طرح دکتر محمدعلی نجفی به عنوان شهردار تهران و رای همه اعضای شورای شهر تهران به ایشان پرسش های فراوانی را نزد فرهنگیان و معلمان برانگیخته است .
در مجلس نهم و بنا بر درخواست فرهنگیان و معلمان نجفی از سوی روحانی به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش به نمایندگان پیشنهاد شد اما با اختلاف یک رای از وزیر شدن ایشان در دستگاه تعلیم و تربیت جلوگیری شد .
این حرکت مجلس نهم در تقابل با مطالبه عمومی فرهنگیان کشور بود و البته بر مقبولیت و محبوبیت ایشان افزود .
برخی حرکات و سخنان دکتر نجفی به ویژه در ماه های اخیر پرسش برانگیز شده است .
حمایت تمام قد نجفی از دانش آشتیانی به هنگام معرفی وزیر آموزش و پرورش در دوران پسافانی نشان داد که نجفی قصد دارد همچنان یکی از صحنه گردانان اصلی در وزارت آموزش و پرورش باشد .
عملکرد ضعیف و غیرقابل دفاع دانش آشتیانی در این مدت و پاسخ گو نبودن دکتر نجفی در برابر آن حمایت موجب شد تا پرسش های زیادی در افکار عمومی معلمان شکل بگیرد .
در یادداشت های قبلی خواهان شفاف سازی و پاسخ گویی دکتر نجفی در مورد وعده های داده شده در مورد تشکیل پویش مطالبات فرهنگیان که در ایام انتخابات بیان شد گردیدم . ( این جا ) و ( این جا )
دکتر نجفی نیز با نگارش نامه ای که تشکر و قدردانی صدای معلم را به همراه داشت به این انتظارات پاسخ گفت . ( این جا )
در این جا دو ابهام اساسی وجود دارد .
نخست این که چرا دکتر نجفی این نامه را در وبسایت شخصی خود منتشر نکرده است و صرفا از سوی افراد نزدیک به ایشان منتشر گردیده است ؟
دوم آن که در نامه دکتر نجفی به موضوعاتی اشاره شده است :
" ... بدین خاطر طرح موضوع مطالبات و ایجاد کمپین پیگیری آن تا به امروز به تعویق افتاد و شاید تعلل بنده در اطلاع رسانی، موجب شد تا عده ای سخن و قلم خویش را به گمانه زنی، انتقاد و بعضا اتهام آلوده سازند. "
دلایلی که دکتر نجفی برای تعلل دو ماهه در پاسخ گویی برشمرده است حداقل برای بنده قانع کننده نیست .
آیا قرار بوده است پس از دو ماه بررسی و نشست های شورای سیاست گذاری ستاد فرهنگیان روحانی که به صورت " محرمانه و سری " برگزار شده است نتیجه این باشد که یک " گروه تلگرامی " تشکیل شود ، فرهنگیان و معلمان عضو شوند و هر فردی از هر دری سخنی بگوید !
آیا این می شود " پویش مطالبات فرهنگیان " ؟!
" کوه لرزید و غرّید و یک موش زایید ! "
در گروهی که نزدیک به 2000 نفر عضو دارد و برخی از معلمان معنای " کار کارشناسی " را نمی دانند و از دریچه " نیازها و مطالبات " خود به ارائه نظرات می پردازند ( هر چند این نظرات محترم است و در جای خود باید مورد بررسی و رسیدگی قرار گیرد ) می توان به جمع بندی مطالبات آن گونه که مد نظر آقای دکتر نجفی است رسید ؟
بهتر است آقای دکتر نجفی که در ایام انتخابات " رقیب " را به بداخلاقی و بی اخلاقی متهم می ساخت این بار نیز به " شفاف و صادقانه " موارد اتهام را دقیقا مشخص کند .
در ایام انتخابات ، دکتر نجفی بارها اعلام کرد که آموزش و پرورش در اولویت نخست دولت دوازدهم در صورت رای آوردن مجدد روحانی خواهد بود . ( این جا )
« صدای معلم » نیز به کرات از ایشان خواست که مصادیق این " در اولویت بودن " را مشخص کند .
چهارشنبه بیست و هشتم تیرماه اعلام شد که آقای دکتر نجفی در رای گیری که توسط اعضای 21 نفره پنجمین شورای اسلامی شهر تهران برگزار گردیده است نفر اول شده است و همه آراء را به خود اختصاص داده است . ( این جا )
البته برای به عنوان یک " معلم "این که وزیر سابق آموزش و پرورش این چنین مورد توجه سیاست مداران باشد موجب مسرت و خوشحالی است اما سخن بر سر " اعتماد عمومی " است .
سخن بر سر سرمایه اجتماعی است که معلمان در اندوخته خود به عنوان یکی از " گروه های مرجع " نسبت به دکتر نجفی دارند و بیم آن می ورد که این سرمایه سوخت و نابود شود .
اگر واقعا آموزش و پرورش در " اولویت " است چرا آقای دکتر نجفی "شهرداری تهران " را به " وزیر بودن در آموزش و پرورش " اولویت داد ؟
آیا در میاحث توسعه ؛ شهردار بودن بر موضوع " آموزش و پرورش " تقدم و اولویت دارد ؟
در فضای کنونی و با توجه به برخی گزینه هایی که برای " وزارت آموزش و پرورش " نام برده می شود و البته جای تاسف دارد ؛ واقعا چه کسی کارآمدتر و قوی تر از دکتر نجفی است ؟
برخی عنوان می کنند که بودن دکتر نجفی در کسوت " شهردار تهران " و یا " رئیس سازمان برنامه و بودجه " کمکی راهبردی برای حل مشکلات آموزش و پرورش و معلمان خواهد بود .
از دید نگارنده این گونه قضاوت ها نوعی " ساده انگاری " ، " فراموش کردن تاریخچه فعالیت افراد " و در نهایت " خودفریبی " است .
برخی ها تصور می کردند که حمایت دکتر نجفی از دانش آشتیانی موجب قوت ایشان در هیات دولت و تکیه گاهی مطمئن برای چانه زنی با برخی سازمان ها نظیر " سازمان برنامه و بودجه " خواهد بود .
اما آیا اتفاق خاصی رخ داد ؟
در حال حاضر ، دانش آشتیانی به یکی از چهره های " نامحبوب " و حتی " ناکارآمد " در میان فرهنگیان و معلمان تبدیل شده است و البته آقای دکتر نجفی خودش را از ماجرا کنار کشیده و در قبال عملکرد ایشان سکوت کرده است .
از سوی دیگر زمانی که از ایشان و نزدیکانشان در مورد تصدی وزارت آموزش و پرورش پرسش می شد عنوان می کردند که آقای دکتر نجفی دچار ضعف جسمانی و... می باشد و ترجیح می دهد که در گوشه ای و فارغ از امور اجرایی به دولت کمک کند .
حال پرسش این است که آیا واقعا اداره نهادی مانند " شهرداری تهران " که پیچیدگی های خاصی دارد و باز به قول آقای دکتر نجفی که در ایام انتخابات بیان کرد هزاران میلیارد تومان کسری بودجه و بدهی ( میراث قالیباف برای اخلافش در ساختمان بهشت بیش از بیست هزار میلیارد تومان بدهی ثبت شده در دفاتر مالی شهرداری و همچنین حدود چهل هزار میلیارد تومان دیون است ) و دچار تورم نیروی انسانی به مراتب بدتر از آموزش و پرورش و سایر مشکلات و معضلات عدیده می باشد ؛ ساده تر از تصدی وزارت آموزش و پرورش و کار کردن با معلمانی است که او را در حال حاضر قبول دارند ؟
از طرف دیگر ؛ آقای دکتر نجفی زمانی که "عضو شورای شهر تهران " بوده است چه کار خاصی برای آموزش و پرورش و معلمان انجام داده است که بخواهد در کسوت " شهردار " این کار را انجام دهد ؟
( البته از این موضوع بی اطلاعم . اگر آقای نجفی در این مورد صحبت های مرا تصحیح کند موجب امتنان است )
اکنون پرسش ها و ابهام های فراوانی در اذهان فرهنگیان شکل گرفته است .
دکتر نجفی برای جامعه و معلمان یک " سرمایه " است اما به شرطی که صداقت داشته و با معلمان شفاف باشد .
مردم با هیچ کسی " عقد اخوت " نبسته اند ...