وقتی از بیکاری پنهان سخن می آید شاید اولین چیزی که به ذهن همگان می رسد کم کاری یا وقت سوزاندن عده ای از همکاران در مدارس باشد، هر چند که متأسفانه این "نوع بیکاری یعنی زمان سوزی" را هم داریم ( این نوع بیکاری فقط قلمداد بنده است ) اما منظور از بیکاری پنهان ، "عدم جایگزینی صحیح تخصص هاست".
یعنی برخلاف فرمایش مولای متقیان که "عدالت را قرار دادن هر چیز در جای خود تعریف می نمایند"، سیستم آموزش و پرورش ما تخصص ها را در هم تنیده است و اصالت آنها را زیر سئوال برده است.
شهریور ماه سال 75 را به خاطر می آورم که از شهرستان بستان آباد که محل اول خدمتم بود به تبریز منتقل شدم، خواهر بزرگترم که معلم با سابقه دوره ابتدایی بود گفت: اینجا بستان آباد نیست که در رشته تخصصی خودت تدریس کنی، مجبوری هر درسی دادند قبول کنی!
عصبانی و نگران شدم و فردایش بلافاصله رفتم واحد متوسطه ی اداره ناحیه یک تبریز، و با هیجان وصف نشدنی گفتم : جناب بنده به جز رشته ی تحصیلی خودم در هیج رشته ای تدریس نخواهم کرد. فرد مورد نظر که نامش متأسفانه در خاطرم نیست جواب داد: چه خوب ما از خدا می خواهیم که همه همکاران فقط در حیطه تخصص خودشان تدریس نمایند. نفس راحتی کشیدم و برگشتم.( در آن سال ها در ادارات آموزش و پرورش حرمت و احترام به معلم وارد شده به واحدها حتی در اتاق ریاست حاکم بود ،بلند می شدند ، احوالپرسی می کردند، به دقت به خواسته معلم گوش می کردند و تلاش برای پاسخگویی داشتند اما متأسفانه امروز خبری از هیچ یک از این موارد نیست.)
من آن روز دریافتم که این اداره نیست که رشته های درسی را قاطی می کند بلکه این خود معلم است که این ناتوانی را قبول می کند. مقاومت کرده و قبول نفرمایید مسئولین اداره مربوطه موظفند که شما را در رشته ی خودتان بکار گیرند.خیلی از ماها به این حق خود واقف نیستیم دو سه هفته مهر ماه کلاس نروید اداره مجبور می شود تا قبول کند. البته همکاران محترم، بنده به دهه 70 اشاره دارم و الان از اوضاع و احوال خبری ندارم. فقط می دانم که دوره ابتدایی معلم کم داریم و با دبیران راهنمایی و متوسطه جبران می کنیم که عواقب سوء این مهم در وضعیت سواد و دانش آیندگان یعنی 20 -30 سال بعد نمود خواهد یافت.کی مرده ، کی زنده.
این که گفته می شود از کارشناسان ارشد برای دوره ابتدایی استفاده کنید بدان معنی نیست که از رشته های فیزیک و شیمی و زبان عربی و.... کارشناس یا کارشناس ارشد قرار دهید، بلکه تحصیل کنندگان ارشد آموزش ابتدایی را در این دوره به کار بگیرید.
بیکاری پنهان یا عدم جایگزینی صحیح تخصص ها یعنی دبیر تاریخ ،اجتماعی تدریس می کند، دبیر عربی، معلم ورزش است، دبیر ورزش ، ادبیات تدریس می کند و.... که دیوار رشته علوم انسانی از سایر رشته ها هم کوتاه و هم دراز است مثل دیوار چین در زمان سوسیالیستی بودنش برای عدم ارتباط با سایر کشورها و جلوگیری از هر نفوذی.رشته های علوم پایه جسارت می کنند و در رشته های علوم انسانی تدریس می کنند اما معلمین علوم انسانی به حق، چنین جسارتی را نمی کنند.
من معلم اول باید خودم باور کنم که توانایی تدریس برای هر درسی را دارم ؟ مگر من آچار فرانسه مدرسه هستم که جای خالی هر تخصصی را بگیرم. من فقط سواد الفبایی جامعه شناسی را می دانم نه تاریخ بلدم و نه جغرافیا .
این که در دوره ی دانشگاه ، ما یک یا دو واحد، تاریخ یا جغرافیا یا روانشناسی و یا فلسفه خوانده ایم ، دلیلی بر توانایی ما برای تدریس این دروس نمی گردد.
یک طرف قضیه خود معلم مقصر است که چنین دیدگاهی دارد که می تواند هر درسی را تدریس کند.
یک طرف قضیه آموزش متوسطه یا راهنمایی مقصر است که به صورت درهم به معلم اجازه تدریس می دهد.
یک طرف قضیه وزارت آموزش و پرورش مقصر است که برای این مهم ، طرح و برنامه و حساسیتی ندارد و تخمین درستی از تعداد کلاسها یا نیاز به تخصص ها در این کلاسها را ندارد.
آمار فقط برای بَه بَه یا چَه چَه گفتن نیست، آمار کمیتی است که باید به کیفیت تبدیل شود تا کاربردی گردد، آمار همانند سنگکی داغ باید داغ داغ استفاده شود و گر نه به درد تاریخ می خورد. و گرنه اعداد و ارقام در لابلای کتب سالیان درازی می خُرامند.
من آن روز دریافتم که این اداره نیست که رشته های درسی را قاطی می کند بلکه این خود معلم است که این ناتوانی را قبول می کند یک طرف قضیه وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی مقصر است که در جذب برای دانشگاه ، با یکدیگر همکاری آماری و تخصصی ندارند.
یک طرف قضیه وزارت اقتصاد و جهاد کشاورزی و صنعت و معدن مقصر است که نیازهای تخصصی جامعه را اعلام نمی کنند.
بیکاری پنهان یا عدم جایگزینی تخصص ها در جای جای شهر و روستای همه ما ، مشهود است. وقتی که لیسانس مدیریت ، موبایل می فروشد یا مهندس اصلاح و نباتات در دفتر هواپیمایی کار می کند و... برای همین دیگر وزراء را نیز مقصر معرفی کردیم.
بعد دنبال مقصر برای افت تحصیلی و عقب ماندگی تحصیلی و.... نگردید؛ همین جا مقصر خودمان هستیم.
این همه بر پیکر پیر و ناتوان وزارت آموزش و پرورش ، شداید و معضلات تحمیل نکنیم. همانند گیاه خشکیده ی گلدان یا درخت تنومند پیر رسد آیا روزی که دوباره آموزش و پرورش هم جوانه زند؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید