چاپ کردن این صفحه

سعید شهسوار زاده/ عضو شورای نویسندگان صدای معلم

مهم ترین بحران آموزشی شکاف زیاد بین " تحصیل " و " آموزش " است ... گام نخست برای مهار بحران ؛ آگاه‌سازی و هوشیاری سیاستگذار است

گزارش آتي بانک جهاني که در مهر 1396 منتشر مي شود در مورد بحران آموزشي ( چالش گسترش تحصيل  در جوامع و پرهيز از آموزش ) مي باشد/ مخاطب اول اين گزارش ، سیاستگذاران اقتصادی در سازمان برنامه و بودجه و وزارت امور اقتصادی و دارایی کشورند که غالباً آموزش‌ و پرورش و سایر دستگاه‌های آموزشی را هزینه‌بر و مصرف‌کننده بودجه می‌بینند/ توسعه ، داستان ̗حل مسائل زندگی جمعی انسان‌هاست/ تجهیز سخت‌افزاری مدارس و توسعه ابنیه و تجهیزات، کمک زیادی به توسعه آموزش نمی‌کند. در عوض تامین سلامت جسمی و روانی دانش‌آموزان، انگیزه‌بخشی به معلمان، تمرکز‌بخشی مدارس بر آموزش و خلوت کردن سر مدیران مدارس از مسائل غیر‌آموزشی و هم‌افزایی نظام آموزش در جهت ارتقای مستمر یادگیری، بهترین اقدام برای بهبود آموزش است/ تحصیل شرط لازم برای آموزش است نه کافی. فاصله میان تحصیل و آموزش زیاد است و با سطح درآمد سرانه رابطه آماری عکس دارد؛ هرچه درآمد سرانه کشوری بالاتر است، فاصله بین تحصیل و آموزش در آن کشور کمتر است/ عزم ملي در هدايت تحصيلي ايجاد نشده است ! يا به عبارت ساده تر خانواده ها با اهميت ِ مهارت آموزي و نياز کشور و فرزندانشان در آينده آشنا نشده اند/ آگاه شدن سياستگذار مهم است ولي مهمتر از آن آگاهي و نقش آفريني آحاد جامعه نسبت به آموزش و پرورش است . زيرا تا عزم ملي جهت اصلاح ساختار آموزش و پرورش ايجاد نشود چالش ها آن همچنان باقي مي مانند/ کافی است این مدیران واقعاً متوجه شوند که تمام این تشکیلات برای آن است که دانش‌آموزان چیز مفیدی یاد بگیرند و دریابند که مدرسه واقعاً مکان یادگیری است/ این گزارش برای مهار بحران آموزشی دو راهکار توصیه می‌کند؛ اول بها دادن به سنجه‌ها و تعیین آنها و سپس اندازه‌گیری بر اساس سنجه‌های معتبر/ مشکل اصلی ما این است که سنجه‌هایمان اشتباه است. رتبه در کنکور، نمرات پایان سال و معدل تحصیلی مترهایی‌اند که دانش کودکان و جوانان‌مان را بر اساس آنها می‌سنجیم. مساله این است که این سنجه‌ها ایراد دارند/ گزارش برای فراگیری بر سه عرصه انگشت می‌گذارد: مهارت‌های کمّی مبتنی بر ریاضیات، مهارت خواندن یا ادبیات و سوم مهارت استدلال و متصل کردن چیزها به همدیگر....

بحران آموزشی در آموزش و پرورش ایران و شکاف بین آموزش و تحصیل

خلاصه قسمت اول ( اينجا )

بيش از 40 سال از فعاليت بانک جهاني که وظيفه اش ، بازسازی خرابی‌های جنگ جهانی دوم بوده  ولی در سال ۱۹۴۹، به‌سمت ارتقای توسعه اقتصادی در کشورهای توسعه‌نیافته معطوف شد( اعطای وام برای توسعه و گسترش طرح‌های تولیدی آن دسته از کشورهای در حال توسعه است که عضو بانک هستند. )

بانک جهانی در آگوست 1978 نخستین شماره گزارش توسعه جهانی با عنوان چشم‌اندازهایی برای رشد و محو فقر را منتشر کرد که تنها 68 صفحه بود.

حجم گزارش‌های سال گذشته  حتی به چهار تا پنج برابر گزارش نخستین می‌رسد (مثلاً گزارش سال 2017 در 307 صفحه منتشر شده است). بانک جهانی با انتشار پیوسته چنین گزارش‌های سالانه‌ای درباره توسعه اقتصادی توانست این حوزه را به یک رشته علمی و جهادی جدی تبدیل کند.

گزارش آتي بانک جهاني که در مهر 1396 منتشر مي شود در مورد بحران آموزشي ( چالش گسترش تحصيل  در جوامع و پرهيز از آموزش ) مي باشد .

مخاطبان اين گزارش عبارتند از :

مخاطب اول اين گزارش ، سیاستگذاران اقتصادی در سازمان برنامه و بودجه و وزارت امور اقتصادی و دارایی کشورند که غالباً آموزش‌ و پرورش و سایر دستگاه‌های آموزشی را هزینه‌بر و مصرف‌کننده بودجه می‌بینند.

دومین مخاطب این یادداشت، سیاستگذاران آموزشی کشور از شورای انقلاب فرهنگی و وزارت آموزش‌ و پرورش تا تصمیم‌گیرندگان محلی آموزش در سطح استان و شهرستان‌اند.

گروه سوم مخاطبان، محققان و دانشجویان رشته اقتصادند.

مخاطب چهارم این نوشته سیاستمدار به معنی عام کلمه است.

پیام این نوشته به سیاستمدار آن است که ما تافته جدا بافته‌ای نیستیم. کشور ما مانند همه کشورهای دیگر، مسائل خاص خود را دارد؛ اما این به آن معنی نیست که اقتصاد ایران خاص است. خاص تلقی کردن اقتصاد ایران، خواسته یا ناخواسته، ما را از بهره‌مندی از خرد جمعی محروم می‌کند و ظرفیت یادگیری داخلی را کاهش می‌دهد. جوامع و کشورها مسائل مشترک و ویژگی‌های خود را دارند. مشترکات قابلیت یادگیری از تجارب دیگران را ایجاد می‌کنند و ویژگی‌ها و متمایزات، ظرفیت نوآوری و خلاقیت را گسترش می‌دهند.

مخاطب پنجم  اين گزارش نهادهاي مدني به ويژه نهادهاي مدني فعال در حوزه آموزش و پرورش به عنوان حلقه واسط بين مردم و مسئولين ، رسانه ها مخصوصأ رسانه هاي فعال در حوزه آموزش و پرورش و اقتصاد به عنوان رکن چهارم دموکراسي مي باشند .

مخاطب ششم اين گزارش همه آحاد ملت به عنوان ̗ اولياي دانش آموزان که بهترين فرصت ها (حداقل 12 سال )  بزرگترين سرمايه هاي زندگي خود( فرزندانشان ) را به آموزش و پرورش مي سپارند ، مي باشند .

مخاطب هفتم اين گزارش همه آحاد ملت به عنوان ̗ صنعتگران ، توليد کنندگان ، ارائه دهندگان خدمات و... مي باشند که بايد از بزرگترين سرمايه هاي اجتماعي کشور ( نيروي انساني جوان و کار آفرين ) در کارخانه ، زمين کشاورزي ، بيمارستان ، دفتر هاي وکالت ، دفاتر خدمات و.... بهره مند شوند ، مي باشند !

اساسي ترين  سئوالي که مطرح مي شود اين است :

 آيا تلاش بيش از ربع قرن کشورها و نهادهاي بين المللي براي توسعه تحصيل به آموزش منجر شده يا خير ؟

در ادامه  ( قسمت دوم ) مي خوانيم :

 

گفت و گو کننده :

آيا معني توسعه ، ساختمان ِ بلند است ؟ يا داستان ِ حل ِ مسائلِ زندگی جمعی انسان‌هاست ؟(3 )

 

پاسخ دهنده :

توسعه ، داستان̗ ساختمان‌های بلند، بزرگراه‌های عریض، برج‌های سر̗ به آسمان‌ کشیده، پل‌های طویل، خیابان‌های شیک و فروشگاه‌های مملو از محصولات متنوع نیست. توسعه ، داستان ̗حل مسائل زندگی جمعی انسان‌هاست. کشوری توسعه‌یافته است که دغدغه سیاستمدارانش، ارتقای مستمر زندگی جمعی شهروندان و افزایش حق انتخاب آنها باشد. تدبیر زندگی خصوصی انسان‌ها و نحوه انتخابشان با خود آنان است. سیاستگذاری در کشورهای توسعه‌یافته، بسیج خرد جمعی برای شناسایی و رفع و تقلیل مشکلات مردم در حوزه مشترک زندگی از طریق راه‌حل‌های شدنی، کم‌هزینه، موثر و قابل دوام است.

شناسایی، مدیریت و حل ̗مشکلات زندگی انسان‌ها در حوزه جمعی موضوع توسعه است.

به عنوان مثال ؛ تجهیز سخت‌افزاری مدارس و توسعه ابنیه و تجهیزات، کمک زیادی به توسعه آموزش نمی‌کند. در عوض تامین سلامت جسمی و روانی دانش‌آموزان، انگیزه‌بخشی به معلمان، تمرکز‌بخشی مدارس بر آموزش و خلوت کردن سر مدیران مدارس از مسائل غیر‌آموزشی و هم‌افزایی نظام آموزش در جهت ارتقای مستمر یادگیری، بهترین اقدام برای بهبود آموزش است.

 

این گزارش برای مهار بحران آموزشی دو راهکار توصیه می‌کند؛ اول بها دادن به سنجه‌ها و تعیین آنها و سپس اندازه‌گیری بر اساس سنجه‌های معتبر  گفت و گو کننده :

تفاوت بين تحصيل و آموزش چيست ؟ آيا با پر شدن شکاف بين تحصيل بين کشور هاي توسعه يافته و در حال توسعه نشانه کاهش بحران آموزش است ؟ (3  )

 

پاسخ دهنده :

تحصیل با آموزش متفاوت است. فکر نکنید اگر موفق به گسترش تحصیل شدید، آموزش هم حاصل شده است. فاصله زیادی میان تحصیل و آموزش وجود دارد. 

در واقع ، تحصیل شرط لازم برای آموزش است نه کافی. فاصله میان تحصیل و آموزش زیاد است و با سطح درآمد سرانه رابطه آماری عکس دارد؛ هرچه درآمد سرانه کشوری بالاتر است، فاصله بین تحصیل و آموزش در آن کشور کمتر است. در کشورهای با درآمد کم فاصله بسیار زیادی میان تحصیل و آموزش وجود دارد. در داخل کشورها هم تحصیل در مناطق کم‌درآمد با ضریب اثربخشی کمتری منجر به آموزش شده است.

اگر معیار سرمایه انسانی را میانگین سال‌های تحصیل یا نرخ پوشش تحصیل بدانیم، دنیای توسعه‌یافته و در حال توسعه با سرعت بالایی در حال همگرایی‌اند. در آمریکا 40 سال، از 1870 تا 1910، طول کشید تا نرخ ثبت‌نام دختران در سن تحصیل از 57 درصد به 88 درصد برسد. این شکاف در مغرب طی 10 سال پر شد.

میانگین سال‌های تحصیل یک کارگر بنگلادشی در سال 2010 بیش از یک کارگر فرانسوی در سال 1975 است. سنجه‌هایی از این قبیل نشان می‌دهند شکاف سرمایه انسانی بین کشورهای در حال توسعه و توسعه‌یافته در حال پر شدن است.

گزارش مدعی است این دستاورد تحصیلی به آموزش سرایت نکرده است. کشورهای با درآمد بالاتر، از تحصیلی که منجر به آموزش، فراگیری و یادگیری می‌شود بیشتر بهره‌مند می‌شوند؛ در حالی که این اتفاق در کشورهای در حال توسعه کمتر رخ داده و شکاف آموزش و تحصیل در مناطق کمتر توسعه‌یافته بیشتر است.

بحران آموزشی در آموزش و پرورش ایران و شکاف بین آموزش و تحصیل

گفت و گو کننده :

آيا تحصيل کودکان در مدارس منجر به آموزش آنان مي شود ؟ آيا بحران آموزش اتفاق ناگهاني اين قرن است ؟ ( 3 )

 

پاسخ دهنده :

گزاره اول گزارش به گزاره دوم می‌رسد: جهان ِ در حال توسعه با «بحران آموزش» روبه‌رو است؛ کلید واژه‌ای که احتمالاً به زودی فراگیر می‌شود و همه درباره آن سخن خواهند گفت. بحران آموزشی به این معناست که زمانی که کودکان به مدرسه می‌روند و مشغول تحصیل می‌شوند، ساده‌نگری است اگر گمان بریم مشکل حل شده است؛ غافل از آنکه ممکن است کودکان در مدرسه چیز زیادی یاد نگیرند. در گام بعد این سوال پیش می‌آید که چرا کودکان در مدرسه چیزی یاد نمی‌گیرند و تحصیل و حضور در مدرسه منجر به آموزش نشده است. در صورتی که این فاصله فراگیر و معنی‌دار باشد «آموزش» در « شرایط بحرانی » است.

منظور از شرایط بحرانی این نیست که آموزش قبلاً در وضعیت مناسبی بوده و ناگهان اتفاق نامیمونی آن را دچار بحران کرده است. بلکه آموزش در غفلت ناظران از ابتدا در بحران بوده اما اکنون سنجه‌های طراحی‌شده این بحران را به وضوح نشان می‌دهند. بنابراین منظور از بحران آموزشی درک جدید ما از یک اتفاق قدیمی و ناتوانی تحصیل در برآورده کردن هدف مورد انتظار از آن یعنی آموزش است.

 

گفت و گو کننده :

رئيس جمهور و وزير آموزش و پرورش در مراسم بازگشايي مدارس در مهر 96 به برخياز  چالش هاي آموزش و پرورش  اشاره مي کنند.

 مثلأ در تيتر روزنامه تجارت ِ روز يک شنبه دوم مهر آمده است :

مهارت آموزش مأموريت ويژه نظام آموزشي است .

اهميت سخنان روحاني در اين زمينه چيست ؟

 

پاسخ دهنده :

کارشناسان همواره اعلام کرده اند که عزم ملي براي اصلاح ِ ساختار آموزش و پرورش ضروري است .

 

گفت و گو کننده :

با ذکر ِ يک مثال ، نقش ِ عزم ملي در اصلاح ِ ساخنار آموزش و پرورش را توضيح دهيد .

 

پاسخ دهنده :

آموزش و پرورش طبق برنامه ششم توسعه ،بايد به شاخه فني حرفه اي توجه بيشتر داشته باشد  !( دانش آموزان بيشتري را به سوي شاخه ي فني حرفه اي هدايت کند .)

در شاخه فني حرفه اي ، جهت تأليف کتاب هاي درسي  جديد ، تلاش ِشايسته اي براي کسب مهارت آموزي صورت گرفته است که ميزان موفقيت ِتأليف ِکتاب هاي جديد در هر رشته را بايد کارشناسان آن رشته بررسي و تحليل نمايند !

به عبارت ديگر ، نياز آينده ي کشور گسترش ِ آموزش در شاخه فني حرفه اي است . ولي چون جامعه ( پدر ، مادر ، خواهر و برادر بزرگتر ِ دانش آموز،  دايي ، خاله ، عمو و عمه ِ و ... دانش آموز به عنوان مشاوران خانوادگي  ) از طريق رسانه ها و تشکل ها و... در بارور کردن ِ اين باور  دخيل نبوده اند  ؛ اين تلاش ها ابتر مانده ، متأسفانه دانش آموزان بيشتر به رشته هاي نظري هدايت مي شوند .

چرا؟

چون عزم ملي در هدايت تحصيلي ايجاد نشده است ! يا به عبارت ساده تر خانواده ها با اهميت ِ مهارت آموزي و نياز کشور و فرزندانشان در آينده آشنا نشده اند .

لذا تلاش جهت ِ هدايت تحصيلي دانش آموزان به سوي فني حرفه اي ، با موج  ِ مخالفت دانش آموزان و خانواده ها روبه رو مي شود !

 ايجاد ِ عزم ملي ، از وظايف ِ  رسانه ها ، تشکل هاي مدني ، نهادهاي تخصصي و ... مي باشند .

بعد از تغيير کتاب ها ،  اصلاح روش هاي تدريس و سنجش ها و... مطرح مي شود .

مي گويند با يک گل بهار نمي شود ؛  ولي حقير باور دارم :

 يک گل ، مي تواند نشانه بهار باشد .

 

گفت و گو کننده :

به نظر شما ، بيان ِ سخنان رئيس جمهور در مراسم بازگشايي مدارس در اول مهر سال 96 نشانه ي بهار است ؟

 

پاسخ دهنده :

آگاه شدن سياستگذار مهم است ولي مهمتر از آن آگاهي و نقش آفريني آحاد جامعه نسبت به آموزش و پرورش است . زيرا تا عزم ملي جهت اصلاح ساختار آموزش و پرورش ايجاد نشود چالش ها آن همچنان باقي مي مانند .

از بيست روزنامه ِ صبح ِ روز يک شنبه ( روز بعد از مراسم بازگشايي توسط روحاني )  دوم ِ مهر ماه نود و شش ( 4)  که حقير بررسي کرده ام ، فقط سه روزنامه اطلاعات ، کيهان و کليد در نيمه نخست صفحه اول خود ، موضوع مورد اشاره روحاني را  منعکس نکرده اند !

( اميدوارم خطاي بنده و عدم دقت ِ حقير اين سه روزنامه را مستثني کرده باشد نه کم توجهي مسئولان اين روزنامه ها )

  روزنامه هاي اعتماد ، جوان ، ايران ، بهار ، تجارت ، همشهري ، شرق ، دنياي اقتصاد ، ابتکار ، آرمان ، جهان صنعت ، جمهوري اسلامي ، خراسان ، شهروند ، قانون ، مردم سالاري ، به يکي از چالش هاي مهم آموزش و پرورش پرداخته اند .

 

گفت و گو کننده :

به نظر شما ، توجه روزنامه ها به چالش هاي آموزش و پرورش در يک روز، نشانه بهار مي باشد ؟

 

پاسخ دهنده :

پاسخ اين سئوال  هم بله است و هم خير !

 

گفت و گو کننده :

بيشتر توضيح دهيد .

 

پاسخ دهنده :

اگر قلم به دستان ، تحليل گران ، نهادهاي مدني ، نهادهاي تخصصي و... بر اين موج ِ ايجاد شده ِ سوار شوند و آگاهي آفريني کنند يعني در جهت ِ ايجاد عزم ملي براي اصلاح ساختار آموزش و پرورش تلاش نمايند ؛ اين گل مي تواند نشانه اي از بهار باشد!

در غير اين صورت ، اين گل در کوچه و پس کوچه هاي  محيط زيست ، تعامل با جهان ، چالش هاي بانکي ، بحران صندوق هاي بازنشستگي ، عدم پرداخت يارانه نقدي، رشد اقتصادي ، کاهش بيکاري و ...پژمرده و گُم مي شود .

 

گفت و گو کننده :

وقتي بحران آموزشي نمايان  شد  ؟ چه بايد کرد ؟ ( 3 )

 

پاسخ دهنده :

بعد از آگاهی نسبت به شرایط بحرانی آموزش، این سوال مطرح می‌شود که چه باید کرد؟ این گزارش می‌گوید وقتی متوجه بحران آموزش شدیم باید سیاستگذار را نسبت به این مساله آگاه کنیم. قدم اول در واقع بیداری، آگاه‌سازی و هوشیاری است؛ اینکه سیاستگذار متوجه شود. منظور از سیاستگذار هم الزاماً رئوس هرم مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی یا وزیر آموزش‌ و پرورش یا کمیسیون آموزش مجلس نیست ؛ حتی اگر مدیر آموزشی در یک شهرستان یا مدیر دبستان یک روستای دورافتاده هم متوجه بحران آموزش شوند، مطلوب است.

کافی است این مدیران واقعاً متوجه شوند که تمام این تشکیلات برای آن است که دانش‌آموزان چیز مفیدی یاد بگیرند و دریابند که مدرسه واقعاً مکان یادگیری است. نفس این آگاهی مبارک است.

توضيح آنکه ، به نظر نگارنده همانطور که در بالا هم اشاره شد :

 بايد ولي دانش آموز ، صاحبان صنايع و ارائه دهندگان خدمات ، بانکداران ، وکلا ، نهادهاي مدني و رسانه ها ، نهاد هاط تخصصي  و ...  نسبت به بحران آموزش حساس شوند .

کافی است آحاد جامعه  واقعاً متوجه شوند که تمام این تشکیلات آموزش و پرورش برای آن است که دانش‌آموزان چیز مفیدی یاد بگیرند و دریابند که مدرسه واقعاً مکان یادگیری است. نفس این آگاهی مبارک است.

 

گفت و گو کننده :

در اين گزارش  ، راهکار ارائه شده جهت مهار بحران آموزشي چيست ؟ ( 3 )

 

پاسخ دهنده :

این گزارش برای مهار بحران آموزشی دو راهکار توصیه می‌کند؛ اول بها دادن به سنجه‌ها و تعیین آنها و سپس اندازه‌گیری بر اساس سنجه‌های معتبر.

گزارش تاکید بر بها دادن به سنجه‌ها و اندازه‌گیری دارد.

اما مشکل اصلی ما این است که سنجه‌هایمان اشتباه است. رتبه در کنکور، نمرات پایان سال و معدل تحصیلی مترهایی‌اند که دانش کودکان و جوانان‌مان را بر اساس آنها می‌سنجیم. مساله این است که این سنجه‌ها ایراد دارند.

گزارش برای فراگیری بر سه عرصه انگشت می‌گذارد: مهارت‌های کمّی مبتنی بر ریاضیات، مهارت خواندن یا ادبیات و سوم مهارت استدلال و متصل کردن چیزها به همدیگر.

مرحله بعدی این است که علت‌یابی شود این شکاف دانایی چقدر ناشی از دانش‌آموز، چقدر ناشی از معلم و چقدر ناشی از مدرسه و سيستم آموزشي است ، سنجه معتبر چيست ؟

 

اندازه‌گیری

در گزاره ِ سوم ِ گزارش این سوال مطرح می‌شود که چگونه می‌توان بحران آموزش را برطرف کرد. این گزارش در قدم اول بر تعیین سنجه‌های درست برای اندازه‌گیری و سپس سنجش تاکید دارد. یعنی می‌گوید یادگیری باید در سه حوزه کلیدی مهارت‌های کمی، خواندن و استدلال رخ دهد. تاکید مداوم این گزارش بر سنجش و اندازه‌گیری درست است.

اندازه‌گیری درست آموزش همان مقوله‌ای است که ما باید روی آن بسیار کار کنیم چون سیستم آموزشی و تحصیلی ما یک سیستم معدل‌ زده است. ما همه چیز را در معدل و اعداد خلاصه می‌کنیم، در حالی که آموزش یک امر چندوجهی است که در یک راس آن دانش‌آموز، در راس دیگر معلم، در راس سوم مدرسه و در راس چهارم سیاستگذار، نظام سیاسی، نظام تشویق و تنبیه و قدرشناسی و محرک‌های جامعه است که چقدر افراد را به آموختن ترغیب می‌کند.

 

گفت و گو کننده :

واقعأ آموزش براي چيست ؟  چه هدفي از آموزش متصور مي شود ؟ ( 3 )

پايان قسمت دوم

منابع :

  1. ويکي پديا

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%A7%D9%86%DA%A9_%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C

  1. مجله شماره 212 تجارت فردا در مقاله 40 سال گزارش توسعه جهاني

http://www.tejaratefarda.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-35/3549-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%DA%AF%D8%B2%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C

  1.  مقاله جاي خالي آموزش   به قلم فرهاد نيلي ( تجارت فردا شماره 235)

http://www.tejaratefarda.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-21/23013-%D8%AC%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%B4

( 4 ) عناوین روزنامه های 2 مهر ۹۶ + تصویر

http://gahar.ir/newspaper-2/

پنج شنبه, 05 مهر 1396 12:53 خوانده شده: 1792 دفعه

در همین زمینه بخوانید: