حدود 10 سال قبل، وقتیکه تصمیم گرفتم دو جلسه از درس انحرافات و آسیبهای اجتماعی را به بحث درباره «انحرافات جنسی» اختصاص دهم کمی نگران بودم.
تحلیل اجتماعی مسائل جنسی در این کشور کار آسانی نبود. چند بار با خودم گفتم که از خیر این بحث بگذرم و من هم مانند برخی از همکارانم در دانشگاهها به همان عناوین مصوّب اکتفا کنم. ولی با توجه به نظراتی که از کلاسهایم گرفتم متوجه شدم که جای این نوع موضوعات چقدر خالی است. معمولاً بعد از کلاس دانشجویان به اتاقم میآمدند و درباره آنچه در کلاس گفته بودم پرسشهایی مطرح میکردند.
واقعیت آنکه پرسشهای آنان بیشتر مرا نگران میکرد. از اینکه برخی از پسران دانشجو به درستی ندانند که پریود دختران چیست؟ از اینکه برخی از پسران که از مناطق کوچک به دانشگاه آمده بودند از شایع بودن تجاوز به حیوانات (نظیر الاغ، سگ، قاطر و...) در منطقه سکونتشان بگویند ولی ندانند که زوفیلیا چیست؟ از اینکه هرگونه ارتباط جنسی با همجنس، در کلمه «بچهباز» خلاصه شود و اطلاعی درباره تفاوت بین آنها وجود نداشته باشد، از این بگویند که در مدارس راهنمایی و دبیرستان شان با چه صحنههایی مواجه شدهاند، از اینکه برای ایجاد درک درستی از سؤالشان در من؛ به فیلمهای پورنوگرافی(سکسی) که دیدهاند ارجاع دهند و دردناکتر آنکه برخی از دانشجویان کلاسم به دلیل نگرانی از آبرو و حفظ حریم شخصیشان، با ایمیل و نام جعلی برایم پیام بدهند و از آزار و اذیت جنسی در کودکی توسط پدر یا اقوام درجهیک بنویسند و برای کنار آمدن با تبعات روانی تلخ آن راهنمایی بخواهند، از آزار و اذیت جنسی در کودکی توسط همسایه یا کاسب محل بنویسند و برای نجات از فشارهای روانی ناشی از آن راهنمایی بخواهند، دانشجویان دختر متأهلی که از همجنس گرایی شریک زندگیشان بنویسند و تقاضای راهنمایی کنند.
با خواندن و شنیدن حرفهای دانشجویان مدام از خودم سؤال میکردم که بهراستی نهادهای قبل از دانشگاه به آنها چه چیزی یاد دادهاند؟
گویی هر نهاد مسئولیت خود را به نهاد بعدی موکول کرده و نخواسته است تا تبعات طرح این مباحث برای نوجوانان را بپذیرد.
دیگر آنکه چطور پسری که تا ترم سوم دانشگاه نمیداند پریود چیست می تواند همسر خوبی باشد؟ بهطور یقین او تا به اینجای کار برادر خوبی هم نبوده، چون اطلاعی از تغییرات جسمانی و روانی خواهرش نداشته است.
حدود یک سال و نیم قبل کانالی تأسیس کردم که هماکنون از اقشار مختلف حدود 5000 نفر عضو دارد. در این مدت بارها در کانال اعلام کرده ام که من روانشناس، مشاور خانواده و متخصص علوم تربیتی نیستم. چراکه بسیاری از هموطنان در مناطق مختلف کشور از من درباره مسائلی راهنمایی میخواستند و میخواهند که من تخصص و دانش لازم در آن زمینه را نداشته و ندارم؛ و کاش میتوانستم از درد و رنج برخی از آنها بنویسم که چگونه در کودکی مورد تجاوز و آزار جنسی قرارگرفتهاند و هماکنون پریشانحالاند، پریشانحال.
پس از واکنشهایی که در دوره انتخابات به سند 2030 رخ داد قشرهای مختلف از طریق کانال پیام دادند و درخواست کردند که نظرم را درباره این سند بگویم. عذرخواهی کردم و گفتم مسئله سیاسی شده است. بماند تا بعد. گفتند مگر شما جامعهشناس نیستید؟ اینها میگویند که این سند با جامعه ایران همخوانی ندارد. قضاوت درباره همخوانی یا عدم همخوانی آن با جامعه مگر وظیفه و تخصص شما جامعه شناسان نیست»؟
( پیامی ) فرستادم و عذرخواهی کردم و گفتم بماند تا بعد.
برادران و خواهران عراقی و سوریهای. هیچوقت باطن زندگی خودتان را با ظاهر زندگی ما مقایسه نکنید. شما خوب میدانید که دشمنتان کیست. خوب میدانید آن کسانی که به دختران خردسالتان تجاوز کردند مزدورانی بودند که از هزاران کیلومتر آنطرف تر آمدند و به کشور شما تجاوز کردند. شما متجاوز را خوب میشناسید. آنها مشخص اند. ولی در اینجا دختران خردسالی همچون آتنا باید مراقب چهرههای بسیار آشنا باشند، چهرههایی که هر روز به آنها لبخند میزنند، مهرباناند، به آنها شکلات و عروسک میدهند! و نوازشهایشان را از سر شروع میکنند و .../ این زجرآورتر است.
همکاران و محققان عزیز !
لطفا دانش خود در خصوص مسائل جنسی جامعه ایرانی را با نثری روان برای عموم مردم بنویسید. اگر حوصله نوشتن ندارید فایل صوتی تهیه کنید و از طریق شبکههای اجتماعی منتشر کنید. تلگرام نعمتی است که باید قدر آن را دانست. بگذارید شبکههای مختلف صداوسیما که در این خصوص باید اطلاعرسانی کنند از رشد ناهنجاریهای اخلاقی و آسیبهای اجتماعی در جامعه امریکا بگویند و پسازآن مردم جامعه خودمان را نشان دهند که با دستور کارگردان به دوربین لبخند می زنند و با صدای بلند می گویند «ما خیلی خوبیم، خییییییلی».
کانال فردین علیخواه