چاپ کردن این صفحه

" یکی از مهم‌ترین گام‌ها در مسیر سنجشگرانه‌اندیش شدن این است که به‌ شدت به خطابه حساس باشیم و درست همان طور که از بدنمان در برابر میکروب‌ها و ویروس‌های کشنده محافظت می‌کنم از ذهنمان هم در برابر خطابه‌ها و ترفندهای خطابی دفاع کنیم و اجازه ندهیم دیگران با تحریک احساساتمان باورهای مطلوبِ خودشان را در ما ایجاد کنند "

کوشش اقناعی؛ استدلال و خطابه

مهدی خسروانی

تعریف کوشش های اقناعی واستدلال و خطابه و مغالطه

 تلویزیون را روشن می‌کنید؛ آگهی بازرگانی پخش می‌کند. رادیو را باز می‌کنید؛ کارشناسی دارد درباره‌ی فایده‌های ورزش صحبت می‌کند. لای روزنامه را باز می‌کنید؛ نویسنده‌ای مطلبی نوشته درباره‌ی کامیابی یا ناکامی دولت در حل مشکلات اقتصادی. یک مقاله‌ی تخصصی مربوط به رشته‌ی خودتان را می‌خوانید.

 همه‌ی اینها کوشش اقناعی‌اند. کوشش اقناعی به کوششی گفته می‌شود که انسان‌ها برای ایجاد یک باور در دیگران انجام می‌دهند.

 کسی که درباره‌ی فایده‌های ورزش صحبت می‌کند می‌خواهد این باور را در ما ایجاد کند که «ورزش مفید است» یا «باید ورزش کرد». کسی که در روزنامه درباره‌ی کامیابی یا ناکامی دولت مطلب نوشته می‌خواهد این باور را در ما ایجاد کند که «دولت در حل مشکلات اقتصادی موفق بوده است» یا «دولت در حل مشکلات اقتصادی ناموفق بوده است» یا «باید در انتخابات بعدی به رئیس‌جمهور فعلی رأی داد» یا «نباید در انتخابات بعدی به رئیس‌جمهور فعلی رأی داد» و ... . حتی اگر آن باور صادق باشد، بهتر است خطابه را کنار بگذاریم و برایش به دنبال دلیل بگردیم.

 آگهی تبلیغاتی هم نوعی کوشش اقناعی ست که می‌خواهد این باور را در ما ایجاد کند که «باید فلان کالا را بخرم» یا «بهتر است فلان کالا را بخرم» یا «اگر از فلان کالای آرایشی استفاده کنم جذاب‌تر می‌شوم» یا «اگر از فلان کالای غذایی استفاده کنم سالم‌تر خواهم ماند» و ... .

 کوشش اقناعی، به خودی خود، کاری طبیعی است که همه‌ی ما انجام می‌دهیم. اما مهم این است که در برابر هر کوشش اقناعی‌ای تسلیم نشویم؛ اجازه ندهیم که هر کسی هر باوری را در ما ایجاد کند.

کوشش‌های اقناعی به دو دسته‌ی اصلی تقسیم می‌شوند:

«استدلال» و «خطابه».

 کسی که استدلال می‌کند بیشتر به سراغ عقل ما می‌رود و سعی می‌کند عقل ما را قانع کند که فلان باور صادق (درست) یا موجه است. اما کسی که خطابه می‌کند بیشتر به سراغ احساسات ما می‌رود و سعی می‌کند با تحریک احساسات ما باورهایی را در ما ایجاد کند.

 یکی از مهم‌ترین گام‌ها در مسیر سنجشگرانه‌اندیش شدن این است که به‌ شدت به خطابه حساس باشیم و درست همان طور که از بدنمان در برابر میکروب‌ها و ویروس‌های کشنده محافظت می‌کنم از ذهنمان هم در برابر خطابه‌ها و ترفندهای خطابی دفاع کنیم و اجازه ندهیم دیگران با تحریک احساساتمان باورهای مطلوبِ خودشان را در ما ایجاد کنند.

 نمونه‌ی استدلال:
تا زمانی که فرهنگ یک جامعه اصلاح نشود وضعیت سیاسی و اقتصادی و امنیتی آن هم اصلاح نخواهد شد. مهم‌ترین بخش از فرهنگ جامعه باورهای رایج در آن جامعه است. بنابراین، برای هر گونه اصلاحی، ضروری ست که باورهای رایج در جامعه اصلاح شود.

تعریف کوشش های اقناعی واستدلال و خطابه و مغالطه

 نمونه‌ی خطابه:
واقعاً عجیب است که بعضی‌ها می‌خواهند در انتخابات بعدی هم به دولت کنونی رأی بدهند. این دولت همه‌ی کشور را به تباهی کشانده و عزت و شرف ما را لکه‌دار کرده است. این دولت استقلال ما را به کشورهای خارجی فروخته است. فقط کسانی که از عرق ملی برخوردار نباشند یا به ناآگاهی عمیق دچار باشند می‌توانند دوباره به این دولت رأی دهند.

 آیا همه‌ی خطابه‌ها می‌خواهند باور غلط در ذهن ما ایجاد کنند؟ خیر. اما حتی اگر آن باور صادق باشد، بهتر است خطابه را کنار بگذاریم و برایش به دنبال دلیل بگردیم.

 همه‌ی استدلال‌ها هم صحیح نیستند. به استدلال‌های ناصحیح «مغالطه» گفته می‌شود. باید توجه داشت که هر کوشش اقناعی ممکن است ترکیبی از مغالطه، خطابه، و استدلال صحیح باشد و اگر بخواهیم یک کوشش اقناعی را ارزیابی کنیم باید خطابه و استدلال صحیح و مغالطه را از هم تفکیک کنیم.

 کانال سنجشگرانه‌اندیشی


تعریف کوشش های اقناعی واستدلال و خطابه و مغالطه

پنج شنبه, 13 آذر 1398 13:38 خوانده شده: 922 دفعه

در همین زمینه بخوانید: