نامه زیر توسط یک معلم خطاب به حاجی بابایی است که در کانال ( اطلاع رسانی ) تلگرامی دکتر حمیدرضا حاجی بابایی منتشر شده است ( 1 ) :
" جناب آقای دکتر حاجی بابایی
باعرض سلام وارادت فراوان
اول می خواستم نامه مو با مضمونی نو و برگرفته از سخنانی نغز والبته کپی وار آغاز کنم؛ اما دیدم سادگی و دوری از تعلق هدف اصلی این دل نوشته است، پس آغاز می کنم این گونه:
جناب آقای حاجی بابایی
وزیر محترم و محبوب دولت دهم
من یک معلم در نقطه صفر مرزی افغانستان هستم ، با 12 سال سابقه کار که در قسمت .... فعالیت داشته و دارم....آموزش و پرورش شهرستان... ....در...هستم ،مدرسه ای در جوار اداره مون قرار داره که هر از چند گاهی به اون سر می زنم، چند سال پیش در دوران وزارت حضرتعالی هربار که به مدرسه می رفتم، یکی از دوستانم که حق التدریس بود رو می دیدم که تسبیح به دست گرفته و هر دفعه که منو می دید، می گفت :دعا کن استخدام بشم، همه دغدغه من اینه که نکنه اول سال بگن که نیازی به تو نداریم، علی رغم تمام تلاشی که در تدریس داشت.ولی همیشه می گفتم آیا این نگرانی و دغدغه در آموزش روحیه خود همکار و دانش آموز خللی وارد نخواهد ساخت، پس از مدتی بخشنامه مبنی بر تبدیل وضعیت همکاران حق التدریس صادر شد و چند روز بعد ایشان با نامه ای در دست وارد .... شد و اشک شوق از چشمان، شعف اون لحظه برایم قابل وصف نیست، فقط اونقدر یادمه که خودمم اشکم ریخت، در اون لحظه گفتم خدایا یک درخواست ازت دارم و اون این که یک روز از نزدیک آقای حاجی بابایی رو در هر منصبی که باشند ببینم و به پاس این لطفی که در حق این همکار و همکارای دیگه ای که این وضعیت رو داشتن ببینم ،....... و ...... ایشان را ببوسم.
جناب دکتر هنوز هم خواسته من همینه و مطمئن هستم یک روز از نزدیک زیارتتون می کنم،اما حالا که نماینده مردم شریف همدان هستین، گفتم شاید مجالی پیش بیاد که نامه ای که بنویسم، رو خود حضرتعالی بخوانید.
هدف من از نوشتن این نامه فقط و فقط ابراز ارادت خالصانه بود و آرزو دارم بار دیگر در منصب وزارت ببینمتون و من در جایی نزدیک تر به شما باشم، تا با عشق و علاقه بیشتری به شما و فرهنگیان این مرز و بوم خدمت کنم.
کانال اطلاع رسانی دکتر حمیدرضا حاجی بابایی "
به تازگی خبری در صدای معلم در مورد نظام آموزشی افغانستان منتشر گردید . ( این جا )
در بخشی از این خبر چنین آمده بود :
" براساس آمار وزارت معارف، در حال حاضر حدود هشتونیم میلیون دانشآموز، ۱۷۰ هزار آموزگار و حدود ۱۶ هزار مکتب در سراسر کشور وجود دارد . "
این در حالی است که بر اساس همین گزارش ، ۴۰ درصد از کودکان افغانستان بهدلیل جنگ و ناامنی نمیتوانند به مکتب بروند .
حال می توان نگاهی به وضعیت آموزش و پرورش خودمان ایران بیندازیم :
در حال حاضر ، حدود یک میلیون نفر ( 970 هزار نفر ) شاغل در نظام آموزشی ما هستند .
این در حالی است که مطابق آخرین اظهار نظر فانی ؛ قریب به ۱۳٫۵ میلیون دانش آموز در سامانه سناد ثبت نام شدهاند .
به عبارت دیگر ؛ در افغانستان در برابر هر 50 دانش آموز یک معلم و در ایران تقریبا در برابر هر 14 دانش آموز یک معلم وجود دارد !
طبق بخشنامه ساماندهی نیروی انسانی، تراکم دانشآموزان در نقاط شهری و در سه ساله نخست دوره ابتدایی حداکثر ۳۲ نفر و در سه ساله دوم حداکثر ۳۵ نفر است همچنین در دوره متوسطه اول و دوم تراکم دانشآموزان در کلاس درس حداکثر ۳۶ نفر است و این در حالی است که آمار برخی از مدارس در تهران و شهرهای بزرگ حتی به بیش از 40 نفر می رسد !
مسئولان همواره در برابر این پرسش و وضعیت ، نرخ پوشش تحصیلی و نیز مدارس تک نفره و یا مدارس یک کلاسه و دو کلاسه را عنوان می کنند و این در حالی است که براساس آمار سال 1393 156هزار کودک بازمانده از تحصیل وجود دارد که آمارهای غیررسمی عددی بالای سه میلیون را نشان میدهد و این یعنی تعدادی از دانشآموزان که بین شش تا 17 سال دارند یا اصلا رنگ مدرسه را نمیبینند یا اینکه به هر دلیلی مجبور میشوند مدرسه را ترک کنند و این یک واقعیت است که بسیاری از دانشآموزان به دلیل فقر مجبور به ترک مدرسه میشوند. ( این جا )
و جالب آن است که مسئولان همیشه از کمبود نیرو به ویژه در مقطع ابتدایی نالان هستند .
خبرگزاری مجلس شورای اسلامی ( خانه ملت ) در 27 تیرماه 1391 از قول موسیالرضا ثروتی نماینده مجلس چنین می نویسد ( این جا ) :
" این ۲۰ هزار نفر در حالی به استخدام آموزش و پرورش در آمدهاند که نه آگهی در این زمینه منتشر شد و نه از آنها امتحان و مصاحبهای به عمل آمده است. در استان ما هر کدام از روسای آموزش وپرورش اقوام و آشنایان خود را استخدام کردهاند که از نتایج رفتار وزیر محسوب می شود.
نمایندگان به من قول دادهاند که اگر وزیرآموزش وپرورش این ۲۰ هزار استخدام خلافی راکه انجام داده و در اصلاح و چاچوب قانون عمل نکند؛ استیضاح وزیر را امضا میکنند.
این خبرگزاری در پایان تاکید می کند :
" متاسفانه دریک سال پایانی دولت دهم برخی از مسئولان دولتی به صورت غیرقانونی اقدام به جذب و استخدام افراد سفارش شده از سوی جریانی خاص در وزارتخانه ها و سازمانهای دولتی می کنند. "
معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش در 4 شهریور 1393 در گفت و گو با ایلنا چنین می گوید ( این جا ) :
" البته آقای حاجی بابایی و دوستانشان معتقد هستند، که از ردیف های استخدامی استفاده نکردهاند بلکه تبدیل وضعیت کردهاند و بنا بر برداشت ایشان تبدیل وضعیت جزء استخدام محسوب نمیشود.این تفاوت برداشت در خصوص استفاده از ردیفهای استخدامی در حالی است که همکاران ما در معاونت راهبردی معتقد هستند؛ به کارگیری افرادی در آموزش و پرورش به عنوان پیمانی، نوعی استخدام تلقی می شود .
غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی ، نماینده رشت در مورد استخدام های غیرقانونی و بی ضابطه در دولت احمدی نژاد و سهم آموزش و پرورش از این استخدام ها اشاره کرده و چنین می گوید ( این جا ) :
" در دولت دهم حدود 650 هزار نفر به صورت رسمی، پیمانی یا قراردادی استخدام شدند که 450 هزار نفر از این استخدامها بدون نشر آگهی و امتحان استخدامی صورت گرفته است. فقط در آموزش و پرورش از این تعداد 1520نفر بیسواد هستند. با مدرک راهنمایی حدود 10 هزار نفر استخدام شدند. حدود 14 هزار نفر هم با مدرک زیردیپلم و دیپلم استخدام شدند. من در مجلس بارها این مطلب را اشاره کردم. این استخدامهای غیرقانونی ظلم بزرگی بود که به فارغالتحصیلان دانشگاهی ما در دولتهای نهم و دهم صورت گرفت. از این گذشته 200 هزار سازمان و موسسه بر خلاف قانون در دولتهای گذشته ایجاد شدند. اگر بخواهیم به صورت آماری ذکر کنیم، 2 درصد از 76هزار نفری که در دو سال گذشته در وزارت آموزش و پرورش استخدام شدند، بیسواد هستند، 14درصد تحصیلاتی تا مقطع ابتدایی، 19درصد راهنمایی، یکدرصد دیپلم و 33درصد بالاتر از دیپلم هستند که نشاندهنده چیزی در حد فاجعه در این حوزه است. بر اساس این گزارش از سال 83 تا 91 حدود 332 هزار نفر در آموزش و پرورش استخدام شدهاند ..."
متاسفانه وضعیت کشور به گونه ای شده است که در حال حاضر بیش از 90 درصد بودجه آن صرف هزینه های جاری می شود !
در حال حاضر ، موضوع " اشتغال " یکی از مباحث مهم و روز جامعه است .
در سال های اخیر که بیکاری شدت گرفته است برخی از مسئولان و نیز نمایندگان مجلس ، آموزش و پرورش را به « بنگاه کاریابی » مبدل کرده اند !
در حال حاضر ، 98 درصد بودجه آموزش و پرورش صرف هزینه های پرسنلی آن می شود .
حتی اگر بودجه آموزش و پرورش دو برابرهم شود تغییر چندان محسوسی رخ نخواهد داد .
جذب و به کار گیری هر گونه نیرو باید بر اساس نیارهای واقعی این وزارتخانه تعریف و تببین شود .
طراحی و اجرای یک سازوکار علمی و استاندارد مانند " سازمان نظام معلمی " در مورد ورود نیرو و احراز و سنجش صلاحیت های حرفه معلمی تا حد زیادی راه را بر اعمال سلیقه افراد بیرونی و کسانی که به جز منافع خویش به چیز دیگری نمی اندیشند خواهد بست .
تاسیس صحیح و نظام مند سازمان نظام معلمی گامی در جهت منطقی کردن ساختار وزارت آموزش و پرورش خواهد بود .
سازمانی که در سند تحول بنیادین همان " وزیر محترم و محبوب دولت دهم " ریشه اش را زد ...
( 1 )