چاپ کردن این صفحه

علی پورسلیمان/ مدیر گروه صدای معلم

بیست سال گذشت ... به فکر تشکیل جامعه مدنی باشیم

جامعه مدنی شامل گروه ها  یا سازمان هایی است که بر اساس علایق ( منافع ) شهروندان عمل می کنند اما این کنش در بیرون از حاکمیت و بخش های سوده ده اتفاق می افتد/ سازمان ها و نهادهایی که جامعه مدنی را شکل می دهند شامل اتحادیه های کارگری ، سازمان های غیرانتفاعی ، کلیساها و سایر نهادهای خدماتی است که خدمت و وظیفه مهمی را به جامعه ارائه می دهند اما عموما انتظارات بسیار کمی را در مقابل از جامعه دارند/ هنوز " جامعه مدنی " در ایران مطابق تعریفی که در بالا آمد اساسا تشکیل نشده است/ " جامعه مدنی " در مقابل " جامعه توده ای " قرار می گیرد/ در جامعه مدنی ، " قانون "  فصل الخطاب است و روابط میان مردم (شهروندان ) بر اساس قانون تعریف و تبیین می شود/ در جامعه " توده ای " حرف اول و آخر را " پوپولیسم " می زند/ هر کسی شعارهای تندتر و عوام پسندانه ای بدهد و احساسات عمومی را تحریک و تهییج کند مورد اقبال عمومی واقع می شود اما پس از این اقبال مردم و آشکار شدن نیات اصلی و فقدان کارایی شعار دهندگان و پوپولیست ها جامعه دچار سرخوردگی ، یاس ، انفعال و برخی اوقات خشونت و در نهایت فروپاشی می شود/ در جامعه مدنی روابط میان دولت ( حاکمیت ) و " ملت " بر اساس قانون تنظیم می شود و " پاسخ گویی و مسئولیت پذیری " رفتار غالب حاکمیت در برابر مردم است/ چرا و علی رغم گذشت حداقل 20 سال هنوز به الفبای جامعه مدنی هم نرسیده ایم/ آیا صفت " غیردولتی " بودن که مهم ترین و راهبردی ترین ویژگی ای در مورد این نهادها است رعایت شده است/ آیا نهادهای مدنی در برابر خدماتی که قرار است به شهروندان ارائه کنند انتظارات و توقعات بسیاری کمی از " قدرت مستقر " دارند/ آیا الگوهای کار جمعی ( اشتراکی ) و تقدم منافع جامعه بر منافع فردی در این نهادهای مدنی رعایت می شود/ یکی از موضوعات مهم و قابل تامل در تشکل های معلمان که ممکن است حتی ماموریت ، فلسفه و کارکرد یک تشکل را با چالش اساسی رو به رو کند مساله " تعارض در نقش ها " است/ در حوزه آموزش و پرورش نهادهای مدنی اکثرا برای سهیم شدن در قدرت و برخورداری از " رانت " شکل گرفته اند/ آیا فرضا فردی که یک پست ستادی ، اجرایی و یا اداری در حوزه آموزش و پرورش دارد می تواند بدون در نظر گرفتن ملاحظاتی که پست مربوطه برای او ایجاد می کند به ایفای نقش واقعی تشکل یعنی " نظارت و کنترل " بپردازد/ اصولا فلسفه تشکیل تشکل های مدنی در ایران  برای سهیم شدن در فرآیند قدرت و نزدیک شدن به منابع قدرت است/ در آموزش و پرورش نیز تشکل ها از فلسفه وجودی خویش فاصله گرفته و اکثرا کارشان به لابی گری در قدرت و مهره چینی محدود و منحصر شده است/ پدیده تاسف آور آن است که افراد مسئول و صاحب قدرت به جای آن که در برابر نهادهای مدنی پاسخ گو باشند خود بعضا نقش " اپوزیسیون " سیستم را بازی کرده و حتی از دیگران و جامعه طلبکار هم می شوند/ مشکل اصلی در جامعه ما ، " وارونگی و باژگونگی " مفاهیم و تعارض در نقش هایی است که حتی جا به جا شده و فرآیند معکوس را طی کرده اند/ بدون تشکیل جامعه مدنی بر پایه مفاهیم درست و جهانی باید همیشه در بیم غلبه پوپولیسم و ظهور لایه تربیت نایافته پنهان جامعه باشیم...

جامعه مدنی و آموزش و پرورش ایران و تشکل های فرهنگیان

جنگلی را در نظر بگیرید که سوداگران و قاتلان محیط زیست درختان آن را به یغما برده اند ...

کویری را تصور کنید که تاکنون آبی به خود ندیده است ...

در صورت بارش یک باران سخت و غیرقابل پیش بینی چه اتفاقی خواهد افتاد ؟

بدون تردید ؛ سیل !

سیل می آید و همه چیز را خراب و ویران می کند .

جامعه انسانی هم همین وضعیت را پیش رو دارد .

درختان و گیاهان در برابر سیل مقاومت کرده و آن را کنترل می کنند .

این درختان را می توان در جامعه همان " نهادهای مدنی " تصور کرد .

جامعه مدنی و آموزش و پرورش ایران و تشکل های فرهنگیان

جامعه مدنی را می توان این گونه تعریف کرد ( 1 )  :

" جامعه مدنی شامل گروه ها  یا سازمان هایی است که بر اساس علایق ( منافع ) شهروندان عمل می کنند اما این کنش در بیرون از حاکمیت و بخش های سوده ده اتفاق می افتد .

سازمان ها و نهادهایی که جامعه مدنی را شکل می دهند شامل اتحادیه های کارگری ، سازمان های غیرانتفاعی ، کلیساها و سایر نهادهای خدماتی است که خدمت و وظیفه مهمی را به جامعه ارائه می دهند اما عموما انتظارات بسیار کمی را در مقابل از جامعه دارند . "

جامعه مدنی و آموزش و پرورش ایران و تشکل های فرهنگیان

در فرهنگ آکسفورد معنی " جامعه مدنی " چنین آمده است : ( 2 )

" جامعه ای شامل اجتماع شهروندان که از طریق علایق مشترک و فعالیت های جمعی به همدیگر متصل می شوند . "

سال 1376 را می توان نقطه عطفی برای آغاز این رودیداد دانست .

تعداد تقاضا برای اخذ مجوز تشکل های مدنی از این سال نضج و شدت گرفت .

در حوزه آموزش و پرورش نیز تشکل های متعددی تاسیس شدند و این روند با تغییراتی تاکنون استمرار داشته است .

به نظر می رسد علی رغم  این خیزش  گروه هایی از جامعه و اقدام آنان برای تشکیل احزاب و تشکل ها هنوز " جامعه مدنی " در ایران مطابق تعریفی که در بالا آمد اساسا تشکیل نشده است .

" جامعه مدنی " در مقابل " جامعه توده ای " قرار می گیرد .

جامعه مدنی و آموزش و پرورش ایران و تشکل های فرهنگیان

در جامعه مدنی ، " قانون "  فصل الخطاب است و روابط میان مردم (شهروندان ) بر اساس قانون تعریف و تبیین می شود .

اما در جامعه " توده ای " حرف اول و آخر را " پوپولیسم " می زند .

هر کسی شعارهای تندتر و عوام پسندانه ای بدهد و احساسات عمومی را تحریک و تهییج کند مورد اقبال عمومی واقع می شود اما پس از این اقبال مردم و آشکار شدن نیات اصلی و فقدان کارایی شعار دهندگان و پوپولیست ها جامعه دچار سرخوردگی ، یاس ، انفعال و برخی اوقات خشونت و در نهایت فروپاشی می شود .

" پوپولیست ها " از تشکیل جامعه مدنی به شدت می ترسند و با آن مخالفت می کنند .

جامعه مدنی و آموزش و پرورش ایران و تشکل های فرهنگیان

در جامعه مدنی روابط میان دولت ( حاکمیت ) و " ملت " بر اساس قانون تنظیم می شود و " پاسخ گویی و مسئولیت پذیری " رفتار غالب حاکمیت در برابر مردم است .

اما پرسش این است که چرا و علی رغم گذشت حداقل 20 سال هنوز به الفبای جامعه مدنی هم نرسیده ایم ؟

شاید منطقی ترین و بدیهی ترین پاسخ به این پرسش آن باشد که برای تشکیل جامعه مدنی باید " نهادهای مدنی " شکل بگیرند .

اما پرسش مهم تر این است که آیا نهادهای مختلفی که تحت عناوین مختلف شکل گرفته در تعریف " نهاد مدنی " قرار می گیرند ؟

آیا صفت " غیردولتی " بودن که مهم ترین و راهبردی ترین ویژگی ای در مورد این نهادها است رعایت شده است ؟

آیا نهادهای مدنی در برابر خدماتی که قرار است به شهروندان ارائه کنند انتظارات و توقعات بسیاری کمی از " قدرت مستقر " دارند ؟

آیا الگوهای کار جمعی ( اشتراکی ) و تقدم منافع جامعه بر منافع فردی در این نهادهای مدنی رعایت می شود ؟

اگر جامعه مدنی شکل گرفته بود آیا شاهد به قدرت رسیدن " پوپولیست ها " در انتخابات سال 84  و پس رفت جامعه بودیم ؟

متاسفانه پاسخی که می توان به این پرسش ها داد " منفی " است .

حداقل در حوزه آموزش و پرورش نهادهای مدنی اکثرا برای سهیم شدن در قدرت و برخورداری از " رانت " شکل گرفته اند .

در یادداشتی که قبلا در مورد آسیب شناسی تشکل های فرهنگیان تحت عنوان "  " نوشتم به مواردی اشاره کردم ( این جا ) :

" یکی از موضوعات مهم و قابل تامل در تشکل های معلمان که ممکن است حتی ماموریت ، فلسفه و کارکرد یک تشکل را با چالش اساسی رو به رو کند مساله " تعارض در نقش " است .

تشکل ها در معنای عام و آن چه در این مقال در حوزه آموزش به طور اخص منظور نظر من است یک کارکرد مهم و مشترک دارند و آن بحث " نظارت " است .

آیا تشکل های معلمان تاکنون توانسته اند به این کارکرد مهم عمل کنند و یا کنش آنان تحت رویکردهای دیگری خارج و یا حتی در تضاد با این فصل مهم و حیاتی بوده است .

آیا فرضا فردی که یک پست ستادی ، اجرایی و یا اداری در حوزه آموزش و پرورش دارد می تواند بدون در نظر گرفتن ملاحظاتی که پست مربوطه برای او ایجاد می کند به ایفای نقش واقعی تشکل یعنی " نظارت و کنترل " بپردازد ؟

به عنوان مثال ؛ « حیدر زندیه » دبیر کل سازمان معلمان ایران در مورد دیدارش با حسین مظفر وزیر وقت آموزش و پرورش  به موضوعی اشاره کرده بود .

هسته اولیه و شاکله غالب این تشکل با حضور مدیران وزارت آموزش و پرورش به ویژه در سطح میانی و نیز تحتانی شکل گرفت .

زندیه در این دیدار جمله ای از مظفر را نقل قول کرد و مضمون آن جمله این بود : " مگر می شود مدیرانی که خود دارای مسئولیت و اختیار در حوزه مدیریتی هستند خودشان منتقد عملکرد سیستم شوند ."

این جمله ای قابل تامل است .

فردی که دارای اختیار و به عبارتی مسئولیت در سازمان است باید در برابر آن چه قوانین بر عهده او نهاده اند پاسخ گو باشد ... "

در حال حاضر بدنه اکثریت تشکل های فرهنگیان را افرادی تشکیل می دهند که دارای پست ها و سمت های دولتی و اداری هستند .

و البته این افراد به هر ترتیب  قصد دارند که جایگاه و موقعیت خویش را در سیستم دولتی حفظ و حتی اتقاء بخشند .

در واقع یکی از صفات مهم نهادهای مدنی که " غیردولتی بودن " است کارکرد خود را از دست داده است .

در تعریف فوق اشاره شد که نهادهای مدنی در برابر خدمات مختلفی که به جامعه ارائه می کنند انتظارت کمی از سیستم و حتی جامعه دارند .

اما آیا واقعا چنین است ؟

اصولا فلسفه تشکیل تشکل های مدنی در ایران  برای سهیم شدن در فرآیند قدرت و نزدیک شدن به منابع قدرت است .

( لازم به ذکر است که " رسانه " نیز می تواند در حوزه نهادهای مدنی طبقه بندی شود اما متاسفانه در اکثر موارد کارکردی شبیه " تشکل " پیدا کرده است . )

در آموزش و پرورش نیز تشکل ها از فلسفه وجودی خویش فاصله گرفته و اکثرا کارشان به لابی گری در قدرت و مهره چینی محدود و منحصر شده است .

داده هایی که فرد با خودش دارد در برابر انتظاراتی که از سیستم دارد به هیچ وجه قابل مقایسه نیست .

و اما پدیده تاسف آور آن است که افراد مسئول و صاحب قدرت به جای آن که در برابر نهادهای مدنی پاسخ گو باشند خود بعضا نقش " اپوزیسیون " سیستم را بازی کرده و حتی از دیگران و جامعه طلبکار هم می شوند !

این در حالی است که نقد و پالایش قدرت باید توسط نهادهای مدنی در جامعه صورت گیرد .

مشکل اصلی در جامعه ما ، " وارونگی و باژگونگی " مفاهیم و تعارض در نقش هایی است که حتی جا به جا شده و فرآیند معکوس را طی کرده اند .

جامعه مدنی و آموزش و پرورش ایران و تشکل های فرهنگیان

این هرج و مرج در نهادهایی که باید تسهیل گر تشکیل " جامعه مدنی " باشند فرآیند تشکیل آن را با تاخیر و حتی " مانع " مواجه کرده است .

« پوپولیسم » در جامعه ایران زمینه های قوی و برگشت پذیری دارد و جزئی از فرهنگ عمومی شده است .

ممکن است تکنولوژی رسانه و فرآیند آگاه سازی وجه غالب بروز و ظهور آن را دچار وقفه و یا تاخیر کند اما مهم این است که  با کم رنگ شدن این ابزارها ممکن است دوباره در شکلی دیگر به علت توسعه نیافتگی جامعه ظاهر شود و قوام یابد .

مشارکت در جامعه مدنی باید به یک " باور " و" فرهنگ " در جامعه تبدیل شود .

بدون تشکیل جامعه مدنی بر پایه مفاهیم درست و جهانی باید همیشه در بیم غلبه پوپولیسم و ظهور لایه تربیت نایافته پنهان جامعه باشیم .

( 1 ) http://study.com/academy/lesson/what-is-a-civil-society-definition-examples.html

( 2 ) https://en.oxforddictionaries.com/definition/civil_society

چهارشنبه, 20 تیر 1396 20:41 خوانده شده: 1548 دفعه

در همین زمینه بخوانید: