تحریک کند و بار دیگر به عنوان متحد و پشتیبان تشکل های صنفی عرض اندام کند.

استفاده از مشکلات صنفی به منظور بهره برداری های سیاسی ، روشی کاملا شناخته شده از جانب جریان اصول گرا است و در سال های 80 تا 84 با موفقیت اجرا شده.

اما در شرایط امروز گمان نمی کنم که تشکل های صنفی با توجه به تجربه اجرایی آقای حاجی بابایی ( 88 تا 92 ) از یک سوراخ دو بار گزیده شوند.

بر سر راه استراتژی تحریک معیشتی معلمان که به احتمال زیاد با تشکیل مجلس دهم به شدت از سوی اقلیت بسیار کوچک و افراطی پیگیری می شود ، دو مانع وجود دارد.

اول اینکه اغلب معلمان گفتمان معیشتی و مطالبه گر امروز آقای حاجی بابایی را با عملکرد چهار ساله  او  می سنجند و این پرسش را مطرح می کنند که چرا در فرصت چهار ساله وزارت خود  و در شرایط نفت 140 دلاری،  تئوری های صنفی خود در حمایت از معلم و بردن معلمان به قله را اجرایی نکرد؟

مانع دوم این است که بخش اعظم معلمان از گفتمان عوامانه و تحریک آمیز عبور کرده اند و اکنون اظهارات افراد در دفاع از حقوق معلمان را  در ترازوی عقل و انصاف می سنجند.

امروزه اغلب معلمان و فعالان  فرق بین گفتمان پوپولیستی و گفتمان واقع گرایانه را می فهمند و می دانند که غوغا سالاری و شلوغ کاری به سود معلمان نیست.

اما راه مقابله با پوپولیسم چیست؟

تنها راه، سنجش سخنان تحریک آمیز و عوامانه در ترازوی خرد و محاسبه و منطق است.

سخنان پوپولیست ها وقتی مکتوب می شود پر از حفره های غیر قابل ترمیم است و اجزای تشکیل دهنده این سخنان پر از تناقض است.

در مواردی مانند این گونه سخنرانی ها کافی است شنونده از جو جلسه خارج شود و متن مکتوب را بخواند و با معیار خرد و منطق سخنان را ارزیابی کند تا تمام تمهیدات و پیش بینی های عوامانه پوپولیست ها نقش بر آب شود.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

یکشنبه, 25 ارديبهشت 1395 14:41 خوانده شده: 1811 دفعه

در همین زمینه بخوانید: