تفکر نقاد کار می کند ولی به شرطی که از تله ها و چاله های روانی عبور کرده باشیم.
دکتر محمدرضا سرگلزایی
جمعیت قابل توجهی از ایرانی ها در حال بالا رفتن از یک تپه با سر بالایی تند و طاقت فرسا هستند تا هر طور شده خود را به بازیکن مشهور پرتغالی یعنی رونالدو برسانند . و این در حالی است که همین افراد در سنین مختلف و در دو جنسیت مرد و زن برای استفاده از پل عابر پیاده که ضامن سلامتی آن هاست هنوز با « خود » درگیرند و معمولا ترجیح می دهند استرس و اضطراب برخورد احتمالی با اتومبیل ها را به جان خریده و از زیر پل عبور کنند .
جمعیت دیگری را مشاهده می کنید که به گفته شاهدان یکی از درب های ورودی هتل محل اقامت تیم عربستانی را می شکنند ، داخل لابی هتل می شوند و یک صدا « رونالدو » را صدا می زنند .
سایت دیده بان ایران می نویسد : « در پی استقبال طرفداران رونالدو از وی در جریان سفر به تهران، شبکه الجزیره در گزارشی که در شبکه های اجتماعی خود منتشر کرده در کپشن از عبارت « صحنههای وحشیانه » استفاده کرده است » . ( این جا )
اتوبوس زرد رنگ حامل تیم النصر و رونالدو به سرعت در حال عبور است و جمعیت قابل توجهی در حال دویدن پشت سر اتوبوس هستند .
در فیلم ها و عکس هایی که منتشر شده است صحنه ای را نمی بینی که رونالدو در میان این جمعیت « جو زده » حاضر شود و حتی یک لبخند ساده حواله ی آنان کند .
اما رونالدو کیست که همه این گونه و دیوانه وار در پی او هستند ؟
آیا این بازیکن پولدار در اشل جهانی مدرسه ای در مناطق محروم ایران ساخته و یا دلاری خرج دانش آموزان فقیر آن کرده است ؟
( مديرعامل باشگاه پرسپوليس دختر خانم خود را براى استقبال از رونالدو به فرودگاه آورده است؛ بدون اينكه هيچ مقام رسمى در باشگاه و يا فدراسيون فوتبال داشته باشد . بلومبرگ فارسی ) تاریخ ایران و تحولات آن نشان داده است که روشنفکران ایرانی غالبا در باتلاق « پوپولیسم » گرفتار بوده و برای گرفتن مجوز « مرجعیت » از توده ها همواره به نقش « مجیز گویی توده ها » در برهه های مختلف مشغول بوده اند .
آیا بیمارستانی مدرن برای ایرانی ها ساخته تا خاطره ای بسازد ؟
آیا کار عام المنفعه ی خاصی برای کشور ما انجام داده است ؟
آیا اظهار نظر مشخص و یا شجاعانه ای در خصوص مسائل و یا چالش های مربوط به ایران کرده است ؟
شاید قاطبه ی ایرانی ها آدم های فراموش کار و ضعیف حافظه ای باشند اما رونالدو هنوز خاطره بازی تیم ملی کشورش را با ایرانی ها فراموش نکرده که چگونه و فقط به خاطر یک « گل زده » او را فحش باران کردند و چیزی نبود که حواله او در صفحه ی شخصی اش نکنند .
« تسنیم » 10 آذر 1396 چنین نوشت : ( این جا )
« قرعهکشی رقابتهای فوتبال جام جهانی 2018 روسیه امروز انجام و تیم ملی ایران با اسپانیا، پرتغال و مراکش در گروه B همگروه شد.
پس از مشخص شدن همگروهی ایران با پرتغال، کاربران فضای مجازی به صفحه رسمی «کریستیانو رونالدو» کاپیتان تیم ملی پرتغال در اینستاگرام هجوم بردند و انواع جملات را در آخرین پُست منتشر شده توسط رونالدو به کار بردند.
مشابه چنین اتفاقی چهار سال قبل و پس از مشخص شدن هم گروهی ایران با آرژانتین در جام جهانی 2014 نیز رخ داده بود و کاربران ایرانی یک فضای منفی را به وجود آوردند که انتقادات زیادی را به دنبال داشت . »
هم زمان با آن بازی ، ویدئویی از ایرانی ها را نشان می دهد که در مقابل هتل محل اقامت تیم پرتغال جمع شده و در میانه ی شب شروع به ایجاد سر و صدا و مزاحمت می کنند . ( این جا )
یکی از این افراد با هیجان چنین می گوید : «خودانتقادی » به منظور ارتقای تفکر و خودآگاهی را « تحقیر خودی » و « تضعیف اعتماد به نفس » پنداشته و به کرات از فرود آوردن تلنگری بر جسم تنبل و چاق و روح مسئولیت گریز و توجیه گر ایرانی خودداری ورزیده اند .
« والله اومدیم جلوی هتل اقامت تیم پرتغال .
نذاریم استراحت کنند . نذاریم بخوابند . تا صبح می زنیم و می کوبیم . ان شاء الله فردا نای رفتن نداشته باشند . ببینیم چه کار می کنیم ...
و جمعیت هم همراهی می کنند .
در کلیپ دیگری که در برنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران و از رسانه ی به اصطلاح ملی پخش می شود و مهران مدیری آن را مدیریت می کند ؛ رامین رضاییان از خاطره بازی تیم ملی و پرتغال در جام جهانی ۲۰۱۸ و اذیت کردن رونالدو در حین بازی می گوید .
رضاییان ابتدا ضمن تعریف و تمجید از قابلیت های رونالدو در جایی چنین عنوان می کند :
« رونالدو وقتی بازی می کرد دقیقا رو به روی من بود . استایل بدنی خیلی خوبی داره . به خاطر این که من فوتبالی زورم بهش نمی رسه . خیلی بازیکن قوی ایه .
من سعی می کردم روحی و روانی برم روی مُخش .
یه ذره اذیتش کنم . واقعا سعی کردم پیرهنشو بکشم . بدنشو دست بزنم .
( جمعیت حاضر در سالن با هم می خندند و برای این بازیکن ایرانی کف می زنند )
رضاییان ادامه می دهد :
« ایشون به من خیلی فحش می داد . یادم نمی ره . به من می گفت چرا به من دست می زنی ؟ ( به انگلیسی )
چرا من این قدر دست می زنی ؟
گفتم که من دوست دارم بهت دست بزنم .
اگر مشکل داری ...
( جمعیت حاضر دوباره یک صدا این بازیکن ایرانی را تشویق می کنند و این صحنه ها و گفت و گوها هم از رسانه ی جمهوری اسلامی پخش می شود )
پرسشی که این جا مطرح می شود آن است که آن نوع استقبال از رونالدو با این موقعیت هایی که توصیف شد ؛ چگونه قابل جمع است ؟
این تناقض ها و تعارض ها که به کرات اتفاق می افتند و از فرط تکرار جنبه « عادت » به خود گرفته اند ؛ پرسش این است که تا کی و کجا باید ادامه داشته باشند ؟
آیا جامعه ی ایرانی در کلیت خود دچار بیماری و یا اختلالات روانی نیست ؟
( ویدئو را ببینید ) :
آیا اساسا در چنین جامعه ای با چنین مختصاتی می توان سخن از « تفکر انتقادی » به میان آورد ؟
و اما نکته ی مهم و بسیار قابل تامل آن که برخی و شاید بسیاری از روشنفکران ایرانی و نویسندگان در جاهای مختلف این نوع حرکات را کاملا « طبیعی » دانسته و حتی از آن و رفتارهای مردم دفاع کرده و عنوان کرده اند که چنین وقایعی در همه جای دنیا رخ می دهد و نباید اصلا خرده ای بر این جماعت گرفت .
این استدلال افرادی که ژست روشنفکری و همه چیز دانی به خود می گیرند درست مانند توجیهات جمهوری اسلامی در مناسبت هایی مانند انتخابات است که وقتی به فرض ، دلیل مشارکت کم مورد پرسش قرار می گیرد دقیقا همان پاسخ را حواله می کنند و یا پرسش در مورد گرانی و وضعیت تورم و... این که در سایر جاها هم همین گونه است .
برخی این نوع رفتارها را حاصل یک جامعه بسته و ایزوله خوانده و مسئولیت مستقیم آن را متوجه حاکمیت جمهوری اسلامی کرده اند .
این در حالی است که با وجود و توسعه شبکه های اجتماعی و این که خبری در کم تر از چند ثانیه طول و عرض جهان را طی می کند دیگر نمی توان گفت که جامعه ی ایران ، جامعه بسته ای است و یا گوش و چشم ایرانی ها بسته .
تاریخ ایران و تحولات آن نشان داده است که روشنفکران ایرانی غالبا در باتلاق « پوپولیسم » گرفتار بوده و برای گرفتن مجوز « مرجعیت » از توده ها همواره به نقش « مجیز گویی توده ها » در برهه های مختلف مشغول بوده اند .
«خودانتقادی » به منظور ارتقای تفکر و خودآگاهی را « تحقیر خودی » و « تضعیف اعتماد به نفس » پنداشته و به کرات از فرود آوردن تلنگری بر جسم تنبل و چاق و روح مسئولیت گریز و توجیه گر ایرانی خودداری ورزیده اند .
( ویدئو را ببینید ) :