مجله رشد هرماه در تیراژ وسیع بدون داشتن هدف در بین دانش آموزان به صورت اجبار توزیع می شود که اصلا اگر نباشد هیچ اتفاقی نمی افتد/ سئوال اینجاست اگر بزرگترها باید بنویسند و به خورد بچه ها بدهند دیگر پول گرفتن این خدمات چه معنایی دارد/ ما در مدرسه آدم می دهیم چه چیزی باید تحویل بگیریم/ معلم از معرکه گیری مدیر در کلاس به همراه معاونش کلافه است/ تاکید می کنند هرکس پول را زودتر بیاورد در سازماندهی کلاس قرار می گیرد و این مهلت تمدید نخواهد شد/ اگر دست درازی به بیت المال گناه است آیا پدر من که کابل کنتور را از پشت کنتور به برق خانه وصل کرده ، کاری خلاف انجام داده است/ شنبه ها می آید و یکشنبه ها سپری می شود و دوشنبه ها سر می رسد و من در تعجبم معاون و مدیر کاری دیگر ، جز گرفتن پول از بچه ها ندارند/ در دنیای مجازی غوغا می کنند اما هیچ کس نمی پرسد علت این اتفاق چیست/ اگر سجاد کوچولو و سمیه عزیز و معلم کلاس شان در هیاهیوی پول ، تعلیمات دارند پس این همه کارخانه ، معادن ، نفت و گاز ، سرمایه گذار و خیر، تجارت و تاجر، آستان قدس و بنیادها به چه کاری جز آبادانی ایران و اولویت آدم سازی را در سر می پرورانند/ امروز مدرسه شما فقط به پول می اندیشد ، جنگ داشتن و نداشتن و پلاسکوی تعلیم و تربیت ؛ اما هیچ کس آن را بحران نمی شمارد تا جلسه ای تشکیل شود و علت ها بررسی شود اما معلول ها به قصور معلم ختم می شود/ مدرسه پولی ؛ بچه های همدل ، مهربان ، با صداقت ، راستگو ، خلاق ، کمک دهنده ، یادگیرنده ،یاد دهنده و در یک کلام شهروند متعادل تربیت نمی کند/ آمارها و گزارش ها از مطلوب بودن دوران تحصیل همگانی نوگلان حکایت می کنند/ اگر غیر از این است شما معلم گرامی روایت اتفاقات و مشاهدات خود را حتی به زبان ساده به مسئولان از طریق سایت صدای معلم اطلاع رسانی نمائید تا با اقدام عاجل از خطر استحاله و بحران پلاسکوی تعلیم و تربیت جلوگیری نمایند و یا در اثر بی توجهی مسئولان امر، حجت بر شما تمام شود

روزگاری مجله رشد لنگان لنگان با حضور کاربلدانی چون عربلو ، شامانی ، سید مهدی شجاعی ، محقق و... و مشارکت خود بچه ها حرفی برای گفتن داشت اما اکنون خنثی است ؛ اگر خنثی نباشد این نشریه باید توانایی داشته باشد که هیچ کتاب کمک آموزشی در مدرسه و خانه راهی نداشته باشد ولی این کجا و اون کجا .
رشد نمی داند باید برای بچه ها بنویسد یا بچه ها برای بچه ها بنویسند و یا در هر استانی خود بچه ها به صورت کارگاهی کار روزنامه نگاری ، خبرنگاری و مطبوعات را باید در یک پروسه کاری تجربه کنند ؛ سئوال اینجاست اگر بزرگترها باید بنویسند و به خورد بچه ها بدهند دیگر پول گرفتن این خدمات چه معنایی دارد ؟
بگذریم ...
اما بیایم هفته تحصیلی سجاد و سمیه را که به مدرسه می روند همراه شان باشیم ، بدتان نیاید ما در مدرسه آدم می دهیم چه چیزی باید تحویل بگیریم ؟
شنبه : این روز همه بچه ها در بوفه هرچه دلشان می خواهد می خرند اما سجاد پول ندارد . سجاد و دوستش رحیم و احمد ، خوشا به حالشان چون این خوردنی ها را اگر جلوی ... بگذاری نمی خورد ! همه غیر بهداشتی ، رنگ شده و صنعتی امان از سس کاملا بی مجوز و مزه دار!
یکشنبه : روز دریافت پول برای کاغذ فتوکپی است . باز عده ای از بچه ها پول ندارند و نیاوردند . معلم از معرکه گیری مدیر در کلاس به همراه معاونش کلافه است . سمیه باز به همین بهانه توبیخ می شود!
دوشنبه : بچه ها آماده می شوند وسایلی را به مدرسه بیاورند تا برای موسسه خیریه به فروش برسانند .یک کار عام المنفعه ، اما دیروز مادر سجاد پول نداشت تا کوکو درست کنه برای فروش یا طبخ آش ، او و بعضی بچه ها نه خرید کردند نه فروش !
سه شنبه : بچه ها برای جشن جوانه ها باید پول بیاورند . هزینه برنامه جوانه و کرایه ماشین را مدرسه ندارد ، جمع آوری رضایت نامه و پول ، اعصاب کلاس و معلم را به هم می ریزد و سمیه مجبور می شود کاری دیگر بکند اما اقدامش هویدا می شود . به والدین نامه می دهند و پیامک ، در این کلاس به پنج ولی نامه داده می شود ، دو تا نیامدند دو تا اظهار عجز و ناتوانی و درخواست کمک کردند و یکی با کل مدرسه و معلم درگیر می شود و بقیه ماجرایی که در مدرسه منجر به کتک خوردن معلم می شود.
چهارشنبه : برای کلاس فوق برنامه ، کلاس تقویتی و تیزهوشان از بچه ها پول درخواست می کنند و تاکید می کنند هرکس پول را زودتر بیاورد در سازماندهی کلاس قرار می گیرد و این مهلت تمدید نخواهد شد.
شنبه معلم دینی سجاد در درسش به موضوع بیت المال می رسد و با بچه ها در مواظبت از عدم دست درازی به بیت المال تاکید می کند که سجاد بلند می شود و سئوال می کند که اگر دست درازی به بیت المال گناه است آیا پدر من که کابل کنتور را از پشت کنتور به برق خانه وصل کرده ، کاری خلاف انجام داده است ؟ معلم بلافاصله جواب آری می دهد ، زنگ می خورد . معلم سجاد را به خلوت می برد سئوال می کند که برای چه پدرت این کار را کرده است ؟ سجاد در پاسخ ، بیکاری و نداشتن پول پدر را علت این کار عنوان می کند و می گوید پدرم چند ماه است بیکار درخانه نشسته است .
شنبه ها می آید و یکشنبه ها سپری می شود و دوشنبه ها سر می رسد و من در تعجبم معاون و مدیر کاری دیگر ، جز گرفتن پول از بچه ها ندارند ؟ چرا کلاس معلم را هر لحظه و هر روز به بهانه های مختلف به هم می ریزند ؟
شنبه ها می آید و سجاد و سمیه با استرس و دلهره وارد مدرسه و کلاس و همجواری با بوفه و نرفتن به اردو و برنامه جوانه و نگاه به مجله و خرید و فروش بازارچه خیریه مدرسه و... در همین زمان سجاد غرق دنیای خود است ، معلم صدایش می زند حواسش پرت است ، معلم دوباره صدا می زند ، او در دنیای دیگری است ، معلم به کنارش می آید ، بغل دستی اش او را متوجه می کند ... ناخودآگاه دست معلم بالا می رود ، دست سجاد به همراه مداد به عقب می رود دست معلم پایین می آید ،مداد تیز به پوست سرش نفوذ می کند و پسر نقش زمین می شود و معلم او را بغل می کند و سریع با همکاری مدیر به بیمارستان می رساند .در دنیای مجازی غوغا می کنند اما هیچ کس نمی پرسد علت این اتفاق چیست ؟
آقایان وزیران ادوار تعیلم و تربیت !
اگر سجاد کوچولو و سمیه عزیز و معلم کلاس شان در هیاهیوی پول ، تعلیمات دارند پس این همه کارخانه ، معادن ، نفت و گاز ، سرمایه گذار و خیر، تجارت و تاجر، آستان قدس و بنیادها به چه کاری جز آبادانی ایران و اولویت آدم سازی را در سر می پرورانند ؟
امروز مدرسه شما فقط به پول می اندیشد ، جنگ داشتن و نداشتن و پلاسکوی تعلیم و تربیت ؛ اما هیچ کس آن را بحران نمی شمارد تا جلسه ای تشکیل شود و علت ها بررسی شود اما معلول ها به قصور معلم ختم می شود .
به معلم مدرسه ای گفتند روزنامه دیواری خوبه ، از بچه ها بخواهید که در این کار فعال باشند گفت ، باز باید مقوا بخرند و ... من می دانم کار مهارتی خوبی است اما شما را به خدا بسته ، من طاقت ناداری بچه ها را ندارم .
آقایان وزرای ادوار !
مدرسه پولی ؛ بچه های همدل ، مهربان ، با صداقت ، راستگو ، خلاق ، کمک دهنده ، یادگیرنده ،یاد دهنده و در یک کلام شهروند متعادل تربیت نمی کند .
معلمان گرامی
آنچه روایت شد می تواند غیرواقعی و هرگز این اتفاقات در مدارس ما اتفاق نیافتاده باشد چون آمارها و گزارش ها از مطلوب بودن دوران تحصیل همگانی نوگلان حکایت می کنند ، اگر غیر از این است شما معلم گرامی روایت اتفاقات و مشاهدات خود را حتی به زبان ساده به مسئولان از طریق سایت صدای معلم اطلاع رسانی نمائید تا با اقدام عاجل از خطر استحاله و بحران پلاسکوی تعلیم و تربیت جلوگیری نمایند و یا در اثر بی توجهی مسئولان امر، حجت بر شما تمام شود.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید